eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
350 دنبال‌کننده
27.3هزار عکس
9.8هزار ویدیو
136 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 برای یاری دینش نصرت امام زمانش و اطاعت محض، از نائب امام زمانش به جبهه رفته بود... اما این اعمالش را هیچ نمی دید.... حتی این جمله را به نقل از یک شهید در وصیت‌نامه‌اش، نوشته (شاید منظور از شهید، خودش بوده و جهت جلوگیری از ریا بدین صورت نگاشته) در وصیت‌نامه‌اش نوشته: "خدایا! ما که حسین‌گونه زندگی نکردیم تا حسین‌گونه به شهادت برسیم پس ما را حُرگونه بپذیر..." او حسین‌گونه به دیدار معبود رفت و حتی پیکرش، تا مدتی، بر خاک گرم جبهه ها مانده بود.... دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه می‌دهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان زیبای هوای من ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
سرم را گرم درس کرده ام، تا سر میترا را جدا نکنم. بی خیال که نشده ام، اما ساعاتی که کتابخانه نیستم با اکیپ سارا و دوستانش می چرخم. دوباره با سارا هستم، نه برای اینکه بخواهمش، برای اینکه این حال مزخرفم کمی بهتر شود. جواد شب و روز کنارم اطراق کرده تا جلوی خریتم را بگیرد. فقط وقتی با اکیپ هستم نمی آید. با اینکه نگین در جمع مان نیست باز هم نمی آید! - جواد! نگین رو هنوز می بینی؟ - نمرده که نبینمش! - منظورم اینه که میاد طرفت؟ تلخ نگاهم می کند و رو برمی گرداند. - من آدم دست دوم بردار نیستم. - تولیدی دست دوم که داری؟! رویش را با شدتی به سمتم بر می گرداند که هنگ می کنم: - هوی... وحشی! - خفه شـو آرشـام، مـن اینقـدر بی غیـرت نیسـتم کـه ایـنکار رو بکنـم، تـا حـالا هـم اگـه بـا ایـن هرزه هـا بـودم الآن دیگـه نیسـتم. اون موقـع هـم پسـتی و رذلـی نکـردم و بـا فریـد هـم موافـق نبـودم. می فهمی نفهم؟ از چشمانش سرخی و حرارت بیرون می زند. سکوت می کنم و هر دو رو برمی گردانیم. دستی به صورتش می کشد می گوید: - سیگار داری؟ فندکم را زیر سیگارم می گیرم و تعارفش می کنم. نگاه به سیگار می کند و پس می زند، دیوانه شده است. می گوید می خواهم و بعد هم پس می زند. دخترها خودشان ول و آواره هستند که ما هم اینطوری به آه و ناله افتاده ایم، سخت است از بغل یکی که دارد با آن صورت آرایش کرده ی لامصب و آن اندام بی پدرش دلبری می کند چشم ببندی و رد شوی! - ایـن مهـدوی یـه حرفـی بـرای خـودش می زنـه. آدم باشـی... نمی شـه کـور باشـی کـه، د خـب ننـه باباهاشـون ایـن زر زروهـا رو جمعشـون کننـد تـا مـام مثـل آدم باهاشـون برخـورد کنیـم نـه مثل یه... - دیگه خفه نشی خودم خفه ت می کنم آرشام! دستم را می کوبم توی دهنم: - تو از مهدوی دیکتاتورتری جواد، حرف حق که می زنم حداقل فحش نمی خورم، تو فقط می خوای همه رو خفه کنی! - اونا ارزون کردن من و تو چرا باید بخریم. - هه نکنه می خوای مثل مهدوی به خودت فشار بیاری! نفس عمیق می کشد، چندبار پشت سرش را می کوبد به دیوار و می گوید: - َاون خیلـی مـرده، جوون مـرد رو بلـد نبـودم تعریفشـو، اصـلا نمی فهمیدم یعنی چی... - اینـو خـوب اومدی، کلا فکرش درسـته. هر کی ام کنارش ریپ می زنه، این مهدوی سوءاستفاده نمی کنه! - مثـل مـن و تـو هـم فکـر نمی کنـه کـه بگه خودشـون خرابنـد به ما چه؟ . . . ٭٭٭٭٭--💌 💌 ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت امام زین العابدین علیه السلام تسلیت باد. یک بیت روضه؛🏴🏴🏴🏴 چه رفتــه بـــر تو آن ایام آقا؟😭 که فرمودی سه‌بار "الشام" آقا😭 🌴🕯🌴
کربلا با همه‌ی عظمتِ تاریخی‌اش، فقط ماجرای ساده‌ی یک خیانت بود! خیانتی که همه‌ی ما در سطوحی مختلف، دائماً با آن روبرو یا به آن مبتلا می‌شویم! همه نمی‌توانند مقام امام را درک کنند! همه نمی‌توانند "خطر نفهمیدنِ حریم امام" را بفهمند! همه نمی‌توانند سرعت و سبک حرکت خود را با امام به گونه‌ای تنظیم کنند که به خیانت کوفیان مبتلا نشوند! فقــط کسانی می‌توانند خود را از این خیانت حفظ کنند، که باور کنند؛ امام، تنها صراطِ مستقیم، به‌سمت خداست! و کسی که امام را نمی‌فهمد و ندارد، فقط دور بازیهای کودکانه‌ی دنیا چرخ میزند. 🌴🕯🌴
{بسم الله الرحمن الرحیم...
{صَبَاحَاً أتَنَفَّسُ بِحُبِّ الحُسَین...
سَلامٌ عَلى قَلبِ زَينَبَ الصَّبور
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗 قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ اللهم عجل الولیک الفرجــ✨ @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی، بنیاد توحید ما را خراب مکن.. 🍁 مناجات خواجه عبدالله انصاری با صدای دلنشین شهید هادی باغبانی 🌹 شهید مدافع حرم هادی باغبانی، شاگرد استاد حسن عباسی و اندیشه‌جوی کلبه کرامت بود که ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ در دمشق سوریه به شهادت رسید. استاد حسن عباسی 🌴🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کلیپ جالب استاد رائفی پور 💚چرا به حضرت عباس(ع) میگن ؟ 🌴🏴🏴🏴🏴🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجت که از دوران نوجوانی شیفته و عاشق خادمی مجلس امام حسین (ع) بود، عَلَم تشکیل هیأت را برپا کرد و تمام ذکر و فکرش گرداندن هیأت بود. حتی شب قبل شهادتش نیز از کارهای هیأت غافل نبود. با زمزمه خبر شهادت شهدای فاطمیون محله‌شان، برای هر چه بهتر برگزار شدن مراسم این شهدای حرم سنگ تمام گذاشت. در زمان حیاتش، ۳ نفر از شهدای فاطمیون در جوار امامزاده شعیب فیروزآباد شهرری آرامیده‌ بودند تا اینکه خود حجت هم شهید مدافع حرم شد. موقعی که پیکرش آمد، به پدرش گفتند: چون شهید ایرانی است،‌ هر جای حرم بخواهید می‌توانید دفنش کنید. اما پدر حجت تنها یک جمله گفت: فرقی میان شهدای فاطمیون و شهدای ایرانی حرم نیست. حجتم را کنار همان شهدا دفن کنید. شهید مدافع حرم🕊🌹 ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
شهید حسین جمالی آرزوی شهادتی زیبا را داشت و در نهایت روز تاسوعا به آرزویش رسید. جانبازی گمنام مادر شهید جمالی در خاطره ای می گوید: حسین چند ماهی یک بار به مرخصی می آمد یک روز با پاهای گچ گرفته به خانه آمد. با اضطراب پرسیدم: مادر پاهایت چطور شده ؟ لبخندی زد و گفت: چیزی نیست مادر موتور روی پایم افتاده... بعد از شهادتش فهمیدم در کوه های خان طومان در سال 90 زخمی شده ولی برای اینکه من مضطر نشوم حقیقت را به من نگفته بود. در آن ماموریت بهترین دوستش (کمیل صفری تبار ) را از دست داده بود. خانه آن شهید عزیز در بابل بود. حسین پس از شهادتِ دوستش در مرخصی هایش ابتدا به مادر کمیل سر می زد و بعد به خانه می آمد . و همیشه به مادر کمیل می گفته دعا کنید تا من هم شهید شوم . دعا کن اولین شهید در روز تاسوعا باشم یکی از همرزمانش در خاطره ای نقل می کند: شب عملیات بود. قرآن در دست گرفته بودم و بچه ها از زیر آن می گذشتند. حسین با موتور چهارچرخ در حال گذشتن از زیر قرآن بود که گفت : دعا کن فردا اولین شهید روز باشم. شهید مدافع حرم 🕊🌹 ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
💔 💕 قسمت نهم آخرین بار وقتی از خانه ما به خانه خودشان می‌رفت تا با پدر و مادرش خداحافظی کند او را دیدم. خوب به خاطر دارم که به من سفارش خودم را می‌کرد و می‌گفت باز خواهد گشت و می‌خواست قول و قرارهایمان را فراموش نکنم. این بار رفتنش برایم خیلی سخت بود. از شب قبل، زمان برایم طولانی می‌گذشت و با گریه از او می‌خواستم نرود اما او می‌گفت که این، کارش است و آسیبی نخواهد دید و زود باز می‌گردد و حقیقتاً آسیبی به او نرسید و جز خوبی برای خودش و من رقم نخورد.   به روز شهادت عیسی رسیدیم.... دوازدهم اسفند ۱۳۹۸.... پیش از این بارها از خودم می‌پرسیدم آیا عیسی خواهد رفت و مرا تنها خواهد گذاشت؟ و خودم جواب می‌دادم نه این کار را نمی‌کند! عیسی از صبح آن روز با من تماس نگرفته بود. فکرم مشغولش بود اما گمان این را نمی‌کردم که همان روز از پیش من خواهد رفت و او را چون شهید عباس، به حضرت زهرا خواهم سپرد. شهادتش اما برایم ضربه بزرگی بود. با رفتنش دنیا در نظرم تاریک و سیاه شد. هیچ گاه لحظه‌ای که او را در کفن دیدم فراموش نمی‌کنم ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
باز هم برگشته‌اند ؛ از علقمه عباس‌ها ... ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
💔 شهید بزرگوار حاج شیر علی سلطانی، ذاکر و شاعر عارف و مداح پاکباخته ای بود که در عشق به سرور شهیدان می گداخت و شهادت حسین گونه را در مناجات صبحگاهی از خدا طلب می کرد. سرانجام در عملیات فتح المبین با جسد بی سر بر خاک افتاد سری که در آن جز عشق و شور حسینی نبود. او وصیت کرده بود که جسد بی سرش را در کتابخانه مسجد کوشک شیراز در قبری که خود حفر کرده بود به خاک بسپارند تا جسدش زیر گام های طالبان علم قرار گیرد. جالب اینکه قبری که خود حفر کرده بود به اندازه تن بی سرش بود! این سردار متواضع سرانجام در شامگاه 28 اردیبهشت 61 با لبی تشنه به سوی کربلا پر کشید. ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
💔 مادرم چهار دختر و سه پسر داشت اما برای علی‌اصغر ناخواسته باردار شد. برای همین مادرم دارویی برای سقط جنین گرفت. شب دارو را درست می‌کند. همان شب خواب می‌بیند که  بیرون از خانه هم همه و شلوغ است. در خانه را می زنند و او در رو باز می کند، يک مرد که بچه‌اي را در آغوش داشت به مادرم می گوید: «این بچه رو قبول می‌کنی؟» مادرم جواب می دهد: «من خودم بچه زیاد دارم نمی‌توانم قبول کنم.» مرد هم می گوید: «حتی اگه علی اصغر امام حسین عليه السلام باشد؟» مادرم از خواب بیدار می شود، سریع سراغ دارو می‌رود و می‌بیند که یک نفر ظرف دارو را شسته و کنار گذاشته است. برای تعبیر خواب و مشورت پیش بزرگان آن زمان، آقای مصباحی و دستغیب رفت. گفته بودند: «شما صاحب پسر دیگری می‌شوی  که بین شانه‌هایش نشانه دارد، این بچه را نگه دار.» 🌾زمان گذشت بچه بدنیا آمد. پسر بود. مادرم  اسمش را علی‌اصغر گذاشت که بین شانه هایش جای یک دست بود. شهید علی اصغر اتحادی در روز شهادت آقا امام سجاد علیه السلام در سال 1361 در عملیات محرم به شهادت رسیده اند. یاران منتخب ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
رمان زیبای هوای من ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
در دفتر را می بندم که نگاهم می افتد به مصطفی، یک وری تکیه داده به دیوار و سرش پایین است، در را قفل می کنم و می گویم: - یعنی اگه شما رو تعطیل نکرده بودیم برای کنکور، اینقدر توی مدرسه بودی که الآن هستی؟ می خندد و دست می دهیم. - کارتون دارم! - از ظواهر کاملا پیداست. تا می دون بیا باهام. سوار که می شویم، می چرخد سمت من و می گوید: - یه دخترخاله دارم. - بسم اللهی! فضاسازی ای! اجازه ای! ... - اسمش شیرینه! مصطفای همیشگی نیست. فضایش هم عوض نمی شود، حالیش هم نیست که از صبح تا الآن داشتم با والدین گرامی بچه ها چانه زنی می کردم. - دو سالی از من کوچک تره، دوم دبیرستان می خونه! - امروز رو خدا به خیر کنه، تو سومین نفری هستی که داری برای دخترای فامیل ازم می پرسی! - نه... من برای خودم می پرسم، کاری به دخترا ندارم. صبر می کنم تا ادامه بدهد. - خیلی داره به پر و پام می پیچه! مصطفی هم در کوزه افتاد. - من خیلی محلش نمی ذارم! نه، پس هنوز کوزه گری است که نیفتاده و زنده است. - خیلی باهاش یک فکر نیستم! - یعنی اگه یک فکر بودی، الآن اینجا نبودی؟ سکوت می کند، خیلی طولانی، از میدان هم رد می کنم و می روم سمت خانه مان. دارد از مسیر خانه و کتابخانه دور می شود. - حتی اگه هم فکرم هم بود من نمی خوام ایـن مدل رابطه داشته باشم، دلم می خوادا، خودم نمی خوام... جلوی خنده ام را می گیرم، با این حال مصطفی، بدترین واکنش، خندیدن است. دل، همان خود است. باید می گفت: نفسم می خواهد، هوسم دارد بال بال می زند که برود سراغش، اما دلم راضی نیست. - چرا؟ - چرا نمی خوامش؟ یا چرا رابطه رو برقرار نمی کنم؟ - هر دو تاش! - راستش بابا و مامان من معمولی ازدواج کردند، یعنی خب قدیمیا انگار موفق ترند تو زندگی هاشون، معمولی و طبق یه روال رفتنـد جلـو. الآن بابام برا مامان می میره. مامان هم که نگفتنی! من یـه زن می خوام که اینطوری زندگی کنه. حاضرم ایـن عذابی که الآن دارم می کشم تا سالم بمونم رو، تحمل کنم اما یه عمر مثل مامان و بابام زندگی کنم. - هر دوتاش نمی شه؟ - من تجربه نکردم، امـا الآن بچه های خودمون خیلی لنگ درهـوان، هـر روز بـا یـه اکیـپ دختر مچ میشـند و بـه هـم می زننـد، دختـرا هـم چهارتا یکـی وصلند. من آدم متحجـری نیستم اما دوست دارم طرفم سالم باشه و برای خودم، اشتراکی وحشتناکه! کلمه ی افتضاحی به کار برد مصطفی،«اشترا کی»هم شد کلمه؟ خاک بر سرش با این حرف زدنش. حالم را بد می کند. ماشین را می کشم کنار خیابان و پیاده می شوم آب بخورم، از تصویر وجوه اشتراکی مردان و زنان جامعه ام قلبم به درد می آید، واقعیت کثیفی است. دوباره که سوار می شوم می گوید: - من دلم می خواد حس های طرف مقابلم ناب باشه و تا حالا به کسـی هم نگفته باشـه، خودم هم همینو دوسـت دارم. زندگی شـخصی رو، بـه شـخص تقدیـم کنـم، نـه بـه ده نفـر تعارف کرده باشـم. حتی نگاه محبتی رو هـم می خوام فقط به کسی بندازم که می دونم محبتش رو خرج ده تای دیگه مثل من نکرده. مصطفی با این فکرش، از همین حالا در عذاب است تا ازدواج کند. جنگش شروع شده است، هر روز و هر لحظه؛ ده تا ده تا مدل و قیافه جلویش رژه می روند و مصطفی باید دلش را رصد کند که دنبالشان راه نیفتند، چشمش را بپاید که همراهشان کشیده نشود و فکرش را که دربه در نشود. کارش سخت است، از هر جنگی سخت تر است. دشمن درونت دارد بی وقفه می کوبد و تو باید حواست دائم جمع باشد، همه اش به خودت هشدار بدهی، مخصوصا با این فضای مجازی که تا توی رختخواب همراهت هست و با فیلم و تصویرها یک لحظه همه ی دارایی ات را که به زحمت در جنگ های تن به تن نفس و دل و عقلت، جمع کردی، نگیرد. . . . ٭٭٭٭٭--💌 💌 ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12-maddahi.658.mp3
2.15M
«دلواپسم این اربعین...🥲💔» 🎤 📜 🎶