eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
351 دنبال‌کننده
29.3هزار عکس
11.6هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫مشروح خطبه های عبادی سیاسی نمازجمعه این هفته بخش زیدون (۹۸/۸/۳) : 🔺امام جمعه زیدون در خطبه عبادی نمازجمعه این هفته پس از حمد و ثنای الهی و سلام و صلوات بر حضرت محمد (ص) و امامان معصوم (ع) و بعداز توصیه به رعایت تقوای الهی بانقل حدیثی مفصل از ماجرای پرسش عقبه از امام صادق (ع) و بابیان اینکه یکی از نشانه های پرهیزگاران بشارت در زندگی دنیا و آخرت است و نیز با تبیین این مسئله که شرط پذیرش اعمال در روز قیامت ولایت امیر المومنین (ع) است و همچنین انسان مومن در لحظه های احتضار و جان دادن وجود مقدس حضرت پیامبراعظم (ص) و حضرت علی (ع) را می بیند، در بخشی از سخنان خود در خطبه اول اظهار داشت: امام صادق (ع) فرمود: 《... لایقبل الله من العباد یوم القیامه الا هذا الامر الذی انتم علیه... لن تموت نفس مومنه ابدا حتی تراهما... ... ای عقبه! خداوند در روز قیامت، هیچ چیز را از بندگان نمی پذیرد مگر این امر (ولایت) را که شما (شیعیان) بر آن هستید... ای عقبه! هیچ مومنی نمی میرد مگر این که آن‌ها (رسول خدا (ص) و امیر المومنین (ع)) را می بیند... 》 🔻خطیب نمازجمعه زیدون در خطبه سیاسی نمازجمعه این هفته باعرض تسلیت به مناسبت رحلت جانسوز پیامبر اعظم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع) و بابیان این‌که رحلت پیامبر اعظم (ص) ، سرآغاز حرکت انسان ۲۵۰ساله است، و نیز بااشاره به تفاوت های اصلی عصر تنزیل و عصر تاویل، دربخشی از سخنان خود در خطبه دوم بیان داشت: با ارتحال نبی مکرم اسلام (ص) و شروع امامت امیر المومنین (ع) عصر تنزیل (دوران نبوت) خاتمه یافت و عصر تاویل (دوران امامت) و حرکت 《انسان ۲۵۰ساله》 آغاز شد. ظهور سازمان یافته جریان نفاق، بروز و ظهور شبهه وار جریان باطل در جامعه و ایجاد زمینه های بروز و ظهور جنگ های مذهبی، اصلی ترین پیامدهای فقدان پیامبر اعظم (ص) بود. 🔺حضرت حجت الاسلام والمسلمین یزدان‌فر تصریح کرد: امیر المومنین (ع) درباره بروز و ظهور جنگ های مذهبی می‌فرماید: 《وقد فتح باب الحرب بینکم و بین اهل القبله ولا یحمل هذا العلم الا اهل و البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق؛ بین شما و اهل قبله باب جنگ گشوده شده است، و بدانید تنها کسانی توان به دوش کشیدن پرچم حق را در این شرایط دارند که اهل بصیرت و استقامت و آگاه به جایگاه های حق باشند.》 🔻امام جمعه زیدون گفت: مقام معظم رهبری در تبیین این ویژگی می فرماید: 《دوران دشوار هر انقلابی، آن دورانی است که حق و باطل در آن ممزوج بشود. ببینید امیر المومنین (ع) از این می نالد. در دوران امیرالمومنین قضیه سخت است... در دوران شبهه و در دوران جنگ با کافر غیر صریح، جنگ با کسانی که می‌توانند شعارها را بر هدف های خودشان تطبیق کنند، بسیار بسیار دشوار است. باید هوشیار بود.》 🔺خطیب نمازجمعه زیدون باتاکید بر این که الگوی روش امام حسن مجتبی (ع) در تبیین چرائی صلح، روشی کارآمد در فن تحلیل سیاسی است، اظهار کرد: رهبر معظم انقلاب اسلامی در تبیین دوران سخت امامت امام حسن مجتبی (ع) می فرماید: 《بنده در قضایای تاریخ اسلام، این مطلب را مکرر گفته ام، که چیزی که امام حسن مجتبی (ع) را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود و اِلا همه مردم که بی دین نبودند، تحلیل سیاسی نداشتند.》 🔻حضرت حجت الاسلام والمسلمین یزدان‌فر ادامه داد: از استدلالات شخصیت مبارک امام مجتبی (ع) برای تبیین چرائی انعقاد صلح با معاویه نیز به خوبی متوجه می شویم که حضرت در صدد تقویت تحلیل سیاسی جامعه بوده‌اند. به طور مثال فرایند صلح را با دو پدیده تاریخی تشبیه نموده اند؛ یکی از این پدیده ها مربوط به قرآن و دیگری مربوط به سنت نبوی (ص) است. 🔺امام جمعه زیدون اضافه کرد: در تمثیل اول امام بعد از تصریح به این‌که جامعه امروز نمی‌تواند به درستی این واقعه را تحلیل نماید، می فرماید: 《ما تدرون ما عملت》، امام سپس به این نکته اشاره می‌کند و می فرماید: 《و الله الذی عملت خیر لشیعتی مما طلعت علیه الشمس او غربت؛ به خدا قسم آنچه انجام دادم برای شیعیانم بهتر و نیکوتر از هرچیزی است که خورشید بر آن طلوع و غروب می‌کند.》 امام در نهایت اقدام خود را شبیه اقدامات حضرت خضر (ع) دانستند و فرمودند: 《اما علمتم ان الخضر لما خرق السفینه و اقام الجدار و قتل الغلام کان ذالک سخطا لموسی بن عمران اذ خفی علیه وجه الحکمه فی ذالک و کان ذالک عند الله حکمه و صوابا؛ آیا این داستان را از یاد برده‌اید که حضرت خضر (ع) وقتی کشتی را سوراخ کرد و دیوار را برپای داشت و تعمیر کرد و پسر را کشت، این کار او باعث شد که موسی بن عمران (ع) بر او خشم گیرد، چراکه حکمت آن را نمی دانست، درحالی که این کار نزد خدا عین حکمت و صواب بود؟》 🔻خطیب نمازجمعه زیدون افزود: در تمثیل دوم، حضرت با استناد به سیره نبوی فرمودند: 《عله مصالحتی لمعاویه، عله مصالحه رسول الله لبنی ضمره و بنی اشجع و لاهل مکه حین انصرف من الحدیبیه، اولئک و اصحابه کفا
۳ آبان ۱۳۹۸
ر بالتاویل؛ علت صلح من با معاویه، همان علت صلح رسول خدا (ص) با بنی ضمره و بنی اشجع و با اهل مکه هنگام برگشت از حدیبیه است با این تفاوت که آن‌ها به نص قرآن کافر بودند و معاویه و اصحابش به مقتضای تاویل قرآن کافر می باشند.》 🔺حضرت حجت الاسلام والمسلمین یزدان‌فر بابیان این که روش امام حسن مجتبی (ع) روشی قانون مند در تحلیل سیاسی است، بیان کرد: این روش استدلالی حضرت مجتبی (ع) -استناد به تاریخ- می‌تواند الگو و قاعده ای باشد برای فن تحلیل سیاسی و بصیرت افزایی برای افراد. 🔻امام جمعه زیدون یادآورشد: این روش امام مجتبی (ع) از آن جهت قاعده مند است که امیر المومنین (ع) فرمودند: 《ان الدهر یجری بالباقین کجریه بالماضین؛ اوضاع روزگار برای آیندگان همان گونه جریان دارد که برای گذشتگان جریان داشته است.》 🔺خطیب نمازجمعه زیدون خاطرنشان کرد: بنابراین ما می بینیم رهبر بصیر و حکیم انقلاب از این روش قاعده مندِ امام حسن مجتبی (ع) به کرات استفاده می‌کنند. در مواردی مثل مقایسه تطبیقی جنگ احزاب با شرایط امروز انقلاب اسلامی، مقدمه بودن انقلاب اسلامی برای تحقق وعده ظهور امام زمان (عج) و اطمینان به 《ان الله معنا》 از این روش -استناد های تاریخی- استفاده می‌کند. 🔻حضرت حجت الاسلام والمسلمین یزدان‌فر بااشاره به تحمیل ولایت عهدی بر امام رضا (ع) و پیچیدگی رفتار مامون، ابراز داشت: ولایت عهدی، سیاست شیطانی مامون برای قطع جریان امامت و اسلام ناب بود. مامون به دنبال ادغام امامت و خلافت بود، همان گونه که یزید به دنبال ادغام امامت و سلطنت بود. اگر نقشه شیطانی مامون می گرفت، کار ناتمام یزید کامل می شد و اسلام مهدوم می گشت. اما سیاست رضوی، تهدید عباسی را به فرصت تمدن رضوی تبدیل کرد. هجرت حضرت، در حقیقت توسعه جغرافیای سیاسی، فهنگی و اجتماعی شیعه است و عملا ایران وسیع را با تمام امکانات و ظرفیت هایش به 《شیعه خانه اهل بیت (ع) 》تبدیل نموده است. 🔺امام جمعه زیدون در بخش پایانی سخنان خود در خطبه دوم بابیان این که قطع یارانه افراد پردرآمد، اقدامی دیرهنگام اما درست است، اظهار داشت: از اقدامات درست و مناسبی که در روزهای اخیر خبر انجام آن اعلام شد، حذف یارانه افراد پردرآمد است. اقدامی که قرار است از سوی دولت به صورت تدریجی و با شناسایی افراد پردرآمد از طریق سامانه ها و سازوکارهای لازم و باکمک اطلاعاتی هفت دستگاه و بر اساس هشت معیار صورت گیرد. این برنامه و اقدام دولت که لازم بود با توجه به شرایط اقتصادی کشور خیلی زودتر از این انجام شود، اما در این شرایط نیز شایسته تقدیر و توجه است و پسندیده است که اقشار مختلف جامعه آن را پذیرا باشند که البته ما از این اقدام انقلابی و البته دیر هنگام ولاکن درست دولت تقدیر و تشکر می کنیم. ⚫روابط عمومی و اطلاع رسانی ستاد برگزاری نمازجمعه بخش زیدون
۳ آبان ۱۳۹۸
۳ آبان ۱۳۹۸
حرکت جالب دانش آموزان یکی از مدارس اهواز بعد از حذف نام شهید از معابر کلاس هاشون رو با طرحی شبیه تابلو کوچه ها به اسم شهدای مدافع حرم شهرشون اسم گذاری کردن👆 نشر معارف شهدا در ایتا
۳ آبان ۱۳۹۸
یه سربند داده بود؛ گفت: شهید که شدم ببندیدش به سینه ام... پیکرش که اومد سر نداشت... سربند رو بستیم به سینه اش روی سربند نوشته بود: نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh zakhmiyan_eshgh.
۳ آبان ۱۳۹۸
مزار این شهید همیشه شلوغ است! مزار سجاد خیلی شلوغ می‌شود، اوائل این موضوع برای خود ما هم عجیب بود، می‌رفتیم و می‌دیدیم یکی از شیراز به #عشق سجاد بلند شده آمده تهران، یکی در گرگان خواب سجاد را دیده و آمده بهشت زهرا، یکی در قم، یکی در اصفهان اولش نمی دانستیم حکمتش چیست بعد دیدیم حکمت این شلوغی، برمی گردد به وصیت نامه سجاد که خطاب به مردم گفته: « اگر درد دلی دارید یا خواستید مشورتی بگیرید بیایید سر مزار من . به لطف خداوند من همیشه حاضر هستم. » شاید باورتان نشود اما ما هر وقت سر مزار سجاد می‌رویم می‌بینیم مزار پر از دسته گل است و اصلا احتیاجی نیست ما با خودمان گل ببریم. »💐 #شهید_سجاد_زبرجدی ❤️ راوی خواهر شهید شهادت ۱۳۹۵ حلب سوریه مزار مطهر قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران
۳ آبان ۱۳۹۸
#رمان #قبله_ی_من_ دو چشم تو مناجات است و بغض من اذان صبح و باران محبت را درون چشم تو دیدم #یاس_خادم_الشهدا_رمضانی_ نشر معارف شهدا در ایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
۳ آبان ۱۳۹۸
🍁زخمیان عشق🍁
#رمان #قبله_ی_من_ دو چشم تو مناجات است و بغض من اذان صبح و باران محبت را درون چشم تو دیدم #ی
آذر ازونی که فکر می کردم خوشگل ترشدی! نگاهش می کنم. او یک زن عموی معمولی و مادرشوهری فوق العاده است! لبخند میزنم و تشکر می کنم. یلدا بخش کوتاه تور را روی صورتم میندازد و ارام دم گوشم نجوا می کند.: حالا وقت ش*ه*ی*د شدن یحیی ست! لبم راگاز میگیرم که تشر میزند: نکن رژت پاک شد! میخندم و پشت سرش به سمت راه پله میروم. ازآرایشگاه یک راست به خانه امده بودیم و یحیی مرا با چادر و شنل راهی اتاق طبقه ی بالا کرده بود. تصور اولین نگاه و هزار جور حدس و گمان راجع به عکس العملش قلبم رابه جنون میکشید. یلدا به پله ی اول از بالا که میرسد به پایین پله ها نگاه می کند و باشیطنت میگوید: اقا دوماد! عروس خانوم تشریف اوردن. قبل از نزدیک شدن من یلدا اشاره می کند تا بایستم و بعدادامه میدهد: قبل دیدن فرشته کوچولوت باید رونما بدی بهم. صدای لرزان یحیی بند قلبم را پاره می کند به شما باید رونما بدم؟ یا به خانومم؟ زیرلب تکرار می کنم خانومم.. خانوم او! برای او... یلدا- خانوم و خواهر شوهر خانوم و بعد با یک چشمک دعوتم می کند تا دم پله بروم. اب دهانم را قورت میدهم و به سمتش میروم. چهره ی رنگ پریده ی یحیی کم کم دیده میشود. کنار یلدا که میرسم یحیی با دهان نیمه باز و نگاه ماتش واقعا دیدنی میشود. یک قدم عقب میرود و سرش را پایین میندازد. دوباره نگاهم می کند و یک دفعه پشتش را می کند. بعداز چندثانیه برمیگردد و یکبار دیگر به صورتم زل میزند. خنده ام میگیرد. طفلک سربه زیرم چقدر هول کرده! ازپله ها با شمارش و مکث های منظم پایین میروم. یحیی تند و پشت هم اب دهانش را قورت میدهد و دستش راکه به وضوح میلرزد روی قلبش میگذارد. به پله ی اخر که میرسم، دستم را سمتش دراز می کنم. اواما بی حرکت به چشمانم خیره میماند لبش را گاز میگیرد و تا چندبار به ارامی پلک میزند قطرات. عرق روی پیشانی بلند و سفیدش برق میزنند. آهسته و با لحنی خاص می گویم: اقا؟ دست خانومتو نمیگیری؟ متوجه دستم میشود. چرایی محکم میگوید و بااحتیاط دستش را سمت دستم می اورد. دلم برایش پرمیگیرد. چقدر دوست داشتنی است. چقدر خجالتی. چهارانگشتم را میگیرد و چشمانش را یک دفعه میبندد. تبسمی گرم لبانش را می پوشاند. ل*م*س انگشتانش خونم را به جوش می اورد. چشمانش را باز می کند. پله ی اخر را پایین می ایم و درست مقابلش می ایستم. س*ی*ن*ه به س*ی*ن*ه و صورت به صورت! دستش را کمی بالا می اورد و تمام دستم را محکم میگیرد و نرم فشار میدهد. سرش را خم می کند و کنار گوشم بالحنی بم و لرزان میگوید: تموم شد. محیای یحیات! چه قشنگ. یک طور خاصی میشوم از انهمه نزدیکی. سرم را عقب میکشم و با شیطنت می پرانم: پس مبارکت باشم اقا! یلدا یکدفعه میگوید: خان داداش نمیخوای صورت عروستو خوب ببینی؟! چشمانت برق عجیبی میزنند. دستهایت را بالا می اوری و تور را ارام ازروی صورتم کنار میبری. دیگر هیچ چیز بین ما نیست، هیچ چیز. حتی به قدر یک نفس بینمان فاصله نمی افتد. مگر نه؟! خیره و مجذوب بااسترس دلنشینی میخندی. یلدا و اذر و مادرم کل میکشند و دست میزند. عمو روی سرم شاباش میریزد. یحیی همان لحظه از جیب پنهان کتش دوتراول بیرون می اورد و به یلدا میدهد این پیش غذاس. واسه این هدیه یه دنیا رونما کمه. دلم ضعف میرود؛ تو چقدر خوبی. نه نه. هرچه خوبی دردنیاست تویـی. به گمانم این بهتراست خانه ی نقلی و کوچکمان اجاره ای است. خب فدای سرت. مهم قلب وسیع توست. مهم دل بیقرار من است. قراراست برای هم بتپند مگر نه؟ همه رفته اند؛ ازاولش هم انگار نبودند. ماییم و خانه ی اصفهانیمان که قراراست شاهد عاشقانه هایمان باشد. شنل را از روی دوشم برمیدارد و باچشمان جادویی و عسلی اش خیره خیره نوازشم می کند. دستم را می گیرد و بالا می اورد. زیر لب میگوید: بچرخ! ↩️ ... :مهیاسادات_هاشمی بدون ذکر و نام نویسنده پیگرد الهی دارد. نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
۳ آبان ۱۳۹۸
🍁زخمیان عشق🍁
#قبله_ی_من #قسمت101 آذر ازونی که فکر می کردم خوشگل ترشدی! نگاهش می کنم. او یک زن عموی معمولی و ما
خجالت زده لبم رابه دندان میگیرم و میچرخم. خیلی تند نه! اروم تر. یکبار دیگر و یکباردیگر، تو انگار سیر نمیشوی. یه باردیگه عزیزم. نیم چرخی که میزنم یکدفعه میگوید: وایسا! شوکه می ایستم. سمتم میاید. صدای نفسش را دریک قدمی می شنوم. همان دم تور بلندم کنار میرود و حرکت دستش راروی موهایم احساس می کنم. خدا چقدر وقت گذاشته خانوم. چقدر حوصله! شانه ام را میگیرد و مرا سمت خودش میگرداند. میدونستی؟ -چیو؟ اینکه موی بلند دوست دارم. میخندم. جوابی برای سوال لطیفت پیدا نمی کنم میدونی؟! -چیو؟ خیلی شبیه منه؟ -کی؟ خدا! گیج نگاهت می کنم چرا؟ حتما عاشقت شده که اینقد واسه نقاشی کردن چشمات دل گذاشته. باناباوری به لبهایت خیره میشوم. این حرفها را تو بزنی؟ یحیی؟! دست دراز می کند و دسته ای از موهایم را روی شانه ام میریزد یه قول بده! -دوتا میدم! مراقبش باشی. -مراقب چی؟! -مراقب محیای من. گلویم میسوزد. الان چه وقت بغض است. -چش یحیی بمیره برای چشم گفتنت. -ا! خدانکنه. منم یه قول میدم! مراقب اینا می مونم. دستهایم رامیگیری و روی چشمانت میگذاری! اشک پلکم را خیس می کند. کاش میدانستم تو به پاس کدام کارنیکو برای خدایی. لبخندت برای من بس بود! تمام تو از سرزندگیم زیادی است. چه کسی فکرش را می کرد روزی تو بشوی نفس و زندگی بندشود به بودنت. ای همه ی بود و نبود من. بودنت راسپاس! لیموترش ها درون پیش دستی مدام غلت میخورندو تا لب ظرف می ایند. ارام قدم برمیدارم تا روی زمین نیفتند. به میز کوچک تلفن که میرسم هوفی می کنم و روی صندلی تک نفره چوبی کنارش می نشینم. زیرچشمی ساعت را دید میزنم. کمی از ظهر گذشته. نتوانسته بودم نهاربخورم. دل اشوبه کالفه ام کرده. حتم دارم از استرس و نگرانی است. یک هفته است که برای یک تماس یک دقیقه ای ازیحیی دل دل می کنم! حالم بداست. بدترازچیزی که قابل وصف باشد. همانطور که یک چشم به تلفن دارم و یک چشم به چندلیموی خوش رنگ، چاقو را برمیدارم و قاچ می کنمشان. اب دهان زیر زبانم جمع میشود. هرکدامشان را بة چهار قسمت تقسیم می کنم. یک قسمت رابرمیدارم و بین دندانم میگیرم. بی اراده یکی از چشمانم را می بندم و ازطعم ترش و تیزش به خود میلرزم. سعی دارم دل اشوبه ام را با اینها خوب کنم...مادرم همیشه می گفت: حالت تهوع که داری یک تکه لواشک یا چندقاشق اب لیمو بخور. خوب یادم است که هربار به نسخه اش عمل کردم تا دوساعت دردستشویی عق میزدم! امیدوارم این بار انطور نشوم! باسرزبان لبم را پاک می کنم و دست چپم را روی تلفن میگذارم. گویی زیر دستم نبض میگیرد و دلم راارام می کند. سرم رابه پشتی صندلی تکیه میدهم و برشی دیگر از لیمو رادردهانم میمکم. دلم ضعف میرود و گلویم ترش میشود. پیش دستی را روی میز میگذارم و بادست راست جلوی دهانم را میگیرم. چیزی از شمیم تا دم گلویم بالا می اید. اینبار باهردودست دهانم را میگیرم و تندتند اب دهانم را قورت میدهم. کاررا به تلقین میسپارم و پشت هم درذهنم تکرار می کنم: من خوبم! خوبم! خوبم!. اما یک دفعه ان چیز به دهانم میجهد. به سمت دستشویی میدوم و سرم را در روشویی اش خم می کنم...یک بار دوبار...سه بار...ده بار.. پشت هم عق میزنم ↩️ ... :مهیاسادات_هاشمی بدون ذکر و نام نویسنده پیگرد الهی دارد. نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
۳ آبان ۱۳۹۸
دل به صاحبِ دل سپردن کارِ مردان خداست ... #اللهم_عجل_لولیک_الفرج شبتون شهدایی نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
۳ آبان ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۴ آبان ۱۳۹۸
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗 قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ اللهم عجل الولیک الفرجــ✨ @zakhmiyan_eshgh
۴ آبان ۱۳۹۸