🍃🍂🍃༻🌹༺🍃🍂🍃
﷽
ديوانه گشت خَلق و به صحرا فتاد، از آنک
در شهر، بی حکايت تو، هيچ خانه نيست
جز با خط تو، عشق نبازند عاشقان
در خط ديگران، رقم عاشقانه نيست...
#امیر_خسرو_دهلوی
🍂 هفتم ذیالقعده؛ سالروز درگذشت جناب امیرخسرو دهلوی
*حکیم ابوالحسن یمینالدینبن سیفالدین محمود؛ معروف به "امیر خسرو دهلوی" و متخلص به "خسرو"، عارف، موسیقیدان و شاعر بزرگ پارسیگوی هند در قرن هشتم.
او به زبانهای فارسی، عربی، ترکی و سانسکریت تسلط داشت و به "طوطی هند" یا "سعدی هند" معروف بود.
سبک شعر امیر خسرو را میتوان طلیعۀ سبک هندی بهشمار آورد. "جامی" درباره او میگوید: «"امیرخسرو دهلوی" در شعر متفنّن است و قصیده و غزل و مثنوی را ورزیده و همه را به کمال رسانیده است».
دیوان اشعارش مشتمل بر پنج قسمت است: "تحفةالصغر" ، "وسطالحیوة" ، "غرةالکمال" ، "بقیةالنقیه" ،"نهایةالکمال".
امیرخسرو؛ به "حکیم نظامی گنجوی" اعتقادی تام داشت و به تقلید او خمسهای ساخت تحت عناوین: "مطلعالانوار" بر وزن و شیوه مخزنالأسرار ، "خسرو و شیرین" ، "مجنونولیلی" ، "آیینهیاسکندری" بر وزن و شیوه اسکندرنامه، "هشتبهشت" به تقلید از هفتپیکر.
او دارای منظومههای دیگری نیز به شرح زیر است: "قرانالسعدین" ، "نهسپهر" ، "مفتاحالفتوح" ، "مثنویخضرخان و دولرانی" (عشقهای خضرخان پسر علاءالدین با دولرانی دختر امیر گجرات)، "قصیدهشکوائیه" ، "ماتمغم" ، "آینهداری دل".
آرامگاهش، در مقبره "شکرگنج" دهلی هندوستان نزدیک مقبره خواجه نظامالدین اولیاء، زیارتگاه مسلمانان و اهل تصوف است.
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
671.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روز جهانی پسر مبارک
🌺
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
«لَبخندِ تو
درختِ پرتقال است
که حیاط را نارنجی میکند.»
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
چه باید کرد با چشمت که در تکرارِ این لذّت
جدایى میشود افسوس و ماندن میشود عادت؟!
بیا عهدی کنیم امروز، روزِ اولِ دیدار
اگر رفتیم بی برگشت، اگر ماندیم بی منت
تو باید سهمِ من باشی اگر معیار دل باشد
ولی دِق داد تا دادت به من تقدیر بی دقت
جوانی رفت و در آغوشِ تو من تازه فهمیدم
چه میگویند وقتی میکنند از زندگی صحبت
خودت شاید نمیدانی چه کردی با دلم اما
دلِ یک آدمِ سرسخت را بردی، خداقوت!
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
🌸🍃🌸🍃
در تذکره الاولیا آمده است، زرگری نزد ابوالعباس نهاوندی (قرن چهارم) آمد و گفت: میخواهم زکات مال خود را بپردازم به چهکسی بدهم؟
شیخ گفت: برو اولین نیازمندی که در شهر دیدی به او بده.
زرگر آمد و پیر نابینایی در کنار خرابات دید که در زمین نشسته بود. کیسهای زر زکات مال به او داد و نابینا خوشحال شد.
روز بعد رفت و دید نابینای دیگری کنار اوست. نابینای زکاتگیر به او میگوید: خدا خیر بدهد دیروز زرگری آمد و کیسهای زر به من داد و من در عشرتکده شهر رفتم و تا صبح مستی و با کنیزکان جوان عشقبازی کردم.
زرگر این سخن شنید برآشفت و پیش شیخ آمد و گفت: من از تو خواستم راهی نشان دهی که بتوانم زکات مالم را بپردازم٬ این چه راهی بود که حرف تو را گوش کردم و مال را یکباره به یک عشرتگر دادم!
شیخ دیناری به او داد و گفت: حال این یک دینار را ببر و به اولین فقیری دیدی ببخش. زرگر در راه مردی دید که چهرهای شکسته داشت. دینار در کف دست او نهاد. مرد علوی (سید) بود. شادمان شد و همانجا سجده شکری کرد. زرگر به دنبال آن مرد علوی افتاد، دید در خرابهای رفت و از زیر لباس خود کبوتری مرده را به خرابه انداخت.
برگشت و زرگر را دید. پرسید: این چه بود؟ مرد گفت: فرزندانم سه روز است گرسنه هستند و تاب گرسنگی نداشتند، این کبوتر مرده را برای آنها میبردم تا بخورند. که خدا تو را حواله من کرد و کبوتر را در خرابه انداختم. خدا را هزاران مرتبه شکر.
زرگر با چشمانی اشک بار نزد شیخ برگشت و داستان را تعریف کرد. شیخ گفت: دو زکات بود و دو داستان و یک انسان. هرگز در کار خدا تردید نکن. وقتی میخواهی بدانی پولت چقدر حلال است کافی است نگاه کنی که دست چهکسی میرسد و در چه راهی مصرف میشود.
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
دلبرا، یارا، نگارا، حال نامت هرچه هست!
تا من افتادم ز چشمت، شیشهی عمرم شکست/
فکر میکردم که مردن چارهی اندوه ماست
بی امید وصل، اما مرگ هم بیفایدهست/
بس که خود را در تو میبینم، تو را در خویشتن
خلق حیراناند و مینامند ما را خودپرست/
عاشقت شد بیگمان از دوستان و دشمنان
هرکسی یکبار پای درد دلهایم نشست/
ناز چشمی که شبی عکس تو را در خواب دید
بعد از آن بر خوبرویان تا همیشه چشم بست/
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