خاطرات شهدا 📖
#مــا_در_حـال_جنگــیم 💢
صبحانہ ای ڪه بہ خلبانها میدادم ،
ڪره ، مربا و پنیر بود .
یك روز شهید ڪشوری مرا صدا زد و گفت :
فلانی ! گفتم : بله .
گفت : شما در یك منطقهی جنگی
در مهمانسرا ڪار میڪنید .
پس باید بدانید
مملڪت ما در حال جنگ است
و در تحریم اقتصادی بہ سر میبرد .
شما نباید ڪره ، مربا و پنیر را
با هم به ما بدهید
درست است ڪه ما باید
با توپ و تانكهای دشمن بجنگیم
ولی این دلیل نمیشود
ما این گونه غذا بخوریم .
شما باید یك روز به ما ڪره ،
روز دیگر پنیر و روز سوم بہ ما مربا بدهید .
در سہ روز باید از اینها استفاده ڪنیم
وگرنه این اسراف است .
من از شما خواهش میڪنم
ڪه این ڪار را نڪنید .
من گفتم : چشم .
🌹 مزار شهید : گلزار شهدای تهران ، قطعہ ۲۴ ، ردیف ۸۲ ، شماره ۵
#شهید_احمد_کشوری
#شهید_دفاع_مقدس
#خاطره
@yousof_e_moghavemat
💔
نام: محمد رضا تورجی زاده
تولد : ۲۳ تیر ماه ۱۳۴۳
فرزند: حسن
شهادت: ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶
محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای ۱۰
شهید محمدرضا تورجی زاده در سال 1343 به دنیا آمد. در همان دوران کودکی عشق و ارادت به خاندان نبوت و امامت داشته و با شور وصف ناپذیر در مجالس عزاداری شرکت می نمود .
در کودکی بسیار با وقار نظیف و تمیز بوده به گونه ای که در میان همگان ممتاز بود. ایشان دوران تحصیل را همراه با کار و همیاری در مغازه پدر آغاز نمود . پدرش به دلیل علایق مذهبی برای دوره راهنمایی ایشان را در مدرسه مذهبی احمدیه ثبت نام نمود. کلاس سوم راهنمایی شهید مقارن با قیام مردم قم شده بود که شهید با جمعی از دوستان هم کلاسی ،چند نوبت تظاهراتی در مدرسه تدارک دیده و از رفتن به کلاس خودداری کرده بودند.
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#شهید_دفاع_مقدس
#زندگینامه
#سالروزشهادت
@yousof_e_moghavemat
💠 #انفاق_به_سبک_شهدا🌷
🔹 ابراهیم معلم عربی یکی از مدارس محروم تهران شده بود. اما تدریس عربی #ابراهیم زیاد طولانے نشد! از اواسط همان سال دیگر به مدرسه نرفت!😦 حتے #نمےگفت که چرا به آن مدرسه نمےرود!
🔸یک روز مدیر مدرسه پیش من آمد و گفت: تو رو خدا !!! شما که برادر آقاے هادے هستید، با ایشان صحبت کنید که برگردد مدرسه. گفتم: مگه چے شده؟🤔
🔹کمے مکث کرد و گفت: حقیقتش، آقا ابراهیم از جیب خودش پول مے داد به یکے از #شاگردها تا هر روز زنگ اول براے کلاس نان و پنیر🌮 بگیرد. آقای هادی نظرش این بود که این ها بچه هاے منطقه #محروم هستند؛ اکثرا سر کلاس گرسنه هستند؛ بچه گرسنه هم درس نمے فهمد ...😖
🔸مدیر ادامه داد: من با آقای هادی برخورد کردم. گفتم نظم مدرسه ما را به هم ریختے!😠 در صورتے که هیچ مشکلے براے #نظم مدرسه پیش نیامده بود. بعد هم سر ایشان داد زدم و گفتم: دیگه حق ندارے #اینجا از این کارها بکنے !🤬
🔹آقای هادے از پیش ما رفت و بقیه ساعت هایش را در مدرسه #دیگرے پر کرد.📝 حالا هم بچه ها و اولیا از من خواستند که ایشان را #برگردانم؛ همه از اخلاق و تدریس ایشان تعریف مےکنند. ایشان در همین مدت کم، برای بسیارے
از دانش آموزان بے بضاعت و #یتیم مدرسه، وسائل تهیه کرده بود که حتے من هم خبر نداشتم.😞
#مردان_بی_ادعا
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
#خاطرات_شهدا
💠نامحرم
🔹من با احمد ، هم دوره و هم پرواز بودم . از سال ۱۳۵۳ در مرڪز پياده شيراز .
دوره هاى مقدماتى و عالى را طى مےڪرديم و در همان روز ها ڪه در خدمت ايشان بودم ، مسائل عقيدتى را رعايت مےڪرد.
🔸از نماز و روزه و فلسفہ دين ، خيلى حرف مےزديم. در همان مرڪز ، گرو هان ديگرى متشڪل از خانم ها ، آموزش نظامى مےديدند .
احمد توصيه مےڪرد بہ آنها نزديڪ نشويم . آن موقع ، حجاب خانم ها رعايت نمےشد و يگان ها هم در ڪنار هم خدمت مےڪردند و آموزش مى ديدند .
🔹احمد به ما مى گفت : «ممڪن است در اين دنيا ، جواب ڪار ثوابى را ڪه مےڪنيد ، عايدتان نشود ولى بالاخره روزى بايد جواب ڪارش را پس بدهيد و يا پاداش ڪار خيرتان را بگيريد . آن روز ، جواب دادن خيلى سخت است .»
#شهید_احمد_کشوری🌹
#شهید_دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
🌺﷽🌺
#خاطرات_شهدا
#نامحرم
🔹من با احمد ، هم دوره و هم پرواز بودم . از سال ۱۳۵۳ در مرڪز پياده شيراز .
دوره هاى مقدماتى و عالى را طى مےڪرديم و در همان روز ها ڪه در خدمت ايشان بودم ، مسائل عقيدتى را رعايت مےڪرد.
🔸از نماز و روزه و فلسفہ دين ، خيلى حرف مےزديم. در همان مرڪز ، گرو هان ديگرى متشڪل از خانم ها ، آموزش نظامى مےديدند .
احمد توصيه مےڪرد بہ آنها نزديڪ نشويم . آن موقع ، حجاب خانم ها رعايت نمےشد و يگان ها هم در ڪنار هم خدمت مےڪردند و آموزش مى ديدند .
🔹احمد به ما مى گفت : «ممڪن است در اين دنيا ، جواب ڪار ثوابى را ڪه مےڪنيد ، عايدتان نشود ولى بالاخره روزى بايد جواب ڪارش را پس بدهيد و يا پاداش ڪار خيرتان را بگيريد . آن روز ، جواب دادن خيلى سخت است .»
#شهید_احمد_کشوری
#شهید_دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
💔
#شهید_علی_تجلایی نماد مقاومت محاصره سوسنگرد
#شهید_علی_تجلایی
#شهید_دفاع_مقدس
#عکس_نوشته
@yousof_e_moghavemat
پروانه نیستم اما
سالهاست دورخودم
مي چرخم ومیسوزم
"رفتنت"
درمن شمعی روشن کرده است
انگار!
تصویر: پدر در حال تلقین و تدفین شهید نوجوانش, شهید محمدعلی آسایش جاوید
🌷 #شهید_دفاع_مقدس🌷🕊
🌈 #نماز_شب 🌗
🌷 شهیدی که با سن کم اش، نماز شبش ترک نمی شد.
💫شد وقت آن که درد نهان را دوا کنيم
💫روي نياز خويش بسوی خدا کنيم
💫ای خفتگان بستر راحت سحر رسيد
💫خيزيد تا گذر به خدا از رجا کنيم.
🌷محمد علی، نوجوان 16 سالی که نماز شبش ترک نمی شد.
همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت،آنچه در خواب نرفت،چشم من و یاد تو بود.
#شهید_محمد_علی_آسایش_جاوید
@yousof_e_moghavemat
12.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #برش_دیدار | رهبر انقلاب: #شهید_امنیت، جان خودش را میدهد برای اینکه دیگران در امنیّت زندگی کنند؛ #شهید_دفاع_مقدس جان خودش را میدهد برای اینکه آن دشمن خبیث ظالم به آن وعدهای که به خودش داده بود ــ که گفته بود تا تهران خواهم رفت و ملّت ایران را به ذلّت خواهم کشید ــ نتواند وفا کند؛ شهید این است دیگر. من و شما نشستهایم در خانهمان، او دارد آنجا میجنگد برای اینکه ما راحت بنشینیم، دشمن نیاید به سراغ ما.
👈 این فداکاری یک اخلاق [برجسته] است؛ با قطع نظر از هر دین و مذهب و عقیدهی دینیای، انسانها این را اهمّیّت میدهند. [شهادت،] شجاعت را تداعی میکند.۱۴۰۱/۸/۸
#بیانات
#مقام_معظم_رهبری
#بصیرت
@yousof_e_moghavemat
♦️منصور، ستارهای که با اشک مادر به آسمان رفت
🔹روایت مادر شهید منصور گلبادینژاد، قصه بغضها و اشکهایی است که در آستانه خانه جا ماند و به ستارهها گره خورد.
🔹منصور اما هر بار با همان صلابت میرفت و مادر را آرام میکرد؛ گویی از همان دم در، مسیر آسمان را پیشتر دیده بود.
🔹او در کربلای ۱۰ نشان داد که فرماندهی فقط در فرمان دادن نیست، بلکه در لحظههای آخر هم به یارانش روحیه بخشید و با دستهای لرزان اما استوار، ادامه راه را به آنان سپرد.
🔹شهادتش پایان یک بدرقه نبود، بلکه آغاز پرواز ابدیاش شد.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
♦️شهیدی که منافقان بارها قصد جانش کردند، اما نامش ماندگار شد
🔹شهید سردار #علی_قوچانی سالها در جبهههای جنوب و غرب با منافقان جنگید و به فرماندهای شجاع و صبور تبدیل شد. حتی در مرخصی هم دست از جهاد و شناسایی دشمن برنمیداشت.
🔹زندگی مشترکش فقط شش ماه طول کشید و ثمرهاش دختری شد به نام زینب؛ دختری که هرگز پدر قهرمانش را ندید.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat