⭕️بوی خوش تغییر با دولت انقلابی
🔻خاندوزی، صبح اولین روز وزارتش رفت به گمرک فرودگاه امام(ره) حالا خبر رسیده که نتیجه همین بازدید میدانی، آزادسازی ۴۵۰۰ تن کالای اساسی، دارویی و مواد اولیه بوده که روانه بازار شده
✅قفلهای اقتصادی که با یک دولت خسته به پای مردم بسته شد، در حال باز شدن است
✍🏼دانيال معمار
#رئیسی
#دولت_انقلابی
🌹شهید فریدون تعریف
او را فرید صدا میزدند. سال 1336 در سنندج متولد شد، رشد کرد و تحصیل نمود.
در دوران انقلاب به صف انقلابیون پیوست تا ظلم و جور رژیم ستمشاهی در حق مردم محروم کردستان را فریاد بزند.
🔰دانشجوی دانشکده تربیت دبیر سنندج بود که انقلاب پیروز شد.
فرید به فعالیتهای فرهنگی خود در کنار درس و تحصیل ادامه داد و با تشکیل سپاه پاسداران به عضویت شورای فرماندهی سپاه کردستان درآمد.
این یار وفادار امام خمینی، نهایتاً در تاریخ 25/3/1359 در تهران توسط ضد انقلاب به شهادت رسید.
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🌺سرمایههایی که از دست میروند...
🌹پدر شهید مدافع حرم "همایون اصغری" از لشکر فاطمیون به علت ابتلا به کرونا درگذشت.
🌺مادر شهید سید مهدی عالمی از شهدای لشکر فاطمیون در گذشت.
🌹ایوب کدخدایی پدر شهیدان کریم و رحیم کدخدایی درگذشت.
روحشان با شهدا محشور باد
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
حاجمهدیرسولیcf94b3c0-3fe6-4ea7-9dd8-8649c1bde630.mp3
زمان:
حجم:
17.31M
#حاجمهدیرسولی
『ایستونتکیهتوتکیهگاهمن🌱•』
حاجنریمانپناهیNariman Panahi - Har Koja Minegaram (128).mp3
زمان:
حجم:
4.83M
#حاجنریمانپناهی
『هر کجا مینگرم؛
جسم تو را میبینم ...🌱•』
همواره در طول تاریخ گفتهایم:کاش ما با
تو بودیم و به رستگاری بزرگ میرسیدیم.
ما که به راه او ایمان داریم وبرای یاری او
تلاش میکنیم،بیتردید دراین نبرد در کنار
او خواهیم ایستاد.ما در برابر نفس خود و
در برابروسوسههای شیطان و وسوسههای
دوستبد و محیطناسالم وجامعۀ منحرف،
در کنار امام حسین میایستیم و در زندگی
و خانه و جامعۀ خود، او را یاری می کنیم.
ما از اهـل حق حمـایت خواهیـم کرد، ما از
عزت امت دربرابر دشمنانآن دفاع خواهیم
کرد، ما ازجوانان پشتیبانی خواهیم کرد تا
آموزش ببینند و پرورش یابند وفرهیخته شوند.
ما امامحسین(ع)را اینگونه یاری خواهیم کرد.
-امامموسیصدر؛سفرشهادت-🌿°•
#رمان_زیبای_هیوا
💞بهترین ها را با زخمیان عشق دنبال کنید 💞
به دنبال تو میگردم میان کوچهها گاهی
عجب طوفان بیرحمیست،
عطری آشنا گاهی 🌹
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🍂🌺🍂🌺🍂 🌺🍂🌺🍂🌺🍂🌺🍂
🌺🍂🌺 🍂🌺🍂
🍂🌺🍂
🌺
♡یالطیف♡
📒رمان عاشقانه هیجانی #هیوا ❣
🖊به قلم:ریحانه عزت پور؛ #نهال 🌷
🍂 #قسمت_صد_چهل_دوم
#پارت_آخر
نگاهے بہ برآمدگے شڪمش ڪردم :کے بہ دنیا میاد عزیز عمہ
-بہ زودے
محیا ڪہ مثل خالہ اش فضول بود جلو میاد و با ڪنجڪاوے خیره میشہ بہ ملڪا .ملڪا لپش رو میڪشہ :عزیز عمہ ے تو آخہ فدات بشم من
فرشتہ خانوم پلہ ها رو آروم آروم پایین میاد ،محمد حسین جلو میره بوسہ اے بہ دستان زحمٺ ڪشش میزنہ و فرشتہ خانوم پیشونیش رو بوس میڪنہ .جلو میرم ،محیاے خودشیرینم ڪہ خودش رو توے بغل فرشتہ خانوم میندازه .
-سلام مامان فرشتہ
-سلام عزیز دل مامان فرشتہ
آروم و با ادب سلام میڪنم بغلم میڪنہ :سلام عروس ماهم
-بلہ دیگہ عروس و نوه همیشہ شیرین بودن
-حسودے نڪن پسر ..دڪترت چے شد؟
-هیچے گفت باید عمل بشم
-چرا؟!
-چون مراعات نمیڪنہ
نگرانے تو چہره ے فرشتہ خانوم موج زد ،دستش رو گرفتم :مامان فرشتہ عمل ڪنہ خوب میشہ
-انشاء الله
-محمد حسن ڪجاست؟
بعد از اومدن محمد حسن ،فرشتہ خانوم باهاش سرد بود ، بہ خاطر اذیت هایے ڪہ عروسش و پسرش شده بودن ،بہ خاطر مال حلالے ڪہ خورده بود و حرومش ڪرده بود ،تا اینڪہ ماجرا رو فہمید و ڪلے ازش حلالیت طلبید .
-زیر زمینہ
بہ سمت زیر زمین رفتیم ،محیا اول از همہ وارد زیر زمین شد
-عموووو
-سلام ..جان عموو
-ببخشین سلام
خاڪہ اره ها ریہ ے محمد حسین رو اذیت میڪنہ ،سرفہ اے میڪنہ .
-سلام داداش
-سلام
-سلام زن داداش
-سلام داداش
-چے ڪار میڪنے؟
-مامان فرشتہ قاب عڪس میخواست دارم درست میکنم
-خستہ نباشے
-سلامت باشے زن داداش...خوبےداداش؟ ڪار و برا چطوره؟
-خوبہ میچرخہ
محمد حسین بعد از مشڪل ریہ اش دیگہ نتونست بہ شغل قبلش یعنے پلیس ادامہ بده اومد بیرون و یہ مغازه زد .اولاش خیلے ناراحت بود ،بلخره با خودش ڪنار اومد ،دڪتر گفتہ بود بیماریش موقتہ یعنے خوب میشہ نہ بہ طور ڪامل ولے خوب میشہ و میتونہ برگرده سر ڪارش .محمد حسن مجسمہ ے چوبے رو گرفت سمٺ محیا ،محیا خیلے خوشحال شد جیع ڪشید مثل همیشہ .
-بوسم ڪن
بوسہ اے بہ گونہ ي محمد حسن زد .
-بریم بالا تو ام یہ حموم برو مثلن عیده ها
سرے تڪون داد و با هم بالا رفتیم ،ملڪا صدام ڪرد .
-پناه
-بلہ؟
-میاے
-جانم
-خان داداش ما گلوش گیره
-ڪدوم خان داداشت؟
-نترس محمد حسن
-واقعا؟
بہ ذوقم خندید و بعد یواشڪے بہ خونہ نگاه ڪرد.
-ڪیہ؟
-باورت نمیشہ پناه
-بگو
-خب ..نگاه
-دروغ نگو
-بہ جان خودم
-خودش گفت؟
-نہ بابا
-پس از ڪجا فهمیدے؟
-هر وقٺ میبینتش هول میشہ داداشم
خنده اے میڪنم ،فرشتہ خانوم جلو میاد :دخترا بیاین
-الان میایم
-خب من چے ڪار ڪنم؟
-ببین علف بہ دهن بزے خوش میاد؟
-باشہ
وارد خونہ میشیم ،پام رو دوباره روے فرش دستباف میزارم ،با محیا سفره هفت سین رو میچینیم .ڪنار سفره میشینیم ،محمد حسین شروع میڪنہ بہ قرآن خوندن ،با همان صداے خوبش ،یاد آهنگ خوندش میفتم ڪنار حوض ..دعا میڪنم محمد حسین خوب شہ ،پسر پاشا اینا سالم باشہ ،نگاه و محمد حسن بهم برسن و خوشبخت شن ،درد زانوهاے فرشتہ خانوم خوب شہ ،مامان بہنوش مثل این چہار سال عاشق بہروز خان باشہ،بہروز خانے ڪہ وقتے بہش گفتم محمد حسین رو دوست دارم ڪنار اومد باهام .حتے براے محیا ..دعا ڪردم مثل من زندگے سختے نداشتہ باشہ
💐پایان💐
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh