eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
289 دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃 ای که در عملیات هم بود... 🍃سال ۶۴ یا ۶۵ تصمیم گرفتم از جبهه برگردم و بعد از گذراندن چند واحد درسی دوباره برگردم. 🚶‍♂رفتم پیش دکتر، گفتم : بعضی از درس‌ها پیش‌نیاز دارد و من نمی‌توانم آنها را بخوانم. بعد گفتم که : خوش به حال شما. دکتر گفت : خوش به حال ما نه! بلکه خوش به حال شما. گفتم : چرا؟ گفت که : شما در جبهه چیزهایی به دست آوردید که ما هرچه درس بخوانیم یا درس بدهیم، نمی‌توانیم به آنها برسیم. 💠 ایام جنگ عده‌ای به سمت شهادت می‌رفتند؛ اما دکتر خودش زمینه‌ هایی فراهم کرد تا شهادت سراغش بیاید. البته دکتر دو نوبت جبهه رفته بود؛ در عملیات مرصاد هم بود. ✍ راوی : دوست دوران دانشجویی شهید ✒️مرصاد @yousof_e_moghavemat
🖼 اینها رنگ خدا هستند... ✒️مرصاد @yousof_e_moghavemat
✨ سال اول دبیرستان بیماری عجیبی گرفت. دکترها بعد از یک ماه بستری شدن گفتند: رضا فلج شده.کم کم فلج شدنش از پاها به بالا قلب رسیده و جانش را میگیرد.بعد از قطع امید پزشکان گفتم هیچکس مصیبت زده تر از حضرت زینب (س) نیست.نذر عمه سادات کردم تا رضا خوب شود برای خودشان. یک روز درکمال ناباوری دیدم رضا دست به دیوار گرفت و راه رفت.ان روز زینب کبری (س) پسرم را شفا داد وامروز رضا فدائی زینب (س) شد... @yousof_e_moghavemat
🇦🇫 شهادت «آقازاده» افغانستانی در دفاع از حرم عمه سادات 🕊 مادر شهید حسین فیاض گفت: آخرین بار وقت خداحافظی وقتی اشک‌های مرا دید گفت اگر سوریه می‌رفتی و جسارت تکفیری‌ها به حرم را می‌دیدی مانع رفتنم نمی‌شدی. 👇 @yousof_e_moghavemat
اسرائیل شرِّ مُطلَق است. [امام‌موسی‌صدر] ✒مرصاد @yousof_e_moghavemat
🖼 | گردش خون در رگهای زندگی شیرین است، اما... ✒مرصاد @yousof_e_moghavemat
شهید سید احمد پلارک درزمان جنگ در یکی از پایگاههای شلمچه بعنوان یک سرباز معمولی همیشه مشغول نظافت توالت های آن پایگاه بود. به طوری که بوی بدی بدن اورا فرا می گرفت. تا اینکه درسال ۶۶ دریک حمله هوایی هنگامی که او مانند سایر روزها در حال نظافت بود، موشکی به آنجا برخورد کرده و او شهید ودر زیر آوار مدفون می شود. پس از این اتفاق هنگامی که امداد گران در حال جمع آوری زخمی ها وشهیدان بودند متوجه بوی شدید گلاب از زیر آوار می شوند پس آوار را کنار زده وبا پیکر پاک این شهید که غرق در گلاب بود مواجه می شوند. @yousof_e_moghavemat
😊تبادل😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 
●°♡﷽♡°● یــہ‌ ڪآݩـــآڵ‌ عآلی عآلی🌸✨😍 {سنگـ💜ـــر عشق} __________________________ @Sangare_Eshghe |❤️🍭^^|پروفـــــــــــآیـڵ |❤️🍭^^|دلنوشـــــــــــــتہ |❤️🍭^^|تلنـــــــــــــگراݩـه |❤️🍭^^|پروفایݪ‌دخترونه |❤️🍭^^|پروفایل‌پـسرونه |❤️🍭‌^^|اســتوری طوری |❤️🍭^^|و کلی مطالب جذاب دیگههه😍 ____________________________ شهدای ڪانالمون ♥️ 🧡 💖 😍🌸🥀 ____________________________ @Sangare_Eshghe {سنگـ💜ـــر عشق}
هدایت شده از 
👇🏻 ↫❁ رسم رفاقت ❁↬ ツ یه کانال رفاقتی،شهدایی😍 سریع عضوشید. متن هاشون عالین😍😉 🌸🍃 [ @Sangare_Eshghe🍃 ]
😊پایان تبادل😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توصيف شاعرانه از شهيد و شهادت 🔹نگاهي به آنچه حاج قاسم در ٥ مرداد ٩٧ در مراسم يادبود شهدا گفت @yousof_e_moghavemat
🌻🌱🌻🌱🌻 🥀جمله ،جااااااانم... جااااااانم... محمود . او،در اوج و اضطراب به همه ی مان میداد . 🌾 تک و پاتکدرگیری ( حمله و ضد حمله) و حتی خط حجم تماسمان با ادوات و توپخانه زیاد بود، به طوری که در تمامی ساعات روز و شب 🌟صدای محمود محمود پشت بی سیم به گوش میرسید . 🌺به نظرم یک چیزی که همه را بی ملاحظه کرده،به طوری که سطح توقع و انتظار همه را از بالا برده بود پاسخ شهید محمود رادمهر به تماس ها بود . 🍃کلمه ی جااااااانم... جااااااانم... محمود . در اوج درگیری و اضطراب به همه ی مان آرامش میداد و از ما را نیز متوقع کرده بود . 🌼و چه کسی میداند شاید در خواست خمپاره از ادوات و محمود بچه ها بهانه ای بود تا ،جاااااانم جاااانم محمود رادمهر از التهاب شان بکاهد . راوی: همرزم شهید 🌷 @yousof_e_moghavemat
عشق به خمینی عشق به همه خوبیهاست. ✒مرصاد @yousof_e_moghavemat
🖼 اسرائیل از صحنه‌ی روزگار محو خواهد شد؛ در این تردیدی نیست. (امام خامنه‌ای) ✒مرصاد @yousof_e_moghavemat
بعضے ها را هر چقدر بخوانے نمے شوی! بعضے ها را هر چقدر گوش دهے عادت نمے‌شوند! بعضے ها هر چہ شوند باز بڪرند و دست نخورده! مثل ... @yousof_e_moghavemat
🍃🌸 سلام امام زمانم✋🌸 نزدیک‌ترین مسافر دور، سلام آیینه‌ی سبز قامت نور، سلام بی تو همه خفته اند در این عالم ای نفخه‌ی دل نواز در صور، سلام 🌺 🌷 @yousof_e_moghavemat
آقاسیدمرتضی مےگفت: "سَر" آنست که در طریق وصال به باد رود و " جان" متاعی است که هم بخشیده است تا به بهای آن لقایش را باز خریم، و سِّر آنکه خون را گفته اند نیز در همین جاست.... @yousof_e_moghavemat
🖼 شهادت واقعاً هنر است و شهید هنرمند واقعی ✒مرصاد @yousof_e_moghavemat
آخرین نوشته محسن حاجی حسنی در وبلاگش؛ قرآن، من شرمنده توام💔👇 "قرآن، من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته‌ام که هر وقت در کوچه‌مان آوازت بلند می‌شود، همه از من می‌پرسند چه کسی مرده است؟😔😔چه غفلت بزرگی که می‌پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است...😔😭 🌹 @yousof_e_moghavemat
از صبح آفتاب خورده بود توى سرم; گيج بودم. سرم درد مى كرد. با بدخلقى گفتم «آقا جون! اين رئيس ستاد كجاست؟» حواسش نبود. برگشت. گفت «جانم؟ چى مى گى؟» گفتم «رئيس ستاد» گفت «رئيس ستاد رو ميخواهى چه كنى؟» گفتم «آقاجون! ما از صبح تا حالا علاف يه متر سيم كابل شده ايم. ميخواهيم برق بكشيم پاسگاه. يه سرى دستگاه داريم اون جا. يه متر سيم كابل پيدا نميشه.» گفت «آهان! برا جاسوسى ميخواهى». گفتم «جاسوسى كدومه برادر؟ حالت خوشه ها. براى شنود ميخواهيم». رفتيم تو. ديدم رئيس ستاد جلوى پاش بلند شد. @yousof_e_moghavemat
🌱🍃❣ بین زمین و اسمان بودیم، توی هواپیما داشتیم میرفتیم سوریه. نگاهم ب حاجی بود سرش را تکیه داده بود به صندلی و چشم هایش را بسته بود انگار که خوابیده باشد. از شیشه هواپیما دوتا جنگنده امریکایی رو دیدم ک مثل لاشخور دور ما میپلکیدند. دلم هری ریخت. بخاطر حاج قاسم نگران بودم. یک دقیقه گذشت همونطور ک سرش روی صندلی بود چشمهایش را باز کرد و خونسرد گفت: نگران نباش، چند دقیقه دیگه میرن. دوباره چشمهایش را بست. چند دقیقه که گذشت رفتند. هواپیما میخواست توی فرودگاه سوریه بنشیند که از چپ و راست تیر سمتمان حواله شد. حاجی رو ب خلبان گفت ما سریع پیاده میشیم. تو دوباره تیک آف کن، نمون هواپیما ک به زمین خورد پریدیم بیرون و سنگر گرفتیم تو فرودگاه و هواپیما سریع رفت. هنوز جا نگرفته بودیم ک چند تا خمپاره خورد دقیق همونجایی ک پیاده شده بودیم 🍂 راوی @yousof_e_moghavemat