💐 #تلاوت_روزانه_قرآن_کریم
💐 #شنبه۱۹مرداد_ماه_۹۸
💐 #امروز_صفحه۳۷۸
💐 #کانال_زخمیان_عشق
╔═ ⚘════⚘ ═╗
@zakhmiyan_eshgh
╚═ ⚘════⚘ ═╝
🌻 زیارت مختصر حضرت رسول (صلّی اللّه علیه و آله) در روز شنبه :
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللهِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا خِیَرَةَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صِفْوَةَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ رَسُولُ اللهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِکَ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ رَبِّکَ وَ عَبَدْتَهُ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ فَجَزَاکَ اللهُ یَا رَسُولَ اللهِ أَفْضَلَ مَا جَزَى نَبِیّا عَنْ أُمَّتِهِ اللهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.
سلام و رحمت خدا و برکاتش بر تو ای رسول خدا، سلام بر تو ای محمّد بن عبد اللّه، سلام بر توی ای اختیارشده خدا، سلام بر تو ای محبوب خدا، سلام بر تو ای برگزیده خدا، سلام بر تو ای امین وحی خدا، شهادت می دهم که تو فرستاده خدایی و گواهی می دهم که تو محمّد بن عبد اللّه هستی و گواهی می دهم که تو امّت خویش را خیرخواهانه پند گفتی، و در راه پرودگارت جهاد کردی،و او را تا زمان مرگ پرستیدی، پس خدا پاداشت دهد ای فرستاده خدا، بهترین پاداشی که به پیامبری از سوی امّتش می دهد. خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست. برترین درودی که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم فرستادی، همانا تو ستوده و بزرگواری
التماس دعا✋🌸
#کانال_زخمیان_عشق
« یام یام » های بهشتی حاج بخشی ...
خیلی ها حاج بخشی را به «یام یام» هایش میشناختند. شیرینیهای ویفری کوچکی که حاجبخشی وقت و بیوقت با چند جعبه از آنها سر میرسید و بین بچهها سرش دعوا بود. چقدر مزه میداد وقتی حاجی زیر آتش سنگین بعثیها و درست وسط خط مقدم سر می رسید و یامیامهای طلاییاش را بین بچهها پخش میکرد.
#تدارکات
#دفاع_مقدس
❤نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
قبل از ماموریت آخرش به سوریه پایش در فوتبال شکسته بود برای اینکه زودتر برود سوریه، زودتر از موعد گچ پایش را در آورد کمی می لنگید اصرار می کردم برود عصا بگیرد قبول نمی کرد ته دلم فکرش را هم نمی کردم با این پا برود مأموریت.
خوشحال بودم که به مأموریت نمی رود اما محمود می گفت: «خانم، تو دعا کن هرچه خیر هست خدا همان را انجام دهد»
گفتم: «آخر تو چطوری می خواهی توی درگیری با این پایت فرار کنی؟»
خندید و گفت: «مگر من می خواهم فرار کنم؟ آن قدر می جنگم تا با دست پر برگردم من و فرار؟ »
منبع: کتاب شهید عزیز مجموعه خاطرات شهید رادمهر به روایت همسر شهید
#شهیدجاویدالاثر_محمود_رادمهر ❤️
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
YEKNET-narimani (4) -.mp3
4.78M
🔳 #شهادت_حضرت_مسلم
#حرکت_کاروان_سمت_کربلا
نیا به کوفه
کوفه وفا نداره آقا
🎤 #سید_رضا_نریمانی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#سلام_بر_امام_حسین_ع_و_اصحابش
نشر معارف شهدا در ایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
May 11
🍃ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده...
#سلام_برابراهیم
🍃بسم رب الشهداوالصدیقین
🌹وَجَعَلنامِن بَین اَیدیهِم سَدًّا وَمِن خَلفِهِم سَدّا فَاَغشَیناهُم فَهُم لایُبصِرُون.
(یس/آیه۹)
✨همیشه این آیه رازمزمه می کرد.
گفتم:"آقاابراهیم؛این آیه برای محافظت دربرابردشمنه؛🌾
اینجاکه دشمن نیست!"☘
🍃نگاهی کردوگفت:"مگه دشمنی بزرگترازشیطان هم وجود داره!؟"
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
🍃ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده... #سلام_برابراهیم 🍃بسم رب الشهداوالصدیقین 🌹وَجَعَلنامِن
🍃بسم رب الشهداوالصدیقین
🌹وَجَعَلنامِن بَین اَیدیهِم سَدًّا وَمِن خَلفِهِم سَدّا فَاَغشَیناهُم فَهُم لایُبصِرُون.
(یس/آیه۹)
✨همیشه این آیه رازمزمه می کرد.
گفتم:"آقاابراهیم؛این آیه برای محافظت دربرابردشمنه؛🌾
اینجاکه دشمن نیست!"☘
🍃نگاهی کردوگفت:"مگه دشمنی بزرگترازشیطان هم وجود داره!؟"
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
دردا! که: فراق رخ آن ترک پریوش بنیاد من عاشق دیوانه بر انداخت #اوحدی_مراغه_ای ✍ #شهید_سیدرضا_طاهر
#خاطرات_شهید
یک هفته قبل از این که بازنشسته شود آمد خانه.انگار تمام غمهای دنیا در دل او بود.
پرسیدم: «چه شده؟»
گفت: «بازنشسته شدم،من فکر نمیکردم یک روزی بازنشسته شوم ولی شهید نشوم.شهادت نصیب من نشد. اگر هر جای دیگری مشغول کار بودم و بازنشسته میشدم خیلی خوشحال بودم ولی حالا که لباس پاسداری از تن من
بیرون آمده خیلی ناراحت هستم.
به نقل از همسر
#سردارشهیدجاویدالاثر_رحیم_کابلی 💔
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
#خاطرات_شهید
من اسماعیل را نمیشناختم؛
ولی هر روز میدیدم که کسی میآید و چادرها و آبگیرها را تر و تمیز میکند با خودم فکر میکردم که این شخص فقط چنین وظیفهای دارد یک روز هر چه چشم به راهش بودم تا بیاید و باز به نظافت و انجام وظایفش بپردازد، پیدایش نشد و احساس کردم که او از زیر کار شانه خالی میکند از این رو، خود به سراغش رفتم و گفتم: «چرا امروز نیامدی؟»
او در پاسخ گفت: «چشم الان میام» کسانی که نظارهگر چنین صحنهای بودند سخت ناراحت شدند و گفتند: «تو چه میگویی؟ او فرمانده لشکر است»
من که احساس شرمندگی میکردم؛ در صدد عذر خواهی برآمدم اما او بود که کریمانه و با متانت گفت: «اشکال ندارد» و با خنده از کنار ماجرا گذشت...
#شهید_اسماعیل_دقایقی ❤️
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
عشق تو به تار و پود جانم بسته است
بی روی تو دَرهای جهانم بسته است
از دست تو خواهم که برآرم فریاد
در پیش نگاهِ تو زبانم بسته است...
#فریدون_مشیری ✍
بار خدایا،
اگر مسؤلیتی به من واگذار شد و من سوءاستفاده کردم و یا زندگی دنیایی مرا به خود جذب کرد
لحظه ای امانم مده و نابودم کن..
#شهید_جعفر_شیرسوار ❤️
❤نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
💌 _ تنها چیز مڪتوبی ڪه از #شهید_بیضایی موجود است نامهای است ڪه برای همسر خود نوشته است
همسر معزز شهید در مورد وصیتنامه اش میگوید :
" یک بار در خانه صحبت وصیتنامه شد به پوستر #شهید_همت روی کمدش اشاره کرد و گفت وصیت من این است ."
