فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
'' نشستھ بود پشت موټور
از ٺو آینہ دیـدم
داره گریـه میڪنہ...
#شهید_ابراهیم_هادی
@yousof_e_moghavemat
🍃مقيد بود هر روز زيارت عاشورا را بخواند.
حتي اگر كار داشت و سرش شلوغ بود، حتما سلام آخر زيارت عاشورا را ميخواند.
❣️دائما ميگفت:
"اگر دست جوانان را در دست امام حسين (عليه السلام) بگذاريم،همه مشكلاتشان حل ميشود و امام با ديده ي لطف به آنها نگاه ميكند.
#سلام_بر_حسین
#شهيد_ابراهيم_هادى
#علمدار_كميل
@yousof_e_moghavemat
-چون مادر سادات قبر ندارد؛
نمی خواهم مزار داشته باشم...
#شهید_ابراهیم_هادی
#دهه_فاطمیه
@yousof_e_moghavemat
#برگی_از_خاطرات_شهدا🌹
شهید ابراهیم هادی
♦️خیلی از دوستانش میگفتند ما که نمیتوانستیم مثل او باشیم بارها عصبانی شدیم و کارهایی کردیم که بعدا پشیمان شدیم.
♦️اما ابراهیم از توی کوچه رد میشد بچهها داشتند فوتبال بازی میکردند یکی توپ را شوت کرد و محکوم به صورت ابراهیم خورد و صورتش سرخ شد.
♦️کمی نشست بچه ها از ترس فرار کردند ابراهیم دست کرد داخل کیف دستیاش مقداری خوراکی بیرون آورد و گفت کجا رفتید؟ بیایید براتون خوراکی آوردم و بعد خوراکیها رو گذاشت کنار دروازه و رفت. او مصداق آیه ۹۶ سوره مومنون بود.
#شهید_ابراهیم_هادی
@yousof_e_moghavemat
امشب شهادت نامه عشاق امضا
مي شود...
فردا ز خون عاشقان اين دشت دریا مي شود
امروز روز پنجم است که در محاصره ایم...
آب را جیره بندی کرده ایم
نان را جیره بندی کرده ایم
عطش همه را هلاک کرده جز شهدا را
که حالا در کنار هم در انتهای کانال خوابیده اند...
شهدا دیگر تشنه نیستند.فدای لب تشنه ات ای پسر فاطمه...
🌷عملیات والفجر مقدماتی
۱۷ الی ۲۲ بهمن ماه ۱۳۶۱ 🌷
شب ٢٢ بهمن
#شهید_ابراهیم_هادی
#سالروز_شهادت
#بیست_و_دوم_بهمن_1361
#عملیات_والفجر_مقدماتی
@yousof_e_moghavemat
🍃🌸🍃🌸🍃
#خاطرات_ناب_شهدا
✨ #یَا_رَفِیقَ_مَنْ_لارَفِیقَ_لَہ ✨
❣️خون زيادے از پاي من رفتہ بود. بي حس شده بودم.عراقے ها اما مطمئن بودند كہ زنده نيستم حالت عجيبے داشتم. زير لب فقط مےگفتم:
《يا صاحب الزمان ادركنی》
🦋هوا تاريك شده بود. جوانے خوش سيما و نورانے بالاي سرم آمد. چشمانم را بہ سختے باز ڪردم. مرا بہ آرامے بلند ڪرد. از ميدان مين خارج شد. در گوشہ اي امن مرا روے زمين گذاشت. آهستہ و آرام.
❣️من دردے حس نمےڪردم! آن آقا کلے با من صحبت ڪرد. بعد فرمودند: "ڪسي مےآيد و شما را نجات مي دهد. او دوست ماست!"
🦋لحظاتے بعد ابراهيم آمد.با همان صلابت هميشگے مرا بہ دوش گرفت و حرڪت ڪرد آن جمال نوراني، #ابـراهيــم را دوست خود معرفے ڪرد خوشا بہ حالش...
📚سلام بر ابراهیم1/ ص۱۱۸
#شهید_ابراهیم_هادی
#سالروز_شهادت
@yousof_e_moghavemat
محال است لبخند بزند
و حال دلمان عوض نشود..!!
ا🌱🌿🌱🌷🌿🌱🌿
🌴 خدایا عشق به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب چنان در وجودم شعلهور است که اگر تکهتکهام کنند و یا زیر سختترین شکنجهها قرار گیرم، او را تنها نخواهم گذاشت.
«شهیدابراهیم هادی»
🌹 ۲۲ بهمن ( ۱۳۶۱ ) - سالروز شهادت عارف وارسته #شهید_ابراهیم_هادی
@yousof_e_moghavemat
شهید ذوالفقاری ارادت خاصی به شهید ابراهیم هادی داشت، خودش (در حوزه نجف) از روز اول گفته بود من را ابراهیم صدا کنید.او همیشه جلوی موتورش یک عکس بزرگ از شهید ابراهیم هادی نصب داشت؛ و در خصلت ها خود را خیلی به ابراهیم نزدیک کرده بود.
راوی:حاجباقرشیرازی
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
@yousof_e_moghavemat
🎈☘ #به_بهانه_سالروز_ولادت 🎉🤗
✔
🌸
❤
نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه آمد. #ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتورِ شوهرخواهر او را برداشته و در حال فرار بود!
بگیرش...دزد...دزد! بعد هم سریع دوید دم در. یکی از بچههای محل لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد.
تکّه آهنِ روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد. چهره دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد میکشید که #ابراهیم رسید. موتور را برداشت و روشن کرد و گفت: «سریع سوار شو!»
رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند. بعد باهم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست؛ چرا دزدی میکنی!؟ آخه پول حرام که...
دزد گریه میکرد. بعد به حرف آمد: «همهی اینها را میدانم. بیکارم، زن و بچه دارم، از شهرستان آمدهام. مجبور شدم.»
ابراهیم فکری کرد. رفت پیش یکی از نمازگزارها، با او صحبت کرد. خوشحال برگشت و گفت: «خدا را شکر، شغل مناسبی برایت فراهم شد. از فردا برو سر کار. این پول را هم بگیر، از خدا هم بخواه کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش میکشد. پول حلال کم هم باشد، برکت دارد.»
💫
❤
🌤
🎈یکم اردیبهشت ۱۳۳۶
سالروز ولادت #جاویدالاثر_شهید_ابراهیم_هادی
گرامی باد...😍
📙 منبع زیرنویس: کتاب ارزشمند #سلام_بر_ابراهیم ، جلد اول، صفحه ۷۵
#شهید_گمنام
#شهید_ابراهیم_هادی
نفر ایستاده از سمت راست
#شهدای_لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ
@yousof_e_moghavemat
محال است
به خندهاش نگاه کنی
و حال دلت عوض نشود
کلا فرق دارد
حتی خندههایش ...
#علمدار_کمیل
#شهید_ابراهیم_هادی
#سالروز_ولادت
@yousof_e_moghavemat
شوخ طبعی شهید ابراهیم هادی ☺️
🔺در يكي از روزها خبر رسيد كه ابراهيم و جواد و رضا گوديني پس از چند روز مأموريت از سمت پاسگاه مرزي در حال بازگشت هستند. از اينكه آنها سالم بودند خيلي خوشحال شديم. جلوي مقر شهيد اندرزگو جمع شديم. دقايقي بعد ماشين آنها آمد و ايستاد. ابراهيم و رضا پياده شدند. بچه ها خوشحال دورشان جمع شدند و روبوسي كردند.
🔺يكي از بچه ها پرسيد: آقا ابرام، جواد كجاست؟! يك لحظه همه ساكت شدند. ابراهيم مكثي كرد، در حالي كه بغض كرده بود گفت: جواد! بعد آرام به سمت عقب ماشين نگاه كرد.
🔺يك نفر آنجا دراز كشيده بود. روي بدنش هم پتو قرار داشت! سكوتي كل بچه ها را گرفته بود. ابراهيم ادامه داد: جواد...جواد! يك دفعه اشك از چشمانش جاري شد.
🔺چند نفر از بچه ها با گريه داد زدند: جواد، جواد! و به سمت عقب ماشين رفتند! همينطور كه بقيه هم گريه ميكردند، يكدفعه جواد از خواب پريد! نشست و گفت: چي، چي شده!؟
جواد هاج و واج، اطراف خودش را نگاه كرد.
🔺بچه ها با چهره هايي اشك آلود و عصباني به دنبال ابراهيم ميگشتند. اما ابراهيم سريع رفته بود داخل ساختمان!😅
راوی یکی از همرزمان شهید
#شهید_ابراهیم_هادی
#طنز_جبهه
@yousof_e_moghavemat