🌷 #خودمان_که_نمرده_ایم_می_رویم_می_جنگیم 🌹
💠
✔
🔷️ احمد کاظمی؛ فرمانده لشکر ۸ نجف اشرف در این باب [تلاش همه جانبه همت و نیروهایش جهت حفظ جزایر] گفته است: ✍
.
«...من و همّت و باکری و زین الدین، در همان سنگر معروف بودیم. داشتیم نتیجه می گرفتیم که "همه چیز تمام شد"؛ چون موضعی برای دفاع نداشتیم. عراقیها هم آمده بودند داخل جزیره؛ هم نفر پیاده شان آمده بود، هم زرهی شان. کاملاً در سرازیری بودیم. خودمان هم خبر نداشتیم.
یادم نیست روز چندم بود. نزدیکی های ظهر، ناگهان همّت از جا بلند شد و رو به ما گفت: خودمان که نمرده ایم؛ اسلحه دست میگیریم، می رویم میجنگیم.🚩
.
رفت از گوشه سنگر، یک تیربار برداشت و گفت: من با این میروم. با مشاهده این حرکتِ همّت، مهدی باکری هم گفت میرود اسلحه بر میدارد و فلان جا می ایستد و می جنگد.
داشتیم همین جوری بین خودمان تقسیم کار می کردیم، که آمدند و پیام امام را به ما ابلاغ کردند. قبل و بعدش را البته درست یادم نیست، ولی شور و هیجان و امیدش را کاملاً یادم هست که بچّه ها را انگار زنده کرد. وضع جبهه عوض شد. عراق آنقدر کم آورد، که مجبور شد آب ول کند و جزیره را زیر ببرد.✔
.
#همّت بدجوری در خودش بود. آن روز آمده بود پیش من، در همان قرارگاه فرماندهی اش که سنگری بود ساخته شده از چند تکه الوار و گونی در نزدیک خط مقدم. داشتیم با همدیگر حرف می زدیم، که یک خمپاره به سنگر خورد.✔
.
ابراهیم فقط گفت: بر محمد و آل محمد صلوات. بعد هم، ساکت شد؛ انگار نه انگار که خمپاره خورده آن جا!
همینطور نگاهش می کردم، از خودم میپرسیدم: چرا این قدر خونسرد شده؟»💕
✏
🏷
📚 منبع کپشن: کتاب ارزشمند #شراره_های_خورشید ، صفحات ۷۲۲ و ۷۲۳ 🔸️
.
.
📷 منبع تصویر: سایتhttp://www.iichs.ir
.
.
#سردار_عاشورایی_خیبر
#حاج_محمد_ابراهیم_همت
#لشکر27_محمد_رسول_الله
#شهدای_خیبر
#عملیات_خیبر
@yousof_e_moghavemat