eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
344 دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
10.7هزار ویدیو
137 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایت زندگی شهید مدافع حرم «محمد حسین عزیزآبادی» از زبان همسر محترمشان ✅ انتشار به مناسبت سالروز شهادت شهید محل شهادت: دمشق، سوریه نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
ای روشنای خانه امید، ای شهیــ🌷ـــد “”” ای معنی حماسه جاوید، ای #شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است””” ای برتر از سراچه خورشید ای شهیــــ🌷ـــد … #شهید_حسین_دلجو ▫️نـام پـدر : علی اصغر ▫️تـاریخ تـولـد : ۱۳۴۵/۰۵/۰۲ ▫️مـحل تـولـد : تهران ▫️تـاریخ شـهادت : ۱۳۶۲/۰۸/۱۲ ▫️مـحل شـهادت : پنجوین(عملیات والفجر ۴) #سالروز_شهادت #شهدا_را_یاد_کنید_با_یک_صلوات
❁ ﷽ ❁ نفسی وجود دارم که تو را #سجود آرم که سجود توست جانا دعوات مستجابم شهید جاویدالاثر #مجید_قربانخانی عاشقان پنجره باز است.. اذان می گویند.. #حی_علی_الصلاة #التماس_دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_محمد_شجاعی 🎞 همین الان وقت بیعت ماست! وگرنه ؛ بعد از ظهور آقا، اولین کسی که باهاش بیعت میکنه، بزرگترین فرشته خدا جبرئیله نکنه بعد از ظهور با حسرت بایستی ، و به لشکر حضرت زل بزنی. #عید_بیعت🌹🍃 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
#استاد_محمد_شجاعی 🎞 همین الان وقت بیعت ماست! وگرنه ؛ بعد از ظهور آقا، اولین کسی که باهاش بیعت میکنه
🕊 وارد خیمه مشک ها شد کودکان را دید لباس های عربی را بالازدن و خود را به خنکای زمین چسبانده اند مشک را برداشت و سمت رفت کاروان برگشت کربلا هرکس بر مزار یک عزیز رفت عمه سادات سلام الله علیها دیدند ؛ بی بی سکینه علیها سلام دارد سمت علقمه می رود سوال کردند ؛ دختر برادرم کجا می روی میروم بالای مزار عمو عباس باعمویم قبل از رفتنش به فرات وداع نکردم. کاروان وقتی برگشتند مدینه ام البنین علیها السلام از روی همه شرمنده بود اما یک نفر از روی ام البنین شرمسار بود آن هم بی بی سکینه سلام الله علیها بودند. خیلی گران تمام شد این آب خواستن یک مشک از قبیله ی ما یک عموگرفت
#شهدا_هویت_جاودان_تاریخ🌹🕊 درچنین روزی یک درگیری بین مرزبانان دلاور آذربایجان غربی و گروهک تروریستی پژاک ۸ تن از مرزبانان غیور کشورمان به درجه رفیع شهادتـــ🌹ـــــ نائل آمدند.🌷🕊 این مرزبانان🌺 طی درگیری با تروریست های مزدور در عصر روز ۱۲ آبان ماه سال ۱۳۹۶ ، جان خود را در دفاع از حریم میهن عزیزمان ایران فدا نمودند😥 #روحمان_با_یادشان_شاد امروز #سالروز_شهادت این غیور مردان دلاور است برای شادی روحشان سهم هرنفر پنج #صلوات🌷🕊 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
#شهدا_هویت_جاودان_تاریخ🌹🕊 درچنین روزی یک درگیری بین مرزبانان دلاور آذربایجان غربی و گروهک تروریستی
اسامی 8 مرزبان شهید شده در چالدران مرز خوی در ۱۲ آبان ۱۳۹۶ 👇 ۱_ استواریکم محبوب نوری🌷 ۲_ استواردوم مهدی حسین زاده 🌷 ۳_ استواردوم حمید حاجی زاده🌷 ۴_ سرباز وظیفه مهدی کلته 🌷 ۵_ سرباز وظیفه امیرقربانی🌷 ۶_ سرباز وظیفه محمد حسین زاده 🌷 ۷_ سرباز وظیفه سعید گلابی 🌷 ۸_ سرباز وظیفه عباس قادری 🌷 غیور مردان مرزبانی شادی روحشان نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#بفرمایید_ناهار سالن غذاخوری در جبهه ... نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
✊ اراده حاکم بر جمهوری اسلامی به اذن خدا پولادین است ⛔ اجازه نخواهیم داد آمریکا برگردد 🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار هزاران نفر از دانش‌آموزان و دانشجویان: 🔹️ با آمریکا هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد؛ ما برای اینکه این را امتحان کنیم -البته من یقین داشتم ولی برای اینکه برای همه روشن شود- گفتیم اینها از خطایی که کردند [بازگردند]، تحریمها را بردارند و به برگردند و بعد در مجموعه‌ی برجام مذاکره کنند. نخیر، نپذیرفتند. 🔹️ خواسته‌های جدیدی را مطرح میکنند و ایران این خواسته‌ها را نخواهد پذیرفت. میگویند در منطقه فعال نباشید، به کمک نکنید، نداشته باشید؛ کم‌کم هم خواهند گفت روی تکیه نکنید و قوانین دیگر را مطرح خواهند کرد. خواسته‌های اینها حد یقف ندارد. 🔺️ آمریکا دنبال حالتی است که قبل انقلاب بود اما انقلاب و جمهوری اسلامی محکم‌تر از این حرفها است و اراده‌ی حاکم بر جمهوری اسلامی به اذن خدا راسخ و پولادین است و اجازه نخواهد داد آمریکا به کشور بازگردد. ۹۸/۸/۱۲ 🏷 ۱۳_آبان
#شهید_جاویدالاثر_ابوالقاسم_جوادی به عنوان آخرین یادگاری ... جاودانه ‌ترین کلام امام و مرداش ، ‌حضرت‌روح‌الله را چنین بر دیوار نگاشت: « آمریـکا هیچ غلطـی نمی‌تواند بکـند » نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
جایی که تو باشی ، خبر از خویشتنم نیست ..... #شفیعی_کدکنی ✍ #شهید_حسین_جمالی ❤️ #سالروز_شهادت 🌹 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
جایی که تو باشی ، خبر از خویشتنم نیست ..... #شفیعی_کدکنی ✍ #شهید_حسین_جمالی ❤️ #سالروز
روزی ڪه میرفت سوریه ازش پرسید حسین ڪی برمیگردی؟ گفت طول نمیڪشه ولی تاسوعاخونه ام که صبح تاسوعا شهید میشه وبرش میگردونن ❤️ ۹۴ نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹اعتقاد شهید صیادشیرازی به ولایتِ امام خامنه‌ای (مدظله العالی). یڪ روز صبح رفته بودم به ملاقاتِ امام خامنه‌ای؛ عصر ڪه رفتم محل ڪار، آقای صیادشیرازی پرسید: ڪجا بودی؟ گفتم: خدمتِ حضرت آقا بودیم، تا این را گفتم، آقای صیاد شیرازی از جای خود بلند شد و آمد پیشانی مرا بوسید، با تعجب پرسیدم: اتفاقی افتاده؟! ایشان گفتند: این پیشانی بوسیدن دارد، تو امروز از من به ولایت نزدیڪتر بودی. 🌻شهید علی صیادشیرازی🌻 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها از طرف یکی از مداحان کانال نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#اولین_سالگرد_شهادت سردار شهید #سید_نورخدا_موسوی همزمان با شهادت امام حسن عسکری(ع) محفل انسی با شهید والامقام با حضور خانواده شهید والامقام شهید مدافع حرم #محسن_حججی و مردم #شهیدپرور استان برگزار می گردد. 🌹زمان : چهارشنبه ۹۸/۸/۱۵ 🌹ساعت : ۱۴ الی ۱۶ 🌹مکان :حسینیه گلزار شهدای خرم آباد 🌹سخنران: آیت الله سیداحمد میرعمادی(نماینده محترم ولی فقیه در استان لرستان) #ارسالی همسر بزرگوار شهید نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
همسر بزرگوار شهید سید نور خدا موسوی
هدایت شده از 🍁زخمیان عشق🍁
