eitaa logo
🇵🇸 یک روز بهاری 🇵🇸 (فرهنگی_تربیتی)
267 دنبال‌کننده
659 عکس
2.1هزار ویدیو
11 فایل
👌شعار ما: یک پایان بهاری،همیشه از #یک_روز_بهاری آغاز می شود. 🖋 محسن رجایی(روحانی سطح3) ✍️مدرس روش سخنرانی و کلاسداری ✍️نویسنده داستان های کودک و نوجوان در مجلات کشوری(نویسنده کتاب « #خدای_شادویز ») https://eitaa.com/yekroozebahari313 ادمین: @mrajaei
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام روزتون بخیر 🤓 شماره 3⃣ ✋منتظر مسابقه ی این هفته بودید⁉️ امروز نوبت مسابقه شمـــــــــــــــــاره 3⃣ کانال یک روز بهاری است. پس منتظر باشید. 😍 👈 : این بار بزرگترها (پدرو مادرهای عزیز و مربیان دلسوز و فهیم) باید در کنار نورچشمانشان برای رسیدن به پاسخ همراهی کنند‼️
شماره 3⃣ 🖌امام رضا علیه السلام در پاسخ مامون عباسی(خلیفه)، گویاترین آیه در اثبات ولایت و فضیلت آقا امیرالمومنین علیه السلام را کدام آیه دانستند و چرا⁉️🤔 ✋مهلت ارسال پاسخ : تا ساعت ۱۲ به ادمین کانال: @mrajaei با ذکر نام، نام خانوادگی، نام پدر نشانی و شماره تماس ارسال فرمایید. 🎁به یک نفر مبلغ هزار تومان تعلق می گیرد. 👈اگر تعداد پاسخ های صحیح بیش از یک نفر باشد، قرعه کشی خواهد شد‼️😍 🕹هر هفته مسابقه داریم.🎁 السلام علیک یا ربیع الانام (سلام بر تو ای بهار بشریت!!) ┅═✧❁🦋 یامهدی 🦋❁✧═┅ با ما همراه باشید👇👇👇 https://eitaa.com/yekroozebahari313
: دقت کنید تا فردا شب فرصت برای پاسخ هست.✅ در ضمن همه ی اعضای کانال، حتی مربیان و پدر و مادرها میتوانند در مسابقه شرکت کنند. فضای این کانال برای فضای خانواده ی ایرانی طراحی شده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
6⃣ 👌فرزندان ما، از دینداری ما حتما دو چیز را باید مشاهده کنند: آرامش😌 و ☺️ استاد السلام علیک یا ربیع الانام (سلام بر تو ای بهار بشریت!!) ┅═✧❁🦋 یامهدی 🦋❁✧═┅ با ما همراه باشید👇👇👇 https://eitaa.com/yekroozebahari313
✨ 🙏با تشکر از همه شرکت کنندگان عزیز در سومین مسابقه کانال ✅پاسخ مسابقه در تصویر آمده. اما خلاصه آن: هم شیعه و هم سنی شکی ندارند که منظور از کلمه «انفسنا» در آیه مباهله یعنی امیرالمومنین علیه السلام.و این یعنی آنچه رسول اکرم دارند،همان را جان ایشان هم دارند.یعنی عصمت،علم الهی و... . و چرا این آیه گویاترین ایه است؟ زیرا تا زمانی که جان پیغمبر هست،حتی اگر غدیری هم در کار نبود،نوبت به شخص دیگری نمی رسد‼️😇 واقعا از پاسخ فوق العاده امام رضا علیه السلام صفا کردید⁉️😍 این است که به ما گفته اند تفسیر آیات را از ایشان بگیریم‼️ 🌸۱۳ نفر پاسخ صحیح دادند.🌸 مسابقه به قید قرعه خانم دینا از شیراز فرزند عباس👏👏👏 به ایشان تبریک عرض می کنیم. ✋عزیزانی که برنده نشدند، جای نگرانی نیست. ما هر هفته داریم. پس منتظر باشید. 😍😍😍 👈راهنمایی: باز مسابقه بعدی هم در مورد آقا امیرالمومنین علیه السلام است.
فرد برنده مبلغ به حساب ایشان واریز شد. ✅
روایت خیالی از یک واقعی 😍 🥜🌰 ... ‼️🌰🥜 اویس صورت پیرمرد را بوسید.کیسه را داخل خورجین اسب گذاشت،خداحافظی کرد و به راه افتاد.چند شب و چند روز در راه بود تا خودش را به مدینه رساند.تا به شهر رسید،سراغ خانه پیامبر را گرفت.اویس وقتی به کوچه بنی هاشم رسید،چشمش به نخل های داخل خانه ها افتاد،و از داغی هوا،به سایه درختی پناه برد. صدای بچه ها بلند بود.اطراف رسول خدا را گرفته بودند و در مسیر مسجد، مثل پروانه دور پیامبر می چرخیدند.و یاران پیامبر سعی می کردند جلوی مزاحمت بچه ها را بگیرند. اما پیغمبر با نوازش و بغل گرفتن نوبتی بچه ها ، به آنها محبت می کردند. اویس جلو رفت و دست به سینه سلام کرد.پیامبر خدا به گرمی پاسخ سلامش را دادند. اویس در میان سر و صداها،سلام و پیغام ابراهیم باغدار را رساند و اجازه خواست تا خودش کیسه گردوها را به در خانه ایشان ببرد. اویس برای اینکه از ثواب نماز جماعت جا نماند،سریع کیسه گردوها را درِ خانه تحویل داد و برگشت.همسر پیامبر خدا کیسه را گرفتند و با خود به گوشه انبار بردند.کیسه را روی طاقچه قرار دادند و رفتند. گردو کوچولو که از اول سفر ،دندان روی جگر گذاشته بود و سختیِ پایین و بالا شدن ها و گرد و خاک جاده را تحمل کرده بود،حالا احساس تنگی نفس می کرد. پا روی شانه دوستانش گذاشت و به بالای کیسه رسید،سعی کرد با فشار، گره کیسه را باز کند،اما موفق نشد.
از روزنه ی کوچک کیسه،چشمش به پوست گردویی افتاد،خواست با آن کیسه را پاره کند.خیلی تلاش کرد ولی باز موفق نشد.خسته گوشه ای نشست.چشم هایش را آرام بست.هنوز خوابش نبرده بود که دوباره فرشته کوچک مهربان از راه رسید و گفت: چطوری قهرمان! گردوی کوچولو رو به فرشته گفت: مسخره می کنی؟! فرشته گفت:اصلاً...! من تلاش تو را دیدم. معلومه که با نا امیدی میونه ای نداری.من از تو خوشم میاد.تو کوچولو هستی ولی مغز بزرگی داری! صبر کن تا کمی کمکت کنم. فرشته با اشاره، سوراخ کوچکی در گوشه کیسه درست کرد. و گفت: همین امروز خانم خانه به سراغ شما میاد و جز هفت تا از شما،بقیه را با خودش می بره!! تو می تونی از این سوراخ کوچک بیرون بیایی و در پشت آن زنبیل مخفی بشی.وقتی همسر رسول خدا اومد و گردو ها را با خودش برد،بقیه گردوها را داخل زنبیل می ریزه و تو پیش آنها می ری. گردو کوچولو گفت: قراره چه بر سر ما بیاد؟ کجا قراره بریم؟ چکار باید بکنیم؟ فرشته گفت:فردا تو و دوستات باید مأموریت مهمی انجام بدید!! گردو پرسد: "چه ماموریتی؟! " فرشته همانطور که می رفت بلند گفت:ماموریت نجات پیامبر!! گردو کوچولو یک لحظه گیج شد. مگر خطری پیامبر خدا را تهدید می کرد؟ چه کسی قصد اذیت آن آقای مهربان و دوست خوب بچه ها را داشت. گردو کوچولو با خودش گفت: اگر کسی بخواد پیغمبرخدا را ناراحت کنه،از چند گردو چه کاری ساخته است؟ صدای در انبار، گردو را هوشیار کرد. خیلی سریع از سوراخ کیسه بیرون آمد و پشت زنبیل قایم شد.همسر پیامبر جلو آمدند و همه گردوها،جز شش گردو را با خود بردند و همانطور که فرشته گفته بود،گردوهای باقیمانده را داخل زنبیل ریختند. گردو از پشت زنبیل بیرون آمد و نگاهی به دور و اطراف انداخت.انبارِ خانه، ساده و خلوت بود.فقط چند وسیله و ظرف کوچک،به همراه چند کیسه به شکل مرتب کنار هم قرار گرفته بود. در و دیوار تمیز به نظر می رسید.و اثری از تار عنکبوت،دیده نمی شد. گردو کوچولو خواست از طاقچه پایین بیاید و دوری بزند و از بیرون انبار خبر بگیرد ولی ترسید نتواند بعد از پایین رفتن،بالا بیاید.برای همین از زنبیل بالا رفت و آرام کنار گردوهای دیگر دراز کشید.دلشوره داشت... . ادامه در قسمت بعد👈 🖐 یک : خود را در مورد داستان هایی که می خوانید با ما: @mrajaei در میان بگذارید،این در می تواند به شما باشد‼️🤙🤔 السلام علیک یا ربیع الانام (سلام بر تو ای بهار بشریت!!) ┅═✧❁🦋 یامهدی 🦋❁✧═┅ با ما همراه باشید👇👇👇 🌸 @yekroozebahari313 🌸
🦋 6⃣ 🦋 ... ⁉️🤔🧕 بانو! افتخار تمام مدال هایی که در دست داری یک طرف و افتخار چادری که بر سر داری یک طرف‼️🎖🥇🎖 تو پیش از آنکه قهرمان میدان علم و ورزش باشی،قهرمان میدان نجابت و حیایی‼️ و 👌 تمام مردان غیرتمند به برادری ات افتخار می کنند‼️🏆 متن از 👌با دخترانمان درباره باورها و آداب دین، و عمیق صحبت کنیم. از ما، از شما🙏 السلام علیک یا ربیع الانام (سلام بر تو ای بهار بشریت!!) ┅═✧❁🦋 یامهدی 🦋❁✧═┅ با ما همراه باشید👇👇👇 https://eitaa.com/yekroozebahari313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
2⃣ ✨ 👌نکاتی ناب برای 🌟برای مربیان و پدر و مادرها🌟 👌خدا را اینگونه به فرزندانمان معرفی کنیم و این نماز کوتاه را به همراه و در مقابل ایشان بجا آوریم‼️ بروایت استاد استاد السلام علیک یا ربیع الانام (سلام بر تو ای بهار بشریت!!) ┅═✧❁🦋 یامهدی 🦋❁✧═┅ با ما همراه باشید👇👇👇 https://eitaa.com/yekroozebahari313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
34.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔮 1⃣ 🔮 یعنی چه⁉️ ✋چرا به امیرالمونین علیه السلام،مظهر العجایب می گویند⁉️🤔 السلام علیک یا ربیع الانام (سلام بر تو ای بهار بشریت!!) ┅═✧❁🦋 یامهدی 🦋❁✧═┅ با ما همراه باشید👇👇👇 https://eitaa.com/yekroozebahari313
سلام روزتون بخیر 🤓 شماره 4⃣ ✋منتظر مسابقه ی این هفته بودید⁉️ امروز نوبت مسابقه شمـــــــــــــــــاره 4⃣ کانال یک روز بهاری است. ✋پس دوستانتون را با خبر کنید‼️ 😍
شماره 4⃣ 🖌چرا خدای حکیم محل تولد آقا امیرالمومنین علیه السلام را درخانه ی خود قرار داد و چرا⁉️🤔 ✋مهلت ارسال پاسخ : تا ساعت ۱۲ به ادمین کانال: @mrajaei با ذکر نام، نام خانوادگی، نام پدر سن نشانی و شماره تماس ارسال فرمایید. 🎁به یک نفر مبلغ هزار تومان تعلق می گیرد. 👈اگر تعداد پاسخ های صحیح بیش از یک نفر باشد، قرعه کشی خواهد شد‼️😍 🕹هر هفته مسابقه داریم.🎁 السلام علیک یا ربیع الانام (سلام بر تو ای بهار بشریت!!) ┅═✧❁🦋 یامهدی 🦋❁✧═┅ با ما همراه باشید👇👇👇 https://eitaa.com/yekroozebahari313
32.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‼️😍😍😍 عاشق هر کی باشی دوست داری کاری کنی که باشه ازت راضی...‼️❤️ 🌸 👌همه با هم ببینیم و همه با هم برای مولا قدمی برداریم‼️ (مثلا با کمک بچه ها را سر در خانه نصب کنیم.و حتما به شکلی بچه ها را درگیر کنیم.) السلام علیک یا ربیع الانام (سلام بر تو ای بهار بشریت!!) ┅═✧❁🦋 یامهدی 🦋❁✧═┅ با ما همراه باشید👇👇👇 https://eitaa.com/yekroozebahari313
