eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
355 دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
11.2هزار ویدیو
140 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخنان مهم رهبر انقلاب درباره شورای نگهبان و مشارکت مردم 🔹رهبر انقلاب در دیدار امروز با نمایندگان مجلس شورای اسلامی، سخنان مهمی درباره شورای نگهبان و نگرانی‌ها درباره مشارکت مردم بیان کردند. 🔹ایشان ضمن حمایت قاطع از رویه قانونی شورای نگهبان، عامل اصلی افزایش مشارکت آحاد مردم در انتخابات را حضور مدیران قوی و توانمند برای حل مشکلات اصلی مردم دانستند. 🔹 ایشان همچنین از نامزدهایی که صلاحیت‌شان احراز نشده و با متانت به تصمیم شورای نگهبان احترام گذاشتند، تشکر کردند. 🔹رهبرانقلاب، تعاریف بسیار بی‌سابقه‌ای از مجلس یازدهم و عملکرد یک‌ساله اخیر کردند و مجلس فعلی را با صفاتی همچون انقلابی و کارامد و مجلس عزیز توصیف کردند. 🔹 ایشان درباره انتقادها به مجلس هم فرمودند که دشمنی اینها به خاطرانقلابی بودن مجلس است. همچنین ایشان گفتند که بسیاری از انتقادها به مجلس‌یازدهم از سر دلسوزی نیست. 🔹معظم‌له سفرهای استانی و نظارتی رییس‌مجلس و نمایندگان حضور در بین‌مردم را ارزشمند قلمداد کردند.
061.mp3
3.19M
"روی پر و بال نسیم" 🎤با نوای محمدحسین حدادیان ویژه شهادت حضرت حمزه علیه السلام و وفات حضرت عبدالعظیم علیه السلام
قرار ناگذاشته ميان تو و حسين اين است كه تو در خيام از سجاد و زنها و بچه‌ها حراست كنی و او بارمزی، رجزی، ترنم شعری، آوای دعایی و فرياد لاحولی ، سلامتی‌اش را پيوسته با تو در ميان بگذارد. . و اين رمز را چه خوش با رجز اغاز كرده‌است. و تو احساس می‌كنی كه اين نه رجز كه ضربان قلب توست و آرزو می‌كنی كه تا قيام قيامت اين صدا در گوش آسمان و زمين طنين بيندازد. سجاد و همه اهل خيام نيز به اين صدا دلخوشند، . احساس می‌كنند كه‌ ضربان قلب هستی هنوز مستدام است و زندگی هنوز در رگهای عالم جريان دارد. . برای تو اما اين صدا پيش از انكه يك اطلاع و اگاهی باشد، يك نياز عاطفی است. اين يك نجوای لطيف و عارفانه است كه دو سو دارد. اوبايد در محاصره دشمن، بجنگد، . شمشير بزند و بگويد: -الله اكبر واز زبان دل تو بشنود؛ -جانم بگويد: -لااله الاالله وبشنود؛ -همه هستی‌ام. بگويد: -لاحول ولا قوه الاّباالله! و بشنود: -قوت پاهايم، سوی چشمم، گرمای دلم، بهانه ماندنم! . تو نفس بكشی و او قوّت بگيرد. تو سجده كنی و او بايستد، تو آب شوی و او روشنی ببخشد و او ...او تنها با اشارت مژگانش زندگی را برای تو معنا كند. و ....ناگهان ميدان از نفس می‌افتد، صدا قطع می‌شود و قلب تو می‌ایستد.... -سیدمهدی‌شجاعی؛آفتاب‌درحجاب-🌿¡
بھشت‌ما‌رخ‌دلدارباشد...(:
‍ 🌹به نقل از مادر شهید محمدرضا دهقان امیری 💐یک بار صحبت محمدرضا شد من گفتم محمدرضا از فاصله خانه تا دانشگاه روزی صد تا عروس می‌بیند این جمله را که گفتم محمدرضا ‌ مسخره‌بازی و بگو بخند کرد و گفت: «صد تا چیه! دویست ‌تا سیصد تا، بیشتر مامان چشمات را بستی» به محمدرضا گفتم که وقتی بیرون می‌روی مگر چشم‌بند می‌بندی که اینها را نمی‌بینی؟ 🌾اما محمدرضا طفره می‌رفت و خیلی پیگیر شدم تا آخر گفت: «مامان به خدا قسم نمی‌بینم. اگر بخواهم سرباز امام زمان شوم و با این چشم‌هایم صورت امام زمان را ببینم، آیا با این چشم‌ها می‌توانم آدم‌های این‌جوری را ببینم؟» منبع: خبرگزاری تسنیم نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
قدر این لحظه را دریابیم .... معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
تا ابد مدیون مادرانی هستیم که به فرزندانشان ایثار آموختند ... و ما چه می‌فهمیم مادر شهید یعنی‌چه؟ بهمن ۱۳۶۱ ، خرمشهر عکاس : مریم کاظم زاده نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
تا ابد مدیون مادرانی هستیم که به فرزندانشان ایثار آموختند ... و ما چه می‌فهمیم مادر شهید یعنی‌چه؟
راوی و عکاس این اثر «مریم کاظم‌ زاده» است او این صحنه را چنین وصف می‌کند : « بهمن ۶۱ برای گرفتن عکس به خرمشهر رفتم بعد از آزادسازی و پاک‌ سازی نسبی شهر می‌شد به صورت محدودی وارد خرمشهر شد. در همان ایام بود که اولین گروه‌های ساکن خرمشهر می‌توانستند تحت شرایطی به منطقه بیایند. توفیقی برایم شد تا همراه خانواده شهدای اهلِ‌ خرمشهر شوم. شب هنگامِ خواب ، مادرهـا که بعداز مدتها همدیگر را دیده بودند، خواب از سرشان پریده بود و باهم صحبت میکردند. پای صحبت‌هایشان نشستم. پیوندشان، خون پسرانشان بود. بعضی‌هایشان برای حفظ خرمشهـر جنگیده بودند و بعضی دیگر برای آزادی‌اش. یکی از مادرهـا خانم حاجی شاه بود... سه فرزندش در خرمشهر «شهید» شده بودند. آن سال آمده‌ بود تا هم خانه‌اش را ببیند و هم به زیارت قبر شهنازش و دو پسرش برود.... برایم از دخترش تعریف کرد. شهنازش دروس حوزوی می‌خواند و در کلاس‌های نهضت سوادآموزی معلم بود. هشتم مهر ٥٩، همراه دوستش برای سنگرها غذا می‌بردند که هر دو با گلوله دشمن شهید می‌شوند. برایم گفت که چطور خودش، دخترش را کفن و دفن کرده است. بعد از شهناز، به فاصله یک ماه ، محمد حسین‌اش را از دست می‌ دهد. محمدحسین سه سال از شهنـاز بزرگ‌تـر بود. تاروز آخری که خرمشهر سقوط کرد، ماند و جنگید. پیکر محمدحسین را پیدا نکردند. پسر بزرگش ناصر هم بعد از آزادی خرمشهر در منطقه شهید شد.. آن شب، مادرها شاعر شده بودند و لالایی‌های فی‌البداهه برای پسرانشان می‌خواندند... نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
『💕🌈』 سربازان امام زمان عج‌الله‌تعالــی از هیچ چیز جز گناهان خویش نمی‌هراسند ..!