eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
289 دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
معرفی 💠 «یزید بن زیاد» در سپاه دشمن بود و وقتی امام فرمود آیا هیچ فریادرسی نیست که ما را یاری کند؟ به لشگر امام پیوست. @yousof_e_moghavemat
معرفی 💠 «عابس» روز عاشورا به امام گفت: روی زمین کسی نزد من عزیزتر و محبوب‌تر از شما نیست. او از روسای شیعه و از دلاوران و سخنوران بود. @yousof_e_moghavemat
معرفی 💠 «نُعمان» مردی شجاع، دلباخته اهل بیت، بصیر در دین، سوارکاری رزمدیده و شیعه‌ای مخلص و پاکباخته بود. @yousof_e_moghavemat
معرفی 💠 «بریر بن خضیر همدانی» در شب عاشورا از ذوق شهادت، مزاح و شوخی می‌کرد. @yousof_e_moghavemat
معرفی 💠 «جوین بن مالک» در شب عاشورا وقتی شنید که ابن‌زیاد با درخواست امام حسین(ع) نسبت به بازگشت به مدینه موافقت نکرده، تغییر موضع داد و همراه شماری از افراد قبیله‌اش مخفیانه به سپاه امام پیوست. @yousof_e_moghavemat
معرفی 💠 «سوید» آخرین شهید واقعه کربلا بود که اندکی پس از شهادت امام(ع) به شهادت رسید. @yousof_e_moghavemat
🔴السلام علی جوْن بن حوی ابی ذر 🌷جوْن غلام آزاد شده ی ابوذر غفاری،یکی از شهدای کربلاست که بعد از وفات ابوذر در خدمت امام حسن و امام حسین علیه السلام بوده است 🔰موقعی که بیشتر یاران امام حسین به شهادت رسیدند جون خدمت امام آمد و رخصت جنگ خواست. 🌹امام فرمود: جون، تو مجازی هرکجا که میخواهی بروی زیرا پیروی تو از ما و بودن در خانه به منظور کمک و آسایش بوده ،لذا در گرفتاری ما خود را مبتلا نساز. ✨جون خود را روی قدمهای مبارم حضرت انداخت و عرض کرد: یابن رسول الله در خوشیها با شما بودم حالا در گرفتاری دست از شما بردارم؟ ▪️بخدا میدانم که بویم بد و حسب و نسبم پست و چهره ام سیاه است ولی شما بهشت را از من دریغ مدارید تا خوشبو و شرافتمند و روسفید گردم. نه! بخدا از شما دست برنمیدارم تا خون سیاهم با شما آمیخته گردد. 🌹امام حسین علیه السلام به او اجازه داد،جون به میدان رفت و به سپاه دشمن حمله کرد بعد از آنکه 25 نفر را به درک واصل کرد به شهادت رسید. 🌿هنگامی که هنوز رمقی داشت امام حسین به بالین او آمد نشست و فرمود: 🌟خدایا چهره اش را سفید گردان و بویش را نیکو و اورا با ابرار و نیکان محشور بفرما و بین او و محمد و خاندانش معارفه برقرار ساز. 🌷 امام محمدباقر علیه السلام به نقل از پدرش امام سجاد علیه السلام روایت نموده که بعد از ده روز از گذشت عاشورا بدن جون را دریافتند در حالیکه از او بوی مشک استشمام میشد... 📕 ابصارالعین ص125 📒نفس المهموم ص 291 📗بحار23/24 📘 قاموس الرجال449/9 @yousof_e_moghavemat
مسلم بن كثير ازدى از شهداى كربلا، وى از طايفه ازد و از تابعين بود. بعضى هم او را از اصحاب شمرده اند. در برخى جنگ‌ها در ركاب امام على علیه السلام مجروح شده و از ناحيه پا آسيب ديده بود. در حادثه عاشورا ... @yousof_e_moghavemat
🌹 زید ابن ارقم که از صحابه رسول خدا بود وقتی مشاهده کرد ابن زیاد ضربات خود را مانند باران بر لب و دندان ابی عبدالله وارد میکند... صدا زد: ابن زیاد! چوب را از لبان حسین بردار که بخدا قسم مکرر در مکرر دیدم که رسول این لبها را میبوسید... سپس شروع به گریستن کرد. ابن زیاد گفت: خدا همواره چشمانت را بگریاند که برای پیروزی خدا گریه میکنی! اگر نبود که پیر و خرفت شده و عقلت را از دست داده ای، میدادم همین الان سرت را از بدنت جدا کنند! 🌹زید گفت: پسر زیاد با امانت رسول خدا چه کردی...؟! سپس از مجلس خارج شد و گفت: شما مردم عرب از امروز همگی برده خواهید بود که پسر پیغمبر خدا را کشتید و پسر مرجانه را امیر خود قرار دادید تا نزدیکان شما را بکشد ! 🌷حضرت زینب (س) در گوشه ای از مجلس نشست .درحالی که زنان و کنیزان اطرافش را گرفتند. ابن زیاد سه بار پرسید: این زن که اینچنین گوشه نشینی اختیار کرده کیست؟ کسی جواب او را نداد تا اینکه یکی از زنان گفت: این زینب دختر فاطمه دختر رسول خداست. این بار ابن زیاد با شماتت گفت: خدا را سپاس که شما را کشت و حرکتتان را باطل گردانید. 🌹زینب کبری فرمود: خدا را حمد میکنم که به وسیله پیامبرش مارا گرامی داشت و از پلیدیها پاک ساخت،همانا فاسق رسوا میشود و فاجر دروغ میگوید و او غیر از ماست پسر مرجانه! ابن زیاد: دیدی خدا با برادرت چه کرد؟ 🌷حضرت زینب: من جز زیبایی و خوبی چیزی ندیدم،اینها جماعتی بودند که خدا شهادت را بر ایشان مقدر کرده بود و به قتلگاه آمدند.و روزی خدا میان تو و ایشان را جمع میکند و با تو مخامصه میکنند آنگاه خواهی دید که پیروز کیست، مادرت به عزایت بنشیند پسر مرجانه. ابن زیاد از نحوه ی پاسخگویی حضرت زینب به خشم آمد و خواست او را بکشد. عمروبن حریث گفت: این زن از مصیبت نزدیکانش ناراحت است و نباید اورا مواخذه کرد. ابن زیاد: خدا قلب مرا شفا داد و راحت نمود از طرف برادر سرکش تو و پیروانش! 🌷حضرت زینب: بجانم قسم بزرگان مرا کشتی و خاندان مرا نابود ساختی و ریشه های مرا بریدی ،اگر اینها شفای توست..،پس شفا یافتی! ابن زیاد با مغالطه گری گفت: این زن شاعر و سخنور است مانند پدرش! سپس ابن زیاد نگاهی به اسرا انداخت و امام زین العابدین را دید و پرسید: کیست این؟ گفتند: علی ابن الحسین. ابن زیاد: مگر خدا علی ابن الحسین را در کربلا نکشت؟ 🌺امام سجاد: برادر دیگری داشتم به اسم علی که شما او را کشتید. ابن زیاد با وقاحت فریاد کشید: نه خدا او را کشت! 🌸 امام سجاد فرمود: آری خدا جان هرکس را هنگام مرگ میگیرد و هیچکس نمیمیرد مگر به اذن او. جسارت و حاضرجوابی امام خشم ابن زیاد را برانگیخت و فریاد زد: تورا چنین جراتی است که جواب مرا میدهی!!جلاد نفسش را بگیر! 🌹حضرت زینب با شنیدن این سخن از جا بلندشد و امام سجاد را در بغل گرفت و گفت: پسر مرجانه! خونهایی که از ما ریختی کافی نیست برایت ؟ غیر از این جوان چه کسی را برای ما باقی گذاشتی؟ اگر میخواهی اورا بکشی اول مرا بکش! ابن زیاد نانجیب شرمنده و با تعجب گفت: چه خویشاوندی عمیقی! براستی حاضر است با او کشته شود... 📘ارشاد ص228، 📘طبری 371/7 📘 نفس المهموم ص 404 📘 کامل 81/4 @yousof_e_moghavemat
🥀السلام علی عباس ابن علی،قمر بنی هاشم 🌹حضرت اباالفضل علیه السلام سی و چهارسال با امام حسین علیه السلام زندگی کرد. ✨ از بس زیبا بود اورا قمر بنی هاشم مینامیدند، مردی قوی و شجاع و تنومند بود که وقتی بر اسبان تنومد هم سوار میشد پاهایش به زمین کشیده میشد. 🔴 قمر بنی هاشم در میدان جنگ 🌺حضرت ابوالفضل وقتی همه ی برادرانش را به جنگ فرستاد و به شهادت رسیدند به خدمت امام حسین علیه السلام آمد و و اجازه میدان خواست. 🌺امام علیه السلام فرمود: تو پرچمدار منی،اگر کشته شوی دیگر دشمن بر من چیره میشود... 🌸ابوالفضل علیه السلام عرض کرد: برادر سینه ام تنگ شده و از زندگی سیر شده ام. ✨امام فرمود: پس قدری آب برای این کودکان که صدای العطششان بلند شده است بیاور. 🌹سقای کربلا مشک بدوش انداخت و سوار اسب شد و مقابل صف دشمن ایستاد و بعد از نصیحت آنها گفت: این حسین پسر رسول خداست که با او جنگیدید و اهل بیت و یارانش را کشتید . لااقل زنان و فرزندانشان را اب دهید که دلهای آنان از تشنگی میسوزد. 🔥شمر ملعون صدا زد: پسر ابوتراب اگر تمام دنیا آب باشد و در اختیار ما،قطره ای از آن را به شما نمیدهیم مگر اینکه بیعت یزید را بپذیرید. ✨قمر بنی هاشم از انها مأیوس شد سپس بعد از کسب اجازه از برادر وارد شریعه فرات شد و و تمام نگهبانان آنجا را دور کرد. 💥 مشک را پر از آب کرد و تا خواست کفی از آب بنوشد یاد تشنگی لبهای خشک اباعبدالله افتاد و آب را خالی کرد. سپس از شریعه خارج شد نگهبانان اطرافش را گرفتند... 🔴شهادت حضرت عباس علیه السلام ⚡️سپاهیان که تحمل ضرب شصت اورا نداشتند از جلوی راهش پراکنده میشدند تا اینکه زید ابن ورقا از پشت درخت دست راست قمر بنی هاشم را قطع کرد و بعد حکیم بن طفیلی دست چپش را... 🌺 حضرت عباس سریع مشک را به دندان گرفت و خواست سریع حرکت کند تا آب را به لب تشنگان حرم برساند که ناگهان تیری بر مشک آب اصابت کرد و آب روی زمین ریخت... 🌷 در این لحظه دیگر حضرت اباالفضل ناامید شد و متحیر وسط میدان مانده بود که دشمن به چشمانش تیر زد و با عمود آهنین بر فرق مبارک کوبید چنان که از اسب بر روی زمین افتاد و فریاد زد: برادر مرا دریاب... 🌺 امام حسین علیه السلام خود را به نعش برادر رسید و اورا دست بریده و چهره مجروح و شکسته و چشمان تیر خورده یافت. ✨امام با کمر خمیده کنار نعش برادر ایستاد و چون قدرت ایستادن نداشت در کنارش بر روی زمین نشست و شروع به گریه کرد تا اباالفضل علیه السلام جان به جان افرین تسلیم کرد. 🌾آنگاه فرمود: الان کمرم شکست و چاره ام از هم گسست... 🌹سپس حسین علیه السلام که نمیتوانست عباس را به خیمه شهدا ببرد با چشمانی اشکبار به سوی خیمه ها برگشت . سکینه به استقبال پدر آمد و پرسید: عمویم چه شد؟ امام فرمود: شهید گردید... 📗ابصارالعین ص29 📕کامل 394 📒نفس المهموم ص348 📘حیات الحسین 274/3 @yousof_e_moghavemat
👈 📜 إِنَّ ٱلَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصۡوَ ٰ⁠تَهُمۡ عِندَ رَسُولِ ٱللَّهِ أُو۟لَـٰۤئِكَ ٱلَّذِینَ ٱمۡتَحَنَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُمۡ لِلتَّقۡوَىٰۚ لَهُم مَّغۡفِرَةࣱ وَأَجۡرٌ عَظِیمٌ ﴿٣﴾ بی تردید کسانی که صدایشان را نزد رسول خدا پایین می‌آورند، همانان هستند که خدا دل‌هایشان را برای پرهیزکاری امتحان کرده، آنان را آمرزش و پاداشی بزرگ است.(۳) ◽در این آیه، خداوند به مدح و ستایش کسانی می‌پردازد که گوشِ جان به توصیه‌ی الهی و دستورش می‌دهند و این مسیر کمال را پی می‌گیرند. 🔴 نکته‌ی بسیار بسیار مهم: در این آیه‌ی شریفه، اگر به معنای کلمه «اِمتَحَنَ» توجه کنیم، خداوند منظورش این است که ما غَش و ناخالصی را از دل آن فرد می‌گیریم و قلبش را برای خالص می‌کنیم. «امتحان» در میان عرب‌ها یعنی قراردادن نقره و طلا در کوره و گرفتن غش و ناخالصی آن. ■ اما چه تناسبی بین «امتحان» و «قلب» وجود دارد؟ در این تعبیر، ۲ نکته وجود دارد: ▪️اول آن که دل‌های همه‌ی ما انسان‌ها نیز مانند معدن نقره و طلاست. این معادن باید استخراج و پالایش شوند. یعنی استعدادهایی هست که ناشناخته می‌ماند، به دلیل کم‌همّتی خود فرد و عدم سرمایه‌گذاری جامعه. ▪️دوم این که «امتحان» همراه با گداختن است. یعنی باید درصد و خلوص عیار انسان در کوره به ۲۴ برصد. بدون سختی و آزمودن، مخزن اسرار الهی نخواهی شد. آنها کسانیند که دل‌هایشان را در امتحان‌ها آزموده و غش‌های دلشان را زدوده است و روحشان از بسیاری ناپاکی‌ها عاری شده است. (مثال: را درنظر بگیرید. با اینکه شب عاشورا، بیعت از آنها برداشته شد، ولی آنها خود را ذوب در ولایت و امام‌شان می‌دانستند و تازه چقدر ناراحت شدند که امام از آنها بیعت را برداشته است...!!! این است که آنها ذره‌ای ناخالصی در وجودشان نبود و با بصیرت کامل، راهشان را انتخاب کردند و در کنار بهترین انسان‌های روی زمین جانبازی کردند و به شهادت رسیدند.) ⚫ تکبّر و اِنانیت؛ ریشه بی‌حرمتی به بزرگان ☆احترام گذاشتن به دیگران و رعایت ادب هر بزرگتری، شهامت می‌خواهد. انانیت، میراث شیطان است. وحشتناک‌ترین انانیت، تکبّر در قبال ذات پروردگارست. مرتبه پایین‌تر این انانیت، کسانیند که در حضور پیامبرﷺ تکبّر و نخوت خود را نمی‌شکنند و عصبیت‌های جاهلی دارند. ● رعایت حرمت پیامبرﷺ پس از وفاتش: ۱- چه در زمان وفات و چه در زمان حیات ایشان، باید صدای خود را در محضر ایشان، بالا نبریم. ۲- در حضور پیامبرﷺ اذان، تلاوت قرآن، مدیحه‌سرایی، شعر، وعظ و سخنرانی با صدای بلند اشکالی ندارد. @yousof_e_moghavemat