✨ 🙏با تشکر از همه شرکت کنندگان عزیز در چهارمین مسابقه کانال ✅پاسخ مسابقه: (ببینید خداوند حکیم،چه فوق العاده قبل از نبوت آقا رسول الله،تکلیف را روشن کرده است‼️👌) ۱.موحد حقیقی تابع دین و مرام علی است. ۲.دین مورد پسند،دینی است که امامش علی است. ۳.باطن توحید ولایت است!! ۴.هر کس خود را مسلمان و گوش به فرمان خدا می داند باید دور علی بچرخد و او را محور حق بداند. ۵.مثل امام مثل کعبه است که مردم به دور او می چرخند.(بیان فاطمه زهرا سلام الله علیها) ✋هر عزیزی به موردی از موارد بالا پاسخ داده باشد در قرعه کشی شرکت داده شده است. 🌸 ۸ نفر پاسخ صحیح دادند.🌸 مسابقه به قید قرعه آقای علی نام پدر: اسماعیل از مازندران، شهر گلوگاه👏 به ایشان تبریک عرض می کنیم. ✋عزیزانی که برنده نشدند، جای نگرانی نیست. ما هر هفته داریم. پس منتظر باشید. 😍😍😍 👈راهنمایی: مسابقه بعدی هم در مورد آقا امیرالمومنین علیه السلام است‼️🤩
فرد برنده مبلغ به شماره حسابی که دادند واریز شد. ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍 🐬 ...🐬 تیزر دیدنی انیمیشن ایرانی "پسر دلفینی" که در روسیه فروش میلیون دلاری داشته‼️ 🐬‏انیمیشن بلند سینمایی ‎پسر دلفینی محصول سازمان اوج، در ۲۷۰۰ سالن سینما در روسیه اکران شده و فقط در دو هفته، ۱.۷ میلیون دلار فروخت! این رقم معادل ۵۰ میلیارد تومان است‼️ 👌افتخارآفرینی ها را با فرزندانمان در میان بگذاریم‼️ السلام علیک یا ربیع الانام (سلام بر تو ای بهار بشریت!!) ┅═✧❁🦋 یامهدی 🦋❁✧═┅ با ما همراه باشید👇👇👇 https://eitaa.com/yekroozebahari313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌈 👌 موضوع: 🤷‍♂ (فرزندم اضطراب دارد،چه کنم؟!) 🦋 🛠 السلام علیک یا ربیع الانام (سلام بر تو ای بهار بشریت!!) ┅═✧❁🦋 یامهدی 🦋❁✧═┅ با ما همراه باشید👇👇👇 https://eitaa.com/yekroozebahari313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روایت خیالی از یک واقعی 😍 🥜🌰 ... ‼️🌰🥜 و پایانی ... دلشوره داشت. یاد روستایش افتاد که در آن سنجاب ها وقت دعوا،با گردو به هم حمله می کردند.یعنی در ماموریتِ فردا، باید او و دوستانش با کلّه چوبی شان به دشمنان پیامبر حمله می کردند؟! شاید هم خبری از دعوا و جنگ نباشد. این خیال ها گردو کوچولو را نگرانتر کرد،ولی فکر اینکه فرشته کمکش می کند او را آرام می کرد. گردو کوچولو بعد از چند ساعت فکر و خیال،خوابش برد.و آنقدر خوابش عمیق شد که تا ظهر فردا از خواب بیدار نشد. موذن با صدای بلند شروع به گفتن اذان ظهر کرد. فرشته مهربان بالای سر گردو کوچولو آمد و بیدارش کرد. گردو پرسید: تویی فرشته؟! چه خبر شده؟ فرشته مهربان گفت:یادت که نرفته؟! دیشب گفتم که تو و دوستانِت مامورید تا پیامبر خدا را نجات بدید!! حالا وقتشه.وقت یک نجات گردویی!! گردو گفت: خب ما باید چکار کنیم؟ فرشته گفت: تو فقط صبر کن.چند دقیقه دیگه متوجه میشی!! فرشته رفت.گردو دل توی دلش نبود.احساس می کرد مغزش می خواهد پوستش را بشکند.
