eitaa logo
مه‌شکن | بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
415 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
275 ویدیو
14 فایل
ادمین: @Seyedmj صفحه رسمی ما در تلگرام: t.me/basij_yums صفحه ی رسمی ما در بله: ble.ir/basij_yums صفحه رسمی ما در اینستاگرام: instagram.com/mehshekan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 | شب دوازدهم 🥀 مادری در لابه لای خاک گندم ریخته 🥀 پس‌ کبوتر‌ هست‌ گرچه‌ صحن‌ گوهرشاد‌ نیست! 🥀 غیر پرواز کبوترهای غمگین در حرم 🥀 سایه بانی بر مزار حضرت سجاد نیست... اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللهِ وَعَلَی الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ ◾️اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن ◾️وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین ◾️وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن ◾️وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین ━━━◈❖✿❖◈━━━🖤━━━◈❖✿❖◈━━━ 🇮🇷 معاونت فرهنگ‌سازی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج
🕯 | بیمار کربلا 🍂 هر چه ما روضه شنیدیم تمامش را دید... آتش و سوختنِ اهلِ خیامَش را دید... ◾️ ابی عبدالله وارد خيمه امام سجاد شد، روی یه فرش پوستی، آقا امام سجاد بیمار و تب دار افتاده! عقیلة العرب داره پرستاری میکنه؛ آقا خواست بلند شه اینقده بی حال بود نتونست... به عمه جانشون فرمودن: عمه جان کمک کنید من یه مقدار بلند شم من و به خودتون تکیه بدید. عمه سادات کمک کردن زیر بغل های آقا رو بلند کردن نیم خیز به خودشون تکیه دادن یه نگاه به بابا کرد؛ بابا چه خبر؟ سوال هایی کرد، صدا زد: بابا از عموم عباس چه خبر؟ بی‌بی زینب یه نگاه به ابی عبدالله سر پایین انداخت، چی میخواد آقا بگه؟ ابی عبدالله اشکاشون سرازیر شد فرمودند: پسرم! عموت عباس رو کشتن کنار فرات، دستاشو از بدنش جدا کردن..اونقده حضرت گریه کرد بی حال شد..به حال آومد، باز هم اشک ریخت.. صدا زد بابا از برادرم علی اکبر چه خبر؟ از زهیر چه خبر؟ از حبیب چه خبر؟ از مسلم عوسجه چه خبر؟ تیر خلاصی رو ابی عبدالله زد، راحتش کرد.. "يا بُنَىَّ إِعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ في الْخِيامِ رَجُلٌ إِلاّ أَنَا وَ أَنْتَ" بابا راحتت کنم غیر از من و تو تو خيمه ها هیچ مردی باقی نمونده، همه رو شهید کردن... امام سجاد همون آقاییِ که کنار بدن باباش ابی عبدالله روز یازدهم اونقده گریه کرد، بی بی زینب گفت: شما که خودتو از بین بردی... فرمود: عمه جان! اینا بدن کشته های خودشون رو جمع کردن اما بدن بابای من زیر آفتابه... ◾️سوال کردن، آقا تو این سفر به شما کجا خیلی سخت گذشت؟!! سه مرتبه فرمود الشام .. الشام .. الشام .. حضرت هفت تا علت فرمود برای اینکه شام از همه جا بیشتر سخت گذشته! یکیش اینه؛ فرمود: وقتی کاروان یه جایی می ایستاد نیزه دارایی که سر بریده تو دستشون بود با همون نیزه شروع میکردن رقصیدن پایکوبی کردن؛ سرها گاهی از رو نی روی زمین می افتاد... ━━━◈❖✿❖◈━━━🖤━━━◈❖✿❖◈━━━ 🇮🇷 معاونت فرهنگ‌سازی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج