eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
346 دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
10.7هزار ویدیو
137 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
"هَلْ یَتَّصِلُ یَوْمُنا مِنْکَ بِعِدَهٍ فَنَحْظى؟ آیا امروز به فردایى مى رسد که به دیدار جمالت بهره مند شویم؟ 🌱!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شهید سلیمانی: 🔷جنگ به تعبیر امروزی‌ها از هر میکروبی ایزوله بود؛ از میکروب نفس، هوای آن پاک بود، زمین آن هم پاک بود، به این دلیل در سرزمین دفاع مقدس کمتر میکروب خباثتی رشد می‌کرد. 🔷در همه‌ی این دوره دفاع مقدس یک درگیری نفسانی وجود ندارد... نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🌷شهید سلیمانی: 💠حُبّ المَهدی (عج)، حُبّ الله عزّوجل عشق به مهدی(عج)، عشق به خداست. نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
مجاهدی که دشمن به دنبالش می‌گشت اما او رو به رویش نشسته بود! در حالی که دشمن شبانه روز به دنبال پیدا کردن ردی از فرماندهان مقاومت از جمله مصطفی بود، او در همان زمان با نامی دیگر بر سر یک میز با دشمن می‌نشست تا در مورد مسایلی که لازم است با هم مذاکره کنند و دشمن هیچ گاه تصور نمی‌کرد با چنین افراد شجاعی طرف باشد. معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
✍حاج آقا قرائتی: امام مهدی (علیه السلام) «واسطه فیض» است. همانطور که یک لامپ کوچک نمی‌تواند مستقیماً به نیروگاه متصل شود و به یک ترانس نیاز دارد؛ ما هم نمی‌توانیم فیض را مستقیم از خداوند متعال بگیریم و به واسطه نیاز داریم که این واسطه «امام» است. بیُمنِهٕ رُزِقَ الوَریٰ... از برکت او، بندگان روزی یافته‌اند... 🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🦋🌈🍄☔️ 🌈🦋 🍄 ☔️ 🦋🌈عاشقانه ای شور انگیز را بخوانید 🦋 باقلم شیوای بانو فاطمی🍄🌈 🦋⚡️ رمانی متفاوت با آنچه که تا به حال خوانده اید.❣ روایتی عاشقانه❣مذهبی ، از دختری بد حجاب که بعد از شناخت دلبسته استاد راهش می شود.🌟 💖عشقی پاک که او را از فرش به عرش برساند.🍄🌈 🌟💕بعد از ازدواج عاشقانه ی و کیان ادامه ماجرای زیبا و خواندنی را به زودی در دنبال میکنیم😍💕 😍 رمان زیبای را در کانال زیبای زخمیان عشق دنبال کنید نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️ ☔️🍄🌈🦋☔️ 🍄🌈🦋 ☀️هوالحبیب 🌈 🦋 🍄 📝به قلم ☔️ 📂 🖇 با صدای آدمهای اطرافم به هوش آمدم ولی دلم نمیخواست بقیه متوجه شوند و ترحم را درچشمانشان ببینم. _خانم دکتر ،به نظرتون چیکار کنیم؟ با شنیدن صدای روهام و سوال، کنجکاو شدم بدانم دکتر چه میگوید _همونطور که گفتم تبش عصبی بوده و همینطور که این خانم میگه شاید بردنش به کربلا حال روحیش رو بهتر بکنه،بالاخره این همه روز از همسرش خبری نبوده و روژان با ریختن این فشارهای روحی الان به این وضع رسیده صدای محزون روهام ،قلبم را به درد آورد. _حق با شماست،خواهرم این مدت خیلی تحت فشار بوده .حالا که به نظرتون این سفر کمکش میکنه ،حتما امروز میرم دنبال کارهاش. ممنونم لطف کردید _خواهش میکنم وظیفه بود ،با اجازه _من تا دم در همراهیتون میکنم.زهرا خانم لطفاحواستون به روژان باشه زود برمیگردم راحت باشید صدای پای دکتر و بعد روهام به گوشم رسید. آنها که از اتاق خارج شدند چشمانم را باز کردم زهرا با دیدن چشمان بازم،با لبخند به سمتم آمد. _الهی فدات بشم ،خوبی؟ با صدایی که به زور شنیده میشد جوابش را دادم _دور از جون، خوبم.میشه بگی روهام بیاد،کارش دارم _اره عزیزم حتما .همین الان رفت بیرون زهرا از اتاق خارج شد و کمی بعد به همراه روهام وارد اتاقم شد _جانم خواهری؟ در حالی که سعی میکردم اشکم نریزد، گفتم: -لطفا برو اسمم رو بنویس برای کربلا ،من باید تا ده روز دیگه کربلا باشم _چشم عزیزم ،خودم میبرمت کربلا تو فقط زود خوب شو.منو دق دادی با این حال و روزت.۰وقتی زهرا خانم زنگ زد و گفت بی هوش شدی،خدا میدونع با چه سرعتی خودم رو رسوندم بهت. مردم و زنده شدم تا اینجا.تو خوب شو خودم غلامتم و هرکاری بگی انجام میدم. قطره اشکی که از گوشه چشمش چکید را از روی صورتش پاک کردم و به زور لبخند زدم _من خوبم نگرانم نباش.یکم دیگه استراحت کنم خوب میشم. _میدونی امشب چه شبیه؟ گیج نگاهش کردم و به علامت منفی سر نکان دادم _امشب شب یلداست ،خانم جون زنگ زد بریم پیشش ولی چون تو حالت خوب نبود قبول نکردم،خانم جون هم گفت من خودم میام اونجا حالا هم اگه اجازه بدی من برم دنبالش ،تو هم کمی استراحت کن و بعد پر انرژی پاشو کاراتو کن ،ان شاءالله همه چیز درست میشه _باشه.چشم ،شما بفرما. روهام پیشانی ام را بوسید و از اتاق خارج شد . &ادامه دارد... ☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️ ☔️🍄🌈🦋☔️ 🍄🌈🦋 ☀️هوالحبیب 🌈 🦋 🍄 📝به قلم ☔️ 📂 🖇 زهرا کنارم نشست و سرش را تخت گذاشت -زود خوب شو روژان،این روزها من خیلی تنهام دلم برای زهرا می سوخت او در همه این روزها حواسش به همه بود،به همه دلداری میداد ولی هیچ کس حواسش به او نبود. زهرا برای کیانم عزیز بود. _میخوای بریم امامزاده؟شاید حال هردومون خوب بشه _ولی تو حالت خوب نی.. _خوبم، بریم اونجا بهترم میشم،بریم؟ _آقا روهام اگه بفهمه شما رو با این حالتون بردم بیرون... _روهام تا برگرده دوسه ساعت طول میکشه،پاش آماده شو بریم زهرا خوشحال از اتاق بیرون رفت. تازه به یادآوردم که وقتی بی هوش شدم تو اتاق زهرا بودم و الان تو اتاق خودم هستم‌، حتما کار روهام بوده.طفلک برادرم! به عکس دونفره مان با کیان چشم دوختم و زمزمه کردم _بی معرفت ،حالا که تو نمیای من میام پیشت ،خودت گفتی قرارمون روز میلاد تو خیابون بین الحرمین ،من میام میدونم تو هم زیر قولت نمیزنی و حتما میای. با تصور دوباره دیدنت حبه حبه قند تو دلم آب میشه زندگیم. قطره اشک سمجی که گوشه چشمم جای گرفته بود راه افتاد و روی صورتم جاری شد. دستی روی گونه ام کاشتم و از روی تخت برخواستم. بوسه ای روی عکس کیان زدم و آماده شدم چادرم را به سرم کردم و از خانه خارج شدم. حال مساعدی نداشتم ولی بخاطر زهرا به راه افتادم. زهرا از ساختمانشان بیرون آمد و دستم را گرفت _خوبی؟روژان نگرانتم،حالت بدتر نشه؟ _نه عزیزم خوبم ،خیالت راحت فقط زحمت رانندگی با تو _ای به چشم چشمم به گنبد امامزاده افتاد اشک هایم جاری شد. همچون کبوتری که بالش شکسته و زیر باران سرد زمستانی خیس آب شده و دنبال سرپناه میگردد ،بودم. وارد امامزاده شدیم. صحن امامزاده بخاطر اینکه وسط هفته بود،خلوت بود و چندتا زائر بیشتر نبود. رفتم و روی پله نشستم. نگاهم را گره زدم به شبکه های ضریح! _سلام آقا،خوبی،منو یادتونه؟من بهترین لحضظات زندگیم رو کنار شما تجربه کردم.حالا ولی حالم خوش نیست،مردی که بخاطر رسیدن به او بارها به درخانه ات آمدم،چندوقتیه که خبری ازش نیست آقا وقتی فکر میکنم ممکنه دیگه هیچ وقت نبینمش نفسم می گیره ،این حس جدایی که تو وجودم افتاده نفسگیره آقا. شما بگو چیکار کنم؟چیکارکنم این حس تلخ دست از سرم برداره. آقا جان شما تعبیر خواب بلدید؟ خواب حرم رو دیدم،کیانم اومد با همون لبخند همیشگیش ،گفت بیا ،گفت قرارمون کربلا،آقا جان خوابم صادقه است مگه نه؟میخوام برم حتی اگر فقط یه خواب باشه حتی اگه همه بگن دیوونه ام .لطفا واسم دعا کن ،دعا کن با کیان برگردم. من بدون خبر از کیان میمیرم،به خدا میمیرم ازبس گریه و زاری کرده بودم دیگر نفسم بالا نمی آمد. خداروشکر که حرم خلوت بود وگرنه حسابی جلب توجه میکردم. لیوان آبی مقابلم قرارگرفت ،سرم را بالا آوردم و با زهرا روبه رو شدم. &ادامه دارد... ☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
دعـای هفتمـ صحیفـهـ سجادیهـ به توصیهـ عزیزمون،جهت رفع بیماری ... ان شالله🍃 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
{بسم الله الرحمن الرحیم...
سَلامٌ عَلى قَلبِ زَينَبَ الصَّبور
{صَبَاحَاً أتَنَفَّسُ بِحُبِّ الحُسَین...
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗 قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ اللهم عجل الولیک الفرجــ✨ @zakhmiyan_eshgh
بر روےضریحت‌گره‌بسیار زیاد است بر دامن تو دست گرفتار زیاد است پشتِ درِ هر خانه طلبڪار زیاد است پشتِ‌درِ این خانه بدهڪار زیاداست نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
☆∞🦋∞☆ ‌ شهیدانـــــه🌿 شهید‌‌ مرادے میگفتـــــ : دعا‌ ڪنید‌ که‌ مبتلا‌ بشیم با خودتون‌ میگید‌ به‌ چے مبتلا‌ بشیم؟! میگفتـــــ ؛ دعا ڪنید به‌ درد‌ِ‌ بـــــے قرار‌ شدن‌ براے امام‌ زمان مبتلا‌ بشین: )🥀 میگفتــــــــ ؛ اون‌ وقتـــــ اگه‌ یه‌ جمعه‌ دعاے ندبه‌ رو نخوندین... حس‌ ڪسے‌ رو دارین‌ ڪه.. شبانه‌ لشڪر‌ امام‌ حسین‌ "علیه السلام" رو ترڪ‌ ڪرده! 💐
روزِمان را با سَلام بَر چهارده مَعْصوم آغاز می‌کنیم 🌱اَلْسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اَللّه صل الله 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَاَلْمؤمِنین 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ اَلزَهْراءُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُسَینَ بنَ عَلیٍ سَیدَ اَلشُهَداءِ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَ‌اَلحُسَیْنِ زینَ اَلعابِدینَ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بنَ عَلیٍ نِ اَلباقِرُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَعْفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ نِ اَلصادِقُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ نِ اَلکاظِمُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یاعَلیَّ بنَ‌مُوسَی‌اَلرِضَا اَلمُرتَضی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدٍ بنَ عَلیٍ نِ اَلجَوادُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَ مُحَمَّد نِ اَلهادی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلعَسْکَری 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقیَةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمان وَ رَحْمَةَ اَللّهِ وَ بَرَکاتِهِ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🌷 خاطره ای از شهید مدافع حرم سید میلاد مصطفوی یک بار می خواستیم بریم راهیان نور ،پدر و مادر یکی از بچه ها اصلاا اجازه نمیداد بیاد شب بود قرار بود حرکت کنیم. نیم ساعت قبل از حرکت به اون جوان گفت: بیا ببرمت یه جا که قفل کارت باز بشه. فرستادش سر و گفت: برو اونجا به شهدا التماس کن ، مطمئن باش مشکلت حل میشه. اگر کوتاهی کنی مقصر خودتی ، شهدا سر سفره اربابشون نشستند و صاحب کرم هستند. برو تا دیر نشده. خدا میدونه چی تو قلب اون جوان انداخت و اون جوان چی از شهدا خواست که خيلی زود پدرش اومد و رضايت حضور پسرش رواعلام کرد و همون شب راهی نور شدند. سيد وقتی این کرامتها رو از شهدا مي ديد عطشش برای رسيدن به اون قافله بسيار زيادتر مي شد. خاطرات شهید مدافع حرم مهندس سیدمیلاد مصطفوی. (ابراهیم هادی نسل جدید) نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
#کانال_زخمیان_عاشق
حتی خاک بدن من با شما ستیز خواهد کرد   نام پدر: سید مصطفی   تاریخ تولد: ١٣٤١/٠٥/٢٠   محل تولد: اراک   نام عملیات: نامشخص   تاریخ شهادت: ١٣٥٩/٠٩/١٩   محل دفن: اراک   محل شهادت: آبادان   اقشار: آموزش نظامی سید مجتبی پژمان فرزند سید مصطفی در بیستم مرداد سال 1341 در شهر اراک و در یک خانواده مذهبی ˓ دیدگان زیبای خود را به جهان گشود. به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) - منطقه مرکزی، در سال 1347 تحصیلات ابتدایی را در دبستان خیام شروع کرد . در تمام فعالیت‌های فوق برنامه مدرسه مثل، پیشاهنگی˓ انجمن خانه و مدرسه و .... شرکت می کرد بدون مردود شدن به دوره راهنمایی راه یافت. در جلسات متعدد قرآن که در منزلشان برگزار می‌شد پیوسته سعی می کرد اخلاق اسلامی را میان بچه‌ها رواج دهد. و خود نمونه و الگویی از اخلاق اسلامی بود. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان مجیدی گذراند و اواخر تحصیلات دبیرستان وی مصادف با سرآغاز انقلاب اسلامی در ایران بود. در اوایل انقلاب اسلامی و در گیرودار خفقان دوران ستم شاهی در اعتراضات˓ راهپیمایی‌ها و در تمام برخوردهای خیابانی با عوامل سرسپرده رژیم پهلوی شرکت داشت. او امام خمینی رحمت الله علیه را یک پدیده الهی می‌دانست و به اندازه‌ای امام را دوست داشت که کسی جرأت زدن هیچگونه حرفی را درباره امام نداشت. علاقه او به کتاب‌های اسلامی زیاد بود  بطوری که تمام پول هفتگی خود را که از پدرش می گرفت ˓ کتاب می خرید که هم اکنون کتابهایش طبق وصیتی که نوشته در دسترس مردم (کتابخانه بنیاد شهید) قرار داده شده است. انواع کتاب‌های فلسفی˓ اسلامی˓ تاریخ صدراسلام˓ اقتصادی˓ کتاب‌های استاد مرتضی مطهری˓ اصول کافی و تمام کتاب‌هایی که می‌توان در یک مجموعه مذهبی جا داد، او داشت و اکثر آنها را مطالعه می‌کرد . به اندازه ای بر لزوم برانداختن مجاهدین (منافقین) خلق تاکید می‌کرد که اندازه نداشت. قسمتی از وصیتنامه او این بود: «آن وقت که مرا در گور گذاشتید به ضد انقلاب هشدار دهید ˓ حتی خاک گور من هم با شما مبارزه خواهد کرد، تا زمانی که نامی از شما باقی نماند.» عشق فراوان برای پاسداری از انقلاب اسلامی او را بر آن داشت تا در فروردین ماه سال 1359 به عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اراک درآید. با شروع درگیری‌های کردستان به همراه عده‌ای دیگر از پاسداران جان بر کف سپاه به منطقه درگیری اعزام شد. مدت دو ماه در آنجا فعالیت داشت و به علت شروع امتحانات شهریور ماه به اصرار خانواده به اراک برگشت و موفق به گرفتن دیپلم حسابداری شد. وی مربی آموزش عمومی نظامی بود و  عازم جبهه خوزستان شد. آبان ماه سال 1359 بود که تعداد 120 یا 130 نفر از بچه‌های سپاه اراک و نیروهای داوطلب مردمی که از کارکنان کارخانجات و بعضی ادارات بودند. به فرماندهی عباس جمالیان عازم جبهه خوزستان شدند. مجتبی پس از شهادت  محمود عبدی فرمانده دسته به فرماندهی دسته رسید و خود نیز در نوزدهم آذرماه سال 1359 در عملیات آفندی ارتش در کوی ذوالفقاری آبادان به شهادت رسید. پیکر مطهر این شهید والامقام در تیرماه 1360 پس از عملیات «فرمانده کل قوا» توسط همرزمانش شناسایی و به شهرستان اراک منتقل شد و در گلزار شهدای این شهر به خاک سپرده شد. در وصیت‌نامه وی آمده است: خواهران و برادران مسلمان در هنگامی که انقلاب به قله می‌رسد و می‌خواهد از آن محل تمام نقاط را نظاره کند که آگاه شود در اطراف خود چه می‌گذرد؛ ضد انقلاب او را آماج تهمت‌ها و نارواها گلوله‌ها و.... قرارمی‌دهد که شاید بتواند مانع از آکاهی توده انقلابی مردم باشد و زهی بی شرمی که ما مسلمانان نیز با آنها همیاری کرده و عروسک کوکی آنها شویم. برادران و خواهران مگر این را نمی‌دانید که ضد انقلاب هدفش نابودی اسلام است مگر نمی‌دانید که در این مرحله زمان شما نیستید که جانتان در خطر است این اسلام است که در خطر نابود شدن است اگر من و تو برنخیزیم اگر ما بر نخیزیم پس چه کسی برخیزد؟ بیائید ایثار داشته باشید هریک از اعمال شما اگر غلط باشد به اسم اسلام تمام خواهد شد شما اگر صالح نباشید اسلام را بدنام می‌‌‌کنید، این خواست برادر شهیدتان است او از شما می‌خواهد بیشتر به اسلام فکر کنید ببینید در اطراف شما چه می‌گذرد اینقدر بی تفاوت نباشید. فلق شوید و تاریکی‌ها را نابود سازید خورشید شوید با ظلم به جنگ برخیزید و آن موقع است که انقلاب جوان می‌ماند در آن هنگام است که دیگر کسی نمی‌تواند موضوعی را به شما تحمیل کند آنگاه که مرا در گور گذاشتید به ضد انقلاب هشدار دهید که حتی خاک بدن من با شما ستیز خواهد کرد تا رسد روزی که از ضد انقلاب نامی نباشد.
مجاهد حزب الله لبنان ؛ در راه کمک به فلسطین مظلوم با شلیک مستقیم صهیونیستها به شهادت رسید ....
🚨فوری/ تیم حفاظت سید ابراهیم رییسی در ستاد انتخاباتی وزارت کشور مستقر شدند.