بسم الله الرحمن الرحیم
#اربعین
#وقایع_روز_اربعین
#ورود_اهل_البیت_ع_در_روز_اربعین_به_کربلاء
#سخنان_اهل_البیت_ع_با_قبور_شهداء_در_ اربعین
شرح مختصر وقایع اربعین از کتاب قصه ی کربلاء
اربعين
اهل بيت عليهم السلام به سفر خود ادامه دادند تا به دو راهي جادهي عراق و مدينه رسيدند، چون به اين مکان رسيدند، از امير کاروان خواستند تا آنان را به کربلا ببرد، و او آنان را بسوي کربلا حرکت داد، و چون به کربلا رسيدند، جابر بن عبدالله انصاري [1] را ديدند که با تني چند از بنيهاشم و خاندان پيامبر براي زيارت حسين عليه السلام آمده بودند، همزمان با آنان به کربلا وارد شدند و سخت گريستند و ناله و زاري کردند و بر صورت خود سيلي زده و نالههاي جانسوز سر دادند و زنان روستاهاي مجاور نيز به آنان پيوستند [2] ، زينب عليها السلام در ميان جمع زنان آمد و گريبان چاک زد و با صوتي حزين که دلها را جريحهدار ميکرد ميگفت: «وا اخاه! وا حسينا! وا حبيب رسول الله و ابنمکه و مني! و ابنفاطمه الزهراء! و ابنعلي مرتضي! آه ثم آه!»، پس بيهوش گرديد.
آنگاه امکلثوم لطمه به صورت زد و با صدايي بلند ميگفت: امروز محمد مصطفي و علي مرتضي و فاطمهي زهرا از دنيا رفتهاند؛ و ديگر زنان نيز سيلي به صورت زده و گريه و شيون ميکردند.
سکينه چون چنين ديد، فرياد زد: وا محمداه! وا جداه! چه سخت است بر تو تحمل آنجه با اهل بيت تو کردهاند، آنان را از دم تيغ گذراندند و بعد عريانشان نمودند! [3]
عطيه عوفي [4] ميگويد: با جابر بن عبدالله به عزم زيارت قبر حسين عليه السلام بيرون آمدم و چون به کربلا رسيديم جابر نزديک شط فرات رفته و غسل کرد و ردائي همانند شخص محرم بر تن نمود و همياني را گشود که در آن بوي خوش بود و خود را معطر کرد و هر گامي که بر ميداشت ذکر خدا ميگفت تا نزديک قبر مقدس رسيد و به من گفت: دستم را بر روي قبر بگذار! چون چنين کردم، بر روي قبر از هوش رفت.
من آب بر روي جابر پاشيدم تا به هوش آمد، آنگاه سه مرتبه گفت: يا حسين! سپس گفت: «حبيب لا يجيب حبيبه!» و بعد اضافه کرد: چه تمناي جواب داري که حسين در خون خود آغشته و بين سر و بدنش جدائي افتاده است!! و گفت:
فاشهد انک ابنخير النبيين و ابنسيد المومنين و ابنحليف التقوي و سليل الهدي و خامس اصحاب الکساء و ابنسيد النقباء و ابنفاطمة سيدة النساء، و مالک لا تکون هکذا و قد غذتک کف سيد المرسلين و ربيت في حجر المتقين و رضعت من ثدي الايمان و فطمت بالالسلام فطبت حيا و طبت ميتا غير ان قلوب المومنين غير طيبة لفراقک و لا شاکة في الخيرة لک فعليک سلام الله و رضوانه و اشهد انک مضيت علي ما مضي عليه اخوک يحيي بن زکريا.
من گواهي ميدهم که تو فرزند بهترين پيامبران و فرزند بزرگ مؤمنين ميباشي، تو فرزند سلالهي هدايت و تقوايي و پنجمين نفر از اصحاب کساء و عبايي، تو فرزند بزرگ نقيبان و فرزند فاطمه سيدهي بانواني، و چرا چنين نباشد که دست سيد المرسلين تو را غذا داد و در دامن پرهيزگاران پرورش يافتي و از پستان ايمان شير خوردي و پاک زيستي و پاک از دنيا رفتي و دلهاي مؤمنان را از فراق خود اندوهگين کردي پس سلام و رضوان خدا بر تو باد، تو بر همان طريقه رفتي که برادرت يحيي بن زکريا شهيد گشت.
آنگاه چشمش را به اطراف قبر گردانيد و گفت:
السلام عليک ايتها الرواح التي حلت بفناء الحسين و اناخت برحله، اشهد انکم اقمتم الصلوة و آتيتم الزکوة و امرتم بالمعروف و نهيتم عن المنکر و جاهدتم الملحدين و عبدتم الله حتي اتاکم اليقين.
سلام بر شما اي ارواحي که در کنار حسين نزول کرده و آرميديد، گواهي ميدهم که شما نماز را بپا داشته و زکوة را ادا نموده و به معروف امر و از منکر نهي کرديد، و با ملحدين و کفار مبارزه و جهاد کرده، و خدا را تا هنگام مردن عبادت نموديد.
و اضافه نمود: به آن خدائي که پيامبر را به حق مبعوث کرد ما در آنچه شما شهدا در آن وارد شدهايد شريک هستيم.
عطيه ميگويد: به جابر گفتم: ما کاري نکرديم! اينان شهيد شدهاند.
گفت: اي عطيه! از حبيبم رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم شنيدم که ميفرمود: «من احب قوما حشر معهم و من احب عمل قوم اشرک في عملهم»[5] «هر که گروهي را دوست داشته باشد با همانان محشور گردد، و هر که عمل جماعتي را دوست داشته باشد در عمل آنها شريک خواهد بود».
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم
#اربعین
#وقایع_روز_اربعین
#ورود_اهل_البیت_ع_در_روز_اربعین_به_کربلاء
#سخنان_اهل_البیت_ع_با_قبور_شهداء_در_ اربعین
شرح مختصر وقایع اربعین از کتاب قصه ی کربلاء
اربعين
اهل بيت عليهم السلام به سفر خود ادامه دادند تا به دو راهي جادهي عراق و مدينه رسيدند، چون به اين مکان رسيدند، از امير کاروان خواستند تا آنان را به کربلا ببرد، و او آنان را بسوي کربلا حرکت داد، و چون به کربلا رسيدند، جابر بن عبدالله انصاري [1] را ديدند که با تني چند از بنيهاشم و خاندان پيامبر براي زيارت حسين عليه السلام آمده بودند، همزمان با آنان به کربلا وارد شدند و سخت گريستند و ناله و زاري کردند و بر صورت خود سيلي زده و نالههاي جانسوز سر دادند و زنان روستاهاي مجاور نيز به آنان پيوستند [2] ، زينب عليها السلام در ميان جمع زنان آمد و گريبان چاک زد و با صوتي حزين که دلها را جريحهدار ميکرد ميگفت: «وا اخاه! وا حسينا! وا حبيب رسول الله و ابنمکه و مني! و ابنفاطمه الزهراء! و ابنعلي مرتضي! آه ثم آه!»، پس بيهوش گرديد.
آنگاه امکلثوم لطمه به صورت زد و با صدايي بلند ميگفت: امروز محمد مصطفي و علي مرتضي و فاطمهي زهرا از دنيا رفتهاند؛ و ديگر زنان نيز سيلي به صورت زده و گريه و شيون ميکردند.
سکينه چون چنين ديد، فرياد زد: وا محمداه! وا جداه! چه سخت است بر تو تحمل آنجه با اهل بيت تو کردهاند، آنان را از دم تيغ گذراندند و بعد عريانشان نمودند! [3]
عطيه عوفي [4] ميگويد: با جابر بن عبدالله به عزم زيارت قبر حسين عليه السلام بيرون آمدم و چون به کربلا رسيديم جابر نزديک شط فرات رفته و غسل کرد و ردائي همانند شخص محرم بر تن نمود و همياني را گشود که در آن بوي خوش بود و خود را معطر کرد و هر گامي که بر ميداشت ذکر خدا ميگفت تا نزديک قبر مقدس رسيد و به من گفت: دستم را بر روي قبر بگذار! چون چنين کردم، بر روي قبر از هوش رفت.
من آب بر روي جابر پاشيدم تا به هوش آمد، آنگاه سه مرتبه گفت: يا حسين! سپس گفت: «حبيب لا يجيب حبيبه!» و بعد اضافه کرد: چه تمناي جواب داري که حسين در خون خود آغشته و بين سر و بدنش جدائي افتاده است!! و گفت:
فاشهد انک ابنخير النبيين و ابنسيد المومنين و ابنحليف التقوي و سليل الهدي و خامس اصحاب الکساء و ابنسيد النقباء و ابنفاطمة سيدة النساء، و مالک لا تکون هکذا و قد غذتک کف سيد المرسلين و ربيت في حجر المتقين و رضعت من ثدي الايمان و فطمت بالالسلام فطبت حيا و طبت ميتا غير ان قلوب المومنين غير طيبة لفراقک و لا شاکة في الخيرة لک فعليک سلام الله و رضوانه و اشهد انک مضيت علي ما مضي عليه اخوک يحيي بن زکريا.
من گواهي ميدهم که تو فرزند بهترين پيامبران و فرزند بزرگ مؤمنين ميباشي، تو فرزند سلالهي هدايت و تقوايي و پنجمين نفر از اصحاب کساء و عبايي، تو فرزند بزرگ نقيبان و فرزند فاطمه سيدهي بانواني، و چرا چنين نباشد که دست سيد المرسلين تو را غذا داد و در دامن پرهيزگاران پرورش يافتي و از پستان ايمان شير خوردي و پاک زيستي و پاک از دنيا رفتي و دلهاي مؤمنان را از فراق خود اندوهگين کردي پس سلام و رضوان خدا بر تو باد، تو بر همان طريقه رفتي که برادرت يحيي بن زکريا شهيد گشت.
آنگاه چشمش را به اطراف قبر گردانيد و گفت:
السلام عليک ايتها الرواح التي حلت بفناء الحسين و اناخت برحله، اشهد انکم اقمتم الصلوة و آتيتم الزکوة و امرتم بالمعروف و نهيتم عن المنکر و جاهدتم الملحدين و عبدتم الله حتي اتاکم اليقين.
سلام بر شما اي ارواحي که در کنار حسين نزول کرده و آرميديد، گواهي ميدهم که شما نماز را بپا داشته و زکوة را ادا نموده و به معروف امر و از منکر نهي کرديد، و با ملحدين و کفار مبارزه و جهاد کرده، و خدا را تا هنگام مردن عبادت نموديد.
و اضافه نمود: به آن خدائي که پيامبر را به حق مبعوث کرد ما در آنچه شما شهدا در آن وارد شدهايد شريک هستيم.
عطيه ميگويد: به جابر گفتم: ما کاري نکرديم! اينان شهيد شدهاند.
گفت: اي عطيه! از حبيبم رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم شنيدم که ميفرمود: «من احب قوما حشر معهم و من احب عمل قوم اشرک في عملهم»[5] «هر که گروهي را دوست داشته باشد با همانان محشور گردد، و هر که عمل جماعتي را دوست داشته باشد در عمل آنها شريک خواهد بود».
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1
4_5945030543564348354.mp3
زمان:
حجم:
9.06M
#اربعین
#ورود_اهل_البیت_ع_در_روز_اربعین_به_کربلاء
اهل بیت ع در مسیر کربلا
#روضه_های_اربعین
🌺قال الراوي: و لما رجع نساء الحسين عليهالسلام و عياله من الشام و بلغوا العراق
هنگامیکه زنان و عیال امام حسین ع از شام برگشتند و به عراق رسیدند
🌷 قالوا للدليل: مر بنا علي طريق کربلاء.
به راهنما گفتند ما را به کربلا ببر( شرح فوق العاده عرفانی در صوت)
🌷 فوصلوا الي موضع المصرع
پس به کربلا رسیدند
🌷 فوجدوا جابر ابن .. و جماعة من بني هاشم و رجالا من آل رسول الله ص و سلم قد وردوا لزيارة قبر الحسين ع
پس جماعتی از بنی هاشم و از خاندان رسول ص را که برای زیارت آمده بودند دیدند
🌷فوافوا في وقت واحد و تلاقوا بالکبا و الحزن و اللطم ،
در زمان واحد رسیدند و شروع به ندبه و گریه کردند
🌷و أقاموا المآتم المقرحة للأکباد ، و اجتمع اليهم نساء ذلک السواد، فأقاموا علي ذلک أياما .
