eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
357 دنبال‌کننده
31.9هزار عکس
13.5هزار ویدیو
155 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️♦️♦️♦️قهرمانی دلاور مردان تیم ملی والیبال جمهوری اسلامی ایران در مسابقات قهرمانی آسیا را به شما همراهان عزیز تبریک می گوییم نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
گفتم: «بچه الان چه وقت نماز خواندنه؟» گفت: «از كجا معلوم ديگه وقت كنم.» توي آن هيري بيري شروع كرد به نماز خواندن. السلام عليكم و رحمه‌الله و بركاته را كه گفت، يك خمپاره آمد و بردش مهماني 🌺نماز اول وقت🌺 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
موذن می گوید ؛ ‏دلِ گرفته، نشانه وقتِ دعاست ... اما دلِ شکسته، نشانه استجابتِ دعاست ...
من و تو با هم خیلی فرق داریم خیلی عاشق تری ... اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اَدْعوُهُ ؛ فَیُجیبُنى وَاِنْ کُنْتُ بَطیَّئاً حینَ یَدْعوُنى ... هرگاه میخوانمش زود پاسخم دهد ؛ وقتى میخواندم به کُندى به درگاهش میروم ...
شُست و شویی کن وانگه به خرابات درآی ...
خدایا ما رو سرگرم دنیا ؛ و زندگی خودمون قرار نده ...
زندگی نامه و خاطرات #شهید_مرتضی_ابوعلی_‌ #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
زندگی نامه و خاطرات #شهید_مرتضی_ابوعلی_‌ #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_esh
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :4⃣ ✍ به روایت همسر شهید 🌻هشت صبح می‌رفت سر کار. 10 نشده، زنگ می‌زدم حالش را می‌پرسیدم. سر ظهر هم می‌آمد برای ناهار. از بوی سر و صورتش متوجه می‌شدم آن روز از چه چسبی برای لوله‌کشی استفاده کرده. می‌گفتم: «مرتضی! امروز از فلان چسب استفاده کردی‌ها!» صورتش به خنده باز می‌شد و می‌گفت: «خانوم، خوشم میاد هیچ وقت به خطا نمی‌ری و دقیقا درست می‌گی.» 🌻قرار بود پالتو بخرم. رفتیم چندجا دیدیم. قیمت‌ها آ‌ن‌قدر بالا بود که دلم نمی‌آمد آن همه پول بدهم برای یک پالتو. گفتم: «مرتضی ولش کن. بیا بریم پارچه بخریم، خودم می‌دوزم.» پارچه و آستر و دکمه، سرجمع شد 30 هزار تومان. آن روز مرتضی بازار امیر کار داشت. برف می‌آمد و هوا سرد بود ولی همراهش رفتم. کارش که تمام شد گفت: «بیا بریم یه دور بزنیم.» پشت ویترین یکی از مغازه‌ها یک گلدان، چشم جفت‌مان را گرفت. با این که کمی گران بود، بی چون و چرا برایم خرید. گفت: «مریم خانوم، اینم جایزه شما که 200 هزار تومن ندادی پالتو بخری و با 30 تومن سر و ته‌اش رو هم آوردی.» 🌻رفته بود کربلا. گروهشان همه برگشته بودند، الا مرتضی. زنگ زدم و گفتم: «مرتضی! پس کجا موندی؟ چرا نمیای؟ همه برگشتن!» گفت: «بقیه با هواپیما اومدن من با اتوبوس برمی‌گردم.» وقتی آمد، سوغاتی برایم یک انگشتر طلا آورده بود. گفت: «بلیت هواپیما 250 هزار تومن بود. دیدم چه کاریه! با اتوبوس برگشتم، اون 250 هزار تومن رو دادم واسه تو این انگشتر رو خریدم.» 🌻مرتضی همه کاری می‌کرد تا عشق و محبتش را به من نشان بدهد. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
جسمم همه اشک گشت و چشمم بگریست در عشق تو بی جسم همی باید زیست از من اثری نماند این عشق ز چیست چون من همه معشوق شدم عاشق کیست #ابوسعيد_ابوالخير پ.ن: #شهید_رحیم_علوی در آغوش برادر ۱۴ ساله خود، کریم علوی... #عملیات_کربلای_پنج #شلمچه نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
Ali Akbar Ghelich - Hekayate Ma.mp3
زمان: حجم: 8.49M
🎵 حکایت ما #علی_اکبر_قلیچ ❤نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
جبهه است ... با کمک به ... پشتِ جبهه ها را دریابیم ...
خدا نکنه این ‎ قدرت پیدا کنه ... و به وجودمون مسلط بشه ... أَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ ...