eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
354 دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
10.9هزار ویدیو
139 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
جاده‌‌ی عاشقی عجب پُر خطر است ... نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
من به شما پشت میزنشینهایی که خون بهای هزاران شهید به خون خفته است می‌گویم و از شما می‌خواهم که فقط برای اسلام کار کنید نه برای مقام، چون مقام ارزش انسان را پایین می‌اورد کسانی بودند که دم از بزرگی و ریاست و منیت می‌زدند ولیکن زمین خوردند و شما هم اگر بخواهید برای مقام کار کنید. فورا زمین خواهید خورد پس بیایید برای اسلام کار کنید تا اسلام پشتیبان شما باشد شما از اسلام حمایت کنید و اسلام هم از شما. 🌷 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
#کلام_شهید من به شما پشت میزنشینهایی که خون بهای هزاران شهید به خون خفته است می‌گویم و از شما می‌خو
🔰اگر زن نگیری از جبهه اخراجت می‌کنیم 💠یک بار آمد خانه و به پدرش گفت: بابا گفتند باید زن بگیری، وگرنه از جبهه بیرونت می‌کنیم. البته این موضوع را با شوخی مطرح می‌کرد. پدرش گفت: اگر کسی را مد نظر داری بگو برویم خواستگاری. علی اصغر گفت: نه فقط می‌خواهم بسیجی باشد. 💠من هم در مسجد محل دختر خانمی را دیده بودم که از رفتارش خوشم آمد. پرس‌و‌جو کردم و آدرس خانه‌شان را گرفتم و رفتیم خواستگاری. الحمدالله قسمت شد و هر دو قبول کردند. 💠مراسم ازدواجشان خیلی ساده برگزار شد. علی اصغر و خانمش به خواست پسر من، هیچ کدام از فامیل را دعوت نکردند. او می‌گفت می‌خواهم فقط از بچه‌های لشگر در مراسمم ‌باشند. 💠همین هم شد. هر چه گفتم، مادر زشته فامیل ناراحت می‌شوند، گوشش بدهکار نبود و می‌گفت، ما در کوچه‌مان تازه شهید داده‌ایم و خانواده‌اش عزادار هستند، آن وقت ما در این موقعیت مراسم شادی بگیریم؟ خانمش هم با او هم عقیده بود. پس از آن هم رفتند مشهد و برایم سوغاتی یک پارچه پیراهنی آوردند. ✍به روایت مادربزرگوارشهید 📎فرمانده گردان شهادت لشگر ۲۷محمدرسول‌الله (ص) 🌷 ولادت : ۱۳۴۳/۶/۱۰ کرج ، البرز شهادت : ۱۳۶۵/۴/۱۰ مهران ، عملیات کربلای۱ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
قسمتی از وصیت نامه شهید محمد کامران خدایا دوست دارم به شکلی پیش شما بیایم که شما دوست دارید، خدایا از من بگذر و مرا نزد امامانت در بهشت ساکت کن. خدا را شاکرم که مرا شیعه دوازده امامی خلق کرد و شاکرم که سایه پدر و مادر را بر سرم قرار داد خدا را شاکرم که رهبرم سید علی حفظه الله است. خدا را شکر می‌کنم که خداوند قرآن را به ما هدیه کرد و مرا با این کتاب راهنمایی کرد. خدایا مرا در روز قیامت سرافراز کن. خدایا مرا به فیض شهادت برسان که از رفیقانم جانمانم نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
