eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
356 دنبال‌کننده
32.2هزار عکس
13.8هزار ویدیو
155 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃پناه بیچارگان 🌴🌾🌴وقتی که احساس می‌کنم لحظه‌ای بدون تو می‌توانم دوام بیاورم، یعنی هنوز به یقین نرسیده‌ام که من هیچ هیچم و تا وقتی که به هیچ بودنم یقین نکنم، دست از تکیه کردن بر خویش بر نمی‌دارم. 🌴🌹🌴همۀ مصیبت زندگی من هم خلاصه می‌شود در این: به جای تو به خودم تکیه می‌کنم. تکیه بر خویش تکیه بر باد است. بیچاره کسی که عمری بر باد تکیه می‌دهد و خیال می‌کند که به کوه تکیه داده است. 🌴💎🌴آن کوه استواری که اگر همۀ عالم بر آن تکیه کند، ذره‌ای تکان نمی‌خورد، تویی. چه نگون‌بخت است کسی که در میان طوفان‌های پیاپی زندگی، تو را رها می‌کند و به دنبال تکیه‌گاه می‌گردد. من همان بیچارۀ نگون‌بختی هستم که خویش را از تو محروم کرده است. مرا از این همه بیچارگی برَهان. شبت بخیر پناه بیچارگان! 🌴💎🌴
🍃بزرگ ترین عاشق روی زمین 🌴💎🌴برای تحمل وصال به اندازۀ بزرگی معشوق باید بزرگ شد. با این حساب لطف خداست این که من به وصال تو نمی‌رسم. عاشق‌های کوچک به معشوق‌های بزرگ اگر برسند، می‌میرند. خدا دوست ندارد بمیرم که دیدنت را نصیبم نمی‌کند. نخند به من! بگذار با خیال عاشق بودن خوش باشم. دعا کن یک روز عاشق بودنم به حقیقت بپیوندد و عاشقی بزرگ شوم، به اندازه‌ای که خدا برای حفظ جانم دیدنت را برایم منع نکند. یک روز عاشق می‌شوم، عاشقی بزرگ. شبت بخیر بزرگ‌ترین عاشق روی زمین! 🌴💎🌴
🌴💎🌴دلبر مه جبین نمی‌دانم دلم دیوانهٔ کیست کجا آواره و در خانهٔ کیست نمی‌دونم دل سر گشتهٔ مو اسیر نرگس مستانهٔ کیست 🌴💎🌴خوش به حال کسی که نمی‌داند دلش دیوانۀ کیست. من هر چه را ندانم، این را می‌دانم که دلم دیوانۀ تو نیست. نه طعم آوارگی برای تو را چشیده و نه لحظه‌ای در خانۀ تو نفس کشیده است. و چه قدر بد است کسی یقین داشته باشد که دیوانۀ تو نیست. 🌴💎🌴 خوش به حال کسی که دیوانۀ تو اگر نیست، دیوانۀ هیچ کسی در این عالم نیست و اصلاً نمی‌داند دیوانگی چیست. 🌴💎🌴آقا! کاش یک روز برسد که دل سرگشته‌ام فریاد بزند اسیر نرگس مستانۀ تو شده و از هر چه و هر که بوی تو را نمی‌دهد، دل کنده. شبت بخیر دلبر مه‌جبین! 🌴💎🌴
🍃یاردور از نظرم سینه از آتش دل، در غم جانانه بسوخت آتشی بود در این خانه، که کاشانه بسوخت تنم از واسطهٔ دوری دلبر بگداخت جانم از آتشِ مهرِ رخِ جانانه بسوخت 🌴💎🌴هر سینه‌ای که در آتش غم تو می‌سوزد، گلستانی است که از شعله‌های آتشش عالمی خنک می‌شود. کسی اگر در این آتش بسوزد، خاکستر نمی‌شود، گُلی می‌شود که از عطر خوش آن، دسته دسته آدم مست می‌شوند. 🌴🍃🌴عاشق، کاشانه نمی‌خواهد که دلش از سوختن خانه، پر از تشویش شود. او جز به رسیدن فکر نمی‌کند. آدمی را که اهل طی کردن مسیر است، چه نیازی به مسکن!؟ 🌴💎🌴آقای من! چنان آتش عشقت را به جانم بیفکن که جز دوری تو هیچ غمی دلم را نسوزاند. من به این آتش محتاجم! شبت بخیر یار دور از نظرم! 🌴💎🌴
🍃راز شادابی گل ها 🌴🍃🌴ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند دریاب ضعیفان را در وقت توانایی 🌴💎🌴ما بفهمیم و نفهمیم وقتی تو در میانمان نیستی، تنهاییم؛ اما به گمانم تو وقتی باز می‌آیی که ما بفهمیم تنهاییم. هنوز دلمان بی‌تو به جان نیامده که وقت آمدنت شده باشد. 🌴🌹🌴اما آقا ما چه بدانیم و چه ندانیم که تنهایی بی‌تو پایان‌پذیر نیست، پژمرده می‌شویم و از شادی بی‌نصیب می‌مانیم. 🌴💎🌴 تو مظهر خدای قادری و همه بندگان ضعیفی که ناتوانی مهر پیشانی‌مان شده. راضی نشو پژمردگی‌مان به مردنمان ختم شود. زودتر بیا آقا! شبت بخیر راز شادابی گل‌ها! 🌴💎🌹💎🌴
🍃دلبرترین بشمار در شب‌بخیرهایم و ببین تا به حال چند بار از دل‌گرفتگی گلایه کرده‌ام. آخرش من از شدّت دل‌گرفتگی‌های می‌میرم. تا همین حالا هم اگر زنده مانده‌ام کارِ خود خدا بوده. وگرنه این دل‌گرفتگی‌ها قدرت کشتن صدها نفر چون من را دارند. هر کسی نداند تو می‌دانی که علاج این دل‌گرفتگی، خودِ تو هستی. کسی جز تو توان باز کردن دلم را ندارد. برای باز شدن دلم، امیدی به کسی نبسته‌ام؛ چون روزگار به من آموخته عمرم را بیهوده تلف نکنم. خودت اگر به دادم رسیدی که هیچ، اگر نه تکه تکه جان می‌دهم با این دل‌گرفتگی. شبت بخیر دلبرترین! 🌴💎🌹💎🌴
🍃یار باوفا ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرها زان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا زان سوی او چندان کرم زین سو خلاف و بیش و کم زان سوی او چندان نعم زین سوی تو چندین خطا فکر هر روز و شبم این است: اگر در قیامت و موعد حساب از من پرسیدند چه عذری دارم برای کوتاهی در مسیر عشق تو، چه پاسخی دارم؟! اصلا قیامت به کنار، آیا امروز برای خودم و وجدانی که هنوز نفس می‌کشد، پاسخی در خور دارم؟ هر چه از سوی تو به من رسیده، نیکی بوده و خیر و هر چه از من به تو رسیده، شر بوده و بدی، مگر می‌شود برای این همه کوتاهی در برابر تو پاسخی یافت؟ می‌خواهم بگویم کمی از محبت‌هایت به من کم کن تا غلظت تقصیرهایم کمتر شود؛ ولی از این هم می‌ترسم. آب حیات من، هوای نفس کشیدنم، محبت‌های توست. مرا نجات بده از این همه کوتاهی! شبت بخیر یار باوفا! 🌴💎🌹💎🌴
🍃بهانه بودنم دفتر بدی‌های دنیا هر بار که ورق می‌خورد خیال می‌کنم به برگ آخر رسیده‌ است امّا گویی این دفتر، تمامی ندارد. بدی پشت بدی،‌ بدی پشت بدی. بدی‌های دنیا وقتی به اوج می‌رسند با خودم می‌گویم دیگر بدتر از این نمی‌شود امّا گویی روی دست هر بدی، بدی‌های زیادی هست. امروز یک برگ دیگر از دفتر دنیا را برایم ورق زدی یعنی همچنان باید منتظر باشم که پس از این برگه،‌ برگه‌های دیگری هم باشد؟! و بدتر از این هم می‌شود؟ وقتی بار سنگین بدی را امروز روی دوشم احساس کردم منتظر بودم قامتم بشکند، ولی نشکست باید نفسم بند می‌آمد، امّا نیامد باید دلم تکه تکه می‌شد، امّا نشد. فهمیدم در کنار همۀ‌ بدی‌ها این تویی که هستی و دست می‌گیری هستی و نقطۀ اتّکا می‌شوی و هستی تا نفس بالا بیاید. 🌴🕯🌴 یقین دارم که امروز این دست تو بود که روی سینه‌ام نشسته بود و گرنه قلب من این قدرها قوی نیست در برابر حملۀ ناجوانمردانۀ دنیا توان تپیدن داشته باشد. 🌴💎🌴 هر چه قدر بگویم، باز هم حقش ادا نمی‌شود ولی بگذار باز هم بگویم: ممنونم که هستی. شبت بخیر بهانۀ بودنم! 🌴💎🕯💎🌴
🍃 امام فطرت ها بر می‌گردم به دوران کودکی‌ام و آه می‌کشم، آه، آه. آه‌هایی از عمق جان، پر از سوز و گداز. چرا از وقتی که دلم پر از نور خدا بود و روی فطرتم را لکه‌های سیاه گناه نپوشانده بود کسی مرا با تو دوست نکرد!؟ چرا برخی خیال می‌کردند دوران کودکی دوران بازی است و در دوران بازی نباید از تو حرفی به میان بیاید و با من در بارۀ تو حرف نزدند. قبول، دوران کودکی دوران بازی است امّا مگر عشق‌بازی با تو چه کم از بازی‌های دیگر دارد. در دوران کودکی‌ام همه جور بازی کردم، جز عشق‌بازی با تو. کاش وقتی که خاله‌بازی را یادم می‌دادند و مرا به جای پدر یا مادر یا فرزند می‌نشاندند به من می‌گفتند که گاهی هم در نقش یک عاشق بازی کن و برای امامت ناز بریز و دلبری کن. آقا! کودکی‌ام را از دست داده‌ام. در سال‌های میانی عمرم هر چه قدر پیش می‌روم بیشتر می‌فهمم که چه قدر نیازمند صفای دوران کودکی‌ام هستم. باید آن دوره سرمایه می‌کردم ولی به دست باد دادم و رفت. حالا تو بگو با دلی که اسیر ظلمت‌های متراکم است چه باید کرد؟ می‌شود التماس کنم کودکی‌ام را برگردانی؟! کودکی‌ام اگر برگردد، با فطرتی که دست نخورده است عاشق بی‌چون و چرایت خواهم شد. شبت بخیر امام فطرت‌ها!
🍃 کعبه مقصود از تو دور مانده‌ام و هر چقدر می‌دوم،‌ باز هم راه هست برای پیمودن. می‌تر سم خسته شوم از دویدن. کاری برایم کن تا نفس دارم در راه رسیدن به تو در حال دویدن باشم. این گونه چه به تو برسم چه نرسم، عاقبت به خیر از دنیا خواهم رفت. شبت بخیر کعبۀ مقصود! 🌴💎💢💎🌴
🌴💎🌴مولای کرم گاهی که به نعمت‌های فراوانی که دارم فکر می‌کنم، ترس و دلهره در وجودم می‌دود. چرا این قدر مرا غرق نعمت می‌کنی؟ این نعمت‌ها را نشانۀ محبتت بدانم یا اتمام حجت تو بر من است. 🌴🌾🌴 می‌خواهی حسابم را در همین دنیا تسویه کنی یا می‌خواهی دنیایی را که بر من تنگ گرفته، تحمل‌پذیرتر کنی؟ فکر کردن به نعمت‌ها عبادت است؛ اما برای من عبادتی است که پر از حیرتم می‌کند. شاید اندازۀ مهربانی‌ات را نفهمیده‌ام که این قدر می‌ترسم. آخر به خودم که نگاه می‌کنم، شایستۀ قطره‌ای از دریای بی‌انتهای نعمت‌ها نیستم. 🌴💎🌴 نکند تو دوست داری این خوف و رجا را که این گونه رهایم کرده‌ای در میان خوف استدراج و شوق محبت! همین طور است؟ و شاید می‌خواهی به من بفهمانی که چه قدر مهربان هستی تا من بیشتر عاشقت شوم. خواستم بگویم تکلیف مرا معلوم کن، دیدم شاید تو دوست داری این حیرت را! خواستم بگویم آرامم کن، 🌴🥀🌴گفتم شاید دوست داری این بی‌قراری را! ولی می‌توانم التماس کنم که مرا کمک کنی تا هیچ گاه در چاه استدراج نیفتم و لحظه‌ای به حال خودم رهایم نکنی؟! من بی‌تو می‌میرم! شبت بخیر مولای کرم! 🌴💎🌴
🌴💢🌴حساب و کتاب عالم ما همین حالا وقتی پای دفاع از تو به میان می‌آید، به قدری اهل حساب و کتاب می‌شویم که اگر کسی برای دفاع از ما همین اندازه و یا حتی کمتر از این، اهل حساب و کتاب شود، دلمان می‌رنجد. همین حالا یعنی وقتی که فریاد می‌زنیم که زودتر بیا. همین حالا یعنی وقتی که دادمان از ظلم و ستم بلند است. همین حالا یعنی وقتی که فهمیده‌ایم بدون تو زمین سامان نمی‌گیرد. 🌴💢🌴حالا وقتی که بیایی و پای جان دادن برای تو به میان بیاید، چه قدر اهل حساب و کتاب می‌شویم؟ خدا می‌داند و با این ایمان دست و پا شکسته‌ای که ما داریم، خودمان هم می‌دانیم. 🌴💢🌴ما تو را برای رفاه خودمان می‌خواهیم. با تو بودن اگر رفاهمان را بگیرد، تو را رها می‌کنیم. تلخ است؛ ولی حقیقت دارد. خدا را شکر که تو روی جماعتی که اهل حساب و کتاب است، حسابی باز نمی‌کنی. 13 نفر از شما کشتۀ جماعتی شدند که اهل حساب و کتاب بودند، خدا اراده کرده که تو را نگهدارد. پس به یقین وقتی می‌آیی که لشکرت کامل شده باشد از مردهایی که همۀ حساب و کتابشان تو هستی. کاش من هم سرباز لشکرت می‌شدم. 🌴شبت بخیر حساب و کتاب عالم!🌴 🌴💢💎💢🌴 🌴💎🌴