لحظات سخت می گذشت.یک دفعه همسر رسول خدا که چادری عربی بر سر داشتند با سرعت از در وارد شدند.زنبیل را برداشته و سریع بیرون رفتند.جلوی در جوان سیاه رویی که عرق از سر و صورتش می بارید،منتظر بود. همسر رسول خدا در خانه را باز کردند و آرام زنبیل را وارونه کردند.گردو کوچولو و بقیه گردوها در دامن پیراهن جوان، سُر خوردند. جوان سیاه رو که همان بلال بود،دامن پیراهنش را جمع کرد و با سرعت به سمت مسجد دوید.گردو کوچولو نمی دانست با چه اتفاقی روبرو می شود.همانطور که بلال جلو می رفت، از مقابل صدای بچه ها به گوش رسید.صدای خنده و شادی بلند بود.گردو کوچولو گوش تیز کرد.بچه ها در حال بازی بودند.در بین صدای بچه ها،صدای پیغمبر خدا را شناخت. پیامبر که چشمشان به موذن شان افتاد،فرمودند: بلال! آمدی؟! بلال پاسخ داد: بله ای رسول خدا!! گردو کوچولو دست و پایش را گم کرد.هوا گرم بود و حالا گرم تر هم به نظر می رسید.باورش نمی شد که در چند قدمی پیامبر خدا باشد. بلال نزدیک رفت و دامنش را مقابل پیامبر گرفت و گفت: ای رسول خدا! همسرتان فرمودند،غیر از این گردو ها،چیز دیگری برای بچه ها پیدا نکردند.پیامبر از بالا نگاهی به گردو ها انداختند.گردو کوچولو چشمش را از چشمان زیبا و درخشان پیامبر گرفت.نگاهی به هیکل کوچکش انداخت و از خجالت سرخ شد. پیامبر خدا رو به بچه ها گفتند: بچه ها! من برای نماز باید به مسجد بروم.پدر و مادرهای شما منتظر من هستند. بچه ها دامن پیامبر را کشیدند و داد زدند: نه! نه! ما می خواهیم با شما بازی کنیم!! پیامبر خدا گفتند: اگر اجازه بدهید من به مسجد بروم، به جای آن من به شما گردو می دهم. صداها خوابید.سه بچه ای که دور پیامبر بودند به هم نگاهی کردند و گفتند: قبوله. پیامبر دست میان گردو ها بردند و به هر کدام چند گردو دادند. اما بچه ای که روی دوش پیامبر سوار بود حاضر نبود پیاده شود. پیامبر خدا این بار گردو کوچولو را برداشتند.در کف دست گرفتند.و طوری که پسرک ببیند، او را بالا آوردند. گردو کوچولو که تازه ماموریتش را فهمیده بود،خودش را به سمت کودک پرتاب کرد و روی زمین قِل خورد. پسرک تا گردوی فسقلی را دید،خوشحال پایین پرید تا آن را بردارد.بلال از فرصت استفاده کرد.سریع دست بچه ها را گرفت و راهی خانه هاشان کرد. پیامبر خدا هم راهی مسجد شدند و صدای خنده و شادی بچه ها کوچه های مدینه را پر کرد. پایان 🖐 یک : خود را در مورد داستان هایی که می خوانید با نویسنده: @mrajaei در میان بگذارید،این در می تواند به شما باشد‼️🤙🤔 السلام علیک یا ربیع الانام (سلام بر تو ای بهار بشریت!!) ┅═✧❁🦋 یامهدی 🦋❁✧═┅ با ما همراه باشید👇👇👇 🌸 @yekroozebahari313 🌸