#رمان #تا_ پروانگی یاد تو رقص قلم را به شوق آورده است صوت زیبا ی تو قلبم را به ذوق آورده. است شاعر یاس خادم الشهدا رمضانی #کانال_زخمیان_عشق بهترین کانال شهدایی در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
#رمان #تا_ پروانگی یاد تو رقص قلم را به شوق آورده است صوت زیبا ی تو قلبم را به ذوق آورده. است شا
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📕 ✍ترانه آمده بود با یک کوه حرف و خبر داغ، دسته گل نرگس و قیمه نذری زری خانم ،مادر شوهرش. شاید توی این دنیا تنها کسی که به علایقش اهمیت می داد همین ترانه بود و بس. با دستی که به شانه اش خورد حواس پرت شده اش را جمع کرد. _ریحان جون دیدی که خدا چقدر زود حاجت شکمو میده؟! _شما هم واسطه ای نه؟ _شک نکن!والا انقدری که زری خانوم از دور هوای تو رو داره ها یه وقتایی لجم می گیره ازت... _چیه خواهری یکیم پیدا شده ما رو یاد می کنه تو ناراحتی؟ _ناراحت که نه چون بالاخره از من هیچی کم نمیشه ولی خب گفتم که در جریان حسادتام باشی! و چقدر همیشه حسرت زندگی جمع و جور خواهرش را می خورد که از بعد ازدواج با مادرشوهرش زندگی می کردند و با همه ی سادگی و سختی خوشحال و دور هم بودند،برعکس خودش که ناخواسته اسیر تجمل پوچ خانواده ارشیا شده بود،هر چند مادر و برادرش ایران نبودند اما زخم زبان از دور هم شنیده می شد و خنجر می زد بر دل نازکش! آلبوم گوشی ترانه را می دید که پر بود از عکس های دو نفره و خندانش با نوید ... خداروشکر تار می دید!گاهی همینقدر حسود می شد ...حتی بیشتر از شوخی های غیرواقعی ترانه تازگی ها دیدش هم دچار مشکل شده بود.مثل قبل نمی توانست خوب بخواند و ببیند،اما از رفتن پیش چشم‌ پزشک و عینکی شدن هراس گنگی داشت... مثل بچه ها!دلش می خواست حالا که مادری نیست،حداقل ارشیا به اجبار دستش را بگیرد و به مطب ببرد. بعد هم دوتایی فِرمِ قشنگی انتخاب کنند،یا نه،حتی هر چه که او می پسندید ...مثل همیشه! آهی کشید و فکر کرد که کاش فقط می فهمید سوی چشم های زنش چقدر کم شده ...دکتر و عینک فروشی پیشکش! ذهنش پَر کشید به سال ها قبل و خاطره ی اولین هدیه ای که گرفته بود. هوا سو‌ز برف داشت اما خبری از سپیدپوش شدن زمین نبود هنوز. کلاسش تمام شده بود و با نگار مشغول حرف زدن و قدم‌ زدن به سمت ایستگاه بود که با شنیدن صدای بوق برگشت. ارشیا بود ... توی ماشین آن چنانیش لم داده بود و با غرور همیشگی نگاهش می کرد. دلش قنج زد هم برای او هم برای نشستن در جایی گرم و نرم‌. تند و‌ با عجله از دوستش خداحافظی کرد و سوار شد. برای سلام‌ پیش دستی کرد و‌ به جواب زیر لبی او رضایت داد.دست های یخ زده اش را جلوی بخاری گرفت تا گرم شود. با هم محرم بودند و تازه عقد کرده،ولی هنوز هم کم رویی می کرد وقتی اینطور خلوت می کردند. ماشین راه افتاد بدون هیچ حرفی،نمی فهمید این همه سکوت خوب بود یا بد،از نداشتن علاقه بود یا...!؟ چند وقتی بود که قدرت تفکیک و حتی حس اعتمادش نسبت به همه ی آدم ها کم و کمتر شده بود. خودش وارد بیست و سه شده بود اما ارشیا سی و دو را پر می کرد. دقایقی از باهم بودنشان گذشته بود که بلاخره دستش را گرفت و گفت: _از این به بعد دستکش چرم بپوش! پر از تعجب شد،از شوق شکستن سکوت خندید و با لحنی که بی شباهت به مخالفت بچگانه نبود گفت : _ولی من از چرم خوشم نمیاد! اخم ارشیا را جذاب می کرد و همانقدر ترسناک شاید! _چون هنوز بچه ای!به همین دستبافت های خانم جانت اکتفا کن پس. ⇦نویسنده:الهام تیموری ⏪ .... نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍁زخمیان عشق🍁
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📕 #داستـــــان #تاپــــروانگی #قسمـت_سـوم ✍ترانه آمده بود با یک کوه حرف و خبر داغ،
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📕 ✍اخم جذابش می کرد و همانقدر ترسناک شاید! _چون هنوز بچه ای!به همین دستبافت های خانم جانت اکتفا کن پس. و نگاهش چرخید روی ژاکت بنفشی که خانم جان سال پیش برایش بافته بود. مسخره اش کرد؟!این یادگاری بود ...اصلا قابل مقایسه نبود با کت و پلیورهای گران قیمت او ... بُق کرد و دستش را پس کشید.اینجور علاقه‌را نمی خواست که با تحقیر و نیش کلام بود.البته اگر جایی برای مهر و علاقه وجود داشت! از مقایسه ی وضعیت مالی خودشان و خانواده او معذب می شد ... نگاهش را به بیرون دوخت.ارشیا با نیشخند گفت: _تلخ شدی ریحان خانوم! _ریحانه لجباز نبود اما ناخواسته و با تحکم نامش را کامل گفت...تمسخر کلام ارشیا،بغض گلویش را بزرگ تر کرده بود...دلش گرفت! با شرایطی که داشت و او هم باخبر بود توقع حداقل مقداری محبت داشت،اما سه روز بعد از عقد و این همه بی تفاوتی؟! داشبورد باز شد و چیزی مثل جعبه روی پایش گذاشته شد. اهمیتی نداد میخواست تلخ بماند ... _برای تو گرفتم.مارک اصله. و جوری که انگار کمی هم پدرانه بود ادامه داد : _توی همین هفته هم می ریم بوتیک برای خرید پالتو و کفش و چیزای دیگه... خوشم نمیاد مثل دختر دبستانی هایی که لبه جدول راه میرن باشی.خانم من باید شیک پوش باشه! و روی باید تاکید کرد رسیده بودند ،با اکراه جعبه را برداشت و پیاده شد بدون هیچ حرفی. یعنی می رفت؟با این همه دلخوری و قهر؟!بوی دیکتاتور بودن را حس می کرد ... و وقتی به اطمینان رسید که بی خداحافظی و فقط با بوق گازش را گرفت و رفت.. صورتش پر از اشک بود،لرز افتاده بود به جانش ...انگار واقعا باید پالتو می خرید! حتما سرما پوستش را سوزن سوزن می کرد نه طعنه ها و بی محلی های او! وسط کوچه ،زیر برفی که حالا ریز و چرخ زنان بنای آمدن کرده بود و چادر سیاهش را کم کم خالدار می کرد با صورت پر از اشک و دست های لرزان هوس باز کردن جعبه را کرد! همین که چشمش خورد به عینک آفتابیِ بین پارچه ساتن،بلند و با صدا خندید...تضاد قشنگی بود اشک و لبخند و تلخ و شیرین بودنش! یادش افتاد روز عقد که از محضر بیرون آمده بودند آفتاب داغ زمستان چشمش را می زد و تمام مدت دستش را هائل کرده بود روی پیشانی . پس او دیده و انقدرها هم سرد نبود! و تمام این سال ها همینطور گذشت. پشت مه غلیظی که معلوم نبود آن طرفش چه چیزی پنهان است.حداقل برای ریحانه این گونه بود ،ولی برای ارشیا شاید نه..! ⇦نویسنده:الهام تیموری ⏪ .... نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh ‌ 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼
می نویسم که شب تار سحر میگردد یک نفر مانده از این قوم که بر میگردد شبتون شهدایی نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗 قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ اللهم عجل الولیک الفرجــ✨ @zakhmiyan_eshgh