eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
354 دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
10.9هزار ویدیو
139 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
ات جناحی و حزبی و قومی و گروهی و محلی و خویشاوندی را بر شایسته گزینی ترجیح ندادن و تنها بر اساس ملاک های اعلامی از سوی مقام معظم رهبری به وظیفه خود عمل کردن، است. 🔷خطیب نمازجمعه زیدون تاکید کرد: این جانب از این تریبون رحمانی و سنگر مقدس نمازجمعه به عنوان امام جمعه منصوب از طرف مقام معظم ولی فقیه و ماذون از طرف رهبر معظم انقلاب اسلامی و همچنین به عنوان مسئول انقلاب اسلامی و نماینده حاکمیت اسلامی و گفتمان رهبر حکیم و فرزانه انقلاب، علاوه بر ماموریت راهبردی تبیین و ترویج منظومه فکری و اندیشه سیاسی امامین انقلاب اسلامی و اتخاذ مواضع مستدل ولایی و انقلابی و صرفاً منعکس کننده مواضع ولایت و رهبری و حاکمیت نظام اسلامی در این رسانه انقلابی نهاد نمازجمعه اعلام می نمایم، نهاد امامت جمعه و فرماندهی قرارگاه امامت جمعه در بخش زیدون به عنوان خادم شما مردم انقلابی و ولایی بر مبنای وظایف و اختیارات شرعی و قانونی و بر اساس سیاست ها و رویکرد های مواجهه سیاسی ائمه جمعه، به نفع یا ضرر هیچ یک از نامزد های انتخاباتی اعلام موضع نکرده و نخواهم کرد و هرگز از هیچ جریان سیاسی، جناح، حزب، گروه و شخص خاص اعلام حمایت نکرده و نخواهم کرد و به عنوان سرباز ولایت و رهبری به رسالت خود در تحقق راهبرد مشارکت حداکثری در انتخابات در مقابل فشار حداکثری دشمن عمل خواهم کرد. 🔷حضرت حجت الاسلام والمسلمین یزدان فر بااشاره به مناسبت روز شنبه بیستم جمادی الثانی و ولادت باسعادت و فرخنده حضرت فاطمه زهرا (س) و روز زن و روز مادر و باعرض تبریک و تهنیت به همه مادران و زنان ایران اسلامی، در تبیین شخصیت و جایگاه والای حضرت فاطمه زهرا (س) اظهار کرد: پیامبر اعظم (ص) در حدیثی نورانی می فرماید: 《لو کان الحُسنُ شخصا لکانت فاطمه، بل هی اعظم. ان فاطمه ابنتی خیر اهل الارض عنصرا و شرفا و کرما؛ اگر حُسن و نیکی و زیبائی های عالم هستی، به صورت شخصی درآید آن شخص، قطعا فاطمه است. بلکه او اعظم از حُسن است، به راستی دخترم فاطمه بهترینِ اهل زمین در اصالت و شرافت و کرامت است.》 🔷امام جمعه زیدون در پایان خطبه دوم از حضور انقلابی و ولایی و حماسی مردم بخش زیدون در راهپیمایی روز ۲۲بهمن تقدیر و تشکر به عمل آورد. 🔴روابط عمومی و اطلاع رسانی ستاد برگزاری نمازجمعه بخش زیدون
رفتن ِشمـا ... تلنگــری اسـت بر پیکره‌ی بی‌جانِ ما که می‌شود کربلایی زیست در هـر زمان و مکان ... 🌷 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
دادند به حكمت و به لطفی به شما از اين همه سوره، سورهٔ كوثر را كوتاه‌ترين سورهٔ قرآن، يعنی كوتاه‌ترين راه رسيدن به خدا ·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطرات و زندگی نامه نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
خاطرات و زندگی نامه #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiya
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت: 5 ✍ به روایت همسر شهید 🌼اردیبهشت‌ماه ۹۴ برای رفتن به سوریه داوطلب شده و تا پای هواپیما رفته بود؛ اما برگشته بود، شهریورماه نیز قرار بود اعزام شود؛ اما لغو شد و این موضوع او را بسیار ناراحت می‌کرد، بر سر سجاده بسیار با گریه کردن از خدا شهادت می‌خواست تا اینکه دوباره در آبان ماه صحبت اعزام به سوریه به میان آمد و همسرم گفت که قرار شده چند روز دیگر به سوریه بروم. 🌼همسرم فرمانده مخابرات و مسئول فرهنگی گردان سیدالشهدا(ع) بود و گرچه خودش علاقه‌ای به‌عکس گرفتن از خود نداشت؛ امابرای گردان عکس و فیلم تهیه می‌کرد، آن روزها هم لباس نظامی‌اش را به خانه آورده بود و تعداد زیادی عکس با لباس نظامی گرفت؛ در حالی‌که برای لباس نظامی ۹ قطعه عکس نیاز نبود، وقتی علت این کار را باوجود بی‌علاقگی‌اش به‌ عکس گرفتن از او پرسیدم در پاسخ گفت که «این عکس‌ها لازم می‌شود و از سپاه می‌آیند و می‌برند»؛ موضوعی که پس از شهادتش به واقعیت پیوست. 🌼در تمام مدتی که می‌خواست به سوریه برود، پیش او گریه نکردم؛ اما او متوجه می‌شد. 🌼شب آخر برای خداحافظی به منزل پدری خودم و همسرم رفتیم، شام را در منزل پدری همسرم گذراندیم، همسرم کنار بخاری نشسته بود. شام کتلت بود؛ اما او چیزی نخورد؛ چون معده‌اش به غذای تند حساسیت داشت. 🌼مسواک دیگری برداشت؛ اما من مسواک قبلی‌اش را برداشتم و گفتم می‌خواهم یادگاری بماند، گاهی انگار برخی احساسات خبر از وقوع اتفاقات مهمی می‌دهند. 🌼در مورد اینکه برایش ساک ببندم یا چمدان، با من شوخی می‌کرد و می‌گفت: «همه سبک سفر می‌کنند و آن‌وقت تو یک چمدان بزرگ برایم لباس و وسیله گذاشته‌ای!» 🌼تا صبح خوابم نمی‌برد و به همسرم که خوابیده بود، نگاه می‌کردم تا ببینم نفس می‌کشد، ساعت ۴ بامداد صبحانه آماده کردم و وقت رفتن، سه بار در کوچه به پشت سرش نگاه کرد، چهره خندانش را هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. 🌼ساعات آخر ٍ بدرقه، همسرم گفت «دوری از تو برایم سخت است، من آنجا در کنار دوستانم و پشت تلفن نمی توانم بگویم دوستت دارم، نمی توانم بگویم دلم برایت تنگ شده، چه کنم؟». یاد همسر یکی از شهدا افتادم، به حمید گفتم: «هر زمان دلت تنگ شد بگو یادت باشه و من هم خواهم گفت یادم هست...» 🌼این طرح را پسندید و با خوشحالی هنگام پایین رفتن از پله های خانه بلندبلند می گفت «یادت باشه، یادت باشه» و من هم با لبخند درحالی که اشک می ریختم و آخرین لحظات بودن با معشوقم را در ذهن حک می کردم پاسخ می دادم «یادم هس ت ...یادم هس ت ...» 🌼و حمیدم رفت... ادامه د 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
20.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گروه سرود خواهران اندیکا در مدح سردار دلها نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
آوار شده عشق تو بر روی دل من این سخت ترین زلزلۂ زلزله ها بود شاعر خادم الشهدا رمضانی ·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
#رمان_زیبای_سجاده_عشق_ آوار شده عشق تو بر روی دل من این سخت ترین زلزلۂ زلزله ها بود شاعر #یاس خا
سهیل با یک لیوان آب وارد شد و به سمت فاطمه گرفت. فاطمه آب رو نوشید و تشکر کرد، سهیل مضطرب نگاهش میکرد که فاطمه گفت: چرا اینجوری نگاه میکنی؟ یه دل درد داشتم عزیزم! -از دیروزیه دل درد وقتی بچه ای توی دلته یعنی خیلی چیز، از کی دل درد گرفتی؟ فاطمه با شرمندگی نگاهش کرد و آروم گفت: یک کمخون ریزی که نداشتی؟ سهیل که ترسیده بود با صورتی رنگ پریده گفت: از کی؟ -نگران نباش سهیل چیزیم نیست -میگم از کی؟ از امروز؟ فاطمه که میترسید حقیقت رو بگه چیزی نگفت، سهیل عصبانی نگاهش کرد و گفت: با توام، از کی خون ریزی داشتی و به من نگفتی؟ فاطمه چند لحظه مکث کرد و بعد با صدای آرومی گفت: از دیروز ... دیشب میخواستم بهت بگم اما خیلی خسته بودی، بعدش هم خون ریزی قطع شده بود، امروز دوباره شروع شد ... سهیل عصبانی از جاش بلند شد و به سمت کمد رفت و گفت: -لباست رو عوض کن میریم دکتر که عقل ناقصت رو نشون بدیم ببینیم میتونن کاری واسش کنن یا نه، پاشو فاطمه که میدونست سهیل خیلی عصبانیه چیزی نگفت، مطمئن بود اگر اتفاقی افتاده باشه دیگه کاری از دست کسی بر نمیاد نمیدونست باید دعا کنه بچه چیزیش نشده باشه یا اینکه ...بعد از علی چطور اون همه تلاشی رو که برای تربیتش کرده بود میتونست تکرار کنه ... نه ... خسته تر از این بود که بخواد بچه ای تربیت کنه، همین ریحانه برای هفت پشتش کافی بود و دلش هم نمی خواست بچه ای رو به دنیا بیاره و بسپارتش به دست دنیا که هر جور خواست تربیت شه ... کاری که می خواد خوب انجام نشه، بهتره هیچ وقت شروع نشه ... با این وجود عصبانیت سهیل مجبور به اطاعتش کرده بود از جاش بلند شد و پشت سر سهیل از اتاق خارج شد. توی بیمارستان منتظر نشسته بودند تا نوبتشون برسه، سهیل سکوت کرده بود و دست به سینه نشسته بود وبا اخم به رو به رو نگاه میکرد، فاطمه که دل دردش آزارش میداد گاه گاهی به سهیل نگاه میکرد و میخواست چیزی بگه اما حالت صورت سهیل مانع حرف زدنش میشد، آخر طاقت نیاورد و آروم صداش کرد: سهیل برگشت و نگاه غضبناکی بهش انداخت سهیل فاطمه گفت: میذاری حرف بزنم؟ نگاه همراه با سکوت سهیل بهش فهموند که ادامه بده -من که از قصد نمی خواستم این جوری بشه ... باور کن دیشب که میخواستم بهت بگم خون ریزی قطع شد، تو هم که خیلی خسته بودی و میدونستم گفتنش به تو هیچ فایده ای جز نگران کردنت نداره ... سهیل سرش رو به نشانه تاسف تکون داد و چیزی نگفت... فاطمه که فرصت رو مناسب دید دوباره گفت: در ضمن مگه قرارمون نبود بچه تربیت کنیم نه اینکه فقط به دنیا بیاریم؟ ... مگه قرار نبود تمام زندگیمون رو بذاریم برای تربیت بچه ها؟ مگه وقتی ازدواج کردیم، به هم دیگه قول ندادیم تا زمانی که آمادگی تربیت کردن یک بچه رو نداشتیم بچه دار نشیم ... خوب چرا داری میزنی زیرش؟ من الان آمادگی تربیت کردن یک بچه رو ندارم سهیل سرش رو برگردوند و با خونسردی گفت: تو یک بچه دیگه داری، بخوای یا نخوای باید در خودت این آمادگی رو ایجاد کنی، پس فکر نکنم مشکلی باشه صدای منشی بلند شد: خانم شاه حسینی اما... سهیل بلند شد و فاطمه با حالت زار نگاهی به منشی کرد و پشت سر سهیل بلند شد و هر دو وارد اتاق شدند، بعد از سلام کردن و گفتن مشکلشون، خانم دکتر رو به فاطمه کرد و گفت: بچه چندمتونه؟ -خوبه، دل درد دارید؟ دارد... . ·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
‏برای شناخت حاج قاسم لازم نیست به دروغ های جلالی و جهانگیری و روحانی گوش کنید! حاج قاسم نه دنبال رفع حصر بود نه مذاکره ذلیلانه مثل دولت! حاج قاسم را از وصیت نامه ای که قرائت شد بشناسید! حاج قاسم را از نامه سرداران سپاه به خاتمی بشناسید! حاج قاسم یک سردار انقلابی بود ... شبتون شهدایی نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
#رمان_مذهبی_سجاده_صبر #قسمت_118 سهیل با یک لیوان آب وارد شد و به سمت فاطمه گرفت. فاطمه آب رو نوشید
با اینکه اون لحظه داشت از دل درد به خودش میپیچید، اما از ترس سهیل گفت: نه زیاد سهیل که سکوت کرده بود نگاه ترسناکی به فاطمه کرد که فاطمه فورا حرفش رو اصلاح کرد و آروم گفت: یک کم سهیل چشم غره ای بهش کرد، اما فاطمه فورا سرش رو پایین انداخت، خانم دکتر ازش خواست روی تخت دراز بکشه، فاطمه هم بلند شد و رفت که سهیل رو کرد به خانم دکتر و گفت: خانم دکتر همسر من سر به دنیا اومدن بچه قبلیمون هم خیلی اذیت شد، این دفعه هم چند روزه که فعالیت زیادی کرده، برخلاف چیزی هم که به شما گفتند دل درد شدیدی دارند، من نگرانشم خانم دکتر سری تکون داد و برای معاینه فاطمه رفت ... -زیاد نمیشه امیدوار بود، خانمتون خیلی ضعیف هستند. سهیل دستش رو روی صورتش کشید و با درموندگی گفت: باید چیکار کنیم؟ -از همین امروز خانمتون باید استراحت مطلق باشن، گرچه امید زیادی نیست، اما به هر حال میتونید دعا کنید بعد از نوشتن نسخه دفترچه رو به سمت سهیل گرفت و سهیل و فاطمه با هم از مطب خارج شدند، فاطمه از دل درد نمیتونست راه بره، سهیل دستش رو گرفته بود و آروم به سمت در بیمارستان حرکت میکردند، هیچ حرفی بینشون رد و بدل نمیشد... -سلام مادرجون، حال شما خوبه ... ممنون ... شما چطورین؟ ... بله، فاطمه و ریحانه هم خوبن ... شکر سلام میرسونن .. غرض از مزاحمت اینه که میخواستم یک خبر خوب بهتون بدم ... بله خیره ... فاطمه بارداره ... فاطمه که توی ماشین در حال حرکت، کنار سهیل نشسته بود، به مکالمه سهیل با مادرش گوش میداد، آروم اشک میریخت، دل درد زیادی داشت، از طرفی هم دکتر گفته بود حداقل یک ماه استراحت مطلق داشته باشه و حالا سهیل بر خلاف میل اون قضیه رو به مادرش گفته بود و ازش خواسته بود برای مراقبت از فاطمه بیاد ... سهیل بعد از حرف زدن گوشی رو به سمت فاطمه گرفت و گفت: مامانت می خواد باهات حرف بزنه فاطمه اشکهاش رو پاک کرد و گوشی موبایل رو گرفت ، نفسی کشید و سعی کرد آروم بشه و گفت: سلام مامان جون -سلام عزیزم، خدا رو شکر، خدا رو شکر، دیدی خدا خودش همه چیزو حل میکنه؟ دیدی چه نعمتی بهت داد؟ مبارکت باشه دخترم فاطمه که دلش نمی خواست یهو بزنه تو ذوق مادرش فقط گفت: مرسی من همین فردا میام اونجا، الان زنگ میزنم و بلیط رزرو میکنم، نگران هیچی نباش، سر ریحانه هم یک ماه آخرش استراحت مطلق بودی، دیدی که هیچی نشد، نگران نباش، تا من میام از جات جم نخور، باشه دخترم -زحمتتون نشه مامان -زحمت چیه؟ خودم هم دلم اینجا از تنهایی پوسید، من فردا صبح میام -باشه، دستتون درد نکنه، رسیدین زنگ بزنین سهیل بیاد دنبالتون -باشه، مواظب خودت باش، ریحانه رو هم از طرف من ببوس -چشم، کاری ندارید؟ -نه خدافظ -خدافظ دکمه گوشی رو زد و گذاشتش روی داشبورد و به فکر فرو رفت، خوشحال بود که مادرش می اومد و اونو از این احساس پوچ و سردرگم که خودش هم نمیدونست چیه نجاتش میداد... احساسی که یک بار بهش میگفت اون بچه یعنی یک مسئولیت بزرگ دیگه که توانی برای برداشتنش نداری و خوشحال باش که از بین میره و یک بار دیگه بهش میگه خدا بهت یک بچه داد، یک نعمت، یه رحمت، حالا داره ازت میگیره ... ناشکری کرده بودی ... نه ... آره ... اه ... خدا رو شکر که فردا مامان میاد ... +++ فردای اون روز طبق قولی که زهرا خانم داده بود، غروب بود که رسید سهیل بعد از رسوندن زهرا خانم به خونه، دوباره سوار ماشین شد، دلیل کلافگی خودش رو نمیدونست، احساس میکرد اون بچه رو از همین حالا که حتی جون نگرفته بود دوست داشت ... اون بچه میتونست اوضاع روحی فاطمه رو رو به راه کنه، مطمئن بود ... اما اگر زنده میموند ... دکتر ناامیدشون کرده بود ... حتی فاطمه هم با مرگ اون بچه دوباره بچه دیگه ای رو از دست بده ... آسمون گرگ و میش بود، پشت چراغ قرمز ایستاده بود که صدای اذان بلند شد: الله اکبر، الله اکبر... نگاهی به اون ور خیابون کرد، با دیدن مسجد فورا حرکت کرد و ماشین رو پارک کرد، از ماشین پیاده شد و خواست وارد بشه که چشمش خورد به نام مسجد: مسجد حسین بن علی ع لبخندی زد و وارد وضو خونه شد ... نماز که تموم شد، دلش با این نماز آروم شده بود، ناگهان چشمش به پرچم یا حسین افتاد ... یاد آخرین عاشورایی افتاد که با علی توی دسته های عزاداری میرفتند، علی شیفته تر از اون بود، وقتی به دسته ها نگاه میکرد با گروه ها هم خوانی میکرد: کربلا عشقت منو دیوونه کرد... سهیل همیشه از این حال و هوای پسرش تعجب میکرد، این فقط مختص اون عاشورا نبود، دارد... . نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🕊 مادر همیشه بیشترین درد را می کشد... تیر و ترکش برای فرزند ... قلب پر درد برای مادر ...💔 شبتون شهدایی التماس دعا دارم شدید نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh zakhmiyan_eshgh
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗 قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ اللهم عجل الولیک الفرجــ✨ @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐 💐٢۶بهمن_ماه_۹۸ 💐 ۵۵٣ 💐 ╔═ ⚘════⚘ ═╗ ╚═ ⚘════⚘ ═╝
🌻 زیارت مختصر حضرت رسول (صلّی اللّه علیه و آله) در روز شنبه : السَّلامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللهِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا خِیَرَةَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صِفْوَةَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ رَسُولُ اللهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِکَ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ رَبِّکَ وَ عَبَدْتَهُ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ فَجَزَاکَ اللهُ یَا رَسُولَ اللهِ أَفْضَلَ مَا جَزَى نَبِیّا عَنْ أُمَّتِهِ اللهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ. سلام و رحمت خدا و برکاتش بر تو ای رسول خدا، سلام بر تو ای محمّد بن عبد اللّه، سلام بر توی ای اختیارشده خدا، سلام بر تو ای محبوب خدا، سلام بر تو ای برگزیده خدا، سلام بر تو ای امین وحی خدا، شهادت می دهم که تو فرستاده خدایی و گواهی می دهم که تو محمّد بن عبد اللّه هستی و گواهی می دهم که تو امّت خویش را خیرخواهانه پند گفتی، و در راه پرودگارت جهاد کردی،و او را تا زمان مرگ پرستیدی، پس خدا پاداشت دهد ای فرستاده خدا، بهترین پاداشی که به پیامبری از سوی امّتش می دهد. خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست. برترین درودی که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم فرستادی، همانا تو ستوده و بزرگواری التماس دعا✋🌸
سلام علیکم و رحمه الله صبح قشنگتون بخیر تقویم نجومی اسلامی تقدیم به شما خوبان ✴️ شنبه 👈26 بهمن 1398 👈20 جمادی الثانی 1441 👈 15 فوریه 2019 🕌 مناسبت های اسلامی و دینی ❤️میلاد باسعادت حضرت صدیقه کبرا فاطمه زهرا سلام الله علیها (5 بعثت) و روز زن❤️ 📛 قمر در برج عقرب است. ✅امور ازدواجی اقدام نگردد. 👶نوزاد امروز فاضل و دانشمند و صبور و عمرش طولانی خواهد بود.ان شاءالله. 🤕بیمار امروز شفا یابد ان شاءالله. 🚖 مسافرت مکروه است حتما با صدقه همراه باشد. 🔭 🌗احکام و اختیارات نجومی. ✳️حمام رفتن. ✳️امور کشاورزی و بذر افشانی. ✳️کندن چاه و قنات. ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️جراحی و مداوای چشم. ✳️حمله به دشمن. ✳️استعمال دارو. ✳️معجون و مرحم گذاشتن بر زخم و دمل. 💑 مباشرت و انعقاد نطفه امشب دلیلی وارد نشده است. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری خوب و سبب ایمنی از بلا است. 💉💉 حجامت خون دادن فصد زالو انداختن خون_دادن یا در این روز از ماه قمری، خوب و سبب صحت بدن است. 😴😴 تعبیر خواب امشب. خوابی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از ایه 21 سوره مبارکه انبیاء علیهم السلام. ام اتخذوا الهه من الارض هم ینشرون. و از معنی ان چنین استفاده می شود که اگر کسی با خواب بیننده در خشم و غضب بوده خشم او برطرف گردد ان شاءالله. و شما مطلب خود را بر ان قیاس کنید . 💅 ناخن گرفتن شنبه برای ، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد. 👚👕دوخت و دوز. شنبه برای بریدن و دوختن، روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست. 🙏🏻 وقت در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 📿ذکر روز شنبه : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد . 💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به (ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 💐زندگیتون فاطمی💐 🌻🌱🌻🌱❤️🌱🌻🌱🌻 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
بچه که بود تو حیاط بازی میکرد، سرش شکست و جمجمه اش آسیب دید اون روزی که جنازه اش رو آوردن و سرش رو که گذاشتم رو سرم جای شکستگی رو جمجمه اش بود هنوز.... ❤️ 💚 🌹 صبحتون شهدایی نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
44.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 عارف مسلح 🔻روایت زندگی شهید محمد هادی ذوالفقاری از شهدای مدافع حرم در عراق می باشد . شهید شهید مدافع حرم، روز بیست و ششم بهمن 93 در سامرا به فیض شهادت نائل آمد. ·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh ع
° صبح در كوچه‌ی ما منتظر خنده‌ی توست وقت آن است كه خورشيد مجدد باشی ... ❤️ 🌹 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
° صبح در كوچه‌ی ما منتظر خنده‌ی توست وقت آن است كه خورشيد مجدد باشی ... #ابراهیم_فراهانی✍ #شهید_م
همسر شهید؛مقر اصلی شهید در قرارگاه حضرت زینب(س) در دمشق بود که در یک دانشگاهی استقرار داشتند صبح حادثه یکی از دوستانش به ایشان زنگ زدند که در منطقه درعا چند نقطه‌ای را از رزمندگان گرفتند و ما به آنجا باید برویم ایشان هم به دلیل مسئولیت کاری‌شان و حس وظیفه‌ایش به همراه دو نفر از افراد غیرایرانی راهی شدند که بین مرز درعا و اردن به شهادت رسید. در واقع در آن منطقه کمین کرده بودند تا آنها را زنده بگیرند که قسمت‌شان شهادت بود. با وجود کارهایی که در آن جا داشت کمتر پیش می‌آمد تا صحبتی کند اما بعد از شهادتش با تعریف همرزمانش و فرماندهانش در سوریه می‌گفتند که ایشان در آنجا چقدر مثمرثمر و مفید بودند. دوست نداشت بگوید که مدافع حرم است و زمانی از وی می‌پرسیدند که چکار می‌کنی می‌گفت: مهندس الکترونیک هستم. ❤️ نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
‌ من با صدایِ نفس کشیدنت هم عاشقی می کنم... حتی اگر آرام و بی صدا، خودم را بگذارم در دست‌هات و بروم! حتی وقتی از کنارت رد شوم، برای پرت نشدنِ حواست بویِ تنت را پُک بزنم... نه! تو را با هیچ چیز عوض نمیکنم! حتی با زندگی. ❤️ 🌹 😍 💚 http://eitaa.com/joinchat/438435843Ccc88fca880
‌ من با صدایِ نفس کشیدنت هم عاشقی می کنم... حتی اگر آرام و بی صدا، خودم را بگذارم در دست‌هات و بروم! حتی وقتی از کنارت رد شوم، برای پرت نشدنِ حواست بویِ تنت را پُک بزنم... نه! تو را با هیچ چیز عوض نمیکنم! حتی با زندگی. ❤️ 🌹 😍 💚 ·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
‌ من با صدایِ نفس کشیدنت هم عاشقی می کنم... حتی اگر آرام و بی صدا، خودم را بگذارم در دست‌هات و بروم!
روح الله خدمت حضرت آقا رفته بود از قرار آقا به او فرموده بود چه قد رعنایی داری بچه کجا هستی ؟ پسرم هم گفته بود بچه آمل هستم ... بعد حضرت آقا به سرِ پسرم دست می‌کشند و به روح الله می‌گویند : « دانه بلنــد مازنـدران » راوی:مادر شهید ولادت : ۱۳۵۷/۰۷/۰۱ آمل شهادت : ۱۳۹۴/۰۳/۲۳ سردشت ( مبارزه با اشرار غرب ڪشور ) ❤️ ·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
مادر نمای قدرت دنیای خلقت است مادر به ما ز ایزد یکتا فضیلت است فردوس را به زیر قدمهاش مانده رب کو را مفام، بعد خدا در عبادت است 📎تصویری از سردار شهید حاج بر سر مزار مادرشان در روز ولادت حضرت فاطمه زهرا س و روز مادر نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
گاهی اوقات مهران در ایام ولادت (س) در دانشگاه افسری بود😊. برای همین تلفنی روز مادر را تبریک می‌گفت، ابتدا به مادربزرگش، بعد به مادر من و بعد هم به من زنگ می‌زد.😍 مهران در آخرین مناسبت به من پیام داد و برایم نوشت: چیست بهترین عیدی ما از زهرا / یک سحر وقت اذان صحن اباعبدالله (ع)🍃. پیشاپیش روز مادر را به شما تبریک می‌گویم. ولادت خانم حضرت زهرا(س) مبارک‌تان باشد.🌹 بعداز شهادت مهران هرسال این‌پیام روزمادر برایم مرور میشود😔 یک سال قبل از شهادتش، مهران برایم تسبیحی خریده و در حرم حضرت معصومه (س)، مزار علما و شهدا تبرک کرده بود. تسبیح هدیه روز بود❤️. آن را به من داد و گفت چون شما شب‌ها ذکر می‌گویید این تسبیح را تبرک کردم و این را دست بگیرید.☺️ من هم تسبیح را بوسیدم و گذاشتم روی چشمم. از آن شب به بعد تسبیح را از خودم جدا نکردم. روز تولد حضرت زهرا سالگرد شهادت مهران است😔. مهران روز تولد خانم زهرا (س) تشییع و به خاک سپرده شد💔 امنیت اتفاقی نیست☝️ شهید مرزبان مدافع وطن مهران اقرع🌹 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
مداحی آنلاین - اون زمانکه نه زمین بود نه زمان - مهدی رسولی.mp3
2.99M
(س) اون زمانکه نه زمین بود نه زمان تو مکان لا مکان که خدا بود و خدا بود و خدا 🎤 😍💕 💖 💚 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh