•|🌺 #همسرشهیدهمت
میخواستم سفره بیندازم که #حاجی دستم را گرفت گفت «وقتی من میآیم، تو باید استراحت کنی🙂 من دوست دارم شما را بیشتر در آسایش و راحتی ببینم☺️ » گفتم «من که بالاخره نفهمیدم باید چه جور آدمی باشم یک روز میگفتی میخواهی زنت شریک باشد، حالا میگویی از جایم تکان نخورم » شروع کرد به انداختن و مرتب کردن سفره سرش پایین بود🙁 با صدایی که انگار دوست ندارد، کسی غیر از خودش بشنود، گفت «تو بعد از من سختیهای زیادی میکشی😞 پس بگذار لااقل این یکی دو روزی که در کنارت هستم، کمی کمکت کنم☺️ »
راوے: همسرشهید
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ
@yousof_e_moghavemat
#شهید_همت
مگــر ما در اسلام؛مسألهای به نام ڪُرد و فارس؛یا شیعه و سنی داریم⁉️ملاک برتری در مکتب ما؛فقط و فقط،تقوا است و بس...
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
نفر اول نشسته از سمت چپ
#لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ
@yousof_e_moghavemat
937.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
دلگیر نباش!
دلت که گیر باشد رها نمیشوی!
یادت باشد؛
خدا بندگانش را با آنچه بدان دل بستهاند میآزماید...
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
@yousof_e_moghavemar
ماجراي انار خوردن حاجهمت✨
يك روز حاجهمت به همراه آقاي شيباني از منطقه پيش ما آمدند تا به محمد عباديان سر بزنند و به قول معروف از پشتيباني لشگر بازديدي داشته باشند. حالا نميدانم كه حاجهمت در كجا انار خورده بود. وقتي حاجهمت وارد سنگر فرماندهي تداركات شد و با حاج آقا عباديان حال و احوال و روبوسي كرد. حاج محمد شروع كرد سر به سر گذاشتن با حاج همت. به حاجهمت گفت: حاجي كجا بودي؟ حاجهمت گفت: خط مقدم بوديم. حاج محمد گفت: خط بودي؟ بعد به بچهها اشاره كرد كه ميخواهم سر به سر حاجهمت بگذارم.حاجهمت گفت: بله، خط بوديم. لباسهايمان خاكي است، معلومه كه خط بوديم. حاج عباديان گفت: بهت نميآيد خط بوده باشي. حاجهمت كه كم كم داشت از كوره در ميرفت؛ گفت: بابا جان، اين لباسهاي خاكي نشان نميدهد كه ما كجا بوديم. حاج آقا عباديان گفت: حاجي به لبهايت نميخورد كه در خط مقدم بوده باشي. لبهايت سرخ است. حاجهمت گفت: محمد جان انار خورديم.☺️
راوی:همرزمانشهید
#شهید_محمد_ابراهیم_همت🌹
@yousof_e_moghavemat