پهلوان ۱۵ساله جبهه‌ها ... کسی که در هفت سالگی بازوبند پهلوانـی کشور را از آن خود کرد، رکوردار چرخ ورزش باستانی بود،۳۰۰ دور در سه دقیقه ... فقط تا قبل از انقلاب هفت مدال طلا و سکه گرفته بود، و با آن سن کم مربـی شده بود و صد نفر زیر دستش آموزش می دیدند... به خاطر اسلام و انقلاب به تمام افتخارات و شهرتش پشت پا زد و شد یک بسیجی ساده که درعملیات بدر با اصابت گلوله توشکا به شکمش به فیض عظیم شهادت نائل آمد. و پیکرش بعد از سیزده سال در کنار برادر شهیدش در ورزشگاه شهدای طوقانی کاشان به خاک سپرده شد. 🌷شهید پهلوان سعید طوقانی🌷 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
رمان من با تو نیمه شب ها و سکوتی که پر از یاد تو هست بغض و اشک قلم وشعر نفسگیر شده شعر نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂 ﴾﷽﴿ 🍂🍂 🍂 💠 ❤️ 💠 ۲۴ از پلہ هاے دانشگاه آروم رفتم پایین،بهار و بچہ ها قرار بود امروز از مشهد برگردن و برن خونہ براے استراحت از فردا بیان دانشگاہ! _سلام عشقم! صداے بنیامین بود،با حرص چشم هام رو بستم و نفس عمیقے ڪشیدم،چشم هام رو باز ڪردم و برگشتم سمتش با لحن ڪنایہ دار گفتم:بچہ بودے جایے آویزونت ڪردن ڪہ انقدر آویزونے؟! با اخم نگاهم ڪرد. _ببین تا فردا خانوادت میفهمن ڪہ هیچ تو تمام دانشگاہ آبروتو میبرم! همونطور ڪہ مے اومد سمتم گفت:منتظر زنگ بچہ ها باش! میدونستم حرفش رو عملے میڪنہ،زمزمہ ها تو ڪلاس پیچیدہ بود ڪہ بنیامین قرارہ درمورد یڪے سورپرایز ڪنہ! خودم رو حس نمے ڪردم!ڪاش ڪسے ڪنارم بود تا بهش تڪیہ ڪنم و نیوفتم زمین!نمیدونم چطور سر پا بودم! چشم هام تار شد،پشتم رو بهش ڪردم تا اشڪ هام رو نبینہ! چشم هام سیاهے میرفت انگار سیخ داغ روے بدنم گذاشتہ بودم بال پروازم شڪستہ بود یا بهترہ بگم بالے براے پرواز نداشتم،خون بہ صورتم هجوم آورد رگ هام تحمل این فشار خون رو نداشتن فقط دیدم سهیلے با دوست هاش بہ این سمت دارہ میاد،مثل یہ نور تو تاریڪے محض! چشم هام رو باز و بستہ ڪردم نفس عمیقے ڪشیدم،با دیدن سهیلے خوشحال شدم!احساس ڪردم تنها ڪسے هست ڪہ میتونہ ڪمڪم ڪنہ! و واقعا لقب فرشتہ نجات رو میشد بهش داد! با تمام توان گفتم:آقاے سهیلے! اون لحظہ نمیتونستم واڪنش دیگہ اے نشون بدم،همہ با تعجب برگشتن سمتم! سهیلے با تعجب نگاهم ڪرد انگار فهمید حالم خوب نیست! سریع بہ خودش اومد و رو بہ پسرها چیزے گفت،باهاشون دست داد و هر ڪدوم رفتن بہ سمتے! بدون توجہ بہ نگاہ هاے بقیہ اومد سمتم،رسید بہ چند قدمیم با صدایے ڪہ از تہ چاہ مے اومد گفتم:ڪمڪم ڪنید! زمین رو نگاہ میڪرد با آرامش گفت:بفرمایید بریم تو دفتر،اینجا نمیشہ صحبت ڪرد! بدون توجہ بہ حرف هاش گفتم:دست از سرم برنمیدارہ!آبروم.... و بہ بنیامین اشارہ ڪردم! سرش رو آورد بالا و بنیامین رو نگاہ ڪرد،حالت صورتش جدے بود. _فهمیدم! رفت سمت بنیامین،بنیامین با عصبانیت باهاش صحبت میڪرد،سهیلے بازوش رو گرفت و با اخم چیزے بهش گفت! بہ جایے اشارہ ڪرد و بنیامین رفت بہ اون سمت! همونطور ڪہ دنبال بنیامین میرفت گفت:من حلش میڪنم،اما شما هم خودتون حلش ڪنید متوجہ حرفم ڪہ هستید؟ حرفش یڪ دنیا معنے داشت،بہ نشونہ مثبت سرم رو تڪون دادم،راہ افتاد از پشت نگاهش ڪردم،نفس عمیقے ڪشیدم،خودم رو هم حل میڪنم! ... نویسنده این متن👆: 👉 💠 دوستان خودرا به کانال دعوت کنید . نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh 🍂 🍂🍂 🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂
🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂 ﴾﷽﴿ 🍂🍂 🍂 💠 ❤️ 💠 ۲۳ بهار از آغوشم بیرون اومد و گفت:مطمئنى نمیخواے بیاے؟ گونہ ش رو بوسیدم و گفتم:میخواستم مے اومدم عزیزم،برو بهت خوش بگذرہ! با حالت خاصے نگاهم ڪرد و گفت:باشہ خیلے دعات میڪنم! چیزے نگفتم و لبخند زدم! مثل بچہ ها لبش رو غنچہ ڪرد و گفت:هانے بدون تو خوش نمیگذرہ! خواستم چیزے بگم ڪہ برگشت سمت راستش رو نگاہ ڪرد و بلند گفت:آقاے سهیلے! سهیلے برگشت بہ سمت ما،آروم و سر بہ زیر اومد ڪنارمون! _بلہ در خدمتم،فقط میشد چند قدم بیاید اون ور تر آروم صدام ڪنید. همونطور ڪہ نگاهش بہ زمین بود با چاشنے لبخند اضافہ ڪرد:گوش هام سنگین نیست! شاید اگر ڪسے دیگہ بود با شنیدن این حرف ها عصبے میشدم و چندتا حرف سنگین بارش میڪردم اما لحنش طورے نبود ڪہ ناراحت بشے لحنش آروم بود! حتے بهار حساس،بہ جاے اینڪہ عصبے بشہ خجالت زدہ گفت:عذر میخوام! سهیلے تسبیح سفید رنگش رو دور مچش پیچید و گفت:مثل اینڪہ ڪارم داشتید! بهار بہ خودش اومد و سریع گفت:جا هست دوستم بیاد؟ سهیلے سریع گفت:بلہ اتفاقا یہ جاے خالے موندہ! بهار با خوشحالے نگاهم ڪرد و گفت:ببین میگم قسمتتہ! نفس عمیقے ڪشیدم،سرم رو تڪون دادم و گفتم:من دیگہ میرم،تو هم برو تا قطار نرفتہ! نگاهے بہ سهیلے انداختم،توقع داشتم با تعجب نگاهم ڪنہ یا نگاہ بدے بهم بندازہ ڪہ معنے نگاهش "بے لیاقت ڪافر" باشہ اما همونطور با چهرہ آروم نگاهش بہ زمین بود و خبرے از تعجب یا حالت دیگہ اے تو چهرہ ش نبود! آروم گفت:من دیگہ برم،شما هم سریع بیاید جا نمونید! رفت بہ سمت چندتا از دانشجوها و مشغول صحبت ڪردن شد! بهار با ذوق گفت:دیدے چہ باحال امر بہ معروف و نهے از منڪر ڪرد؟!بیخود ڪہ بهش نمیگن طلبہ باحالہ! با شیطنت نگاهش ڪردم و گفتم:مبارڪہ! با آرنجش ڪوبید تو پهلوم و گفت:چرا نمیاے تو؟! آخے گفتم و دستم رو گذاشتم روے پهلوم! با صورت درهم رفتہ گفتم:خیرہ سرت زائرى!پیچوندے! با ناراحتے نگاهم ڪرد. _نپیچوندم،زدم تا ادب بشے پرت و پلا نگے،هانیہ تو دوست ندارے بیاے درستہ؟ _این ڪہ از اول مشخص بود! _باشہ،پس من برم! دوبارہ همدیگہ رو بغل ڪردیم،چادرش رو مرتب ڪرد و سوار قطار شد! از پشت پنجرہ نگاهم میڪرد،براش دست تڪون دادم! شیشہ پنجرہ رو ڪشید ڪنار! قطار شروع بہ حرڪت ڪرد! بهار گفت:هانیہ بیا صدام بهت برسہ! شروع ڪردم دنبال قطار رفتن! صداش رو بہ زور میشنیدم،دستش رو گذاشت ڪنار دهنش و گفت:هانیہ هنوز یہ جاے خالے موندہ!جالے خالیت پر نشدہ!ببین چقدر براے آقا عزیزے ڪہ جایگزین برات نذاشتہ!خیلے دعات میڪنم خدافظے! قطار رفت و من با حال عجیبے بہ قطارے ڪہ خیلے ازم دور شدہ بود خیرہ شدم! ... نویسنده این متن👆: 👉 💠 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh 🍂 🍂🍂 🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗 قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ اللهم عجل الولیک الفرجــ✨ @zakhmiyan_eshgh
ره ندارد جلوه‌ی آزادگی در کوی عشق سرو اگر کارند آنجا بید مجنون می‌دهد السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَمْسَ‏ الشُّمُوس ❤️ @zakhmiyan_eshgh
سلام حضرت باران✋🌸 تویی بهانه خورشید وقت تابیدن تویی بهــانه باران برای باریدن بیاکه عدالت مطلق مسیرمی خواهد سپــاه منتظرانت امیــرمی خواهد صبحتون مهدوی @zakhmiyan_eshgh
این صبح سپید وامدار نگاهِ توست .. پلک که می گشایی خورشید نورش را به عشق تو می رقصاند ... ❤️ 🇱🇧 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
و... هرروز_صبح از آسمان دل من پرستوهایی رها می‌شوند که؛ به هوای دیدن بهار چشم‌های تـــو می آیند... ❤️ ----------------------------------------- نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
این صبح سپید وامدار نگاهِ توست .. پلک که می گشایی خورشید نورش را به عشق تو می رقصاند ... #باران_قی
حزب الله لبنان ماه اوت سال ۲۰۱۸ میلادی تاریخ شهادت یکی از فرماندهان بزرگ حزب الله را در خود ثبت کرد. به گزارش مشرق، لبنان یکی از کشورهایی است که طی شش سال جنگ سوریه با گروهک‌های تروریستی به‌عنوان یکی از گروه‌های اصلی مقاومت در صحنه مبارزه با تکفیری‌ها حضور داشته و کنار مجاهدان ایرانی، افغانستانی، پاکستانی، عراقی و سوری در زمره مدافعان حرم اهل بیت(ع) شهدای بسیاری تقدیم جبهه مقاومت کرده است. خط مقاومت اسلامی برای حزب‌الله لبنان که مهمترین و اصلی‌ترین گروه مقاومت این کشور محسوب می‌شود در حال حاضر در دو جبهه نبرد با صهیونیست‌ها در مرز لبنان و نبرد با تکفیری‌ها در سوریه تعریف می‌شود. با توجه به سقوط حکومت داعش در سوریه و فرار بسیاری از عناصر گروه‌های تروریستی در این مناطق درگیری‌ها در سوریه کمتر شده است، تعداد شهدای جبهه مقاومت هم در سال 2018 به نسبت سال گذشته کاهش یافته است. طبق آنچه در رسانه‌های مقاومت لبنان از اطلاعیه‌های شهدا منعکس شده است، در سال 2017 میلادی نام 172 شهید مقاومت به ثبت رسیده است. ماه اوت سال 2018 میلادی تاریخ شهادت یکی از فرماندهان بزرگ حزب الله را در خود ثبت کرد. فرمانده شهید حزب‌الله حاج طارق ابراهیم حیدر «أبوعلی جواد» از اهالی «کفردان البقاعیة» در دره بقاع لبنان است . او در 30 اوت سال 2018 میلادی در جبهه مقاومت اسلامی به شهادت رسید. این فرمانده دشهید برادر شهید «حمزة إبراهیم حیدر» است. "حمزه ابراهیم حیدر" از فرماندهان عملیاتی حزب الله لبنان بود. او از اهالی روستای "کفردان البقاعیه" (در دره "بقاع") بود که با آغاز جنگ سوریه، برای دفاع از حرم راهی سوریه شد و در هشتم تیر ماه 1392 توسط تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید. ❤️ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
⚫️انالله و اناالیه راجعون مادر شهيدان مهاجر قوچانی به فرزندان شهيدش پیوست مادر شهيدان محسن و محمد حسین مهاجر قوچانی پس از تحمل سال ها درد و رنج دوری از فرزندان شهيدش آسمانی شد. 🌸شادی روحشان صلوات🌸 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
