eitaa logo
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
6.2هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
866 فایل
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
4_369645797689528555.pdf
4.74M
#کتب_زیارات_امام_حسین_ع کامل الزیارات محمد بن قولویه @zamenashkbook1
کتب مرجع با موضوع امام حسین(ع) را در کانال کتابخانه ضامن اشک جستجو کنید: 1-لهوف 2-نفس المهموم 3-ارشاد شیخ مفید 4-جلد44و45 بحارالانوار 5-خصائص الحسینیه 6-کامل الزیارات وبسیاری از کتب دیگر... @zamenashkbook1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌❌مَحرَمانِه ❌❌ #مجاهدت ؟؟؟ #امام_خمینی_ره #امام_خامنه_ای_حفظه_الله_تعالی #استاد_پناهیان http://eitaa.com/joinchat/3374055438C78867d1480
آیت الله بهجت(ره) به جوانان تأکید داشتند که: حسینی بشوند نه هیئتی! زیرا اگر گرم هیئت بشوید حسینتان را آنگونه که خود دوست دارید و باب میلتان است میسازید و هرکس با میل شما مخالف باشد میگویید باحسین(ع) مخالف است؛ ولی اگر حسینی باشید هیئت و رفتارتان را بر مبنای حسین میسازید! هیئتی شدن کاری ندارد کافیست ریش بگذارید و با پیراهن مشکی از این هیئت به آن هیئت بروید! حسینی شدن است که مشکل است. @zameneashk1
روضه اربعین، اقامت رباب بر سر قبر امام حسین ع به مدت یک سال سلام علیکم مادحین محترم یادمان باشد روز اربعین علاوه بر اربعین امام حسین ع اربعین سایر شهداء هم هست از جمله علی اصغر ع. روضه مادرش رباب را آوردم به امید شفاعت . انشاء الله در پرونده اعمال همه این روضه زیبا ثبت گردد تا نورش تمام گناهانمان را محو کند.خیلی خیلی التماس دعا. و بقيت الرباب زوجة الحسين في کربلاء حتي ماتت. و رباب همسر امام حسین ع (در روز اربعین) در کنار قبر امام حسین ع ماند تا از شدت حزن دق کرد. و في کامل التاريخ لابن‏الأثير الجزري أن الرباب بنت امرئ القيس زوجة الحسين أقامت علي قبره سنة کاملة، ثم عادت الي المدينة. گفته شده: «او بر قبر حسين مدت يک سال اقامت و عزاداري نمود و چون به مدينه برگشت از شدت ماتم درگذشت.» الزنجاني، وسيلة الدارين، /405 ثقة الاسلام کليني در کافي از مصقلة بن الطحان روايت کرده است که گفت: از امام صادق عليه‏السلام شنيدم که فرمود: «هنگامي که حضرت سيدالشهداء عليه‏السلام شهيد شد، أقامت امرأته الکلبية علي قبر أبي‏عبدالله مأتما و بکت سنة کاملة و بکين النساء و الجواري... الي آخر.» از امام صادق عليه‏السلام شنيدم که فرمود: «هنگامي که حضرت سيدالشهدا عليه‏السلام شهيد شد، زوجه‏ي کلبيه او بر قبر ابي‏عبدالله عليه‏السلام ماتم اقامه کرد و تا يک سال گريست.» قاضي طباطبايي، تحقيقي راجع به اول اربعين حضرت سيدالشهدا عليه‏السلام، /361 - 358). خادم الحسین ع / محمد حسین تابع منش 4-9-94 کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1 کانال ضامن اشک تلگرام @zameneashk
برکات اربعین امام حسین ع احياي ارزشهاي ديني- اسلامي شرح زیارت اربعین امام حسین ع از ديگر علل و انگيزه‏هاي حماسه خونين کربلا که در سيره حسيني موج مي‏زند، احياي سنتهاي ديني است که در عصر امويان، به ويژه يزيدبن معاويه به تاراج رفته بود. يزيد فردي فاسق، شارب الخمر، قاتل انسانها و معلن به فسق بود و شخصيتي چون سيدالشهدا(ع) که پرورده دامن‏هاي پاک و پرورش يافته بيت رسالت و توحيد بود، نمي‏توانست با او سازش کند: «و مثلي لا يبايع مثله». هدف قيام و دعوت امام‏حسين(ع) بازگشت به اسلام زمان اميرمؤمنان(ع) و احياي سيره و روش حکومت پيامبر اکرم(ص) بود: «و انا ادعوکم الي کتاب الله و سنّة نبيّه(ص) فان السنّة قد اميتت و ان البدعة قد احييت». عدالت‏طلبي و آزادي‏خواهي آن حضرت نيز که در بخش پيش با عنوان احياي ارزشهاي انساني ـ اخلاقي از آن ياد شد، در پرتو احياي ارزشهاي ديني و اسلامي متجلّي مي‏شود، در واقع ارزشهاي انساني و اخلاقي، در دامن آموزه‏هاي ديني و معارف کتاب و احکام سنت است که به شکل صحيح و مطلوب در مسير سعادت انساني رشد مي‏کنند و بارور مي‏شوند. اين کتاب و سنت است که محدوده و مصداق‏هاي قسط و عدل و آزادي و حريت را تعيين مي‏کنند و عدالت و حريت واقعي را آموزش مي‏دهند. لذا در سخنان حضرت اباعبدالله(ع)، ارزشهاي انساني در کنار آموزه‏هاي دين مطرح مي‏شود. در نامه‏اي به برادر خود محمد حنفيه تأکيد دارد: «من از روي تکبّر و خودخواهي و براي افساد و ستم خروج نکردم؛ قيام من براي امر به معروف و نهي از منکر است، من به عنوان يک مصلح در امت جدّم قيام کردم، قصدم آن است که سيره رسول خدا(ص) و علي مرتضي(ع) را احياء کنم.» امام(ع) بر اين باور بود: «در شرايطي که به حق عمل نمي‏شود و کسي از باطل رويگردان نيست، مؤمن بايد لقاء پروردگارش را بر چنين زندگي‏اي ترجيح دهد.» و در روز عاشورا عملاً اين بايد و ضرورت را به همگان نشان داد. از اين رو، در زيارت مخصوص اربعين، گفته مي‏شود: «فأَعْذَرَ في الدعاء و مَنَحَ النصح و بذل مهجته فيک ليستنقذ عبادک من الجهالة و حيرة الضلالة؛ پروردگارا گواهي مي‏دهم؛ (اباعبدالله(ع)) در دعوت خويش جايي براي عذر و بهانه باقي نگذاشت. و از خيرخواهي دريغ نکرد. جان خود را در راه تو هديه کرد تا آنکه بندگانت از ناداني و سرگرداني گمراهي رهايي يابند.» فرهنگ عاشورا و زنده نگاه داشتن مکتب خونين حسين(ع) براي احياي همين اهداف است. در زيارت و سوگواري، در مرثيه و روضه، عاشقان سيدالشهداء(ع) بايد با اين آرمانهاي بلند آشنا بشوند و هر ساله تجديد بيعت کنند. سرّ آنکه اين اهداف در زيارتنامه‏هاي آن حضرت که از زبان اولياي معصوم الهي(ع) نقل گرديده است، تکرار مي‏شود، يادآوري و تأکيد پيروان بر اين خط سير و اين شاخصها است. در زيارتنامه‏اي که جابر جعفي، از امام صادق(ع) روايت مي‏کند، چنين نقل شده است: «اشهد انک قد اقمت الصلوة و آتيت الزکوة و امرت بالمعروف و نهيت عن المنکر و جاهدت الملحدين و عبدت الله حتّي اتيک اليقين.» کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1 کانال ضامن اشک تلگرام @zameneashk
4_638289447934231235.mp3
759.9K
روضه های اهل بیت علیهم السلام بر مزار شهداء در روز اربعین @m_h_tabemanesh کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1 کانال ضامن اشک تلگرام @zameneashk
بسم الله الرحمن الرحیم روضه های اربعین امام حسین ع روضه ی کامل اربعین به روایت شیخ عباس قمی در منتهی الامال حدثنی ... شيخ جليل القدر عماد الدين ابوالقاسم طبري آملي که از اجلاي فن حديث و تلميذ ابو علي بن شيخ طوسي است در کتاب «بشارة المصطفي» که از کتب بسيار نفيسه است، مسندا روايت کرده است، از عطية بن سعد ابن‏جنادة عوني که از روات اماميه است و اهل سنت در رجال تصريح کرده‏اند به صدق او در حديث که گفت: عن عطية العوفي، قال: خرجت مع جابر بن عبد الله الأنصاري زائرين قبر الحسين عليه‏السلام، فلما وردنا کربلاء دنا جابر عن شاطي‏ء الفرات، فاغتسل، ثم اتزر بأزار، ثم ارتدي بآخر، ثم فتح صرة فيها سعده ، فنثره علي بدنه، ثم لم يخطو خطوة الا ذکر الله تعالي حتي دنا من القبر ما بيرون رفتيم با جابر بن عبد الله انصاري به جهت زيارت قبر حضرت حسين عليه‏السلام پس زماني که به کربلا وارد شديم، جابر نزديک فرات رفت و غسل کرد.پس جامه را لنگ خود کرد و جامه ديگر را بر دوش افکند. پس گشود بسته‏اي را که در آن سعد بود و بپاشيد از آن بر بدن خود. پس به جانب قبر روان شد و گامي برنداشت مگر با ذکر خدا، تا نزديک قبر رسيد. قال: يا عطية ! المسنية، فألمسته، فخر علي القبر مغشيا عليه فرشيت عليه شيئا من الماء، فلما أفاق قال: يا حسين! يا حسين! يا حسين! ثلاثا، ثم قال: حبيب لا يجيب حبيبه. مرا گفت:«دست مرا بر قبر گذار. من دست وي را بر قبر گذاشتم؛ چون دستش به قبر رسيد، بيهوش روي قبر افتاد. پس آبي بر وي پاشيدم تا به هوش آمد و سه بار گفت:«يا حسين!» پس گفت:«حيب لا يجيب حبيبه! آيا دوست جواب نمي‏دهد دوست خود را؟» ثم قال: و أني لک بالجواب و قد شخبت أوداجک علي أشباحک ، و فرق بين بدنک و رأسک. پس گفت:«کجا تواني جواب دهي و حال آن که در گذشته رگهاي گردن تو از جاي خود آويخته شده بر پشت و شانه تو و جدايي افتاده ما بين سر و تن تو. فأشهد أنک ابن خير النبيين و ابن‏سيد الوصيين، و و ابن‏حليف التقوي ، و سليل الهدي، و خامس أصحاب الکساء، و ابن‏سيد النقباء، و ابن‏فاطمة سيدة النساء و ما بالک ألا تکون هکذا و قد غذتک کف محمد سيد المرسلين و ربيت في حجور المتقين و رضعت من ثدي الايمان، و فطمت بالاسلام، فطبت حيا، و طبت ميتا پس شهادت مي‏دهم که تو مي‏باشي فرزند خير النبيين و پسر سيد المؤمنين و فرزند همسوگند تقوي و سليل هدي و خامس اصحاب کساء و پسر سيد النقباء و فرزند فاطمه سيده زن‏ها و چگونه چنين نباشي و حال آن که پرورش داده تو را پنجه سيد المرسلين و پروريده شدي در کنار متقين و از پستان ايمان شير خوردي و بريده شدي از شير به اسلام و پاکيزه بودي در حيات و ممات. غير أن قلوب المؤمنين غير طيبة لفراقک و لا شاکة في الخيرة لک، فعليک سلام الله و رضوانه، فأشهد انک مضيت علي ما مضي يحيي بن زکريا. همانا دل‏هاي مؤمنين خوش نيست به جهت فراق تو و حال آن که شکي ندارد در نيکويي حال تو. پس بر تو باد سلام خدا و خشنودي او و شهادت مي‏دهم که تو گذشتي بر آن چه گذشت بر آن برادر تو، يحيي بن زکريا. قال عطية: ثم جال ببصره حول القبر، فقال: السلام عليکم أيتها الأرواح الطيبة التي حلت بفناء الحسين عليه‏السلام، و أناخت برحله، أشهد أنکم أقمتم الصلاة،و آتيتم الزکوة، و أمرتم بالمعروف، و نهيتم عن المنکر، و عبدتم الله حتي أتاکم اليقين پس جابر گردانيد چشم خود را بر دور قبر و شهدا را سلام کرد به اين طريق: السلام عليکم أيتها الأرواح التي حلت بفناء قبر السحين عليه‏السلام و أناخت برحله، أشهد أنکم أقمتم الصلاة و آتيتم الزکاة و أمرتم بالمعروف و نهيتم عن المنکر و جاهدتم الملحدين و عبدتم الله حتي أتاکم اليقين. و الذي بعث محمدا صلي الله عليه و آله و سلم بالحق لقد شارکناکم فيما دخلتم فيه. پس گفت:«سوگند به آن که برانگيخت محمد صلي الله عليه و آله و سلم را به نبوت حقه که ما شرکت کرديم شما را در آن چه داخل شديد در آن». قال عطية: فقلت لجابر بن عبد الله: و کيف و لم تهبط واديا، و لم تعسل جبلا، و لم تضرب بسيف، و القوم فرقت بين رؤوسهم و أبدانهم. فأيتمت الأولاد و أرملت الأزواج. عطيه گفت:«به جابر گفتم: چگونه ما با ايشان شرکت کرديم و حال فرود نيامديم ما واديي را، بالا نرفتيم کوهي را و شمشيري نزديم، و اما اين گروه،پس جدايي افتاده ما بين سر و بدنشان و اولادشان يتيم و زنانشان بيوه گشته است». کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1 کانال ضامن اشک تلگرام @zameneashk
فقال يا عطية!سمعت حبيبي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم يقول : من أحب قوما حشر معهم و من أحب عمل قوم أشرک في عملهم، أدرني نحو بيوت کوفان.قال فلما صرنا في بعض الطريق جابر گفت:«اي عطيه! شنيدم از حبيب خود، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم که مي‏فرمود: هر که دوست دارد گروهي را با ايشان محشور شود و هر که دوست داشته باشد، عمل قومي را شريک شود در عمل ايشان. پس قسم به خداوند که محمد صلي الله عليه و آله و سلم را به راستي بر انگيخته که نيت من و اصحابم بر آن چيزي است که گذشته بر آن حضرت حسين عليه‏السلام و يارانش.» پس جابر گفت:«ببريد مرا به سوي خانه‏هاي کوفه.» قال لي : يا عطية! هل أوصيک و ما أظنني بعد هذه السفرة ألاقيک: أحبب محب آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم ما أحبهم، و أبغض مبغض آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم ما أبغضهم و ان کانوا صواما قواما. پس چون پاره‏اي راه رفتيم، به من گفت:«اي عطيه آيا وصيت کنم تو را و گمان ندارم که بر خورم تو را پس از اين سفر و آن وصيت اين است که دوستدار دوست آل محمد را مادامي که ايشان را دوست دارد. دشمن دار دشمن آل محمد را تا چندي که دشمن است با ايشان، اگر چه روزه دار و نمازگزار باشند و مدارا کن با دوست آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم اگر چه بلغزد از ايشان پايي از بسياري گناهان، استوار و ثابت بماند پاي ديگر ايشان از راه دوستي ايشان. همانا دوست ايشان بازگشت نمايد به بهشت و دشمن ايشان بازگردد به دوزخ». ابوطالب الزيدي، الأمالي، / 94 - 93: عنه: الخوارزمي، مقتل الحيسن، 168 - 167 / 2؛ مثله المحلي، الحدائق الوردية، 129 - 128 / 1؛ قمي، منتهي الآمال، / 527 - 524. با عرض سلام خدوت ذاکرین و سخنرانان سید الشهداء ع روضه بسیار کامل و مستند است . سفارش حقیر این است که از روضه نت برداری کنید و چندین مرتبه قبل از جلسه روضه را مرور کنید. کل روضه بیش از ده مطلب است که به صورت تفکیکی می توانید استفاده کنید.یا علی @m_h_tabemanesh کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1 کانال ضامن اشک تلگرام @zameneashk
4_5769333142406044547.mp3
2.69M
اللهم صل علی محمد و آل محمد شرح صلوات و نکات اعتقادی آن تقدیم به تمام عاشقان حرم که با صلوات به سمت حرم می روند در نشر آن کوتاهی نکنید @m_h_tabemanesh کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1 کانال ضامن اشک تلگرام @zameneashk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم روضه های اربعین امام حسین ع روضه ی کامل اربعین به روایت شیخ عباس قمی در منتهی الامال حدثنی ... شيخ جليل القدر عماد الدين ابوالقاسم طبري آملي که از اجلاي فن حديث و تلميذ ابو علي بن شيخ طوسي است در کتاب «بشارة المصطفي» که از کتب بسيار نفيسه است، مسندا روايت کرده است، از عطية بن سعد ابن‏جنادة عوني که از روات اماميه است و اهل سنت در رجال تصريح کرده‏اند به صدق او در حديث که گفت: عن عطية العوفي، قال: خرجت مع جابر بن عبد الله الأنصاري زائرين قبر الحسين عليه‏السلام، فلما وردنا کربلاء دنا جابر عن شاطي‏ء الفرات، فاغتسل، ثم اتزر بأزار، ثم ارتدي بآخر، ثم فتح صرة فيها سعده ، فنثره علي بدنه، ثم لم يخطو خطوة الا ذکر الله تعالي حتي دنا من القبر ما بيرون رفتيم با جابر بن عبد الله انصاري به جهت زيارت قبر حضرت حسين عليه‏السلام پس زماني که به کربلا وارد شديم، جابر نزديک فرات رفت و غسل کرد.پس جامه را لنگ خود کرد و جامه ديگر را بر دوش افکند. پس گشود بسته‏اي را که در آن سعد بود و بپاشيد از آن بر بدن خود. پس به جانب قبر روان شد و گامي برنداشت مگر با ذکر خدا، تا نزديک قبر رسيد. قال: يا عطية ! المسنية، فألمسته، فخر علي القبر مغشيا عليه فرشيت عليه شيئا من الماء، فلما أفاق قال: يا حسين! يا حسين! يا حسين! ثلاثا، ثم قال: حبيب لا يجيب حبيبه. مرا گفت:«دست مرا بر قبر گذار. من دست وي را بر قبر گذاشتم؛ چون دستش به قبر رسيد، بيهوش روي قبر افتاد. پس آبي بر وي پاشيدم تا به هوش آمد و سه بار گفت:«يا حسين!» پس گفت:«حيب لا يجيب حبيبه! آيا دوست جواب نمي‏دهد دوست خود را؟» ثم قال: و أني لک بالجواب و قد شخبت أوداجک علي أشباحک ، و فرق بين بدنک و رأسک. پس گفت:«کجا تواني جواب دهي و حال آن که در گذشته رگهاي گردن تو از جاي خود آويخته شده بر پشت و شانه تو و جدايي افتاده ما بين سر و تن تو. فأشهد أنک ابن خير النبيين و ابن‏سيد الوصيين، و و ابن‏حليف التقوي ، و سليل الهدي، و خامس أصحاب الکساء، و ابن‏سيد النقباء، و ابن‏فاطمة سيدة النساء و ما بالک ألا تکون هکذا و قد غذتک کف محمد سيد المرسلين و ربيت في حجور المتقين و رضعت من ثدي الايمان، و فطمت بالاسلام، فطبت حيا، و طبت ميتا پس شهادت مي‏دهم که تو مي‏باشي فرزند خير النبيين و پسر سيد المؤمنين و فرزند همسوگند تقوي و سليل هدي و خامس اصحاب کساء و پسر سيد النقباء و فرزند فاطمه سيده زن‏ها و چگونه چنين نباشي و حال آن که پرورش داده تو را پنجه سيد المرسلين و پروريده شدي در کنار متقين و از پستان ايمان شير خوردي و بريده شدي از شير به اسلام و پاکيزه بودي در حيات و ممات. غير أن قلوب المؤمنين غير طيبة لفراقک و لا شاکة في الخيرة لک، فعليک سلام الله و رضوانه، فأشهد انک مضيت علي ما مضي يحيي بن زکريا. همانا دل‏هاي مؤمنين خوش نيست به جهت فراق تو و حال آن که شکي ندارد در نيکويي حال تو. پس بر تو باد سلام خدا و خشنودي او و شهادت مي‏دهم که تو گذشتي بر آن چه گذشت بر آن برادر تو، يحيي بن زکريا. قال عطية: ثم جال ببصره حول القبر، فقال: السلام عليکم أيتها الأرواح الطيبة التي حلت بفناء الحسين عليه‏السلام، و أناخت برحله، أشهد أنکم أقمتم الصلاة،و آتيتم الزکوة، و أمرتم بالمعروف، و نهيتم عن المنکر، و عبدتم الله حتي أتاکم اليقين پس جابر گردانيد چشم خود را بر دور قبر و شهدا را سلام کرد به اين طريق: السلام عليکم أيتها الأرواح التي حلت بفناء قبر السحين عليه‏السلام و أناخت برحله، أشهد أنکم أقمتم الصلاة و آتيتم الزکاة و أمرتم بالمعروف و نهيتم عن المنکر و جاهدتم الملحدين و عبدتم الله حتي أتاکم اليقين. و الذي بعث محمدا صلي الله عليه و آله و سلم بالحق لقد شارکناکم فيما دخلتم فيه. پس گفت:«سوگند به آن که برانگيخت محمد صلي الله عليه و آله و سلم را به نبوت حقه که ما شرکت کرديم شما را در آن چه داخل شديد در آن». قال عطية: فقلت لجابر بن عبد الله: و کيف و لم تهبط واديا، و لم تعسل جبلا، و لم تضرب بسيف، و القوم فرقت بين رؤوسهم و أبدانهم. فأيتمت الأولاد و أرملت الأزواج. عطيه گفت:«به جابر گفتم: چگونه ما با ايشان شرکت کرديم و حال فرود نيامديم ما واديي را، بالا نرفتيم کوهي را و شمشيري نزديم، و اما اين گروه،پس جدايي افتاده ما بين سر و بدنشان و اولادشان يتيم و زنانشان بيوه گشته است». ادامه مطلب👇👇 کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1
فقال يا عطية!سمعت حبيبي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم يقول : من أحب قوما حشر معهم و من أحب عمل قوم أشرک في عملهم، أدرني نحو بيوت کوفان.قال فلما صرنا في بعض الطريق جابر گفت:«اي عطيه! شنيدم از حبيب خود، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم که مي‏فرمود: هر که دوست دارد گروهي را با ايشان محشور شود و هر که دوست داشته باشد، عمل قومي را شريک شود در عمل ايشان. پس قسم به خداوند که محمد صلي الله عليه و آله و سلم را به راستي بر انگيخته که نيت من و اصحابم بر آن چيزي است که گذشته بر آن حضرت حسين عليه‏السلام و يارانش.» پس جابر گفت:«ببريد مرا به سوي خانه‏هاي کوفه.» قال لي : يا عطية! هل أوصيک و ما أظنني بعد هذه السفرة ألاقيک: أحبب محب آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم ما أحبهم، و أبغض مبغض آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم ما أبغضهم و ان کانوا صواما قواما. پس چون پاره‏اي راه رفتيم، به من گفت:«اي عطيه آيا وصيت کنم تو را و گمان ندارم که بر خورم تو را پس از اين سفر و آن وصيت اين است که دوستدار دوست آل محمد را مادامي که ايشان را دوست دارد. دشمن دار دشمن آل محمد را تا چندي که دشمن است با ايشان، اگر چه روزه دار و نمازگزار باشند و مدارا کن با دوست آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم اگر چه بلغزد از ايشان پايي از بسياري گناهان، استوار و ثابت بماند پاي ديگر ايشان از راه دوستي ايشان. همانا دوست ايشان بازگشت نمايد به بهشت و دشمن ايشان بازگردد به دوزخ». ابوطالب الزيدي، الأمالي، / 94 - 93: عنه: الخوارزمي، مقتل الحيسن، 168 - 167 / 2؛ مثله المحلي، الحدائق الوردية، 129 - 128 / 1؛ قمي، منتهي الآمال، / 527 - 524. با عرض سلام خدوت ذاکرین و سخنرانان سید الشهداء ع روضه بسیار کامل و مستند است . سفارش حقیر این است که از روضه نت برداری کنید و چندین مرتبه قبل از جلسه روضه را مرور کنید. کل روضه بیش از ده مطلب است که به صورت تفکیکی می توانید استفاده کنید.یا علی @m_h_tabemanesh @zameneashk کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بکاء علي بن الحسين زين العابدين علي ابيه روي ابن شهرآشوب في المناقب عن الصادق جعفر بن محمد عليهما السلام أنه قال: بکي علي بن الحسين عشرين سنة و ما وضع بين يديه طعام إلا بکي، حتي قال له مولي له جعلت فداک يا ابن رسول الله إني أخاف أن تکون من الهالکين، قال عليه‏ السلام: إنما أشکو بثي و حزني إلي الله و أعلم من الله ما لا تعلمون إني لم أذکر مصرع بني فاطمة إلا خنقتني العبرة روایت کرد ابن شهر آشوب در مناقب از امام صادق ع ،که امام صادق ع فرمودند: امام سجاد ع بعد از شهادت امام حسین ع بیست سال بر پدرش گریست و غذا برایش نمی بردند مگر اینکه می گریست تا اینکه غلامش به او عرض کرد فدایت شوم من می ترسم از شدت گریه هلاک شوی فرمود من شکایتم را به خدا می برم و می دانم چیزی را از طرف خدا که شما نمی دانید. من یاد نمی کنم شهادت فرزندان فاطمة س را مگر اینکه حزن و غم گلویم را می فشارد و اشگم جاری می گردد. (و رواه) ابن قولويه في الکامل بسنده عن الصادق ع مثله إلا أنه زاد بعد عشرين سنة أو أربعين سنة. و مانندش را ابن قولویه در کامل به سند امام صادق ع نقل کرد با این تفاوت که بیست یا چهل سال بر پدرش گریست (قال) ابن شهرآشوب: و في رواية: أما آن لحزنک أن ينقضي فقال له ويحک إن يعقوب النبي عليه‏ السلام کان له اثنا عشر ابنا فغيب الله واحدا منهم فابيضت عيناه من کثرة بکائه و أحدودب ظهره من الغم و کان ابنه حيا في دار الدنيا، و أنا نظرت إلي أبي و أخي و عمي و سبعة عشر رجلا من أهل بيتي مقتولين حولي فکيف ينقضي حزني. و در روایتی از ابن شهر آشوب : غلام عرض کرد آیا حزنت پایانی ندارد ؟ امام سجاد فرمود: وای بر تو یعقوب پیامبر ع 12 پسر داشت و یکی از دیده اش پنهان شد پس چشمانش از شدت گریه سفید شد و پشتش خم شد در حالیکه پسرش زنده بود ، و من نگاه می کردم به پدرم و برادرم و عمویم و هفده نفر از اهل بیتم که اطرافم کشته شده بودند پس چگونه حزنم تمام شود. الامام الحسین الشهید ع 1. امام سجاد دائم البکاء امام حسین ع 2. کلید واژه روضه : چگونه اشگ نریزم در حالیکه ( گریز های زیبا.. مثلا در حالیکه با دست خودم پدر و .. را دفن کردم و ..) 3. گریز به روضه حضرت زهراء س و بیت الاحزان بر اثر کثرت اشگ و گریه 4. اعتراض به اشگ فاطمة س و امام سجاد ع یقین دارم و داریم که ائمه در مجالس حضور مستمر دارند برای فهم مقتل و برداشته شدن حجاب هنگام خواندن روضه برای مادرش بخوانیم و به قلت و یا کثرت جمعیت توجه نداشته باشیم. ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1
اللهم العن یزید خامسا 61 آیا لعن بر یزید لع جایز است آنچنانچه در بعضی از کتب و افواه مخالفین منع شده است؟ خودتان بخوانید و اگر مستحق بود هزار مرتبه برای رفع مشگلات لعن بفرمائید.(البته یکبار هم کار را ه انداز است.) در لعن کردن شدیدا التماس دعا دارم یا علی خادم الحسین ع ،محمد حسین تابع منش و وضع الرأس بين يدي يزيد، فجعل يزيد يقرع ثناياه بالقضيب. (1) اليعقوبي، التاريخ، 218/2 مساوي عنه: المحمودي، العبرات، 309/2 سرمطهر امام حسین ع را در مقابل یزید لع قرار دادند و با چوب خیزران به دندانهای امام حسین ع چوب می زد.( با عذر از امام عصر عج و نوکرها که طاقت خواندن را ندارند). روایت پیامبر ص در باره ی لعن بر یزید لع و پدر و جدش [1] يروي عن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم أنه رأي أباسفيان راکبا علي جمل و معاوية يقوده و يزيد يسوقه. فقال صلي الله عليه و آله و سلم: «لعن الله الراکب والقائد والسائق» حديث مشهور. (عن هامش الأصل). از پيامبر خدا روايت مي‏شود که ابوسفيان را سوار بر شتري ديد که معاويه آن را مي‏کشيد و يزيد آن را مي‏راند، پس گفت: «لعن الله الراکب و القائد والسائق؛ خدا سوار و جلودار و راننده را لعنت کند»؛ حديثي است مشهور. آيتي، ترجمه‏ي تاريخ يعقوبي، 182/2. 2- البته لعن بر این شجره ی خبیثه یعنی یزید و اجدادش در زیارت عاشوراء که حدیث قدسی است ذکر شده است که مهمترین سند است. اللهم العن یزید خامسا است 3- درسیره انبیاء است که وقتی از کربلاء گذر می کردند چهار مرتبه یزید لع را لعن ،و عبور می کردند (به نقل از مفتاح الجنة و خصائص مرحوم شوشتری). ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم 62 لطفا سند روضه ای را که می خوانند امام سجاد ع فرمود ای کاش مادر مرا نمی زائید بیان بفرمائید؟ و چرا امام معصوم این مطلب را فرمودند؟ سلام علیکم اما جمله ای کاش مادر مرا نزائیده بود را فقط برای امام سجاد ع نقل نکرده اند بلکه شبیه این مطلب را هم برای امام موسی کاظم ع در زندان بغداد و حضرت زینب س در شنیدن خبر شهادت امام حسین ع نقل کرده اند. روایت امام سجاد ع بالجمله، ......(بعد از ورود سرهای مقدس به بازار شام )اين وقت سيد سجاد عليه‏السلام اين شعر انشاد را انشاد فرمودند : 1. أقاد ذليلا في دمشق کأنني 2. من الزنج عبد غاب عنه نصير 3. و جدي رسول الله في کل مشهد 4. و شيخي أميرالمؤمنين و زير 5. فيا ليت أمي لم تلدني و لم يکن 6. يزيد يراني في البلاد أسير (با خواري به دمشق کشيده مي‏شوم. گويا برده‏ي زنگبارم. در صورتي که جدم رسول خدا و آقايم اميرالمؤمنين است. کاش مادر مرا نزائيده و يزيد مرا اسير نمي‏ديد مع القصه، چون اهل بيت رسول خدا را با سرهاي شهدا در باب دارالاماره‏ي يزيد حاضر کردند، در طلب رخصت بازايستادند و به انتظار بنشستند. سپهر، ناسخ التواريخ سيدالشهدا عليه‏السلام، 125، 124 - 123/3 ابی مخنف جریان بازار شام را مفصلا آورده است و در قسمتی از آن مطلب را می فرماید. ( برای اختصار نیاوردم) أقاد ذليلا في دمشق كأ نني‏ من الزنج عبد غاب عنه نصير وجدي رسول الله في كل مشهد وشيخي أمير المؤمنين أمير فيا ليت‏ أمي لم‏ تلدني‏ ولم أكن‏ يزيد يراني في البلاد أسير مقتل أبي مخنف (المشهور)،/ 121- 124/ عنه: البهبهاني، الدمعة الساكبة، 5/ 81- 83؛ الدربندي، أسرار الشهادة،/ 494- 495؛ المازندراني، معالي السبطين، 2/ 141- 142، 144- 145 اقاد ذليلا في دمشق كأنني‏ من الزنج عبد غاب عنه نصيره‏ و جدى رسول الله في كل مشهد و شيخي أميرالمؤمنين وزيره‏ فياليت أمي لم‏ تلدني‏ ولم اكن‏ و يراني يزيد في البلاد أسيره‏ عماد الدين طبرى، كامل بهائى، 2/ 292- 293 2 - مطلب در شنیدن خبر شهادت امام حسین ع توسط حضرت زینب س بیان شده است: و عرض كرد: «يا أخي! أين تروح واختك غريبة بلا محرم وأنيس وناصر ومغيث؟ اى برادر! به كجا مى‏روى و خواهرت را بدون محرم و انيس و ياور و دادخواه مى‏گذارى؟ امام عليه السلام فرمود: اين امرى محتوم است و از آن فرار نتوان كرد. زينب عرض كرد: «كلامك هذا أشد حرقة لقلبي، ليتني لم‏ تلدني‏ امي ولم أك شيئا وما أرى هذا اليوم.» سخن تو بيشتر قلب مرا مى‏گدازد. كاش مادرم مرا نمى‏زاد و پرورش نمى‏داد و زنده نبودم و اين روز را نمى‏ديدم. سپهر،ناسخ التواریخ حضرت زینب س ج 1 / 221 / 223 1 - بیان این جمله شدت مبالغه در مصیبت است و اعتراض یقینا به خلقت نیست ، چون گوینده کلام فرد معصوم است و نا امیدی از گناهان کبیره و ناشکری و ناامیدی از خلقت خدا است 2 - بیان شدت عرفان و تقرب فرد به خداست که طاقت دیدن هجوم و هجمه به دین خدا را ندارد ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1
روضه امام سجاد ع روحی له الفداء (امان از شام ) در روايت آمده از امام سجّاد عليه السلام پرسيدند: سخت ترين مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ، فرمود: «الشّامُ الشّامُ الشّامُ»، يا سه بار فرمود: «امان از شام». به روايت ديگر، امام سجّاد عليه السلام به نعمان بن منذر مدائني فرمود: در شام هفت مصيبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسيري تا آخر، چنين مصيبتي بر ما وارد نشده بود: 1. ستمگران در شام اطراف ما را با شمشيرهاي برهنه و نيزه هاي استوار احاطه کرده بر ما حمله مي کردند و کعب نيزه به ما مي زدند. آنان ما را در ميان جمعيّت بسيار نگهداشتند و ساز و طبل مي زدند. 2. سرهاي شهدا را ميان هودجهاي زنهاي ما قرار دادن و سر عمويم عبّاس ‍ عليه السلام را در برابر چشم عمه هايم زينب و امّکلثوم عليه السلام نگهداشتند، و سر برادرم علي اکبر و پسر عمويم قاسم عليه السلام را در برابر چشم سکينه و فاطمه (خواهرم) مي آوردند و با سرها بازي مي کردند، و گاهي سرها به زمين مي افتاد و زير سم ستوران قرار مي گرفت. 3. زنهاي شامي از بالاي بامها، آب و آتش بر سر ما مي ريختند. آتش به عمّامه ام افتاد، ولي چون دستهايم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. در نتيجه عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسيد و سرم را نيز سوزانيد. 4. از طلوع خورشيد تا نزديک غروب ما را همراه ساز و آواز، در برابر تماشاي مردم در کوچه و بازار گردش دادند و مي گفتند: اي مردم، بکشيد اينها را که در اسلام هيچگونه احترامي ندارند. 5. ما را به يک ريسمان بستند و با اين حال ما را از در خانه يهودي و نصاري عبور دادند، و به آنها مي گفتند: اينها همان افرادي هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خيبر و...) کشتند و خانه هاي آنها را ويران کردند، امروز شما انتقام آنها را از اينها بگيريد. «يا نُعمانُ فَما بقي أحد منهم الا وَقَدْ اَلقي عَلَيْنا مِنْ التُرابِ وَالا حجارِ وَالا خشاب ما أرادَ». «اي نعمان هيچ کس از آنها نماند مگر اينکه هرچقدر مي خواست از خاک و سنگ و چوب به سوي ما افکند». 6. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جاي غلام و کنيز بفروشند ولي خداوند اين موضوع را براي آنها مقدور نساخت. 7. ما را در مکاني جاي دادند که سقف نداشت؛ روزها از گرما و ترس کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر مي برديم.[1] . [1] سوگنامه آل محمد صلي الله عليه و آله به نقل از تذکره الشهداء ملا حبيب الله کاشاني ص 412. ستاره درخشان شام ج حضرت رقیه س شام (دمشق)، براي ورود اهل بيت (ع) و استفاده ي تبليغاتي يزيد بر ضدّ امام حسين (ع) چراغاني و آذين بندي شد و مأموران خليفه خاندان عصمت و طهارت را در روز اوّل ماه صفر[1] و در ميان شادي و هلهله وارد اين شهر کردند.[2] . امام سجاد (ع) با غل و زنجير به شتر عريان بسته شده بود و مرکبش پيشاپيش و شترهاي زنان به دنبال آن حرکت مي کردند.[3] . شهر دمشق، همان شهري است که معاويه نزديک به چهل سال بر آن استيلا داشت. وي در جنگ صفّين، آنچنان بر ضدّ امام علي (ع) تبليغ کرده بود که مردم شام آن امام همام را واجب القتل مي دانستند و بر منبرها آن بزرگوار و خاندانش را دشنام مي دادند و از اين رو آنقدر در شام بر اهل بيت (ع) سخت گذشت که وقتي از امام سجاد (ع) پرسيدند: سخت ترين اماکن بر شما کجا بود؟ سه مرتبه فرمود: امان از شام.[4] . اسیران و جانبازان کربلا. [1] مصباح کفعمي، ص 501. [2] تحليلي از زندگاني امام سجاد (ع)، شريف قرشي، ج 1، ص 252. [3] رياض الشهادة، ص 305. [4] عنوان الکلام فشارکي، ص 118؛ تذکرة الشهدا، ص 412. امام زين‏العابدين عليه‏السلام به نعمان بن منذر مدائني فرمودند: مصيبتي شديدتر از آن زماني که ما را وارد شهر شام کردند نديديم. عرض کرد: آن مصيبت چگونه بود؟ فرمودند: اين ظالمان در آن حال هفت مصيبت بر ما وارد کردند که از زمان اسيري چنين مصيبتي بر ما وارد نيامده بود: اول - در حالي که شمشيرهاي خود را.....هفت مطلب سند بالا عینا تکرار شده است. از اينجا معلوم مي‏شود سر سخن امام سجاد عليه‏السلام که چون از او پرسيدند: سخترين مصائب بر شما کجا بود، فرمود: شام، شام، شام. [1] . روايت شده: از امام زين‏العابدين عليه‏السلام سؤال شد که مصيبت شما در کربلا زيادتر و شديدتر بود يا در شام؟ حضرت سه مرتبه فرمودند: شام، شام، شام. به جهت آنکه وقتي به دروازه‏ي شام رسيديم، ديديم که از يک طرف سرهاي بريده را بر نيزه‏ها نصب نموده‏اند.
و از طرف ديگر عمه‏ها و خواهرهاي خود را که با سر برهنه بر شترها سوار نموده‏اند. و از طرف ديگر بازارهاي شام را زينت کرده بودند، و مردم شام به قصد تماشاي اهل بيت اسير و سرهاي بريده از خانه‏ها بيرون آمده بودند. و از يک طرف علم‏هاي بسيار بر پا نموده بودند و صداي تکبير و تهليل بلند کرده بودند، و در زير آن علم‏ها ساز و دف مي‏نواختند، مبارک باد مي‏گفتند و شادي مي‏کردند. پس در اين اثنا هاتفي مي‏گفت: جاؤوا برأسک يابن بنت محمد مترملا بدمائه ترميلا سر مبارک تو را آوردند اي پسر دختر پيغمبر، در حالتي که به خون آغشته‏اند. و يکبرون بأن قتلت و انما قتلوا بک التکبير و التهليلا و تکبير و تهليل مي‏گويند (و به جهت کشتن تو خوشحالي مي‏کنند)، و حال آنکه با کشتن تو تکبير و تهليل را کشته‏اند. چون آن حضرت اين احوال را مشاهده فرمود: آهي کشيد و گريست و فرمود: أقاد ذليلا في دمشق کأنني من الزنج عبد غاب عنه نصر در دمشق مرا با ذلت در بند و زنجير کردند، گويا من غلام زنجي هستم که يار و ياوري ندارد. و جدي رسول‏الله في کل مشهد و شيخي أمير المؤمنين‏ و حال آنکه در هر کجا باشم جد من پيغمبر خداست و پدرم اميرالمؤمنين (ع) وزير و خليفه‏ي پيغمبر است. [2] . [1] تذکرة الشهداء : 412. [2] انوار الشهادة : 233 ف 18. ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ بسم الله الرحمن الرحیم روضه ملاقات جابر بن عبدالله انصاری با امام سجاد ع ( 1 ) فلما بلغوا العراق قالوا للدليل: مر بنا علي طريق کربلاء، و کان جابر بن عبدالله الأنصاري و جماعة من بني هاشم و رجال من آل الرسول صلي الله عليه و آله و سلم، قد وردوا لزيارة قبر الحسين عليه‏السلام، فبينا هم کذلک اذ بسواد قد طلع عليهم من ناحية الشام . فقال جابر لعبده: انطلق الي هذا السواد، و ائتنا بخبره، فان کانوا من أصحاب عمر بن سعد، فارجع الينا لعلنا نلجأ الي ملجأ، و ان کان زين العابدين، فأنت حر لوجه الله تعالي. پس چون کاروان به عراق رسید اهل کاروان به راهنما گفتند:ما را از سمت کربلاء ببر. و جابر بن عبدالله انصاری و عده ای از بنی هاشم و مردانی از خاندان پیامبر ص در کربلاء برای زیارت امام حسین ع آمده بودند. پس در این حال صدایی از سمت کوفه بلند شد. پس جابر به غلامش گفت برو برای ما خبر بیاوراگر از یاران عمر سعد لع بودند خبر به ما بده تا به پناه گاهی برویم و اگر زین العابدین ع بود، تو در راه خدا آزاد هستی. فمضي العبد، فما کان بأسرع من أن رجع، و هو يقول: يا جابر! قم و استقبل حرم رسول الله، هذا زين العابدين، قد جاء بعماته و أخواته. پس غلام رفت و برگشت و گفت یاجابر برخیزکه حرم رسول الله می آیند،این زین العابدین است که با عمه ها و خواهرانش مِی آید. فقام جابر يمشي حافي الأقدام، مکشوف الرأس الي أن دنا من زين العابدين عليه‏السلام پس جابر با پای برهنه و سر باز به امام سجاد ع نزدیک شد و خود را بر دست پای امام سجاد انداخت و می بوسید. فقال الامام: أنت جابر؟ فقال: نعم يا ابن رسول الله، پس امام سجاد ع به او فرمود: تو جابر هستی؟ جابر گفت بله یا بن رسول الله فقال: يا جابر! ههنا و اللهِ قُتِلَت رجالُنا اي جابر! به خداي سوگند، در همين جا بود که مردان ما را کشتند. و ذُبِحَت أطفالُنا در همين جا بود که کودکانمان را سر بريدند! و سُبيَت نساؤُنا، در اينجا بود که بانوان حرم پيامبر را به بند اسارت کشيدند! و حُرِقَت خيامُنا. و همين جا بود که سراپرده‏ي ما را آتش زدند....] الامين، أعيان الشيعة، 617 /1، لواعج الشجان، /242- 241 .........ههنا قتل أبوعبدالله، يا جابر! ههنا ذبحت أطفال أبي. ای جابر همین جا ابا عبدالله را کشتند! همین جا اطفال پدرم را سربریدند. المازندراني،معالي السبطين، 194- 193 / 2: مثله الزنجاني، وسيلة الدارين، / 403 تقدیم به تمام مدافعان حرم سید الشهداء در طلیعه ظهور حضرتش التماس دعا ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1
‍ بسم الله الرحمن الرحیم روضه های جابر و اربعین امام حسین ع ( 2 ) عن عطية العوفي، قال: خرجت مع جابر ابن‏عبد الله الأنصاري زائرين قبر الحسين بن علي بن أبي‏طالب عليهم‏السلام، شيخ جليل القدر عماد الدين ابوالقاسم طبري آملي در کتاب «بشارة المصطفي» روايت کرده است از عطیه عوفی ، که گفت: ما بيرون رفتيم با جابر بن عبد الله انصاري به جهت زيارت قبر حضرت امام حسين عليه‏السلام آداب زیارت امام حسین ع فلما وردنا کربلاء دنا جابر من شاطي‏ء الفرات، فاغتسل، ثم اتزر بأزار و ارتدي بآخر ثم فتح صرة فيها سعد، فنثرها علي بدنه، ثم يخط خطوة الا ذکر الله تعالي پس زماني که به کربلا وارد شديم، جابر نزديک فرات رفت و غسل کرد.پس جامه را لنگ خود کرد و جامه ديگر را بر دوش افکند. پس گشود بسته‏اي را که در آن سعد( عطر خوش بو) بود و بپاشيد از آن بر بدن خود. پس به جانب قبر روان شد و گامي برنداشت مگر با ذکر خدا. حتي اذا دنا من القبر، قال: ألمسنيه فألمسته ، فخر علي القبر مغشيا عليه، فرششت عليه شيئا من الماء. تا نزديک قبر رسيد.( جابر کور شده بود) مرا گفت:«دست مرا بر قبر بگذار. من دست وي را بر قبر گذاشتم؛ چون دستش به قبر رسيد، بيهوش روي قبر افتاد. پس آبي بر وي پاشيدم . فلما أفاق قال : يا حسين - ثلاثا - ثم قال: حبيب لا يجيب حبيبه. تا به هوش آمد سه بار گفت:«يا حسين!» پس گفت: آيا دوست جواب دوست خود را نمي‏دهد ؟» ثم قال : و أني لک بالجواب و قد شحطت أوداجک علي أثباجک و فرق بين بدنک و رأسک، پس گفت:«کجا تواني جواب دهي و حال آن که.....بین سر و بدنت جدایی افکندند .به علت باز بودن وسخت بودن روضه نقطه چین را ترجمه نکردم. الطبري، بشارة المصطفي، / 75 - 74: عنه: المجلسي، البحار 197 - 195 / 98، 131 - 130 / 65؛ البهبهاني، الدمعة الساکبة، 157 - 156 / 5؛ القمي، نفس المهموم، 544 - 543؛ المازندراني، معالي السبطين، 193- 192 / 2؛ الأمين،لواعج الأشجان، / 241 - 240؛ المقرم، مقتل الحسين عليه‏السلام، / 468 - 467؛ الزنجاني وسيلة الدارين، / 403 – 402 روضه زیارت جابر را چند قسمت کردم تا در خواندن و.. برای مادحین راحت تر باشد.التماس دعا ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1
‍ بسم الله الرحمن الرحیم روضه های اربعین امام حسین ع سلام های زیبای جابر بر امام حسین ع در روز اربعین ( 3 ) فأشهد أنک ابن‏خاتم النبيين و ابن‏سيد المؤمنين و ابن‏حليف التقوي، و سليل الهدي، و خامس أصحاب الکساء، و ابن‏سيد النقباء، و ابن‏فاطمة سيدة النساء، پس شهادت مي‏دهم که تو فرزند خير النبيين و پسر سيد المؤمنين و فرزند هم سوگند تقوي و سليل هدي و خامس اصحاب کساء و پسر سيد النقباء و فرزند فاطمه سيده زن‏ها مي‏باشي و ما لک لا تکون هکذا و قد غذتک کف سيد المرسلين، و ربيت في حجر المتقين، و رضعت من ثدي الايمان، و فطمت بالاسلام، فطبت حيا، و طبت ميتا، و چگونه چنين نباشي و حال آن که پرورش داده تو را پنجه سيد المرسلين و پروريده شدي در کنار متقين و از پستان ايمان شير خوردي و بريده شدي از شير به اسلام و پاکيزه بودي در حيات و ممات. غير أن قلوب المؤمنين غير طيبة لفراقک و لا شاکة في الخيرة لک فعليک سلام الله و رضوانه، همانا دل‏هاي مؤمنين خوش نيست به جهت فراق تو و حال آن که شکي ندارد در نيکويي حال تو. پس بر تو باد سلام خدا و خشنودي او و أشهد أنک مضيت علي ما مضي عليه أخوک يحيي بن زکريا. و شهادت مي‏دهم که تو گذشتي بر آن چه گذشت بر آن برادر تو، يحيي بن زکريا. الطبري، بشارة المصطفي، / 75 - 74: عنه: المجلسي، البحار 197 - 195 / 98، 131 - 130 / 65؛ البهبهاني، الدمعة الساکبة، 157 - 156 / 5؛ القمي، نفس المهموم، 544 - 543؛ المازندراني، معالي السبطين، 193- 192 / 2؛ الأمين،لواعج الأشجان، / 241 - 240؛ المقرم، مقتل الحسين عليه‏السلام، / 468 - 467؛ الزنجاني وسيلة الدارين، / 403 – 402 مادحین محترم دقت داشته باشند هر بندی از مطالب یک روضه کامل برای یک مجلس است باید بارها خصوصا سلام ها را بخوانیم در حد حفظ شدن تا تاثیر قوی داشته باشد یا علی ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1
‍ بسم الله الرحمن الرحیم ادامه روضه جابر در روز اربعین امام حسین ع ( 4 ) زیارت شهداء توسط جابر در روز اربعین ثم جال بصره حول القبر پس جابر چشم خود را بر دور قبر گردانيد و بر شهدا سلام کرد به اين طريق: و قال: السلام عليکم أيتها الأرواح التي حلت بفناء الحسين، و أناخت برحله، و أشهد أنکم أقمتم الصلاة، و آتيتم الزکاة، و أمرتم بالمعروف، و نهيتم عن المنکر، جاهدتم الملحدين، و عبدتم الله حتي أتاکم اليقين شریک بودن تمام محبان و عاشقان سید الشهداء در ثواب روز عاشوراء و الذي بعث محمدا صلي الله عليه و آله و سلم بالحق نبيا لقد شارکناکم فيما دخلتم فيه. پس گفت:«سوگند به آن که برانگيخت محمد صلي الله عليه و آله و سلم را به نبوت بر حق و راستی که ما شرکت کرديم شما را در آن چه داخل شديد در آن». قال عطية : فقلت له: يا جابر ! کيف و لم نهبط واديا و لم نعل جبلا، و لم نضرب بسيف، و القوم قد فرق بين رؤوسهم و أبدانهم، و أوتمت أولادهم و أرملت أزواجهم . عطيه گفت:«به جابر گفتم: چگونه ما با ايشان ( در روز عاشوراء )شرکت کرديم و در حالیکه به همراه ایشان در بلدی و شهری فرود نیامدیم ، کوهي را بالا نرفتيم و شمشيري نزديم، و اما اين گروه،پس بين سر و بدنشان جدايي افتاده و اولادشان يتيم شده اند و زنانشان بيوه گشته اند». فقال: يا عطية ! سمعت حبيبي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم يقول: من أحب قوما حُشِرَ معهم، و من أحب عمل قوم أشرک في عملهم،و الذي بعث محمدا بالحق نبيا أن نيتي و نية أصحابي علي ما مضي عليه الحسين عليه‏السلام و أصحابه جابر گفت:«اي عطيه! شنيدم از حبيب خود، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم که مي‏فرمود: هر که دوست دارد گروهي را با ايشان محشور شود و هر که دوست داشته باشد، عمل قومي را در عمل ايشان شريک شود. پس قسم به خداوند که محمد صلي الله عليه و آله و سلم را به راستي بر انگيخت ، نيت من و اصحابم پیروی و تائید عملی است که حسین ع و اصحابش انجام داده اند. الطبري، بشارة المصطفي، / 75 - 74: عنه: المجلسي، البحار 197 - 195 / 98، 131 - 130 / 65؛ البهبهاني، الدمعة الساکبة، 157 - 156 / 5؛ القمي، نفس المهموم، 544 - 543؛ المازندراني، معالي السبطين، 193- 192 / 2؛ الأمين،لواعج الأشجان، / 241 - 240؛ المقرم، مقتل الحسين عليه‏السلام، / 468 - 467؛ الزنجاني وسيلة الدارين، / 403 – 402 سلام بر تمام شهداء ، شهدای گمنام در طلیعه ظهور حضرت مهدی عج التماس دعا ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1
‍ بسم الله الرحمن الرحیم ادامه روضه های جابر در روز اربعین امام حسین ع ( 5 ) روایت جابر از پیامبر ص در دوستی با دوستان امام حسین ع و دشمنی با دشمنان امام حسین ع خذني نحو الي أبيات کوفان. فلما صرنا في بعض الطريق، قال : : يا عطية! هل أوصيک؟ و ما أظن أنني بعد هذه السفرة ملا قيک، پس جابر گفت ای عطیة:«مرا به سمت خانه‏هاي کوفه ببر.» پس چون مقداری راه رفتيم، به من گفت :«اي عطيه آيا وصيت کنم تو را و فکر نمی کنم بعد از این سفر تو را دیگر ببینم. و آن وصيت اين است: أحبب محب آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم ما أحبهم و أبغض مبغض آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم ما أبغضهم و ان کان صواما قواما، دوست داشته باش دوستان محمد ص را مادامي که ايشان دوستان محمد ص را دوست دارند. دشمنی کن با دشمنان آل محمد تا زمانی که ایشان دشمن دوستان محمد ص هستند. ، اگر چه روزه دار و نمازگزار باشند و ارفق بمحب محمد و آل محمد فانه ان تزل له قدم بکثرة ذنوبه ثبتت له اخري بمحبتهم، فان محبهم يعود الي الجنة و مبغضهم يعود الي النار. با دوست آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم محبت و مدارا کن اگر چه یک پای ایشان از شدت گناهان بسیار بلغزد و لیکن استوار و ثابت بماند پاي ديگر ايشان در راه محبت محمد و آل محمد ص. همانا دوست ايشان به بهشت بازگشت نمايد و دشمن ايشان به دوزخ بازگردد . الطبري، بشارة المصطفي، / 75 - 74: عنه: المجلسي، البحار 197 - 195 / 98، 131 - 130 / 65؛ البهبهاني، الدمعة الساکبة، 157 - 156 / 5؛ القمي، نفس المهموم، 544 - 543؛ المازندراني، معالي السبطين، 193- 192 / 2؛ الأمين،لواعج الأشجان، / 241 - 240؛ المقرم، مقتل الحسين عليه‏السلام، / 468 - 467؛ الزنجاني وسيلة الدارين، / 403 – 402 دوستان محترم تمام شد زیارت جابر در روز اربعین که در 5 قسمت خدمتتان بیان شد. یادمان باشد از روزهای خاص و زیارتی حضرت حجت عج روز اربعین است. حضرت را در روز اربعین بسیار دعا کنیم.التماس دعا ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علی اسیر الکربات و قتیل العبرات نيست کسي که بر حسين (ع) گريه کند مگر اينکه فاطمه سلام الله عليها او را ياري کند حديث زراره درباره گريستن آفرينش بر حسين ع قال ابو عبدالله عليه السلام يا زرارة ان السماء بکت علي الحسين اربعين صباحا بالدم و ان الارض بکت اربعين صباحا بالسواد و ان الشمس بکت اربعين صباحا بالکسوف و الحمرة و ان الجبال تقطعت و انتثرت و ان البحار تفجرت و ان الملائکة بکت اربعين صباحا علي الحسين عليه‏السلام. يعني صادق آل محمد حضرت ابي عبدالله (ع) فرمود اي زراره به درستي که آسمان چهل روز صبحگاه بر حسين (ع) به خون گريه کرد و زمين چهل روز به سياهي گريست و خورشيد چهل بامداد به کسوف و تيرگي و سرخي گريه کرد و به درستي که کوه‏ها قطعه قطعه شدند و از يکديگر پراکنده گرديدند و درياها منفجر شده و در جريان آب‏ها گريستند و فرشته‏ها چهل بامداد بر حسين (ع) گريه کردند. پس از آن امام (ع) فرمود اي زراره بعد از قتل حسين (ع) زنهاي ما خضاب نکردند و روغن به تن نماليده و عطر بر خود نزدند و سرمه نکشيدند و موهاي خود را شانه نزده و گيسوان خود را رها ننمودند تا آن وقت که سر عبيدالله پسر زياد را آوردند و بعد از آن هم همه اوقات گريه مي‏کردند و نزد جدم حضرت سيد سجاد هر وقت که نام حسين (ع) بر زبان مي‏گذشت اشک از چشم مبارکش سرازير شده و ديده‏اش از سرشک مالامال مي‏شد و اشک چشمش از محاسن شريفش مي‏گذشت و از گريه او فرشته‏هائي که ملازم قبر آن حضرت بودند به طوري مي‏گريستند که فرشتگان زمين و آسمان به گريه در مي‏آمدند و چون آن حضرت شربت شهادت نوشيد جهنم مانند اشخاص عزادار و صاحب سوگواري مي‏ناليد و از خود بانگي مهيب برمي‏آورد چنانکه از هيبت آن زمين مي‏خواست بشکافد و از هم بپاشد. آن‏گاه که يزيد و ابن‏زياد را از اين سراي دنيا به سراي آخرت انتقال دادند جهنم که پذيرائي ارواح منحوس آن دو ملعون را مشتاق بود چنان نعره زده و شهيق برآورد که اگر در دست خازنين خود محبوس و مغلول نبود هر چه که بر روي زمين بود بيقين فرومي‏کشيد و تمامي را بلعيده و مي‏گداخت و مي‏سوزانيد با اين وصف باز هر ساعت بر خود دميده و بر خزان خويش مي‏شوريد تا اينکه جبرئيل فرود آمده با لطمه خود آن را به جاي خويش نشانيد و جهنم با اين احوال بر حسين(ع) مي‏گريست و به جانب کشندگان او زبانه مي‏کشيد. و نيز حضرت ابي عبدالله امام صادق (ع) می فرمايد: اگر نه اين بود که حجت‏هاي خدا در روي زمين جاي دارند زمين در هم مي‏شکست و آنچه را که آن در روي خود داشت واژگون مي‏نمود و آن تا قيامت دچار ارتعاش و تزلزل بود، نيست چشمي در نزد خدا محبوب‏تر از آن چشم که بر حسين (ع) بگريد و نيست کسي که بر حسين (ع) گريه کند مگر اينکه فاطمه سلام الله عليها او را ياري کند و حضرت محمد مصطفي اداي حق او را فرمايد و نيست بنده‏اي که در روز محشر از خاک برخيزد و گريان نباشد مگر آن کس که بر جد من بگريد و ايشانند که در روز انگيزش و تعب خوشحال و مسرور برانگيخته مي‏شوند و ديگر مردم ترسان و نوميد و خائف و خائب برانگيزند و گريه‏کنندگان بر حسين (ع) با حضرتش در سايه عرش الهي در آيند و مصاحب و مؤالف باشند و ايشان را اضطراب و وحشتي از حشر و حساب نباشد و از اين جهة دهشتي در خاطر ايشان راه نيابد وقتي که به ايشان گويند در رضوان بهشت در آئيد نپذيرند و مضايقه و دريغ دارند که حضرت حسين (ع) را گذارده و راه بهشت را پيش گيرند و حوريان براي ايشان فرستادگان و پيام‏ها فرستند که ما آرزومند شمائيم و شما را انتظار داريم چرا به جانب ما نيائيد و رغبت بما ننمائيد و گريه‏کنندگان بر حضرت سيدالشهداء را از آن کرامت و حشمتي که هست به جانب حوريان بهشتي نگران نشوند و نظر ايشان به جانب دشمنان خود باشد که آنان را با موهاي پيشاني و نواصي خويش به طرف آتش مي‏کشانند و آن‏ها را فرياد و فغان بلند است که براي ما شفيعي، يار و غمگساري و طرفداري نيست و آنان بر مقام و منزلت اينان نگران شده و نزديکي به ايشان را نتوانند و فرشتگان از جانب ارواح گريه کنندگان به رسالت و پيام‏گذاري آمده و خواستار منازل و جايگاه همسران آن‏ها مي‏گردند و در اين وقت ميل و غربت آنان به جانب همسران زيادتر مي‏شود چه قربت و نزديکي ايشان در حضرت ابي عبدالله مکشوف افتاده پس از آن مي‏گويند الحمدلله الذي کفانا الفزع الاکبر و اهوال القيامة و نجانا مماکنا نخاف. يعني حمد و سپاس و خداي را که ما را از اين فزع اکبر و هول و اضطراب قيامت و محشر نجات داد سپس بر مرکبهاي خود سوار گرديده و بارهاي سفر خود را بر شتران بسته و به اثنا و سپاس به منزل‏ها و جايگاه خويش وارد مي‏شوند. کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1
زندگانی حضرت خامس آل عبا ابی عبدالله الحسین سید الشهداء (المجلد1-2) [ صفحه 295- 296 التماس دعا – انشاءالله برای اشک فردا صدقه بدهیم تا چشممان خشک نباشد. خادم الحسین ع / محمد حسین تابع منش . شب اربعین امام حسین ع 94-9-10 ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1
63 سلام استاد: لطفا درباره این مقتل توضیح بفرمائید. ممنون. فلان و فلان در روایات و مقتل خوارزمی چه کسانی هستند؟ سلام علیکم: دوستان فایل صوتی را حتما و خواهشا به صورت درسی به دقت گوش کنید و نکته بر داری کنید.کلید ورود به فهم زیارت عاشوراء و مقتل است. سوالاتی هم برای دوستان بود در خصوصی نقل بفرمائید. ابوبکر و عمر: قاتلان واقعی سید الشهدا و اهل بیتشان علیهم السلام خورازمی یکی از علمای جماعت عمریه در کتاب مقتل الحسین (علیه السلام) خود چنین اعتراف می کند: فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ وَ قَدْ ضَعُفَ عَنْ الْقِتَالِ فَبَیْنَا هُوَ وَاقِفٌ إِذْ أَتَاهُ حَجَرٍ فَوَقَعَ عَلَى جَبْهَتِهِ فَسَأَلْتُ الدِّمَاءَ مِنْ جَبْهَتِهِ فَأَخَذَ الثَّوْبِ لیسمح عَنْ جَبْهَتِهِ فَأَتَاهُ سَهْمٌ مُحَدَّدٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ فِی قَلْبِهِ فَقَالَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّهِ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ إِلَهِی إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ نَبِیٍّ غَیْرُهُ ثُمَّ أَخَذَ السَّهْمَ وَ أَخْرَجَهُ مِنَ وَرَاءِ ظَهْرِهِ فَانْبَعَثَ الدَّمِ کَالْمِیزَابِ فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَى الْجُرْحِ فَلَمَّا امْتَلَأَتْ دَمًا رَمَى بِهِ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ فَمَا رَجَعَ مِنْ ذَلِکَ قَطْرَهً وَ مَا عَرَفْتَ الْحُمْرَهُ فِی السَّمَاءِ 👈🏼حتَّى رَمَى الْحُسَیْنِ بِدَمِهِ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى الْجُرْحِ ثَانِیًا فَلَمَّا امْتَلَأَتْ لَطَخَ بِهَا رَأْسُهُ وَ لِحْیَتِهِ وَ قَالَ هَکَذَا وَ اللَّهِ أَکُونَ حَتَّى أَلْقَى جَدِّی مُحَمَّداً وَ أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمِی وَ أَقُولُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَتَلَنِی فُلَانٌ وَ فُلَان👉🏻. چون بر بدن مبارک امام حسین علیه السلام هفتاد و دو زخم وارد شد ایستادند تا اندکى استراحت کنند، ضعف بر بدنشان غالب شده بود، به طوری که دیگر توان جنگ را نداشت، در این هنگام ناگاه سنگى آمد و بر پیشانیش خورد و خون جاری شد، پس پیراهنش را بالا گرفت تا خون را از پیشانیش پاک کند که ناگاه تیر تیز سه شعبه و مسمومى آمد و بر قلب حضرت نشست. امام حسین علیه السلام گفت: بسم اللّه و باللّه و على مله رسول اللّه. آنگاه سر به آسمان بلند کرد و عرضه داشت: خداى من! تو مى‌دانى که اینان کسى را مى‌کشند که روى زمین فرزند پیامبرى جز او نیست. امام تیر را از پشت سر بیرون آورد و خون مانند ناودان جارى شد. دستش را زیر محل زخم گرفت و چون پر از خون شد به آسمان پاشیدند. که قطره ای از این خون به زمین بازنگشت و پیش از آن سرخى در آسمان دیده نشده بود. دو مرتبه دسته مبارک را زیر زخم گرفت و چون از خون پر شد به صورت و محاسنش مالید و فرمود: این‌گونه به خون خضاب خواهم بود تا جدّم محمدصلی الله علیه و آله را دیدار کنم و بگویم اى رسول خدا! فلانى و فلانى (ابوبکر و عمر) مرا کشتند. 📕مقتل الحسین، خوارزمی، جلد ۲، صفحه ۳۹ و از همه عجيب تر اين است از نوادگان امام حسن عليه السلام هم تصريح كرده اند كه ابوبکر و عمر قاتل اصلی و زمینه ساز به شهادت رسیدن سيد الشهدا عليه السلام بوده اند :👇👇👇👇 نكير محمد بن عمر بن الحسن علیه السلام ورووا عن عبد الله بن محمد بن عمر بن علي بن أبي طالب قال : شهدت أبي : محمد بن عمر ، ومحمد بن عمر بن الحسن ـ وهو : الّذي كان مع الحسين بكربلاء ، وكانت الشيعة تنزّله بمنزلة أبي جعفر ، يعرفون حقّه وفضله ـ قال : فكلّمه في أبي بكر وعمر ، فقال محمد بن عمر بن الحسن بن علي بن أبي طالب لأبي : أسكت ، فإنّك عاجز والله ، إنهما لشركاء في دم الحسين 🔵از عبدالله بن محمد بن عمر بن علی بن ابی طالب علیه السلام روایت کرده اند که گفت : پدرم محمد بن عمر ومحمد بن عمر بن الحسن که او در رکاب امام حسین در کربلا بود را دیدم ،که شیعیان برای او منزلتی بمانند منزلت امام باقر علیه السلام قائل بودند وحق وفضلش را می شناختند ، گفت ؛ پس درباره 👈 ابو بکر و عمر 👉با او سخن کرد ، پس محمد بن عمر بن الحسن بن علی بن ابی طالب به پدرم گفت : ساکت شو ، که تو به خداوند قسم عاجز وناتوانی ، 👈 وآنان ( ابوبکر وعمر ) 👉 در خون حسین شریکند . 📕الکتاب : تقريب المعارف المؤلف : أبو الصّلاح الحلبي (شیعی) الجزء : 1 صفحة : 252 ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk کانال ضامن اشک ایتا @zameneashk1 فایل صوتی👇👇👇