🍁زخمیان عشق🍁
به تمنای تو دریا شده ام گرچه یکی ست سهم یک کاسه ی آب و دل و دریا از ماه 📎رزمنده وجانباز دفاعمق
#خاطرات_شـهدا
🌷شب بود🌙..تاریک بود با چند پرژکتور، حیاط #معراج شهدا را روشن کرده بودند 🌟شلوغ بود.همه میخواستند پیکر شهید "حسین صابری" (سومین شهید خانوادهی صابری) را که تازه در #تفحص شهید شده بود، ببینند😰میزی در حیاط گذاشته بودند تا او را #غسل دهند.
🌷حاج "بهزاد پروین قدس" که از راه رسید، مثل همیشه #ساک بر دوش بود. ناگهان از داخل ساک، چیزی درآورد که همه از تعجب مات ماندند.😳.بستهای را گشود و #پای قطع شدهی حسین را که هنگام انفجار💥 مین والمری به وسط میدان مین ارتفاع 112 فکه افتاده بود، پیدا کرده و با خود آورده بود.خودش میگفت:‼️ در اهواز، وقتی ساکم رو گذاشتم زیر دستگاه اشعه تا وارد #فرودگاه شوم، بچههای سپاه تعجب کردند.
🌷درِ ساک را که گشودم، همه کُپ کردند. 😱پای قطع شده داخل ساک باعث شد تا همه بیایند بالای سرم. وقتی #توضیح دادم که حسین صابری امروز در فکه بهشهادت رسیده😔 و پیکرش رو بردن تهران و حالا من میخوام زود برم تهران تا این پای #جامانده را به پیکرش ملحق کنم، مات و مبهوت اجازه دادند تا سوار هواپیما✈️ شوم.و بهزاد پایی را که جا مانده بود، به #صاحبش ملحق کرد.💯
✍ راوی حمید داوودآبادی
#شهیدتفحص_حسین_صابری🌷
📎سالروز شھادت
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh.
🔸 #بابا مهدی جان؛ وصیت📜 کرده بودی که روی سینه ات سربگذارم
🔹آن شب در #معراج خواستم سر روی سینه ات بگذارم ⚡️اما هرچه گشتم #آغوشی نبود😔
🔸عکس هایت📸 را کنار مامان دیده ام، قدو #قامتت، دستهایت. همان عکسها که #مرا در آغوش داشتی💞 پس چرا نیمی از آن قدو قامت هم در تابوت⚰ نبود؟
🔹خواستم مثل #رقیه(س) سرت را بغل کنم نمی شد❌ دستانم #استخوان هایی را لمس کرد که گفتند بابا مهدی ست😭 باشد #سهم_من از آغوشت💖 همین بود..
#عاشقانه_های_سلما
#شهید_مهدی_ثامنی_راد
#صبحتون_شهدایی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
2_5352628328652079174.mp3
5.35M
پای مجنون بشکند هم سوی لیلا می رود...
#معراج
#معراجی_ها
#خادم_الشهداء
#به_وقت_دلتنگی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh