eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
284 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 🍃 💠 ✅ 👈 سالروز بی مزار ، ولادت ۱۳۳۶ ، در نوجوانی یتیم شد. پدر و پسر علاقۀ خاصی بهم داشتند. سال ۱۳۵۵ دیپلم گرفت. شاگردی استاد در رشد شخصیتش بسیار مؤثر واقع شد. شجاع بود. هم درس می خواند و هم در بازار کار می کرد. شد یک فداکار. اهل بود و در و نظیر نداشت. مردانگیش را در و و بعداً جنوب به اثبات رساند. در ، پنج روز به همراه بچه های و در کانال های مقاومت کردند. اما تسلیم نشدند. سرانجام در ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۱ بعد از فرستادن بچه های باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد. دیگر کسی او را ندید. او همیشه از خدا می خواست بماند، چرا که گمنامی، صفت یاران محبوب خداست. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. سال هاست که گمنام و غریب در مانده تا خورشیدی باشد برای ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله @yousof_e_moghavemat
🌷 🍃 🌸 ✉ 🌸 در عملیات با یک رسا و شیوا و تأثیرگذار ، ۱۸ نفر را اسیر کرد با فرمانده شان. خودش هم از ناحیۀ گردن زخمی شد. فرمانده عراقی می گفت: « چون من و چندتن از نیروهایم بودیم، با آن صدای رسا و بلند تنم لرزید. به نیروهایم گفتم من می خواهم خودم را تسلیم کنم. هرکه با من است بیاید. آنهایی هم که تسلیم نشدند، بهشان دستور عقب نشینی دادم...» با کمک این فرمانده، آن تپۀ خالی شده از انبوه نیروهای دشمن آزاد می شود. بعد از ماجرای ، توسط همرزمان که پرس و جو شده بود، همۀ آنهایی که خودشان را اسیر کرده بودند و دوباره به عنوان مجاهد به سپاه آمده بودند، همگی در به رسیده بودند.✅ . یعنی با یک چه کرد! یک تپه آزاد شد، یک عملیات پیروز شد، هجده نفر هم مثل از قعر جهنم به رفتند. می دانست کجا باید بگوید، تا دل دشمن را به لرزه در آورد. و آن هایی را که هنوز در قلبشان باقی مانده هدایت کند! 🍃 . . . 📚 با تخلیص از کتاب خواندنی و ارزشمند ۱ ، صفحه ۱۳۳ ، داستان . ✅ ✅ ✅ ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
🌸 🎉🎈💐 به بهانه ولادت ایشان📩 ↘️ ✔ ☆ نیمه شعبان بود. با ابراهیم وارد کوچه شدیم. چراغانی کوچه خیلی خوب بود. بچه‌های محل، انتهای کوچه جمع شده بودند. وقتی به آنها نزدیک شدیم، همه مشغول ورق بازی و شرط بندی و... بودند. ابراهیم با دیدن آن وضعیت خیلی عصبانی شد؛ امّا چیزی نگفت. من جلو آمدم و آقا ابراهیم را معرفی کردم و گفتم: "ایشان از دوستان بنده و قهرمان والیبال و کشتی هستند." بچه‌ها هم با ابراهیم سلام و احوالپرسی کردند. بعد طوری که کسی متوجه نشود، ابراهیم به من پول داد و گفت: "برو ده تا بستنی بگیر و سریع بیا." آن شب ابراهیم با تعدادی بستنی و حرف زدن و گفتن و خندیدن، با بچه های محل رفیق شد. در آخر هم از حرام بودن ورق‌بازی گفت. وقتی از کوچه خارج می‌شدیم، تمام کارت ها پاره شده و در جوب ریخته شده بود!🏷 ✔ 📱 📚 منبع کپشن: کتاب بسیار ارزشمند ، جلد اول، صفحه ۱۶۸ ✅ . . @yousof_e_moghavemat
🎈☘ 🎉🤗 ✔ 🌸 ❤ نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه آمد. سریع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتورِ شوهرخواهر او را برداشته و در حال فرار بود! بگیرش...دزد...دزد! بعد هم سریع دوید دم در. یکی از بچه‌های محل لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد. تکّه آهنِ روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد. چهره دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد می‌کشید که رسید. موتور را برداشت و روشن کرد و گفت: «سریع سوار شو!» رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند. بعد باهم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست؛ چرا دزدی می‌کنی!؟ آخه پول حرام که... دزد گریه می‌کرد. بعد به حرف آمد: «همه‌ی این‌ها را می‌دانم. بیکارم، زن و بچه دارم، از شهرستان آمده‌ام. مجبور شدم.» ابراهیم فکری کرد. رفت پیش یکی از نمازگزارها، با او صحبت کرد. خوشحال برگشت و گفت: «خدا را شکر، شغل مناسبی برایت فراهم شد. از فردا برو سر کار. این پول را هم بگیر، از خدا هم بخواه کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش می‌کشد. پول حلال کم هم باشد، برکت دارد.» 💫 ❤ 🌤 🎈یکم اردیبهشت ۱۳۳۶ سالروز ولادت گرامی باد...😍 📙 منبع زیرنویس: کتاب ارزشمند ، جلد اول، صفحه ۷۵ نفر ایستاده از سمت راست @yousof_e_moghavemat
🌷🌷 دست‌خطی‌از 📝 بالا نوشته‎ای از این پهلوان‌شهید است که از دوران‌دفاع‌مقدس بجا مانده‌است. « راستی! اینجا به ما خیلی خوش‌میگذرد، چون رزق‌مومنین دائما برقرار می‌باشد.. رزق‌مومن که می‌دانید چیست؟ از همان سور‌های امام حسینی است که دائم برقرار است و ما هم آن را توی رگ میزنیم که قوت بگیریم، که اگر با دشمن رو‌به‌رو شدیم با یک مشت به درک واصلشان کنیم. والسلام .. ابراهیم هادی » @yousof_e_moghavemat
🌸 🍃 💠 ✅ 👈 سالروز بی مزار ، ولادت ۱۳۳۶ ، در نوجوانی یتیم شد. پدر و پسر علاقۀ خاصی بهم داشتند. سال ۱۳۵۵ دیپلم گرفت. شاگردی استاد در رشد شخصیتش بسیار مؤثر واقع شد. شجاع بود. هم درس می خواند و هم در بازار کار می کرد. شد یک فداکار. اهل بود و در و نظیر نداشت. مردانگیش را در و و بعداً جنوب به اثبات رساند. در ، پنج روز به همراه بچه های و در کانال های مقاومت کردند. اما تسلیم نشدند. سرانجام در ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۱ بعد از فرستادن بچه های باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد. دیگر کسی او را ندید. او همیشه از خدا می خواست بماند، چرا که گمنامی، صفت یاران محبوب خداست. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. سال هاست که گمنام و غریب در مانده تا خورشیدی باشد برای @yousof_e_moghavemat