eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
349 دنبال‌کننده
27.3هزار عکس
9.8هزار ویدیو
136 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹۲۱ اسفند ۱۴۰۱، سی و نهمین سالگرد شهادت قائم‌مقام فرماندهی لشکر۲۷ محمد رسول‌الله، سردار شهید اکبر زجاجی ❤️شادی روح پاکش حمد و سوره و صلواتی قرائت کنیم. شهید🕊🌹 ✍💞سرباز ولایت 💞 🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
✍💞سرباز ولایت 💞 🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴اگر بهشت شهوت نداره پس حوریان بهشتی چیه دیگه؟! 🎙 استاد محمدی شاهرودی ✍💞سرباز ولایت 💞 🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوروز دل مؤمن ، ماه رمضان آمد ... ✍💞سرباز ولایت 💞 🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
هزار لاله دمید از بهار سرخِ تنش‏ تفرجى بكن اى دل به بوستان شهید ... ✍💞سرباز ولایت 💞 🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
📌 شهیدی که ۷ روز مهمان امام رضا(ع)شد 🔹️ مامانش بهش گفته بود: حسن! دست این دختر مردم رو بگیر ، یه تُک پا ببرش مشهد؛ گناه داره. ◇ گفته بود: مامان! دلم برای امام رضا"ع" یه ذره شده، ولی نمیتونم برم، باید برم جبهه... ◇ رفت جبهه، شهید شد؛ ◇ رفتن جنازه رو بیارن قم، دفن کنن، بهشون گفتن: ببخشید، جنازه گم شده، هفت روزه رفته مشهد! ◇ شهید حسن ترابیان به روایت حاج حسین یکتا شهید🕊🌹 ✍💞سرباز ولایت 💞 🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید حاج قاسم سلیمانی: دست و پای این مردم [خوزستان] را باید ببوسه انسان؛ حتی ببوسیم کار مهمی نکردیم. شهید🕊🌹 ✍💞سرباز ولایت 💞 🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاش افطاری؛ مهمانِ سفره شما باشیم که احیاء هستند و رزق‌شان عند ربهم یُرزقون ... لحظات معنوی همینطور که میخوانی، باهم همدل شویم اللهم عجل لولیک الفرج یا صاحب الزمان ادرکنی یا صاحب الزمان اغثنی دهانتان خوشبو شود باذکر صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ روزهای خوش میهمانی شروع میشود ازشما خوبان ملتمسانه انتظار دعادارم دعای فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سلامتی امام خامنه ای دعای نصرت مسلمین دراقصا نقاط دنیا وعاقبت بخیری برای همه واللهم ارزقنی..... شهید🕊🌹 ✍💞سرباز ولایت 💞 🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
📸 راهیان نور - اروندکنار (والفجر هشت) ✍💞سرباز ولایت 💞 🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
🔰شلمچه،سرزمینِ‌عشق 🌱 ☘۲۰ اسفند، روز ملی راهیان نور‌گرامی روز ۲۰ اسفند ماه سال ۱۳۷۵ امام خامنه ای برای اولین‌بار در جمع زائران راهیان نور در یادمان شهدای هویزه حاضر شدند. این روز به عنوان «روز ملی راهیان نور» از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی در تقویم رسمی کشور ثبت شد. ✍💞سرباز ولایت 💞 🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☺️خواست کنار حضرت آقا بلند شه آقا اجازه نداد وقتی حاج آقای قرائتی از رهبری اجازه میگیره دقایقی کنارش نکاتی رو به طلاب سر درس بگه، واکنش آقا
🌷سید با ارتش به سربازی اعزام شد. دوران آموزشی‌اش را تهران بود. آن دوران مصادف بود با ماه مبارک .. تقریباً سید تمام شب‌ها را از فرمانده اجازه می‌گرفت و می‌رفت مراسمات حاج منصور در مسجد ارک. خوشحال بود و می‌گفت: الحمدلله سی شب ماه مبارک رمضان رفتم از فضای معنوی مسجد ارک استفاده کردم. روی دو تا نکته خیلی تاکید داشت. اخلاص و نمازشب، می گفت من الحمدلله تو سربازی نماز شبم قضا نشد!! شهید🌷 ✍💞سرباز ولایت 💞 🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
ای وای بر ما که کوری خود را همیشه با تعبیر "غیبت تو" می آوریم و در این مسئله هم تو را متهم می کنیم و دائم می گوییم "تو بیا" اما نمیدانیم که تو هم آمده ای و هم آماده ای ولی تنها ندای "هل من ناصر" تو،غریبانه تر از جدت حسین(؏) است و هیچ گوش شنوایی برای این ندای غریبانه نمی‌یابی...💔 شهید🕊🌹 ✍💞سرباز ولایت 💞 🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
✍💞سرباز ولایت 💞 🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
📚 📝 نویسنده ♥️ عصباني داد زدم : برو گمشو عوضي ! همانطور كه مي خندید كلاسورم را از زیر بغلم كشید و گفت : شنیدم جزوه هاي مرتبي داري … كلاسور افتاد و باز ورقه ها پخش و پلا شد داد زدم : - دستتو بكش بي شعور . باصداي داد و بیداد من چند نفر از دانشجوها از كلاسهاي خالي بیرون آمدند. لحظه اي بعد آقاي ایزدي همانطور كه ماسك روي صورتش و ماژیك در دستانش بود از كلاسي بیرون آمد. با دیدن من و شروین كه مي خندید با عجله جلو آمد ماسك را از صورتش پایین كشید و گفت : چي شده خانم مجد ؟ شروین صورتش را در هم كشید و گفت : به تو چه بچه حزبي ؟ ایزدي با آرامش گفت : تو محیط دانشگاه این كارا را نكنید به خدا براتون خیلي زشته . با بغض گفتم : من كه كاري نكردم این پسره عوضي دست از سرم بر نمي داره ، كلاسورم را گرفت و انداخت زمین مدام تهدیدم مي كنه … ایزدي نگاهي به شروین انداخت و گفت : آره آقاي پناهي ؟ شروین دوباره با پررویي گفت : آخه به تو چه ؟ ایزدي آرام گفت : به من ربطي نداره ولي من گزارش مي كنم به جایي كه بهشون مربوطه آن وقت برات بد میشه . شروین با دست آقاي ایزدي را هل داد و گفت : برو ببینم مردني منو تهدید مي كنه ! لحظه اي بعد همه چیز در هم ریخت . آقاي ایزدي با شروین گلاویز شد . بچه ها ي دانشگاه ریختند تا جدایشان كنند . من هم بي اختیار گریه مي كردم. بي توجه به جزوه هایم به طرف در حراست دانشگاه رفتم . مرد میانسال و جا افتاده اي با ریش و سبیل اندوه پشت میزي نشسته بود. با گریه گفتم : عجله كنید طبقه بالا دارند همدیگرو مي كشن. مرد لحظه اي خیره نگاهم كرد و بعد فوري بلند شد و به طرف پله ها دوید. چند دقیقه بعد همه چیز تمام شده بود و من و آقاي ایزدي و شروین در دفتر كمیته انضباطي دانشگاه ایستاده بودیم. مسئول دفتر یك روحاني بود با قیافه اي جدي و خشك با دیدن ما سه نفر سري تكان داد و با لحني خشك گفت : از شما دیگه بعیده آقاي ایزدي … وقتي كسي حرفي نزد رو به من كرد و گفت : شما بیرون باشید صداتون مي كنم. قبل از رفتن نگاهم به آقاي ایزدي و شروین افتاد بر خلاف تصور من این شروین بود كه صورتش پر از كبودي شده بود. آقا ي ایزدي سالم وسرحال ایستاده بود و فقط آستین لباسش كمي پاره شده بود. تقریبا نیم ساعتي بیرون اتاق منتظر ماندم تا سرانجام در باز شد و ایزدي و شروین بیرون آمدند . آقای ایزدي آهسته گفت : شما را صدا كردند. با ترس و لرز مقنعه ام را درست كردم و وارد شدم. سر به زیر جلوي میز ایستادم . صداي خشك و جدي مسئول دفتر را شنیدم : خانم مجد اینطور كه از شواهد و قرائن پیداست شما بي تقصير هستید. ماجرا چي بوده ؟ شمرده و آهسته همه چیز را تعریف كردم ، وقتي حرفم تمام شد ، مرد آهسته و ملایم گفت : - ناراحت نباشید ما براي همین اینجا هستیم فعلا یك اخطار به این پناهي مي دهیم و برایش پرونده درست میكنیم ، بار دوم باز هم تذكر شفاهي بهش مي دیم و بار سوم اگر دست از پا خطا كرد ، اخراج از دانشگاه. بعد وقتي دید من حرفي نمي زنم گفت : بفرمایید نگران نباشید اگر باز هم این آدم مزاحم شد فوري به من اطلاع بدید. وقتي از اتاق خارج شدم ، آقاي ایزدي را دیدم كه منتظر ایستاده است با دیدنم دسته اي كاغذ به طرفم گرفت : بفرمایید جزوه هاتون. ادامه دارد.... ✍💞سرباز ولایت 💞 🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
{بسم الله الرحمن الرحیم...
{صَبَاحَاً أتَنَفَّسُ بِحُبِّ الحُسَین...