eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
287 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
💗 حاج احمد 💗
🚩 هیچ عهدی به این محکمی نبوده!🤝 ثابت کنم؟!! این بالگردهای آپاچی رژیم تروریستی آمریکا که خدا به حق حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام ریشه شون رو به زودی زود از این کره خاکی انشاءالله مضمحل و نابود کنه، اینا آخه میدونید چه جوریه؟!!!❓ میگن پشت سر مُرده حرف نزنید! من میگم آقا تاریخ یعنی پشت سر مُردگان حرف زدن!➡️ یه بنده خدایی اومد. حرف پیرمردی را خوب یادمان باشد قرن آینده قرن گفتمان باشد 🧙‍♂️ یکی اومد گفت: قرن آینده، قرن مذاکره است؛ قرن موشک نیست! در صورتی که سردار ما رو با موشک زدن!!! با موشک آدم نمی زنند آقای روحانی!!! 👊 وقتی موشک به خودروی اینها اصابت کرد، این ذرات ارباً اربای بدن مطهر قابل تفکیک نبود. باور کنید نصف قبر ابومهدی المهندس، پیکر مطهر . نصف قبر پیکر ابومهدیه!! اینها تو قبرشون هم باهم خوابیدن و به این میگن وحدت ناگسستنی...!🤝🚩💥 @yousof_e_moghavemat
یاد حـرف افتـادم که میگفت: باید به این برسیم که نباید دیده شویم آنکس که باید ببیند می‌بیند @yousof_e_moghavemat
...🕊🌷 اسفند سال ۱۳۸۸ بود ، مثل هرسال در تالار وزارت کشور برای سالگرد شهیدان مهدی و حمید باکری مراسمی برگزار شده بود . تهران بودم آن روز ها. محمودرضا زنگ زد گفت : می آیی مراسم ؟! گفتم : می آیم ، چطور ؟! گفت: حتما بیا ، سخنران مراسم است. مقابل تالار با هم قرار گذاشته بودیم . محمودرضا زودتر از من رسیده بود ، من با چند نفر از دوستان رفته بودم . پیدایش کردم و با هم رفتیم نشستیم طبقه بالا .همه صندلی ها مر بود و جایی برای نشستن نبود به زحمت روی لبهٔ یکی از از سکو ها جایی پیدا کردیم و همان جا نشستیم. در طول مراسم با محمودرضا مشغول صحبت بودیم ولی که آمد محمودرضا دیگر حرف نمی زد . من گوشی ام را در آوردم و همان جا شروع کردم به ضبط کردن سخنرانی . محمودرضا تا آخر همین طور توی سوکت بود و گوش میداد ، وقتی داشت حرف هایش را جمع بندی میکرد محمودرضا یک مرتبه برگشت گفت : فرصت سر خاراندن هم ندارد این کت و شلواری را که تنش هست میبینی ؟! باور کن این را به زور قبول کرده که برای مراسم بپوشد و اِلّا همین قدر هم وقت برای تلف کردن ندارد! موقع پایین آمدن از پله ها به محمودرضا گفتم : نمی شود را از نزدیک ببینیم ؟! گفت :من خجالت می کشم توی صورت نگاه کنم ؛ بس که چهره اش خسته است . 📗 تو شهید نمی‌شوی ، صفحه 53 , 54 @yousof_e_moghavemat
° می‌دانی حاجی‌جان! یک قسمت از ترکش‌هایت بماند پای حساب‌ کوچه‌های مدینه! در جبهه بسیجی‌هایت پشت لباسشان می‌نوشتند: می‌روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم! درد پهلو و کمرت، باشد به نیابت از مادر! یک قسمت از ترکش‌هایت بماند پای حساب جگر تکه تکه‌ی حسن؛ درد سینه‌ی سوخته‌ات! یک قسمت از ترکش‌هایت بماند پای روضه‌ی ارباب تشنه لبت اباعبدالله، پای روضه‌ی غریب مادر، حسین؛ دستان قطع شده‌ات پیشکش علمدار! پاهای قطع شده‌ات، بدن تکه تکه شده‌ات، سر جدا شده‌ات؛ همه‌اش پای قاسم، علی‌اکبر، علی‌اصغر(علیهم‌السلام) ° درد ترکش‌هایت آرزوی خودت بود؛ دردی که اماممان، حجةابن‌الحسن(ارواحنا‌ له‌ الفداه) از حال مردمان می‌کشد. از قلّت خوبان و کثرت دشمنان! از دین‌داری بال پشه‌ای مسلمانان از گناهان مردمانش! و شهادت خوب عاقبتی است برای یاران خالص و صادق ایشان یا لیتنی کنت معکم... هنیئاً لک حاج قاسم . 📎پ ن: قسمتی از کتاب ✍نویسنده نرجس شکوریان فرد @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📚 📦 📮 عنوان کتاب: به اهتمام: علی‌اکبر مزدآبادی مشخصات نشر: نشر یا زهرا (س)، ۱۳۹۹ مشخصات ظاهری: مصوّر، ۲۰۰ صفحه قیمت: ۲۲،۵۰۰ تومان. ✔ 🌸 ✍ این کتاب حاوی مطالب دسته‌اول و شنیده‌نشده در خاطرات دوستان و هم‌رزمان سردار بزرگ اسلام عزیزمون هستش. بنده مطالعه‌ی این کتاب بسیار ارزشمند رو همین امروز به پایان رسوندم و خیلی چسبید و کِیف داد. به شما بزرگواران هم اکیداً توصیه می‌کنم هرطور شده تهیه کنید این کتاب رو و مطالعه بفرمایید...🙂 🏷 💫 ⬅️ برشی از کتاب: ↪ روز یکشنبه ۸ دی ۱۳۹۸ من در معیت به دیدار یکی از علمای بزرگ که در علم و فقاهت اسطوره است، رفتیم. در آن دیدار به آن عالم گفت: «سحر وقتی داشتم با خدا نجوا می‌کردم، به نحو کفرآمیزی به خدا گفتم پنج سال از عمرِ من بگیرد و به شما بدهد.» آن عالم بزرگ، نیشخندی زد و گفت: «من هفتادوپنج سال در مکتب اهل‌بیت تحقیق کردم، رساله‌های مختلف و مستدرکات اصولی و فقهی را جمع کردم، بالای صدوچهل - پنجاه جلد کتاب و رساله‌ی علمی و فقهی و فلسفی و اصولی و تفسیری نوشتم، صدها شاگرد تربیت کردم؛ تمام این‌ها را فدای پنج دقیقه از عمر و مناجات او و حضورش در محضر خدا و خدمتی که به خدا و خلقش کرده می‌کنم.» ایشان ادامه داد: «من حاضرم همه‌ی زندگی خودم را به شما بدهم برای پنج دقیقه‌اش، آن‌وقت تو پنج سال از عمرت را برای من می‌خواهی بدهی؟» ✔ ✍ به روایت (صادق خرازی) - صفحه ۱۵۵ 👉 ♡ ☆ 🚩 ⚘ ❤ @yousof_e_moghavemat
6.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت از لحظه ضربت خوردن امیرالمومنین علی علیه‌السلام 🔸 بازنشر بمناسبت نوزدهم‌ رمضان ‌ ضربت خوردن امام‌ علی(ع) @yousof_e_moghavemat