اقامه عزا نمودند که جگرها کباب شد. زنان روستا هم به انان پیوستند و چند روز عزا داری کردند
🌷قال الراوي: ثم انفصلوا من کربلاء طالبيين المدينة.
سپس با کربلاع وداع و به سمت مدینه رفتند
ابن طاووس، اللهوف، / 197،196
4_5976336341141555707.mp3
زمان:
حجم:
15.81M
#اربعین
#شرح_و_تفسیر_زیارت_اربعین 4
#ورود_اهل_البیت_ع_در_روز_اربعین_به_کربلاء
#وقایع_روز_اربعین
#تربت_امام_حسین_علیه_السلام
🌸🌿 ورود اهل بیت به کربلا در اربعین اول و فضیلت تربت کربلا
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh2
┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
"کلاس آنلاین مقتل شناسی"
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
"باب الحسین(ع)"
https://t.me/Babolhusein
"ضامن اشک در واتساپ"
https://chat.whatsapp.com/Cx0dX89SiYkBFplIR6e1qv
"باب الحسین ع اینستاگرام"
https://www.instagram.com/invites/contact/?i=oc7bocnawwxq&utm_content=5ujtwdw
67=60_مدت_اقامت_اهل_بیت_ع_چند_روز_بوده_است؟.docx
حجم:
13.1K
#منابع
#اربعین
#ورود_اهل_البیت_ع_در_روز_اربعین_به_کربلاء
67=60
🌺 مدت اقامت اهل بیت ع در کربلا در اربعین چند روز بوده است؟.
https://t.me/Babolhusein
4_5976336341141555707.mp3
زمان:
حجم:
15.81M
#اربعین
#شرح_و_تفسیر_زیارت_اربعین 3
#ورود_اهل_البیت_ع_در_روز_اربعین_به_کربلاء
#وقایع_روز_اربعین
#فضائل_کربلاء
#تربت_امام_حسین_علیه_السلام
🕊🌷 ورود اهل بیت به کربلا در اربعین اول و فضیلت تربت کربلا.
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
"باب الحسین(ع) در تلگرام"
https://t.me/Babolhusein
"ضامن اشک در ایتا"
https://eitaa.com/zameneashk1
4_5976336341141555857.mp3
زمان:
حجم:
9.33M
#اربعین
#وقایع_روز_اربعین
#ورود_اهل_البیت_ع_در_روز_اربعین_به_کربلاء
🕊🌷 روایت کامل ورود اهل بیت ع به کربلا،سیدبن طاووس
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
"باب الحسین(ع) در تلگرام"
https://t.me/Babolhusein
"ضامن اشک در ایتا"
https://eitaa.com/zameneashk1
4_5976336341141555860.mp3
زمان:
حجم:
9.09M
#اربعین
#وقایع_روز_اربعین
#ورود_اهل_البیت_ع_در_روز_اربعین_به_کربلاء
#روضه_های_اربعین
#وداع_اهل_البیت_ع_در_روز_اربعین_با_شهداء
🌹🌿 گفتگوی زینب س با قبر امام حسین ع در اربعین و وداع
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
"باب الحسین(ع) در تلگرام"
https://t.me/Babolhusein
"ضامن اشک در ایتا"
https://eitaa.com/zameneashk1
4_5976336341141555707.mp3
زمان:
حجم:
15.81M
#اربعین
#شرح_و_تفسیر_زیارت_اربعین 3
#ورود_اهل_البیت_ع_در_روز_اربعین_به_کربلاء
#وقایع_روز_اربعین
#فضائل_کربلاء
#تربت_امام_حسین_علیه_السلام
🕊🌷 ورود اهل بیت به کربلا در اربعین اول و فضیلت تربت کربلا.
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
"باب الحسین(ع) در تلگرام"
https://t.me/Babolhusein
"ضامن اشک در ایتا"
https://eitaa.com/zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم
#اربعین
#وقایع_روز_اربعین
#ورود_اهل_البیت_ع_در_روز_اربعین_به_کربلاء
#سخنان_اهل_البیت_ع_با_قبور_شهداء_در_ اربعین
شرح مختصر وقایع اربعین از کتاب قصه ی کربلاء
اربعين
اهل بيت عليهم السلام به سفر خود ادامه دادند تا به دو راهي جادهي عراق و مدينه رسيدند، چون به اين مکان رسيدند، از امير کاروان خواستند تا آنان را به کربلا ببرد، و او آنان را بسوي کربلا حرکت داد، و چون به کربلا رسيدند، جابر بن عبدالله انصاري [1] را ديدند که با تني چند از بنيهاشم و خاندان پيامبر براي زيارت حسين عليه السلام آمده بودند، همزمان با آنان به کربلا وارد شدند و سخت گريستند و ناله و زاري کردند و بر صورت خود سيلي زده و نالههاي جانسوز سر دادند و زنان روستاهاي مجاور نيز به آنان پيوستند [2] ، زينب عليها السلام در ميان جمع زنان آمد و گريبان چاک زد و با صوتي حزين که دلها را جريحهدار ميکرد ميگفت: «وا اخاه! وا حسينا! وا حبيب رسول الله و ابنمکه و مني! و ابنفاطمه الزهراء! و ابنعلي مرتضي! آه ثم آه!»، پس بيهوش گرديد.
آنگاه امکلثوم لطمه به صورت زد و با صدايي بلند ميگفت: امروز محمد مصطفي و علي مرتضي و فاطمهي زهرا از دنيا رفتهاند؛ و ديگر زنان نيز سيلي به صورت زده و گريه و شيون ميکردند.
سکينه چون چنين ديد، فرياد زد: وا محمداه! وا جداه! چه سخت است بر تو تحمل آنجه با اهل بيت تو کردهاند، آنان را از دم تيغ گذراندند و بعد عريانشان نمودند! [3]
عطيه عوفي [4] ميگويد: با جابر بن عبدالله به عزم زيارت قبر حسين عليه السلام بيرون آمدم و چون به کربلا رسيديم جابر نزديک شط فرات رفته و غسل کرد و ردائي همانند شخص محرم بر تن نمود و همياني را گشود که در آن بوي خوش بود و خود را معطر کرد و هر گامي که بر ميداشت ذکر خدا ميگفت تا نزديک قبر مقدس رسيد و به من گفت: دستم را بر روي قبر بگذار! چون چنين کردم، بر روي قبر از هوش رفت.
من آب بر روي جابر پاشيدم تا به هوش آمد، آنگاه سه مرتبه گفت: يا حسين! سپس گفت: «حبيب لا يجيب حبيبه!» و بعد اضافه کرد: چه تمناي جواب داري که حسين در خون خود آغشته و بين سر و بدنش جدائي افتاده است!! و گفت:
فاشهد انک ابنخير النبيين و ابنسيد المومنين و ابنحليف التقوي و سليل الهدي و خامس اصحاب الکساء و ابنسيد النقباء و ابنفاطمة سيدة النساء، و مالک لا تکون هکذا و قد غذتک کف سيد المرسلين و ربيت في حجر المتقين و رضعت من ثدي الايمان و فطمت بالالسلام فطبت حيا و طبت ميتا غير ان قلوب المومنين غير طيبة لفراقک و لا شاکة في الخيرة لک فعليک سلام الله و رضوانه و اشهد انک مضيت علي ما مضي عليه اخوک يحيي بن زکريا.
من گواهي ميدهم که تو فرزند بهترين پيامبران و فرزند بزرگ مؤمنين ميباشي، تو فرزند سلالهي هدايت و تقوايي و پنجمين نفر از اصحاب کساء و عبايي، تو فرزند بزرگ نقيبان و فرزند فاطمه سيدهي بانواني، و چرا چنين نباشد که دست سيد المرسلين تو را غذا داد و در دامن پرهيزگاران پرورش يافتي و از پستان ايمان شير خوردي و پاک زيستي و پاک از دنيا رفتي و دلهاي مؤمنان را از فراق خود اندوهگين کردي پس سلام و رضوان خدا بر تو باد، تو بر همان طريقه رفتي که برادرت يحيي بن زکريا شهيد گشت.
آنگاه چشمش را به اطراف قبر گردانيد و گفت:
السلام عليک ايتها الرواح التي حلت بفناء الحسين و اناخت برحله، اشهد انکم اقمتم الصلوة و آتيتم الزکوة و امرتم بالمعروف و نهيتم عن المنکر و جاهدتم الملحدين و عبدتم الله حتي اتاکم اليقين.
سلام بر شما اي ارواحي که در کنار حسين نزول کرده و آرميديد، گواهي ميدهم که شما نماز را بپا داشته و زکوة را ادا نموده و به معروف امر و از منکر نهي کرديد، و با ملحدين و کفار مبارزه و جهاد کرده، و خدا را تا هنگام مردن عبادت نموديد.
و اضافه نمود: به آن خدائي که پيامبر را به حق مبعوث کرد ما در آنچه شما شهدا در آن وارد شدهايد شريک هستيم.
عطيه ميگويد: به جابر گفتم: ما کاري نکرديم! اينان شهيد شدهاند.
گفت: اي عطيه! از حبيبم رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم شنيدم که ميفرمود: «من احب قوما حشر معهم و من احب عمل قوم اشرک في عملهم»[5] «هر که گروهي را دوست داشته باشد با همانان محشور گردد، و هر که عمل جماعتي را دوست داشته باشد در عمل آنها شريک خواهد بود».
•┈┈••✾❀❀✾••┈┈•
ضامن اشک واتساپ
https://chat.whatsapp.com/FZyB8wtSEIs1huKFB7rOqG
ضامن اشک تلگرام
https://telegram.me/zameneashk
ضامن اشک ایتا
https://eitaa.com/zameneashk1
#اربعین
#وقایع_روز_اربعین
#کتاب_مذبوح_فرات
#زوار_اربعین
#ورود_اهل_البیت_ع_در_روز_اربعین_به_کربلاء
#روضه_های_اربعین
تجمع زوار و اهالی غاضریه در روز اربعین
📝اهالی روستای غاضریه به سفارش پدرم از زوار پذیرایی و با دیگران عزاداری میکردند. روز اولی که ما در کوفه بودیم، وقتی که برادرم با طی الارض به اینجا (کربلاء) آمده بود، اهالی غاضریه برادرم را در دفن شهداء کمک کردند.
به غیر از زنان و مردان غاضریه، عده ای از بنی هاشم هم آمده بودند. برخلاف روز عاشوراء جمعیت زیادی از دوستان ما اینجا گرد هم آمده بودند.
صدای عمه هایم که فریاد «وامحمّدا؛ واعلیا...» سر داده و میگریستند، فضای کربلاء را پُر ساخته بود.
من (حضرت سکینه س) پدرم را در آغوش گرفتم و تا حالت غش بر او گریستم. با این تفاوت که روز یازدهم بدن مقدسش را در آغوش گرفته بودم که سر نداشت اما الان قبر مطهرش در آغوشم بود.
آن روز مرثیه و روضههای مختلفی از طرف کسانی که عزیزانشان را از دست داده بودند کنار قبور مطهر شهداء خوانده شد.
📚کتاب مذبوح فرات صفحه ۸۲۳
آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
"باب الحسین(ع)"
https://t.me/Babolhusein
"ضامن اشک در واتساپ"
https://chat.whatsapp.com/KzAL9rEs5uu0kiDdyQFgRp
"ضامن اشک در ایتا"
https://eitaa.com/zameneashk1
4_5976336341141555707.mp3
زمان:
حجم:
15.81M
#اربعین
#شرح_و_تفسیر_زیارت_اربعین 3
#ورود_اهل_البیت_ع_در_روز_اربعین_به_کربلاء
#وقایع_روز_اربعین
#فضائل_کربلاء
#تربت_امام_حسین_علیه_السلام
🕊🌷 ورود اهل بیت به کربلا در اربعین اول و فضیلت تربت کربلا.
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
"باب الحسین(ع) در تلگرام"
https://t.me/Babolhusein
"ضامن اشک در ایتا"
https://eitaa.com/zameneashk1