eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
287 دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
💢حماس شروط توافق تبادل اسرا را اعلام کرد 🔹رئیس دفتر سیاسی حماس در غزه به میانجی‌گران بین‌المللی تأکید کرده اگر اسرائیل اسرای خود را «زنده می‌خواهد»، تبادل اسرا تنها پس از «آتش‌بس کامل» و بر اساس طرح «همه در قبال همه» امکان‌پذیر است. 🔹اظهارات السنوار در شرایطی مطرح شده که بامداد امروز روزنامه «یدیعوت آحارونوت» گزارش کرده بود که جنبش حماس بر آتش‌بس دائمی اصرار دارد و نمی‌خواهد آتش‌بس موقت را بپذیرد و تأکید دارد توافق جدید تبادل اسرا باید شامل آزادی ۳ اسیر فلسطینی به‌نام‌های مروان البرغوثی، عبدالله البرغوثی و احمد سعدات باشد. @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🌴 خرمایی که هیچ کس به آن لب نزد اوایل جنگ بود. در عملیات برون مرزی ما در پایگاه دزلی (منطقه مرزی جبهه مریوان) رفت و آمد داشتیم . یکی از افراد بیسیم چی پایگاه درخواست می‌کرد که مرا هم با خود ببرید. به او گفتیم که سازمان ما با شما تفاوت دارد و نمی‌توانیم شما را با خود ببریم او اصرار می‌کرد و می‌گفت چه کسی باید اجازه بدهد که من با شما بیایم و گفتیم آقایی مسئول مخابرات مریوان. پس از مدتی با گرفتن موافقت آقایی با ما همراه شد . وقتی که به یک عملیات رفتیم،حسین هم شرکت کرد.هدف یک پاسگاه عراقی مقابل قله ملخ خور بود.به آنجا حمله کردیم. در آن عملیات موفقیت خوبی به دست آوردیم و تعداد ی سلاح به غنیمت گرفتیم. در مسیر بازگشت بر اثر باد شدید بهمن اتفاق افتاد و آنها دچار بهمن شدند و راه خود را گم کردند به همین ترتیب مدت‌ها در کوه و برف و یخبندان سرگردان بودند. تا افراد یکی یکی انرژی خود را از دست دادند . به هر صورت پس از مدتی بر اثر خستگی وگرسنگی ۴ نفر از برادران از ادامه مسیر باز ماندند ودر حال یخ زدن بودند. یکی از افراد که در کیف خود یک دانه خرما پیدا کرده بود گفت من آمدم این خرما را به یکی از دوستان دادم گفتم بیا اقلاً با این یک حبه خرما کمی انرژی می‌گیری، قبول نکرد!!! و گفت آن را به نفر دوم بده او از من ضعیف‌تر است به همین ترتیب نفر دوم و نفر سوم و نفر چهارم همه امتناع کردند برگشتم به نفر اول دیدم او شهید شده رفتم سراغ دومی دیدم او هم شهید شده رفتم سراغ سومی و چهارمی دیدم همه شهید شدند. با ناراحتی واستیصال رو به آسمان فریاد زدم و یک رگبار به هوا بستم. صدای رگبار باعث شد که دوستان موقعیت آنها را پیدا کنند و سراغشان بروند در حالی که فاصله انها از محل خودی کمتر از یک کیلومتر بود . حسین بیسیم چی هم بین آن ۴ شهید بود . من کوله او را بررسی کردم نامه‌ای را دیدم در نامه نوشته شده بود: حسین جان فرزندمان به زودی به دنیا می‌آید برای تولدش بیا. او در جواب نوشته بود اگر فرزند ما دختر بود اسم او را زهرا و اگر پسر بود اسم او را حسین بگذارید من او را نمی‌بینم دیدار ما به قیامت . من آن موقع فهمیدم که چرا وی اصرار داشت که حتماً در عملیات شرکت کند. او ازشهادت خود خبر داشت.وی در نامه‌اش نوشته بود که؛ خدا را شکرگزارم که نام مرا در لیست شهدا قرار داد. راوی: رضا غزلی (به نقل از پیشکسوت و رزمنده قدیمی سیاوش جبه داری، همرزم شهید پیچک) @yousof_e_moghavemat
🌸 🌺عن الامام الصادق علیه السلام: 《 مَن صَلّى رَكعَتَينِ يَعلَمُ ما يَقولُ فيهِما انصَرَفَ و ليسَ بينَهُ و بينَ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ ذَنبٌ إلاّ غَفَرَهُ لَهُ 》 هر کس دو رکعت نماز بخواند و بداند چه می گوید، از نماز فارغ می شود، در حالی که میان او و میان خدای عز و جل گناهی نیست، مگر اینکه خداوند برای او می بخشاید🌺 بحار الانوار، ج ,۸۴ ص .۲۴۰ اصول وافی، ج ۲، ص ۱۰۰ @yousof_e_moghavemat
ماجرای بهترین نماز حاج قاسم ابراهیم شهریاری، فرمانده گردان ۴۲۵ حضرت علی اکبر(ع) و همرزم شهید سلیمانی: اهمیت دادن به واجبات که یکی از اصل‌هایش بود. روزی به همراه همسرشان در مسیر قنات ملک بودیم. ظهر شد و اذان گفتند. گفت همانجا کنار بزنیم. گفتم اینجا بیابان است. خطر دارد. حاجی گفت: چه خطری؟ و کنار جاده سجاده را پهن کرد و همانجا نماز خود را به جا آورد. بعد از اتمام نماز و پوشیدن کفش‌هایش نزدیک تر شدم تا دستش را به نشانه مصافحه بفشارم. بعد از مصافحه، دستش را تکان داد و گفت: «ابراهیم! این نماز و آن نمازی که در کاخ کرملین خواندم یکی از بهترین نمازهایی بود که در طول عمرم خواندم.»/ فارس. 📸 و دیده می‌شوند، تصویر فوق در میدان نبرد می‌باشد... @yousof_e_moghavemat
اول دی ماه ۱۳۳۵ -- سالروز تولد رزمنده و هنرمند متعهد خرمشهری شهید بهروز مرادی درخانواده ای اصفهانی متولد شد. تحصیلاتش را در خرمشهر شروع کرد و در مدرسه بازرگانی کوروش کبیر با شهید محمد جهان آرا همکلاس بود. پس از آن به عنوان معلم آغاز به کار کرد. بهروز به همراه سایر بچه های خرمشهر در جریان پیروزی انقلاب و بعد از آن در برابر جنگ تجزیه‌ داخلی فعالیت می کند و با شروع جنگ تحمیلی به جبهه می رود. آنچنان که از میان خاطرات خرمشهر بر می آید بهروز را می توان جزء نفراتی دانست که تا آخرین لحظات در برابر سقوط خرمشهر مقاومت می کنند. او در سال ۱۳۶۴ در رشته ی صنایع دستی در دانشگاه پردیس اصفهان مشغول تحصیل می شود و قبل از پایان تحصیلاتش در چهارم خرداد ۱۳۶۷ در منطقه ی شلمچه به شهادت می رسد. بهروز می گفت: «جمعیت خرمشهر سی و شش میلیون نفر، در کنارهمه بچه های خرمشهر، به یادمان می آورد که روزی روزگاری قرار بود خرمشهر برای ایرانی ها نباشد. این شهیدهنرمندآثار ماندگاری داردکه اکنون ثبت آثارملی شده است @yousof_e_moghavemat
📸 خون شهدا بر دیوارهای خیابان‌های منطقه رفح… @yousof_e_moghavemat
🔹دیوار نوشته بعثی‌های عراقی در خرمشهر: جئنا لنبقی «آمده‌ایم بمانیم»-آبان1359 💠 پس از بازپس‌گیری شهر، (رزمنده خرمشهری) در زیر آن نوشت: «آمدیم نبودید»... - خرداد1361 @yousof_e_moghavemat
📌مبادا کاری کنید که از مردم جدا شوم ✍ابراهیم شهریاری، فرمانده گردان 425 حضرت علی اکبر(ع) و همرزم شهید سلیمانی: برخی از اوقات که حاج قاسم به کرمان می‌‎آمد نگران ترور او بودیم بنابراین مراقبت‌مان از ایشان بیشتر می‎‌شد؛ حاجی ناراحت می‎ شد و تذکر می‎‌داد مبادا کاری کنید که من از مردم جدا شوم و اطمینان می‌‎داد در بین مردم برای من هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. حتی در دهه فاطمیه و مراسم در بیت الزهرا(س) تاکید می‎‌کرد به همه عزاداران احترام بگذارید و آنها را تکریم کنید. مبادا با رفتارتان آنها را برنجانید. حتی زمانی که به او یادآوری می‎ کردیم که باید امنیت شما برقرار شود او می ‎گفت؛ باید به گونه‎‌ای رفتار کنید که این مردم آرام و با خیال آسوده به این خانه بیایند و همیشه برای خوش‎آمدگویی جلوی در می‎‌ایستاد. به یاد دارم یکی از علما که از قضا سید بود به مراسم ‎آمده بود، حاجی بدون کفش و با پای برهنه او را بدرقه و مشایعت کرد. من خودم دیدم که بر دستان آن سید بوسه زد. @yousof_e_moghavemat