روی این پوستر که هنوز هم آنجاست نوشته :
[ با خدای خود عهد و پیمان بستهام تا آخرین قطره خون در راه حفظ و حراست از این انقلاب الهی یک آن آرام و قرار نگیرم. ]
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#شهید_مختار_صالحی
نام پدر:علاءالدین
طلیعه:28\10\1340
قربانگاه عشق :19\5\1367 مزارشهید:گلزار شهدای هرطه کلا
بالاله شهیدعشق داردسخنی کای لاله تومظهر تجلی منی
آنجا که نشان زعاشقان می پرسند توشمع مزار ونقش سیمای منی «دران دور دست های زمان مردی را به نظاره نشسته ایم که علی رقم سوادکم،فقرمالی و...باصلابت ایستاده است ودنیا را باهمه جذابیت های دل ربایش به تمسخر گرفته وکوچکترین خللی درعزم واراده پولادینش رسوخ نمی کند،آری اوعاشق است ، عاشق معبودش که اورا آفریده وهمه نعمت های مقنضی حاش را به او ارزانی فرمود واکنون او آمده است تابا نثارعزیزترین نعمت خدادی خود این عشقبتزی را جاوادنه نماید وهمت سیمرغ گونه خود را درحضرت سیمرغ فانی نموده وبه لقای اوبرسد.»
#سالروز_شهادت
🍁زخمیان عشق🍁
#شهید_مختار_صالحی نام پدر:علاءالدین طلیعه:28\10\1340 قربانگاه ع
#زندگینامه
شهید مختار صالحی در28\10\1340در روستای«هرطه کلا»هچیرود ازتوابع شهرستان چالوس نگاهش به عرصه خاک گشوده شد. او در اولین ماه زمستان گرما بخش محفل خانواده شد ودرآغوش باصفای خانواده اش شکوفا گردید.او دوره ابتدایی و دوسال راهنمایی را در محل خود و روستای همجوار تحصیل نمود وبه جهت مشکلات عدیده ای از حمله مسائل مالی ترک تحصیل کرد وبه کارگری جهت تأمین مخارج خانواده مشغول شد.
ایشان بعد از رسیدن به سن قانونی ودرسال های 59-60به سربازی رفت.اگر چه باوجود مانع از خدمت در کف پای او ،داوطلبانه به خدمت رفت و دوشا دوش سایر سربازان درجبهه نبرد درمیاندوآب ،آزادسازی بوکان ازدست گروهک های دموکرات وکومله،اسلام آباد غرب، گیلان غرب ،شهرمندلی عراق ، وابن عقیل به عنوان آرپی جی زن رشادت های جانانه ای کرد.
اوبعداز پایان سربازی ، در سن21سالگی باخانواده ای متدین ازدواج کرد
ونتیجه این ازدواج دوفرزند پسر ویک دختر می باشد . ودر ادامه پاسداری ازانقلاب اسلامی در اواخر تابستان سال1363با طی کردن یک دوره آموزشی قایقرانی وآموزشهای دیگر نظامی ازطریق منطقه سه سپاه در بندر انزلی می بییند. وبعدا به منطقه دریایی ماهشهر آبادان اعزام گردید.
اودر مرحله دوم اعزام به جبهه های نبرد از طرف بسیج درسال 1365به منطقه شلمچه می رود ودرمورخ 19\11\1365درکربلای پنج مجروح می شود وبراثر جراحت وارده اورا به بیمارستان منتقل می کنند وحتی تاقبول قطعانه 598 بر روی تخت بیمارستان بستری بود وبه جهت شدت جراحات به اعضای او وعمل جراحی های مختلف بهبودی حاصل نگردید ودر تاریخ19\5\1367 به درجه رفیع شادت نایل آمد.
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
#خاطرات_شهدا
شب اعزام، زود رفت خوابید. می ترسید صبح خواب بماند. به مامانم سپرده بود زنگ بزند، ساعت کوک کرد، گوشیاش را تنظیم کرد و به من هم سفارش کرد بیدارش کنم.
طاقتم طاق شد و زدم به سیم آخر. کوک ساعت را برداشتم. موبایلش را از تنظیم زنگ خارج کردم، باتری تمام ساعتهای خانه را در آوردم. می خواستم جا بماند. حدود ساعت سه خوابم برد. به این امید که وقتی بیدار شدم کار از کار گذشته باشد.
موقع نماز صبح، از خواب پرید. نقشههایم، نقشه بر آب شد. او خوشحال بود و من ناراحت. لباس هایش را اتو زدم. پوشید و رفتیم خانهی مامانم.
مامانم ناراحت بود، پدرم توی خودش بود. همه دمغ بودیم؛ ولی محسن برعکس همه، شاد و شنگول. توی این حال شلم شوربای ما جوک می گفت. میخواستم لهش کنم. زود ازش خداحافظی کردم و رفتم توی اتاقم.
من ماندم و عکسهای محسن. مثل افسرده ها گوشه ای دراز کشیدم. فقط به عکسش که روی صفحه گوشی ام بود نگاه می کردم. تا صفحه خاموش میشد دوباره روشن می کردم. روزهای سختی بود...
به روایت همسر بزرگوار شهید
#شهید_محسن_حججی ❤️
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
او رود جنون بود که دریا می شد با بیرق آسمان برپا می شد پرواز اگر نبود معلوم نبود این مرد چگو
دوست سجاد كه از سوريه خبر شهادتش را به من داد، ميگفت پيكر سجاد در عمليات آزادسازي ديرالزور در دست داعشيها باقي مانده است. تا اينكه صبح شنبه 21 مرداد بعد از دو روز بچههاي مقاومت با مجوز حملهاي كه داشتند توانستند منطقه را از دست داعشيها آزاد كنند و پيكر سجاد و ديگر اجساد رزمندگان سوري را به عقب منتقل كنند. فرمانده سجاد ميگفت شهيد شب قبل از شهادت حالت عجيبي داشت و شايد يك ساعت بيشتر نخوابيد. تا صبح بيدار بود و نماز ميخواند. خيلي با بچهها شوخي ميكرد تا اينكه بعد از نماز صبح عمليات را شروع كرديم.
همرزم شهيد كه خودش مجروح عمليات ديرالزور است براي ما نقل كرد: بچههاي مقاومت در آزادسازي منطقه ديرالزور در چند كيلومتري كه پيشروي كرده بودند بالاي يك تپه در تيررس دشمن قرار ميگيرند. وقتي شهيد ميبيند يكي از بچههاي ايراني و يك سوري در بالاي تل مورد اصابت گلولههاي دشمن قرار گرفتهاند، طاقت نميآورد و سريع ميرود به آنها كمك ميكند كه خودش هم مورد اصابت تير دشمن در قفسه سينهاش قرار ميگيرد. اين دوست سجاد كه الان مجروح است ميگويد سجاد در چهار متري من به زمين افتاد. بعد رويش را به طرف من برگرداند و گفت سلام من را به خانوادهام برسان. سپس اشهدش را خواند و شهيد شد. هرچه صدايش كردم ديگر جواب من را نداد. داعشيها اجساد رزمندگان ايراني و سوري كه باقي مانده بود جيبهايشان را خالي كرده و تير خلاص به صورتشان زده بودند. ما آثار تير خلاص را در صورت سجاد ديديم. مراسم تشييع شهيد روز 24 مرداد در اهواز برگزار شد. به وصيت خود شهيد او را در همان جايي كه ميخواست دفن كرديم. سجاد به صورت شفاهي در سوريه به دوستانش گفته بود پيكرم را در قطعه شهداي مدافعان حرم كنار قبر شهيد عباس كرداني (مربي آموزش نظامي سجاد) دفن كنيد.
#شهید_سجاد_باوی ❤️
#راوی_عموی_شهید ✍
❤نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
[ وَراحَمُڪُݪِّضارِعٍ ]
اۍمهرباننسبتــ
بههرنالانوخسته
#دعاۍعرفه♥️
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh