صبح است بیا دوباره پرواز کنیم
دروازه دل به دوستی باز کنیم
دیروز که رفت رفته را غم نخوریم
یک روز دگر به شوق آغاز کنیم
#نظامی
#صبحبخیر
#شور_زندگی_در_جبهه
@zakhmiyan_eshgh
نگاهی که با خلق
نامهربـان اسـت را
به عالم شهادت نگاهی نیست...
#رزقک_شهادت
#مهربان_باشیم
دوستان لینک حذف نکنید
پای این عکس ها زحمت زیادی هست
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
تمـام بهشت را
در کنار تمام جهنم دیدم!
سندش؟
قبر حضرت رضا(ع)
کنار قبر هارون ...
#امام_رضا_جان
#شهید_خدارحم_حیدری راد درتاریخ۶۵/۹/۱درمنطقه کوه خواجه سیستان چشم به جهان گشود اوششمین واخرین فرزند خانواده بود.
پدرش فردی کشاورزوزحمتکش بود.
شهیددوران ابتدایی رادردبستان شهیدرجایی لطف الله ودوران راهنمایی و دبیرستان رادرمدرسه شهیدچمران به پایان رسانددرهمان دوران بعنوان بسیج فعال باپایگاه مقاومت بسیج همکاری داشت درتاریخ۸۵/۱/۱۹به خدمت مقدس سربازی اعزام شدپس ازاتمام خدمت سربازی درسال۸۸تشکیل خانواده دادکه حاصل این پیوند سه فرزند پسربودشهیدفردی خانواده دوست بود که احترام خاصی به خانواده اش میگذاشت
همیشه در مشکلات باخانواده مشورت میکرد.ایشان با شغل نظامی بیگانه نبود چون برادربزرگترش درسپاه پاسداران درحال خدمت بودکه شهیدنیزتصمیم به پیوستن سپاه گرفت شهیددرسال۹۰به استخدام سپاه درآمدوباتوجه به اینکه فردی ورزشکاربود بعنوان مسئول تربیت بدنی ناحیه مقاومت سپاه نیکشهرمشغول به خدمت شد.
ایشان بعدازهفت سال خدمت صادقانه درتاریخ ۹۷/۱۱/۱۳هنگام انجام برنامه صبحگاه توسط گروهک تروریستی مورد حمله قرارگرفتن ومجروح شدن پس ازانتقال به بیمارستان زاهدان درتاریخ۹۷/۱۱/۲۷به درجه رفیع #شهادت نائل آمد
#شهدای_سیستان_و_بلوچستان
@zakhmiyan_eshgh
زندگی به #عشق است
عقل به ادم زندگی نمیده..!
عقل به ادم میگه چجور بهتر بخوره،
بهتر بخوابه،
بهتر پلاسیده بشه،..
عشق است که در درون انسان آتش زندگی را برمیفروزاند.؛
مسلمان #عاشق است
عاشق #حق است
عاشق #انسانبودن است
عاشق #ملکوت است..
#شهیدبهشتی
@zakhmiyan_eshgh
سه فرمانده از یک گردان در یک قاب
که سرنوشـت هر سه تنِ آنها در
یک عبارت خلاصه شد «شهید»
#فرماندهان
گردان حضرت علیاصغر(ع)
لشکر۱۰ سیدالشهدا (ع)
از راست :
#شهید_داود_آجرلو
#شهید_رمضان_ناظریان
#شهید_حاجحسین_اسکندرلو
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبرانقلاب: من هم حتما ماسک میزنم
🔸 در مقابله با کرونا آن حرکت گذشته از سوی برخی از مردم و برخی از مسئولین سست شده است
🔸اگر اطراف من هم دو یا سه نفر باشند بنده هم حتما ماسک میزنم کما اینکه میزنم در مواردی
🔸وقتی مسئول دولتی در اجتماعی ماسک نمیزنید آن جوان نیز تشویق میشود که نزند.
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
مادری که کوه صبر است و استقامت، مادر شهید عبدالرحیم اکبری ،که بیاد تمام سالهای فراق سر بر روی مزار_فرزند شهیدش می گذارد و با او خلوت میکند...
عبدالرحیم متولد سال ۱۳۴۳ بود،در عملیات بدر، شرق دجله سال ۱۳۶۳به شهادت رسید و پیکرش در شمار شهدای مفقود الجسد قرارگرفت و پس از سالها،خرداد ماه سال۱۳۸۰ پیکر پاکش تفحص و به خاک سپرده شد.
@zakhmiyan_eshgh
😭 مظلومانه تر از این وصیت شنیده اید؟
« وقتی آن روز فرا رسید که شما از یاد بردید که حوالی شهیدآباد هم رفیقی دارید. هر گاه که خواستید از جاده روبروی گلزار رد شوید، از همانجا و از توی ماشین دستی بلند کنید و برایم فقط یک بوق بزنید. همین.
من آن بوق را بجای فاتحه از شما قبول می کنم. »
🌹شهید محمود صدیقی راد
شهادت: عملیات بدر ۶۳/۱۲/۲۶
محل دفن:شهیدآباد دزفول
@zakhmiyan_eshgh
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین🌹
شهادت اتفاقی نیست…
این طور نیست که بگویی گلوله ای خورد و مرد
شهید رضایت نامه دارد و رضایت نامه اش را اول حسین (علیه السلام) و علمدارش امضا می کنند.
بعد مهر حضرت زهرا (سلام الله علیها) میخورد
شهید قبل از همه چیز دنیایش را به قربانگاه برده و او زیر نگاه مستقیم خدا زندگی کرده
شهيد شدن اتفاقی نیست.
سعادتی است که نصیب هر کسی نمی شود …
باید شهیدانه زندگی کنی تا شهیدانه بمیری.
سلام بر آنهایی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند. سلام بر شهدا!
شهدا مبدأ و منشاء حیاتند ، زمینی بودند ، اما زمین گیر نبودند.
شهادت به آسمان رفتن نیست، به خود آمدن است!
شهید سید مرتضی آوینی : سعی کنید خود را از میان بردارید تا هر چه هست خدا باشد و اگر انسان خود را در خدا فانی کند، آنگاه این خداست که در آثار ما جلوه گر می شود.
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🌸🌱🌸🌱❤️🌱🌸🌱🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠کشف پیکر مطهر دو شهید دوران دفاع مقدس از منطقه عملیاتی فکه
در ایام دهه کرامت و آستانه میلاد با سعادت امام رضا ع
بر روی سربند یکی از شهدا با خودکار نوشته شده "یاحجه بن الحسن عجل علی ظهورک"
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
❂○° #وصیٺـــ_نامہ °○❂
خدایا ! تو می دانی که من در این بیابان سرد و خموش، همچنان می گردم و برف های نشسته بر زمین را با دست هایم کنار می زنم تا لالهای که شهادت است را پیدا کنم و بتوانم راهی به سوی آن پیدا نموده و پایم را از زنجیر زندگی دنیوی آزاد نمایم وحیات اخروی را برای خود بر گزینم...
برادران و خواهران ! شهدا بر اعمال ما ناظرند. نکند خدای نکرده اعمال و رفتار ما باعث افسردگی روح این عزیزان گردد. باید دقت کنیم و در خودمان بیشتر تجدید نظر نماییم. بیاییم خود را از تمامی آنچه که موجب عدم رضایت خداوند و ائمه اطهار و شهیدان خواهد شد شست و شو دهیم و مطیع خالص خداوند باشیم شهدا رفتند و ما باید خودمان را بسازیم تا بتوانم به آنها برسیم...
#شهید_محمد_مصطفیپور🌷
#سالروز_ولادت
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🔰شعری که روی سینه شهید ۱۴ ساله نوشته شده بود
نماز شب و مراقبتهاي نفسش، دروغ نگفتن، غيبت نكردن، محبت به پدر و مادر، بشاش بودن و روحيه دادن به رزمندگان؛ اينها مسائلي بود كه روح محمد را آماده پرواز كرد.
يادم است شعري را با هم زمزمه ميكرديم. يك بيت از رباعي بود به اين مضمون:
آنقدر غمت به جان پذيريم حسين
تا قبر تو را به بر بگيريم حسين
هرگز نپسندي تو كه ما سوختگان
در حسرت كربلا بميريم حسين
اولين بار كه اين شعر را شنيديم، محمد خوشش آمد. گفت من هم اين شعر را روي سينهام بنويسم. گفتم بيت دوم را تو بنويس بيت اول را من... رفتيم تبليغات لشگر و گفتيم اين مطلب را ميخواهيم بنويسيم. ما بيت اول را نوشتيم و گذاشتيم جيب پيراهن محمد. وقتي برگشتيم ديدم محمد پكر است. فكر كردم به خاطر آن شعر است. شايد اگر بيت اول را براي او بنويسيم خوشحال ميشود. برگشتيم تبليغات لشگر تا شعر را جابهجا كنيم. گفتم چه اصراري داري كه بيت اول روي سينه تو نوشته شود؟ گفت: هر كس بيت اول را روي سينهاش نوشته باشد اول به شهادت ميرسد.
با تمام وجود یقین داشتم که محمدم رفتنی است. به خدا باور داشتم این نوجوان چهارده ساله ی نحیف و مُردنی که با تقلب در شناسنامه، خود را به جبهه رسانده، شیرمرد عاشق و عارفی است که فقط همین چند روز را در میهمانی دنیا میگذراند.
به خودش هم گفتم اما میگفت: «من لیاقت شهادت را ندارم.» یک شب به من گفت که دوست دارد مفقود شود. من از او بزرگ تر بودم. گفتم: «نه، شهادت بهتر است. چون خون شهید و تشییع پیکر او در خیابانها میتواند روی عدهای تأثیر بگذارد و ...»
سکوت کرد. چند روزی به عملیات مانده بود. آن شبها با همهی شبها تفاوت داشت. همه داشتند با خودشان تصفیه حساب میکردند. یک شب محمد همین طور که دراز کشیده بود، نگاهش را به بالا دوخت و با صدایی ملایم گفت:
«رضا! دوست دارم موقع شهادت، تیر درست بخورد به قلب ام درست همین جایی که این شعر را نوشتهام.»
کنجکاو شدم. سرم را بالا گرفتم. در تاریک روشن سنگر به پیراهنش نگاه کردم. این بیت نوشته بود:
آن قدر غمت به جان پذیرم حسین
تا قبر تو را بغل بگیرم حسین
موقع عملیات، ما باید از هم جدا میشدیم. والفجر 8 با رمز مقدس یا فاطمه الزهرا(س) آغاز شد. چند روز از عملیات گذشت. در این مدت از فرزندان گمنام این آب و خاک حماسههایی را دیدم که در هیچ شاهنامهای نخوانده بودم.
وقتی به مقر برگشتم، رفتم سراغ بچههای امدادگر. دلم برای محمد شور میزد. پرسیدم: «آیا کسی نوجوانی به نام محمد مصطفیپور را دیده یا نه؟» برای توضیح بیشتر گفتم: «روی سینه اش هم یک بیت شعر نوشته بود.» تا این را گفتم، یکی جواب داد: «آهان دیدمش برادر! او شهید شده...» منتظر جوابی غیر از این نبودم. گفتم: «الحمدالله... محمد هم رفت.»
دوباره پرسیدم: «شهادت او چه طور بود؟»
امدادگر گفت: «تیر خورد روی همان بیتی که روی سینه اش نوشته بود.»
هم تعجب کردم و هم خیال ام راحت شد. محمد آن طور شهید شد که خودش دوست میداشت.
✍به روایت همرزم شهید
#شهید_محمد_مصطفیپور🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۴۹/۴/۸ بابل ، مازندران
شهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۲ فاو
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
رمان من با تو
نیمه شب ها و سکوتی که پر از یاد تو هست
بغض و اشک قلم وشعر نفسگیر شده
شعر
#یاس_خادم_الشهدا_رمضانی_
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا
@zakhmiyan_eshgh
🍂🍂🍂🍂
🍂🍂🍂 ﴾﷽﴿
🍂🍂
🍂
💠 #رمان_من_با_تو ❤️
💠 #قسمت_۱۸
بے حال وارد ڪوچہ شدم،عادت ڪردہ بودم چادر سر نڪنم،سہ هفتہ خودم رو حبس ڪردہ بودم تا نبینمش!تا بیشتر خورد نشم!حال جسمم بہ هم ریختہ بود مثل روحم!
شهریار بازوم رو گرفت،برادرم شدہ بود خواهر روزاے سختے!
شروع ڪرد بہ قلقلڪ دادن گلوم،لبخند ڪم رنگے زدم با خندہ گفت:دارے حوصلہ مو سر مے برے خانم ڪوچولو! وقتے با مادرم صحبت میڪرد صداش رو شنیدم ڪہ گفت خیلے حساس و وابستہ ام باید با سختے ها رو بہ رو بشم!
دستش رو از بازوم جدا ڪردم و گفتم:میتونم راہ بیام! رسیدیم سر ڪوچہ،عاطفہ با خندہ همراہ دخترے مے اومد پشت سرشون امین لبخند بہ لب اومد و دست دختر رو گرفت! نمیدونم چطور ایستادہ بودم،فقط صداے جیغ قلبم رو شنیدم!
تن تبدارم یخ بست،شهریار دستم رو گرفت با تعجب گفت:هانیہ تب ندارے!یخے،دارے مے لرزے! نفس عمیقے ڪشیدم.
_من خوبم داداش بریم!
تا ڪے میخواستم فرار ڪنم؟!
قدم برداشتم،محڪم ترین قدم عمرم!
عاطفہ نگاهمون ڪرد،لبخندش محو شد! رابطہ م با عاطفہ بهم خوردہ بود،با امید دادن هاش تو شڪستم شریڪ بود!
شهریار بلند سلام ڪرد،هر سہ شون نگاهمون ڪردن ولے من فقط دختر محجبہ اے رو میدیدم ڪہ با صورت نمڪین و لبخند ملایمش ڪنار مردِ من بود!
هر سہ باهم جواب دادن،انگار تازہ میخواستم حرف بزنم بہ زور گفتم:سلام دختر دستش رو آورد جلو،نمیدونست حاظرم دستش رو بشڪنم،باهاش دست دادم و سریع دستش رو رها ڪردم! با تعجب نگاهم ڪرد!
_عزیزم چقدر یخے!
عصبے شدم اما خودم رو ڪنترل ڪردم امین آروم و سر بہ زیر ڪنارش بود!
_نشد تبریڪ بگم،خوشبخت بشید! مطمئنم دعا براے دشمن بدتر از نفرینہ!
با لبخند ملیحے نگاهم ڪرد:ممنون خانمے قسمت خودت بشہ.
بہ امین نگاہ ڪرد و دستش رو فشرد،چندبار خواب دیدہ بودم با امین دست تو دستیم؟!
حالم داشت بد میشد و دماے بدنم سردتر،اگر یڪ دقیقہ دیگہ مے ایستادم حتما مے مردم! دست شهریار رو گرفتم. شهریار لبخند زد و گفت:بہ همہ سلام برسونید خدانگهدار!
سریع خداحافظے ڪردیم و راہ افتادیم،با دستم،دست شهریار رو فشار میدادم! رسیدیم سر خیابون،چشم هام رو بستم امین و دخترہ دست تو دست هم داشتن میخندیدن!
اون دخترہ بود نہ همسرش! احساس ڪردم روح دارہ از بدنم خارج میشہ،چشم هام رو باز ڪردم پشت سرم رو نگاہ ڪردم،امین و دخترہ جلوے در داشتن باهم حرف میزدن،حتما عاطفہ سر بہ سرشون گذاشتہ بہ ڪوچہ پناہ آوردن تا راحت باشن!
زیر لب گفتم:دخترہ بہ جاے من خیلے دوستش داشتہ باش!
#ادامہ_دارد...
نویسنده این متن👆:
#لیلی_سلطانی 👉
💠 #فدایی_خانم_زینب
دوستان _ خودرا_ به کانال_ دعوت کنید.
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🍂
🍂🍂
🍂🍂🍂
🍂🍂🍂🍂
🍂🍂🍂🍂
🍂🍂🍂 ﴾﷽﴿
🍂🍂
🍂
💠 #رمان_من_با_تو ❤️
💠 #قسمت_۱۷
عصبے پاهام رو تڪون میدادم،چند دقیقہ بعد شهریار اومد و سوار ماشین شد،بے حرف ماشین رو،روشن ڪرد! رسیدیم سر خیابون ڪہ ماشین پدر امین رو دیدم،چندتا ماشین هم پشت سرشون مے اومد!
سریع سرم رو برگردوندم،شهریار سرعتش رو بیشتر ڪرد.
نفس عمیقے ڪشیدم،مثلا براے رفع خستگے امتحان ها داشتم میرفتم باغ عمہ تو ڪرج،داشتم فرار میڪردم! اولین بار ڪہ مادرم این پیشنهاد رو داد قبول نڪردم،تحمل شلوغے رو نداشتم حتے دوست نداشتم خونہ باشم!
دلم میخواست یہ جاے تاریڪ تنها تنهاے باشم!
ڪار این روزهام شدہ بود یا آهنگ گوش دادن بہ قدرے ڪہ قلبم درد بگیرہ یا تو خونہ راہ رفتن تا پاهام خستہ بشن!
بے قرارے میڪردم،عصبے میشدم بهونہ میگرفتم اما باز آروم نمیشدم از همہ بدتر این تب لعنتے بود ڪہ دست از سرم برنمیداشت!
شیشہ ماشین رو دادم پایین و سرم رو بردم بیرون بلڪہ باد بهمن ماہ آتیشم رو سرد ڪنہ! شهریار با مهربونے گفت:هانیہ سرتو ندہ بیرون خطرناڪہ! چیزے نگفتم و شیشہ رو دادم بالا! با این همہ حال بد فقط خجالتم ڪم بود!
مادر و پدرم فهمیدہ بودن و از همہ مهمتر شهریار! وقتے دید ساڪتم بہ شوخے گفت:اہ جمع ڪن بساط لوسے بازے رو دخترہ ے لوس!
اما باز چیزے نگفتم!
برگشت سمتم و با ناراحتے نگاهم ڪرد،دستش رو گذاشت روے پیشونیم!
با نگرانے گفت:هانیہ چقدر داغے!
آب دهنم رو قورت دادم و آروم گفتم:چیزیم نیست حتما سرما خوردم!
دروغ گفتم،من عشق خوردہ بودم! با بے طاقتے گفتم:شهریار میشہ شیشہ رو بدم پایین؟
بہ نشونہ مثبت سرش رو تڪون داد.
دوبارہ شیشہ رو دادم پایین،نگاهے بہ چادرم انداختم و بہ زور درش آوردم شهریار با تعجب نگاهم ڪرد اما چیزے نگفت!
چادرم رو از پنجرہ دادم بیرون و سپردم بہ دست باد! امروز عقد امین بود!
من بندہ ے امین بودم نہ خدا! دیگہ امینے نبود ڪہ بخوام بندگے ڪنم!
پس دلیل اون رفتارهاش چے بود؟!مطمئن بودم اشتباہ برداشت نڪردم اصلا همہ ش رو اشتباہ برداشت ڪردہ باشم هانیہ گفتن هاش چے؟!شب خواستگاریش ڪہ بهم زنگ زد چے؟!
با فڪر رفتار ضد و نقیضش قلبم وحشیانہ مے طپید! دوبارہ اشڪ هام بہ سمت چشمم هجوم آوردن،چشم هام رو بستم تا سرازیر نشن،این مردے ڪہ ڪنارم نشستہ بود،برادرم بود و اشڪ هاے من شاهرگش!
مهم نبود جسم و روحم خفہ میشہ!
#ادامہ_دارد...
نویسنده این متن👆:
#لیلی_سلطانی 👉
💠 #فدایی_خانم_زینب
🍂
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh 🍂🍂
🍂🍂🍂
🍂🍂🍂🍂
🔵بهترین کانال شهدایی در ایتا🔵
🔴خاطرات شهدای جنگ
🔴 شهدای گمنام
🔴شهدای مدافع حرم
🔴عکس فیلم خاطره
🔴مداحی
🔴شعر دلنوشته
🔴سخنان آقا
🔴الگو برداری از شهدا
🔴پند نامه شهدا
🔴رمان
🔴کلام شهدا
🔴طنز
🌺مدیر این کانال👇
📎مفتخر به نویسندگی کتب دفاع مقدس هست😍
💠خیلی ها تغییر کردند با این کانال🔰
#کانال_زخمیان_عشق
http://eitaa.com/joinchat/2538668050Cf6cc334d85
| کاش باشد آخرین تصویر من در قاب چشمان شما📸
ای شقایق سیرتان! جان من و جان شما❤️
مگر میشود به شما نگاه کرد و شوق #پرواز را نیافت؟!
#نگاهشان_زیباست
📎شهید عبدالرضا معماری
#شبتون_شهدایی ✋
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗
قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان
اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ،
أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ.
أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً.
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى.
اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ
اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ،
وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
وَاجْعَلْهُ
اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ،
وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
اللهم عجل الولیک الفرجــ✨
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
سلام امام زمانم✋🌸
اگربه دیده ظاهر
تو را نمی بینم
ولی تو را ز جان
ودل جدا نمی بینم
چنان که شیفته ی
آن جمال زیبایم
به هرچه مینگرم
جز تو را نمی بینم
@zakhmiyan_eshgh
جنگ پُر بود
از نگاههای آخرینی که
خشکید و عکس شد
خیره ماند و قاب شد
و یک چیز میان تمامشان مشترک بود
درون تمامشان پُر از حرف بود ...
#رزمنده
#دفاع_مقدس
صبحتون شهدایی
@zakhmiyan_eshgh
📸 ورود پیکر مطهر شهید «نسیم افغانی» به مشهد
🔸مراسم وداع با پیکر مطهر این شهید، امروز 9 تیر از ساعت 18 تا اذان مغرب با حضور مسئولان، خادمین بارگاه منور رضوی و خانواده شهدای مدافع حرم در رواق امام خمینی (ره) حرم حضرت رضا (ع) برگزار میشود.
🔸همچنین مراسم تدفین پیکر این مجاهد شهید، سهشنبه 10 تیر با رعایت دستورالعملهای بهداشتی در صحن آزادی برگزار خواهد شد.
🔸با توجه به این که خانواده این شهید توسط ارتش شوروی در بمباران هزاره افغانستان به شهادت رسیده اند، با امر رهبر معظم انقلاب پیکر مطهر شهید «نسیم افغانی» در حرم مطهر رضوی خاک سپاری می شود.
@zakhmiyan_eshgh