❂○° #وصیٺـــ_نامہ °○❂
شهادت شربتی است که هر کس توان آن را ندارد که بنوشد مگر اینکه بتواند در یک لحظه خود را از تمام قید و بند ظاهری اعم از مال و جان خود گذشته و در راه حق علیه باطل فدا کند. بله این راه، راه سعادت و راه رسیدن به پیروزی است.
خدایا! مرا بر آن راهی بگذار که مصلحت توست.
خدایا! تو جانم دادی و جانم را خواهی گرفت مرا در آن صراطی گذار که هیچگاه در لحظه جان دادن غفلت نخورم.
خدایا! به من نعمتهای فراوان دادی که نه قدرش دانستم و نه لیاقتش داشتم پس مرا زبانی ده که سپاسگزار تو باشم.
خدایا! بحدی گناه کردم و از فرمان تو سرپیچی کردم که شرمنده ام مرا از بخشیده شدگان درگاه خود قرار ده
در پایان از شماها میخواهم قدر این ابرمرد را بدانید و از بیانات گهربارش استفاده نمایید که به راستی خداوند محبت عظیمی به ما نموده و در این برهه از تاریخ چنین رهبری را بما اهداء کرده است از شماها تمنا دارم که از او و یارانش همچون خامنه ای ها حمایت و اطاعت کنید.
#شهید_احمد_جعفرنژاد🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۳۸/۹/۶ رشت ، گیلان
شهادت : ۱۳۶۰/۹/۹ بستان ، عملیات طریقالقدس
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🗳 برگزاری انتخابات با چراغ قوه در سنگر
تا اذان ظهر منتظر بودند تا صندوق سیار رأیگیری به مقر بیاورند. رفت پیشِ مسؤول دسته و از او درباره زمان آوردن صندوق رأی پرسید و گفت: پس تکلیف انتخابات چه میشود؟! سرمدی هم فقط در جواب گفت: قرار است تا بعداز ظهر صندوق را بیاورند.
عصر شد و باز هم خبری از بروبچههای رأیگیری نشد. شال و کلاه کرد که به شهر برود تا بلکه بتواند در انتخابات شرکت کند که خبر رسید هیچکس حق ندارد مقر را ترک کند...!
ساعت ۱۰ شب وقتی دید زمانی بیشتر به نگهبانیاش نمانده است. پشهبند را زد و رفت بخوابد تا به موقع به سر پستش برسد که ندا آمد هر کسی میخواهد رأِی بدهد، بیاید. از خوشحالی بال درآورد. یکی یکی بچهها را از خواب بیدار کرد و به سمت چادر رأیگیری رفت. چادر خیلی تاریک بود. تنها وسیله روشنایی چراغ قوه بود. بسم الله الرحمن الرحیم گفت و نوشت: "محمدعلی رجایی"
#جبهه
#انتخابات
#انتخاب_اصلح
#شهید_احمد_جعفرنژاد
#حتی_یک_رأی_هم_مهم_است