✍خاطره سردار باقرزاده از شهید محراب آیت الله صدوقی نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
✍خاطره سردار باقرزاده از شهید آیت الله صدوقی 💠درآستانه شروع عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر شهید محراب آیت الله صدوقی به اتفاق مرحوم آیت الله علی مشکینی در قرارگاه عملیاتی کربلا حضور می یابند و با نفس قدسی خود ضمن دعا برای پیروزی رزمندگان اسلام دربرابر قوای صدامی، رمز شروع عملیات را نیز اعلام می نمایند، اینجانب درآن لحظات حساس توفیق داشتم بعنوان مسئول تعاون کل سپاه ،بطور همزمان عملیات هدایت و پشتیبانی واحد های تعاون رزم قرارگاههاو یگان های تابعه را ازطریق تعاون قرارگاه کربلا به انجام برسانم، وقهرا توفیق درک محضر نورانی آن دو عالم بزرگواررا نیز داشته باشم، شهید صدوقی در شرایطی به جبهه آمده بود که بعلت عمل جراحی چشم و بیماری ناشی از بالا رفتن قند خون، یک چشم او تامدتها پانسمان شده بود، ازیکی از پاسدارانی که مسئولیت حفاظت ایشان را برعهده داشت سوال کردم علت پانسمان چشم ایشان چیست که درپاسخ به مسئله بیماری قند ایشان اشاره می کند و اظهار می دارد : بدلیل فشار ناشی از قند، چشم آقای صدوقی آسیب می بیند ووی مورد عمل جراحی چشم قرارمی گیرد، بعد دوستان به من گفتند: درخلال دوران نقاهت و بستری بودن ایشان در بیمارستان، روزی مقام معظم رهبری جهت عیادت به بیمارستان می روند، در اتاق، همراهان شهید صدوقی، جهت پذیرایی، مقداری گز اصفهان را درمقابل حضرت آیت الله خامنه ای می گذارند و ایشان نیز تناول می کنند، دراین اثناء شهید صدوقی نیز چند عدد گز برداشته وتناول می کنند، حضرت آقا در مقام تحذیر رو به شهید صدوقی نموده می فرمایند" آقا گز نخور برای شما خوب نیست شما قند دارید...." اما شهید صدوقی که انسان شوخ طبعی بود درپاسخ می گوید " خوب قند دارم گز که ندارم"😊😊 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
❤آقای من نور دلم صوم وصلاتم ❤در صحن های تو به دنبال چشاتم از باب الجواد اذن دخول میگیرم ، وارد که می شوم میان کلمه ها اسیر می شو م زبانم قفل می شود از این همه عظمت اکسیژن نگاهت امانم را بریده باران شروع به باریدن می کند ، اما دوست داشتن تو آقا جان تمام نمی شود صلوات خاصه را کبو تران همراه با اشک چشم زمزمه می کنند. شقایق حضور تو عاشقانه دلم را اسیر خود می کند ساعت به هشت عاشقی که می رسد تمام کروبیان به احترامت سر خم می کنند ، شکوفه های اشک تعظیم می کنند واژه ها از هم پیشی می گیرند دل ها اسیر می شود ترانه ها غزل ها برایت گریبان چاک می زنند. چقدر می نویسم چقدر می نویسند می سرایند تمامی ندارد جز ومد عشق تو😔 آقای مهربانم شاعر ها شعر می شوند و شعر ها شاعر می شوند شاعر شور می گیرد برای بوسیدن دست هایت به پنجره فولاد نزدیک می شوم دخیل التماسم را به چشمانت گره می زنم حرارت عشق در گيسوان دستگیرۂ مشبک ضریع شعله ورمی شود عاشق شدن بخاطر ت کافی نیست پاییز بهاریست که عاشق شده است. 😭مردن که جای خود دارد ودل چسب ترین سجده بارانی و زل زدن به گنبد طلا یی اشک شوق رسیدن به تو آغوش بازِ نقاره خانه آب سقا خانه کاسه های آب بوی اسپند خاد مان حرم شفا ی قلب 💔شکسته چقدر حقیرند قلم ها ثانیه های سکوت هراسانت شده اند. همگی حق دارند تا که از جانب معشوق نباشد کششی کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد زیارت چشمان ملتمس زائرانت چشم های باران دل نامه های دلم رانجوا می کند اشک از چشمان بچه آهو سرازیر می شود با آن وضو می گیرم کودک مسیحی شفا می گیرد. امواج عشق مرا هیپنوتیزم می کند و من با کل وجودم محو دیدن امامم می شوم. 💐 صل الله علیک یا علی ابن موسی الرضا المرتضی الامام الرئوف 💐
🌺 خداوند همه چیز می‌شود همه کس را به شرط....👆👇
🍁زخمیان عشق🍁
🌺 خداوند همه چیز می‌شود همه کس را به شرط....👆👇
‍ 🌺 خداوند همه چیز می شود همه کس را به شرط.... ملاصدرا می گوید: خداوند بی‌نهایت است و لامکان و بی زمان اما به قدر فهم تو کوچک می‌شود و به قدر نیاز تو فرود می‌آید، و به قدر آرزوی تو گسترده می‌شود، و به قدر ایمان تو کارگشا می‌شود، و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک می‌شود، و به قدر دل امیدواران گرم می‌شود... پــدر می‌شود یتیمان را و مادر... برادر می‌شود محتاجان برادری را... همسر می‌شود بی همسر ماندگان را.... طفل می‌شود عقیمان را امید می‌شود ناامیدان را... راه می‌شود گم‌گشتگان را. نور می‌شود در تاریکی ماندگان را. شمشیر می‌شود رزمندگان را. عصا می‌شود پیران را. عشق می‌شود محتاجانِ به عشق را...   خداوند همه چیز می‌شود همه کس را. به شرط اعتقاد؛ به شرط پاکی دل؛ به شرط طهارت روح؛ به شرط پرهیز از معامله با ابلیس. بشویید قلب‌هایتان را از هر احساس ناروا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف، و زبان‌هایتان را از هر گفتار ِناپاک، و دست‌هایتان را از هر آلودگی در بازار... و بپرهیزید از ناجوانمردی‌ها، ناراستی‌ها، نامردمی‌ها! چنین کنید تا ببینید که خداوند، چگونه بر سفره‌ی شما، با کاسه‌ای خوراک و تکه‌ای نان می‌نشیند و بر بند تاب، با کودکانتان تاب می‌خورد، و در دکان شما کفه‌های ترازویتان را میزان می‌کند و "در کوچه‌های خلوت شب با شما آواز می‌خواند"... مگر از زندگی چه می‌خواهید، که در خدایی خدا یافت نمی‌شود، که به شیطان پناه می‌برید؟ که در عشق یافت نمی‌شود، که به نفرت پناه می‌برید؟ که در سلامت یافت نمی‌شود که به خلاف پناه می‌برید؟ قلب‌هایتان را از حقارت کینه تهی کنید و با عظمت عشق پر کنید. زیرا که عشق چون عقاب است. بالا می‌پرد و دور...  بی اعتنا به حقیران ِ در روح. کینه چون لاشخور و کرکس است. کوتاه می‌پرد و سنگین.  جز مردار به هیچ چیز نمی‌اندیشد. بـرای عاشق، ناب ترین، شور است و زندگی و نشاط. برای لاشخور، خوبترین، جسدی ست متلاشی .  پ.ن: خدایا! به حق غریب الغربا و معین الضعفا غریبان و مظلومان را دریاب.....
با امام رضا(ع) هیچ دری بسته نیست....👆👇 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
با امام رضا(ع) هیچ دری بسته نیست....👆👇 نشر معارف شهدا درایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_eshgh
‍ سالها پیش سرباز خوزستانی پس از آموزشی موقع تقسیم دید افتاده مشهد دلگیر و غمگین شد از طرفی ارادتش به آقا و از طرفی اوضاع بد مالی خانواده اش... اولین شبی که مرخصی گرفت با همون لباس سربازی رفت حرم آقا تا درد دل کنه و دلتنگیش رو به آقا بگه ساعتها یه گوشه حرم اشک ریخت وقتی برگشت به کفشداری تا پوتینهاش رو بگیره دید واکس زده و تمیزن کفشدار با جذبه با اون هیبت و موهای جو گندمی، وقتی پوتین هاش رو داد نگاهی به چشم سرباز که هنوز خیس و قرمز از گریه بود کرد و گفت: چی شده سرکار که با لباس سربازی اومدی خدمت آقا؟! سرباز گفت: من بچه خورستانم اونجا کمک خرج پدر پیرم و خانواده فقیرمم هیچکس رو ندارم که انتقالی بگیرم، نمیدونم چیکار کنم؟! کفشدار خندید و گفت: آقا امام رضا(ع)خودش غریبه و غریب نواز، نگران هیچی نباش. دو سه روز بعد نامه انتقالی سرباز به لشکر ٩٢ زرهی اهواز اومد؛اونم تایم اداری... سرباز شوکه بود جز آقا و اون کفشدار کسی خبر نداشت از این موضوع... هرجا و از هرکی پرسید کسی نمیدانست ماجرا رو... سرباز رفت پابوس آقا و برگشت شهرش ولی نفهمید از کجا و کی کارش رو درست کرده!!! چند سال بعد داشت مانور ارتش رو تماشا می کرد... یهو فرمانده نیرو زمینی رو موقع سخنرانی دید چهره اش آشنا بود. اشک تو چشماش حلقه زد فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران؛ قدرت اول منطقه امیر سرتیپ احمد پوردستان... مرد با جذبه با موهای جوگندمی... همون کفشدار حرم آقا بود که اون زمان فرمانده لشکر ٧٧ خراسان بود فرمانده لشکری که کفش سربازش رو واکس زده بود انتقالی اون رو به شهرش داده بود. با امام رضا(ع)هیچ دری بسته نیست هیچ گره ای کور نیست هیچ دلی بیقرار نیست هیچ غمی باقی نیست.... سلام بر امام مهربانی غریب طوس، شمس الشموس السلطان حضرت علی بن موسی الرضا المرتضی(ع) ﺍَﻟﺴَّﻠٰﺎﻡُ ﻋَﻠَﯿْﮏََ یا مولا ﯾٰﺎعلی بن موسی الرضا"(ع) نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
❤️ (ع) را خیلی دوست داشت. یک سال حدود ۲۰ بار برای پابوسی به مشهد مقدس ‌رفت. ✨اگر کسی دلش می‌خواست به زیارت آقا برود و پول نداشت یا خودش او را می‌برد یا هزینه سفرش را تقبل می‌کرد... ✨انگار به او الهام می‌شد که اطرافیانش خواسته‌ای دارند. قبل از گفتن خواسته خودش اقدام می‌کرد. حاجی دست به خیر بود. در حد توانش دست خیلی‌ها را گرفته بود. فرزند یکی از آشنایان می‌خواست با اردوی مدرسه به مشهد برود، اما پدرش هزینه آن را نداشت. خبر به گوش حاجی رسید. پول سفر را داد.🌹 👌طاقت ناراحتی کسی را نداشت. دل رئوفی داشت. در بین دوست و آشنا اگر کسی نیاز به حمایتش داشت پیش‌قدم می‌شد. منتظر نمی‌ماند تا کسی نیازش را به او به گوید. به روایت همسر، خواهر نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
*•*🦋🍃*•* زائر السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ❤️ سلام برتو و مهمان عزیزت 🔸مادران شهیدان مدافع حرم علی جمشیدی و سعید کمالی: فرزندان شهیدمان را تقدیم اسلام، حضرت زینب سلام الله علیها ، رقیه جان و رهبر معظم انقلاب نمودیم.. 🔻خدایا این قلیل را از ما بپذیر.. نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
😂🕊 ●توی سنگر هر ڪس مسئول ڪاری بود. یک بار خمپاره ای آمد و خورد کنار سنگر ... بھ خودمان ڪھ آمدیم ، دیدیم رسول پاۍ راستش را با چفیه بسٺھ اسٺ. ●نمیٺوانسٺ درسٺ راه برود . از آن به بعد ڪارهاۍ رسول را هم بقیھ بچھ ها انجام دادند .. ✨ ●کم کم بچه ها بھ رسول شڪ ڪردند ، یڪ شب چفیھ را از پاۍ راسٺش باز ڪردند و بسٺند بھ پاۍ چپش . صبح بلند شـد ، راھ افتاد ، پاۍ چپش لنگید ! سنگر از خندھ بچه ها رفت روۍ هوا !! ٺا میخورد زدنش و مجبورش ڪردن تا یھ هفتھ کاراۍ سنگر رو انجام بدھ .. 😂😂😂 ●خیلی شوخ بود ، همیشه بھ بچھ ها روحیھ مۍ داد ، اصلا بدون رسول خوش نمۍ گذشت🙃🌱 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
‏۵ برادر بودند، ابراهیم که یک روز قبل از پیروزی انقلاب شهید شد، فقط ۱۳ سال داشت. اسماعیل، امیر، جواد و علیرضا هم در جبهه آسمانی شدند. پدرشان «حاج معمار» ۱۰ سال قبل رفت پیش پسرهایش. حالا مادر خانواده که دلتنگ آنهاست، رفته توی نقاشی کنارشان نشسته. (بازآفرینی چهره ‎) نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا و خدا به زودی بعدِ هر سختی آسانی قرار دهد.{طلاق،۷} لا مَعبودَ سِواکْ... اکبر قلیچ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🌸یاد میکنیم از آنها که وقتشان و مکانشان از ما جداست 🌴یاد میکنیم از آنها 💔که دلتنگشان میشویم 🌴یاد میکنیم از آنها 💔که هنوز دوستشان داریم ✨باذكر يك فاتحه و يك صلوات نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
4_5769336071573733937.mp3
2.06M
زیارت با رضایت... نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🌹🕊تشنه 🌹🕊 ❤تشنه یک جرعهِ آب وصحن سقا خانه ام ❤یا علی موسی الرضا میشه مرا سقا کنی 💚صحن جمهوری و کوثر خوب دارد جای خود ❤️ طاق ایوان طلایت جای صد ها عارف اند 💚تا رود آهوی قلبم سوی صحن و روضه ها 💙پنجره فولاد تو داده هزاران دل شفا 💜کور بینا شد مسیحی پارسا و بی ریا 💛این مسلمانی چه جای شکر دارد ای خدا 💖صحن دار الحجه جای صد هزارن مُنتظر 💜تا بیاید یار عیسی دم بگیرد مُنتقم 💚قالی و گلدسته ها وگنبد و اشک و دعا ❤️ شوق شالیزار قلبم میبرد من را کجا 💚سوی نغاره خانه پایم وا شد وقلبم شکست 💜اشک چشم خادمت بر گوشه چشمم نشست 💛آهوی قلبم بشو ضامن برو پیش رضا (ع) 💝تو بگو قلب یاسی را بده آقا شفا 💚تشنه ی دیدار یارم تشنۂ وصل وکرم 💚تشنۂ یک العفو یه سجده درکُنج حرم 💙کاش ميشد فاصله کم شه وهجران ریشه کن ❤من بشم خادم بیایم گه گاهی در حرم 💚شوق شعرم یاد باران کردی وصحن حرم 💛ضامن آهو بگیرد دستم از روی کرم عیدتون مبارک