eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
269 دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
43 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
◼ 🚩 ❇ سردار دلاور و شجاع سپاه اسلام، 💗 👤 فرمانده گروهان، گردان ۴ (فتح) پادگان ولیعصر {عج} سپاه تهران، فرمانده گردان در ، بعدها معاون تیپ ۳ ابوذر ۲۷ . . با اینکه بارها مجروح شده بود و جراحت های قدیمی و سختی داشت ولی همیشه هر طوری که بود خودش را به منطقه می رساند، فقط در عملیات به علت خرد شدن استخوان پایش٬ حدود یک سال مشغول درمان و مداوا بود و با اینکه مجبور بود با عصا راه برود ولی باز هم به برگشت. دشمن لعین، ایشان را قبل از به طرز وحشیانه ای شکنجه کرد. (بمیرم الهی...) . . شهادت= آبان ۱۳۶۲ ، عملیات والفجر ۴ 🌷 👇 📃بخشی از وصیت نامه 📃 . .... « وصیت نامه حقیر، بنده عاصی علی اصغر رنجبران با سلام و درود به یگانه منجی عالم بشریت حضرت بقیة اللّه {عج} و نائب بر حقش امام اُمت، . با سلام بر تمامی تاریخ اسلام. اگر رفتن من حقیر مورد قبول درگاه باری تعالی قرار بگیرد، خودش کلی حرف دارد که قلم این عاصی به درگاه خداوند، قادر به نوشتن آن نیست. راه مشخص است، هدف عالی، فقط است که تمامی پیام این راه را در بر دارد. همه می دانند از مال دنیا چیزی قابل عرض ندارم. فقط یک مقدار کتاب دارم که به صلاح دید خانواده ام و همسرم، آنها را یا برای پسرم نگه دارید و یا اینکه آنها را به مسجد یا کتابخانه هدیه کنید. یک موتور هم دارم که آن را به بدهید و پولش را خرج مراسم کنید. مراسم من را هم خیلی مختصر بگیرید و از هم نباید هیچ کسی در مراسم من شرکت کند. 👇 در آخر چند نفر بودند که در زندگی این حقیر خیلی مؤثر بودند که باید از آنها نام ببرم. . -  - حاج علی موحد دانش - محسن وزوایی - غلامعلی پیچک - تمامی شهدای گردان فتح(چهار) - احمد ملاسلیمانی - حسین قجه ای - رضا چراغی . همه آن عزیزانی که مردانه ایستادند لباس ذلت را نپوشیدند آفرین بر همه آنها که سرخی خونشان سیاهی را یکی پس از دیگری می شوید. 💕 🌹 💕 ۲۷ . . ◼ منبع : سایت http://hezbollah110.blog.ir « گنجینه تصاویر شهدا » https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
🌷 🌷 ✅ ✅ 🌹 : ۱۶ دی ماه ۱۳۵۹ 🌹 🍃 🍃 تاریخ تولد: ۱۳۳۷ بچه در ۶ سالگی آموخت و در ۱۱ سالگی تدریس قرآن می کرد. در ۱۵ سالگی جریان راهپیمایی روز عاشورا توسط ساواک دستگیر و شکنجه شد. در سال ۱۳۵۶ در رشته مورد علاقه اش، ، در  قبول شد و در جریانات انقلاب دوباره به اهواز بازگشت. طراحی های ترور عوامل مزدور شاه بود و سازمان را راه اندازی کرد. به همراه گروهش، چند بار به شهربانی ها و پادگان های ارتش حمله کرد و شهربانی را به آتش کشید و توسط ساواک دستگیر شد و حکم اعدامش هم صادر گشت. بسیار باهوش بود و در شناسایی خائنین به کم نظیر بود و کاری کرد که استاندار خوزستان و کاندیدای ریاست جمهوری بود استعفا و از ایران فرار کند. در ، خستگی را خسته کرده بود. حسین ، فرمانده شد و در ( ) شرکت کرد. عملیات به جاهای دشوار می رسد و به دلیل نابه سامانی اوضاع و همچنین نادانی و سفاهت محض فرماندهان ، دستور ابلاغ عقب نشینی به و نیروهایش نمی رسد و آن‌ها بی خبر از عقب‌نشینی تانک‌ها در دام نظامیان عراقی می‌افتند و پس از انهدام تعداد زیادی از تانک‌های عراقی و کشته شدن یارانش، حسین مورد اصابت گلوله سه تانک قرار می‌گیرد و به می رسد. 🌸 🌹 ✅ در این زمان تنها ۲۲ سال سن داشت. عراقی‌ها با تانک از روی اجساد کشتگان گذشتند، به گونه‌ای که هیچ اثری از آن‌ها نماند.[۳] ۱۶ ماه پس از کشته شدن او، طی  این اراضی مجدداً بازپس گرفته شد، با تلاش گروه‌های تفحص جنازه‌ها به سختی شناسایی شدند. را از قرآنی که در کنارش بود شناختند. قرآنی با امضای حضرت امام (ره) و آیت الله خامنه‌ای. در حالی که می‌خواستند پیکر او را در  به خاک بسپارند٬ مادر او با منتشر کردن وصیت‌نامه حسین، خواستۀ او مبنی بر دفن در محل کشته شدن را اعلام می‌کند. با مطلع شدن خانواده‌های همرزمانی که همراه کشته شده بودند آن‌ها هم تمایل پیدا می‌کنند فرزندانشان را در کنار فرمانده خود به خاک بسپارند و این گونه  بنا می‌شود. 🌟 🌟 🌟 Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
🌷 ۱۰_سید_الشهدا (ع) 🌷 ✅ 🌸 سردار شجاع و دلیر سپاه اسلام قائم مقام لشکر ۱۰ سیدالشهداء علیه السلام 🌹 💗 ✅ متولد ۱۳۳۳ روستای گذراندن دوران ابتدایی و دبیرستان با نبود امکانات کافی اعزام به خدمت در سال ۱۳۵۳ روی آوردن به کار آزاد ویژگی مهم و بارز او، کمک به هم نوعان احساس مسئولیت در برابر فقر و تنگدستی مردم پیوستن به صف مبارزین انقلابی و مورد هدف قرار گرفتن اصابت گلوله نقش ویژه در ایجاد پایگاه های مردمی در مساجد و آگاهی بخشیدن به مردم در شهر خودش عضویت در تازه تأسیس کرج در سال ۱۳۵۸ ازدواج در سال ۱۳۵۹ جانشین عملیات به خاطر شایستگی هایش سرپرستی نخستین گروه اعزامی از سپاه کرج به کردستان شرکت در آزادسازی شهر سنندج انتصاب به عنوان فرماندهی عملیات شهر بازگشتن به کرج و سازماندهی تعدادی از نیروهای رسمی و بسیجی جهت اعزام به جنوب و تشکیل جبهه در آبادان مسئولیت فرماندهی محور فیاضیه فرمانده یک گردان در عملیات انتصاب به جانشینی به دلیل نبوغ و رشادت های فراوان شرکت در عملیات ، و به عنوان مسئول محور در ۲۷ جانشین تیپ (ص) در عملیات : ۱ بهمن ۱۳۶۵ ، آخرین سمت: قائم مقام ۱۰_سید_الشهدا 🌸 ✅ 🌷 👈 لقب: 👉 . . . @yousof_e_moghavemat
🌷 🌷 🌸 💗 سردار رشید سپاه اسلام فرمانده خط شکن ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) 💗 💗 ↘ سمت چپ ( شهید صراف ) سمت راست ( سردار گلعلی بابایی ) . . . در پنجم مرداد ۱۳۴۰ در محله تهران در خانواده‌اي مذهبي ديده به جهان گشود. او از سنين كودكي و از آغاز نهضت اسلامي به رهبري امام خميني (ره) در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ همراه انقلاب بود و پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در جنگ تحميلي با رشادت‌هاي بسيار٬ خود را وقف نهضت اسلامي ملت ايران كرده بود. كساني كه پيگير خاطرات سال‌هاي دفاع مقدس هستند، حتماً نام لشكر ۲۷ محمد رسول الله (ص) را شنيده‌اند. يكي از فرماندهان اين گردان خط شكن بود كه در عمليات در روز ۲۲ دی ماه ۱۳۶۵ به درجه رفيع نائل آمد. @yousof_e_moghavemat
👈 👉 ✅ ↘ همۀ فرماندهان در پایگاه سوسنگرد جمع شده بودند. قبل از مصرف ناهار، برای گرفتن وضو به بیرون از ساختمان آمدم. وقتی آمادۀ وضو گرفتن شدم، را دیدم که وضو گرفته بود و داشت آستین پیراهنش را پایین می کشید. باهم خوش و بشی کردیم. حسن با همان لهجۀ تهرانی گفت: «حاج آقا! چطوی؟» گفتم: «الحمدلله.» چهرۀ حسن طور دیگری شده بود. با همیشه فرق داشت. او جلو آمد و با دست روی شانۀ من زد و بی مقدمه گفت: «آقای ناصری! حیفه تا زمانی که جنگ هست، ما نشیم، حیفه. کاری بکن که بشی.» گفتم: «حسن آقا! چه باید کرد؟» گفت: «دو تا راه داره: یکی و دیگری . اگه این دو تا رو خوب انجام بدیم، میشیم. بهت بگما، بعد از جنگ معلوم نیست سرنوشت ما چی میشه و عاقبتمون به کجا ختم میشه! بهترین عاقبتی که می تونیم به دست بیاریم، اینه که بشیم. در شرایط ، همه چیز سعادته.» بعد از این صحبت ها، گفت: «آقای ناصری! داریم. اگه زودتر از من شدی، منو هم بکن.» نگاهی به چهره و سیمای او انداختم. اصلاً با روزهای دیگر تفاوت داشت. او پس از صرف ناهار و کمی استراحت، خداحافظی کرد و رفت. بعد از رفتن او، نزد «[شهید] علی هاشمی» رفتم و به او گفتم: « چنین حرفهایی زد. چهره اش انگار پیام خاصی داشت. به نظرم به همین زودی ها میشه.» علی هاشمی گفت: «افرادی مثل باید بشن. این ها دارن و مزد لیاقت خودشونو می گیرن.» 🌸 ✅ ↘ 🌷 👈 منبع: کتاب ، خاطراتی از 👉 . . . : ۹ بهمن ۱۳۶۱ ، در حین شناسایی منطقه بر اثر اصابت ترکش های متعدد ناشی انفجار . . . Https://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat