eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
352 دنبال‌کننده
29.2هزار عکس
11.5هزار ویدیو
143 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 #بابا مهدی جان؛ وصیت📜 کرده بودی که روی سینه ات سربگذارم 🔹آن شب در #معراج خواستم سر روی سینه ات بگذارم ⚡️اما هرچه گشتم #آغوشی نبود😔 🔸عکس هایت📸 را کنار مامان دیده ام، قدو #قامتت، دستهایت. همان عکسها که #مرا در آغوش داشتی💞 پس چرا نیمی از آن قدو قامت هم در تابوت⚰ نبود؟ 🔹خواستم مثل #رقیه(س) سرت را بغل کنم نمی شد❌ دستانم #استخوان هایی را لمس کرد که گفتند بابا مهدی ست😭 باشد #سهم_من از آغوشت💖 همین بود.. #عاشقانه_های_سلما #شهید_مهدی_ثامنی_راد #صبحتون_شهدایی نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#ستاره_های_زینبی 💠خیلی کم خانه بود، اکثراً ماموریت بودند...اطرافیان همیشه اعتراض می‌کردند و به من می‌گفتند که شما چگونه تحمل می‌کنید، بچه‌ها یک دل سیر پدرشان را ندیدند. 💠یک روزی به او گفتم:«خسته نشدی؟ نمی‌خواهی استراحت کنی؟» گفت:«مگر دنیا چقدر است که من خسته شوم؟ برای استراحت هم وقت زیاد است. #شهید_رحیم_کابلی🌷 #سالروز_ولادت نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🌹🍃آقای کابلی همیشه می­گفت هر فقط خبر شهادت من را شنیدی _هیچ وقت از شهادت ناامید نبود_ سجده شکر کن و بعد بلند شو وضو بگیر و دو رکعت نماز شکر بخوان. میگفتم: « آقا! چه کسی حوصله دارد در آن موقع نماز شکر بخواند؟ میگفت: نه خدا کمک می­کند.» وقتی پسرم به من خبر شهادت پدرش را داد من همان جا سجده شکر رفتم، پسرم خیلی با خودش کلنجار رفت تا عکس 🌹🍃شهادت پدرش را به من نشان دهد. نشستم عکسش را دیدم، یک لحظه به پسرم گفتم: «علی بابای تو روزه بوده، لب­های بابایت خشک است، وقتی روزه می­گرفت لب­هایش همینطور میشد.» دوباره سجده شکر رفتم و گفتم خدایا واقعاً لیاقت شهادت را داشت.» «و مَن یَتَوَکل على الله فَهُوَ حَسْبُه» را کسانی مانند این بانو درک نه! که زندگی میکنند. 🌹🍃رحیم کابلی شب چهارشنبه (16 اردیبهشت) زنگ زد و با کل خانواده صحبت کرد، اما آخرین تماس­ش پنجشنبه ساعت 4:15 بود، تنها گفته بود: «سلام خانم! می­خواهم بروم جایی و شب زنگ می­زنم خداحافظ.» و شب هر چه منتظر تماسش بود زنگ نزد و این آخرین باری بود که سمیه صدای همسرش را میشنید. 🌹🍃روز جمعه یک دلشوره عجیبی گرفته بودم، آرام و قرار نداشتم هر جا میرفتم گوشی دستم بود. ساعت 6 بود  که علی آمد. گفتم: «پدرت چیزی شده؟ زخمی شده؟» گفت: « نه» گفتم:« شهید شده؟» سرش را به نشانه تاکید تکان داد. گفتم: «آوردنش؟» گفت: «نه» گفتم: «کی او را می­آورند؟» گفت: «مشخص نیست.» 🌹🍃یک سالی بود در خانه ما بیشتر صحبت از شهادت بود، یک روزی گفت: «خانم اگر من شهید شوم چه می­کنی؟» گفتم:« خدا را شکر می­کنم.» گفت:«اگر جنازه من را بیاورند دست روی صورت من می­کشی؟» گفتم: «آقا شاید تو سر نداشته باشی.» گفت: «خدا را شکر پیش امام حسین شرمنده نمی­شوم.» گفت: «دستم چه؟» گفتم: «شاید دست هم نداشته باشی.» گفت: «آن زمان هم خدا را شکر می­کنم که شرمنده حضرت ابوالفضل نیستم.» 🌹🍃بعد گفتم: «شاید تانک از روی شما رد شود و چیزی از تو باقی نماند.» گفت:« آن وقت پیش علی­ اکبر شرمنده نیستم.» بعد گفت: «اگر جنازه ­ام برنگردد پیش خانم فاطمه­ الزهرا هستم و به عروسم که از سادات است گفت: «شما از خانم فاطمه­ زهرا بخواهید اگر شهید شدم جنازه ­ام برنگردد.» 🌷 ❤نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
#مولاتی_رقیه_جان بعد تو ضرب المثل شد، دختران بابایی اند ... #السلام_علیک_یا_بنت_الحسین_ع #السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع ❤نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
مداحی آنلاین - این پا و اون پا نکن بابا - مهدی رسولی.mp3
5.94M
#شهادت_حضرت_رقیه (س) این پا و اون پا نکن بابا چشمامو دریا نکن بابا 🎤 #مهدی_رسولی #السلام_علیک_یا_بنت_الحسین_ع #السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
من همیشه فکر می کردم،بی بی از روی ناقه افتاده، نقل شده در کتاب ناسخ التواریخ، روی ناقه بی  بی هی می گفت:بابا! بابا!. نانجیب صدا زد:" اُسکُتی یا جاریه"صدات اذیتم میکنه. دوباره دیدن هی میگه: ای بابا!. ایندفعه گفت: "اُسکُتی یا بنت الخارجی" گفت: بابا ببین کارشون به کجا رسیده به من میگن دختر خارجی. یه مرتبه نانجیب دست برد از بالای ناقه پرتش کرد...😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️دختــــــــــر اگر یتیم شود پیر می شود.. ▪️از زندگـــــــــی بدون پـــــــــدر سیر می شود... 🏴 شهادت مظلومانه #حضرت_رقیه(سلام الله علیها) تسلیت باد. #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🔹تازه به دنیا آمده بودی . امام را تبعید کرده بودند.امام در سخنرانی شان فرموده بودند:« سربازهای من امروز در گهواره هستند ! » 🔸چند ماهه بودی ؛ تو را در بغل فشردم و از آن روز به بعد هر بار که می خواستم شیرت بدهم وضو می گرفتم . اسمت را حسن گذاشتم ، چون به امام حسن علیه السلام ارادت خاصی داشتم . برادر نداشتم و تو را داداش حسن صدا می کردم . 🔹زیرزمین خانه جای عبادت های او بود . نصف شب بلند می شدم و می دیدم حسن توی رختخوابش نیست . سراغش می رفتم . می دیدم داخل زیر زمین ایستاده و نماز می خواند . گوشه ای می ایستادم و نگاهش می کردم . آن وقت ها نوجوان بود اما آن قدر با دقت و با تواضع نماز می خواند که من از نماز خواندن خودم شرمم می آمد . 🔸خیلی دوستش داشتم . همه اهل خانه دوستش داشتند . همه از قول من به او می گفتند داداش حسن ! هر وقت که به جبهه می رفت از زیر قرآن ردش می کردم و می نشستم برایش دعا می خواندم . از خدا می خواستم بچه ام را سالم نگه دارد . یک بار که به مرخصی آمد گفتم : « حسن جان ! شب و روزم شده دعا کردن برای سلامتی ات » 🔹لبخند زد . مثل همیشه ملیح و نمکین . سرش را پایین انداخت و گفت : « پس مامان جان همه اش زیر سر شماست . چند بار می خواستم شهید شوم اما نشدم . خیلی عجیب بود . » سرش را که بالا گرفت ، چشم هایش نمناک بود . صدایش می لرزید . گفت : « مامان جان از این پسرت بگذر ! دعا کن شهید شوم . تو راضی شوی برگه عبورم را می دهند ! دعا کن به آرزویم برسم ! » 🔸داشت به من التماس می کرد . بغض کردم ! فهمید ناراحت شدم . خواست از دلم در بیاورد . نگاه کرد توی چشم هایم و با خنده گفت : « اگر زحمتی نیست ، دعا کن اسیر نشوم ! » 🔹دیگر برای سلامتی اش دعا نکردم . انگار از ته دل راضی شده بودم . راضی به رضای خدا ! پسرم بود ؛ جگر گوشه ام ؛ پارۀ تنم ، اما هر وقت می خواستم دعایش کنم یاد لحن صدایش می افتادم و تصویر چشم های نمناکش می نشست توی خانۀ چشم هایشم . آن وقت زیر لب می گفتم : « خدایا ! بچه ام به اسارت عراقی ها در نیاید ! » ✍ به روایت مادربزرگوارشهید 🌷 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#لاله‌های_آسمونے 🔰میگفتی : « ذکر ظاهری ارزشی ندارد . ذکر باید عملی باشد . خدا را به خاطر نعمت هایی که به ما داده عملا" شکر کنید . » 🔰یک شب ، بعد از مراسم احیا تا صبح مردم را از امام زاده یحیی تا خانه هایشان رساندی . آن قدر این مسیر را رفتی و آمدی تا خیالت راحت شد که دیگر هیچ کس باقی نمانده است . 🔰میگفتی : « این شکر است . خدا به من ماشین داده ؛ این طوری شکرش را به جا می آورم . » ✍به روایت همرزم شهید #شهید_حسن_ترک🌷 #سالروز_ولادت نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
بعد از شهادت دوستانش در دخانیه لحظه شماری میکرد برای شهادت ، توی نامه ای به دوستانش نوشته بود که من دارم میام 🕊🌹 توی عملیات دوم دخانیه بعد از آزاد سازی دخانیه دعوت حق را لبیک گفت وبه جمع دوستان شهیدش پیوست 🕊🌹 تاریخ شهادت ۱۲ مهر ۱۳۹۳ مزارش در گلزار شهدای بهشت زهرا قطعه ۵۰ میباشد نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
[ بِسْمِ‌اللهِ‌الرَّحْمنِ‌الرَّحیمِ] اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْکُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّى اللهُ عَلَیْکِ وَعَلى رُوحِکِ وَبَدَنِکِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَکِ وَمَاْواکِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِکِ وَاَجْدادِکِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ، وَعَلَى الْمَلائِکَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِکِ الشَّریفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً بِرَحْمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمین نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh