4_6032800450820972857.mp3
3.01M
#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات 271
#بصیرت_عاشورایی
#عید
#سوال👇
با سلام حقیقت عید چیست؟
در کدام آیه ی قرآن کلمه ی عید آمده؟
ودر سخن گهر بار کدام یک از معصومین علیهم السلام ، درباره ی آن گفته شده است؟
ممنون میشوم بفرمایید. با سپاس و آرزوی سالی پر با ر وهمراه با سلامتی
یا امیرالمومنین
التماس دعا
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ضامن اشک در ایتا
https://eitaa.com/zameneashk1
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
@m_h_tabemanesh2
لینک مقتل ضامن اشک ، پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk
لینک گروه مقتل متضمن البکاء در تلگرام
https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrD-rSAOIK0SWg
لینک گروه مقتل متضمن البکاء در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات 271 #بصیرت_عاشورایی #عید #سوال👇 با سلام حقیقت عید چیست؟ در کدام آیه ی قرآ
# ضمیمه #پاسخ_به_سوالات_و_شبهات 271
#عید
واژه «عيد» در قرآن كريم تنها يك بار آن هم در آيه ۱۱۴، سوره مائده آمده است «قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَیْنَا مَآئِدَةً مِّنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِّأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآیَةً مِّنكَ وَارْزُقْنَا وَأَنتَ خَیْرُ الرَّازِقِينَ؛ عيسى پسر مريم گفت بار الها پروردگارا از آسمان خوانى بر ما فرو فرست تا عيدى براى اول و آخر ما باشد و نشانهاى از جانب تو و ما را روزى ده كه تو بهترين روزىدهندگانى».
عيد، روزی است كه در آن سود و منفعتی به دست بيايد و در شرع مقدس اسلام، روزهای غدير، قربان و فطر عيد ناميده میشوند كه در عيد اضحی، قربان و عيد فطر، زكات فطره مطرح است و در غدير، حضرت علی (ع) به امامت منصوب شدند.
همچنين میتوان گفت عيد آن روزی است كه در آن نماز ويژهای برگزار كنند يا روزی است كه مجمعی در آن فراهم آيد و يا آنكه عيد روزی است كه خلق از ماتم به شادمانی «عود» كنند يا روزی است كه تفاوتی ميان درويش و توانگر نباشد يا آنكه «عيد» روز شريف و ارجمندی میتواند باشد.
از آيه ۱۱۴، سوره مائده استفاده میشود كه حضرت عيسی مسيح(ع)، روز نزول مائده را كه سال روز وقوع يك معجزه الهی در تاريخ است، برای همه انسانها «عيد» قرار داده است تا اين روز، آيت و حجتی از جانب خداوند برای مردمان در تمامی اعصار بوده باشد و به ميمنت اين پديده پر بركت همه ساله شادمانی و خجستگی آن روز تكرار شود.
از آنجا كه «مائده» به معنای «خوان پر نعمت»، تنها دو بار در سوره مائده آمده است، میتوان گفت نزول رزق از آسمان به درخواست حضرت عيسی مسيح(ع)، دو ويژگی خاصی داشته كه به خاطر آن عنوان مائده را به خود گرفته است.
@zameneashk1
#بعثت_رسول_اکرم_ص
امروز هر چه در توان داری...بگو
اللهم صل علی محمد و آل محمد و
✨ عجل فرجهم ✨
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@zameneashk1
#بعثت_رسول_اکرم_ص
#نهج_البلاغه
حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السّلام فرمودند:
خداوند او را در زمانی فرستاد که روزگاری بود پیامبری برانگیخته نشده بود ، و مردم در خوابی طولانی به سر می بردند.
و فتنه ها بالا گرفته و کارها پریشان شده بود، و آتش جنگ ها شعله می کشید، و دنیا بی فروغ و پر از مکر و فریب گشته، برگ های درخت زندگی به زردی گراییده و از به بار نشستن آن قطع امید شده بود.
🔅أرسَلَهُ عَلی حِینِ فَترَةٍ مِنَ الرُّسُلِ و طُولِ هَجعَةٍ مِنَ الاُمَمِ و اعتِزامٍ مِنَ الفِتَنِ وَانتِشارٍ مِنَ الاُمُورِ و تَلَظٍّ مِنَ الحُرُوبِ و الدُّنیا کاسِفَةُ النُّورِ ، ظاهِرَةُ الغُرورِ عَلی حِینِ اصفِرارٍ مِن وَرَقِها و إیاسٍ مِن ثَمَرِها .
نهج البلاغه، خطبه ٨٩
@zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم
#مدینه
#خروج_امام_حسین_ع_از_مدینه
#وقایع_ماه_رجب_و_امام_حسین_ع
#وداع_های_امام_حسین_ع
#وداع_امام_حسین_ع_با_قبر_پیامبر_ص
وداع امام حسین ع با قبر پیامبر ص
فلما أقبل الليل، راح الي مسجد النبي صلي الله عليه و آله و سلم، ليودع القبر، فلما وصل الي القبر، سطع له نور من القبر، فعاد الي موضعه، فلما کانت الليلة الثانية، راح ليودع القبر، فقام يصلي، فأطال، فنعس، و هو ساجد، فجاءه النبي صلي الله عليه و آله و سلم، و هو في منامه، فأخذ الحسين عليهالسلام و ضمه الي صدره، و جعل يقبل عينيه، و يقول: بأبي أنت کأني أراک مرملا بدمک بين عصابة من هذه الأمة، يرجون شفاعتي ما لهم عندالله من خلاق، يا بني، انک قادم علي أبيک و أمک و أخيک و هم مشتاقون اليک، و أن لک في الجنة درجات، لا تنالها الا بالشهادة. فانتبه الحسين عليهالسلام من نومه باکيا، فأتي أهل بيته، فأخبرهم بالرؤيا و ودعهم. [بسند تقدم عن علي بن الحسين عليهماالسلام]
الصدوق، الأمالي، / 152 مساوي عنه: السيد هاشم البحراني، مدينة المعاجز، / 243؛ المجلسي، البحار، 313 - 312 / 44؛ البحراني، العوالم، 161 / 17؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 207.موسوعة الامام الحسین ع ج 1 ص 292
امام حسین ع شب به مسجد پيغمبر آمد تا با قبر آن حضرت وداع کند. چون به قبر رسيد، نوري از قبر درخشيد و به جاي خود برگشت و شب دوم براي وداع آمد و به نماز ايستاد و طول داد تا چرتش برد و پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم به خوابش آمد و او را در آغوش گرفت و به سينه چسبانيد و چشمش را بوسيد و فرمود: «پدرم، قربانت! گويا به خونت آغشته بينم. در ميان جمعي از اين امت که اميد شفاعتم دارند و نزد خدا براي آنها بهرهاي نيست، پسرجانم تو نزد پدر و مادر و برادر خود ميآئي و همه مشتاق توأند و در بهشت درجاتي داري که جز با شهادت بدان نرسي.»
حسين عليهالسلام گريان از خواب برخاست و نزد خاندان خود آمد و خواب خود را گفت و با آنها وداع کرد. کمرهاي، ترجمه امالي، / 152.
با سلام و عرض ادب خدمت ذاکران امام حسین ع
1. مطالب روضه در مقتل شناسی بسیار مهم است
2. روضه رسول الله در مدینه بر امام حسین ع
3. دستور حرکت و قیام از جانب پیامبر به امام حسین ع
4. وداع امام حسین ع با اهالی مدینه و قبرستان بقیع
عزیزانم چندین بار روضه را مرور کنید وسعی کنید عربی را حفظ کنید
التماس دعا
کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk1
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh
بسم الله الرحمن الرحیم
#مدینه
#خروج_امام_حسین_ع_از_مدینه
#وقایع_ماه_رجب_و_امام_حسین_ع
#وداع_های_امام_حسین_ع
#وداع_امام_حسین_با_قبر_مادر_و_برادرش
وداع امام حسین در خروج از مدینه با قبر مادر و برادرش در قبرستان بقیع
الامام يودع قبر أمه و أخيه
و تهيأ الحسين بن علي، و عزم علي الخروج من المدينة، و مضي في جوف الليل الي قبر أمه، فصلي عند قبرها، و ودعها، ثم قام عن قبرها و صار الي قبر أخيه الحسن، ففعل مثل ذلک، ثم رجع الي منزله. ابنأعثم، الفتوح، 29 / 5
قال: و تهيأ الحسين عليهالسلام، و عزم علي الخروج من المدينة، و مضي في جوف الليل الي قبر أمه، فصلي عند قبرها، و ودعها، ثم قام من قبرها، و صار الي قبر أخيه الحسن عليهالسلام، ففعل کذلک الخوارزمي، مقتل الحسين، 187 / 1 مساوي عنه: بحرالعلوم، مقتل الحسين عليهالسلام، / 134
قال [محمد بن أبيطالب في مقتله]: و تهيأ الحسين عليهالسلام للخروج من المدينة، و مضي في جوف الليل الي قبر أمه فودعها، ثم مضي الي قبر أخيه الحسن ففعل کذلک، ثم رجع الي منزله وقت الصبح.
المجلسي، البحار، 329 / 44 مساوي مثله البحراني، العوالم، 178 / 17؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 207؛ القمي، نفس المهموم، / 73
و تهيأ الحسين عليهالسلام للخروج من المدينة ومضي في جوف الليل الي قبر أمه فودعها.
و في (مهيج الأحزان) وقف و قال: السلام عليک يا أماه، حسينک جاء لوداعک و هذه آخر زيارته اياک. فاذا النداء من القبر: و عليک السلام يا مظلوم الأم و يا شهيد الأم و يا غريب الأم. فاستعبر باکيا. ثم مضي الي قبر أخيه الحسن عليهالسلام ففعل مثل ذلک، و رجع الي منزله وقت الصبح.
المازندراني، معالي السبطين، 212 / 1
خلاصه و نکات ترجمه
1. و چون امام حسین ع عازم مکه و هجرت از مدینه شد در نیمه ی شب با قبر مادر و برادرش درقبرستان بقیع وداع فرمود
2. بر سر قبر مادر دو رکعت نماز خواند و وداع کرد و سپس بر خواست و سر قبر برادر رفت و همین عمل را تکرار فرمود.
3. بعد از وداع به منزل خویش رفت.
4. در مهیج الاحزان امده : امام حسین ع خطاب به مادر کرد و فرمود حسین توست برای وداع با تو آمده است
5. و از قبر ندا برخاست : و عليک السلام يا مظلوم الأم و يا شهيد الأم و يا غريب الأم
6. و امام حسین ع بسیار بر سر قبر مادر س گریست
ذاکرین محترم تمام ، متن مقتل است با دقت مرور کنید و متون عربی را حفظ کنید .
التماس دعا
کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk1
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh
#مجلس_مدینة
#وداع_های_امام_حسین_ع_در_مدینة
#وداع_امام_حسین_با_قبر_مادر_و_برادرش
#حرکت_امام_حسین_علیه_السلام_از_مدینة
مرثيه خروج امام حسين از مدينه 1
چون معاويه در شب پانزدهم ماه رجب سال شصتم هجري قمري از دنيا رفت، فرزندش يزيد به جاي او به خلافت نشست و نامهاي به وليد بن عتبة بن ابيسفيان که از سوي معاويه حاکم مدينه بود، بدين مضمون نوشت:
اي وليد! بايد براي من از ابوعبدالله الحسين و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبير و (عبدالرحمن بن ابيبکر) بيعت بگيري و کار را بر آنان سخت کني و هيچ عذري را از آنها نپذيري، و هر کدام از بيعت کردن خودداري ورزيدند، سر از بدن او جدا کني و برايم بفرستي.
چون وليد خواست از امام حسين - عليهالسلام- بيعت بگيرد، حضرت به او فرمود: صبر کن تا فکر کنم. همان شب حضرت از خانهي خود بيرون آمد و به سوي قبر جدش رفت و عرض کرد:
السلام عليک يا رسول الله! أنا الحسين بن فاطمة فرخک و ابنفرختک و سبطک الذي خلفتني في أمتک، فاشهد عليهم يا نبي الله! انهم قد خذلوني و ضيعوني و لم يحفظوني و هذه شکواي اليک حتي ألقاک.
درود بر تو اي پيامبر خدا! من حسين پسر فاطمه، فرزند کوچک تو و پسر فرزند کوچک تو و نوهي تو هستم که مرا در ميان امت خويش، جانشين خود قرار دادهاي: پس اي پيامبر خدا! بر اينها گواه باش که مرا تنها گذاشتند و رها کردند و حق مرا ضايع نمودند و احترام مرا پاس نداشتند. آري، اين شکايت من است نزد تو تا هنگامي که تو را ديدار نمايم.
سپس حضرت برخاست و به رکوع و سجود پرداخت. وليد نيز کسي را به خانه امام حسين - عليهالسلام- فرستاد تا بداند که آيا حضرت از مدينه بيرون رفته است يا نه؟ چون او را در خانه نديد گفت: سپاس خداي بزرگ را که حضرت از مدينه خارج شد و من به خون او گرفتار نشدم. امام حسين - عليهالسلام- در صبح آن شب به خانه برگشت و شب دوم کنار قبر جد خويش آمد و چند رکعت نماز خواند، پس از نماز عرض کرد:
اللهم! هذا قبر نبيک محمد صلي الله عليه و آله و انا ابنبنت نبيک و قد حضرني من الأمر ما قد علمت. أللهم! اني أحب المعروف و أنکر المنکر، و أنا أسألک يا ذالجلال و الاکرام! بحق القبر و من فيه الا اخترت لي ما هو لک رضي و لرسولک رضي.
خدايا! اين قبر پيامبر تو محمد - صلي الله عليه و آله - است و من پسر دختر پيامبر تو هستم، و آنچه براي من پيش آمده، تو آن را ميداني. خدايا! من کارهاي نيک را دوست ميدارم و کارهاي بد را زشت ميدانم،اي شکوهمند و بخشنده! به حق اين قبر و به حق آن کسي که در اين قبر است از تو درخواست ميکنم آنچه را خرسندي تو و خرسندي پيامبر تو در آن است براي من برگزيني.
چون امام حسين - عليهالسلام- دو روز مانده به آخر ماه رجب آمادهي بيرون رفتن از مدينه شد، در نيمههاي شب به طرف قبر مادرش فاطمهي زهرا - عليهاالسلام - رفت و با او خداحافظي نمود. و سپس نزد قبر برادرش امام حسن - عليهالسلام - رفت و با او نيز خداحافظي کرد و هنگام صبح به خانه بازگشت.
از حضرت امام باقر - عليهالسلام- روايت شده است: چون امام حسين - عليهالسلام- تصميم گرفت که از مدينه خارج شود، بانوان و زنهاي بني عبدالمطلب از تصميم آن حضرت آگاه شدند و به سوي او شتافتند و صدا را به گريه و زاري بلند کردند، تا آنکه حضرت از ميان آنها گذشت و آنان را قسم داد که صداهاي خود را به گريه و زاري بلند نکنند و سکوت را برگزينند و صبر را پيشهي خود قرار دهند. آن رنجيدگان جگر سوخته عرض کردند:
پس ما گريه و زاري را براي چه روزي بگذاريم؟ به خدا سوگند، که اين زمان براي ما، مانند روزي است که حضرت رسول - صلي الله عليه و آله - از دنيا رفت و مانند روزي است که حضرت اميرالمؤمنين علي و حضرت فاطمه و رقيه و زينب و امکلثوم دختران پيغمبر - عليهمالسلام - از دنيا رفتند. اي محبوب قلوب مومنان و اي يادگار بزرگواران! خدا جان ما را فداي تو گرداند!
آن گاه يکي از عمههاي آن حضرت شيون کرد و گفت: اي نور ديدهي من! گواهي ميدهم که در اين هنگام شنيدم جنيان بر تو نوحه ميخواندند و ميگفتند:
و ان قتيل الطف من آل هاشم
أذل رقابا من قريش فذلت
مجلسي - رضوان الله تعالي عليه - ميفرمايد: در برخي کتابها ديدم که چون آن حضرت قصد بيرون رفتن از مدينه را فرمود، امسلمه نزد او آمد و گفت:
يا بني! لا تحزني بخروجک الي العراق. فأني سمعت جدک يقول: يقتل ولدي الحسين عليهالسلام بأرض العراق في أرض يقال لها کربلاء.
اي فرزندم! با رفتن به سوي عراق مرا غمگين مکن، زيرا از جدت شنيدم که ميفرمود: فرزندم حسين - عليهالسلام- در سرزمين عراق و در جايي که به آن «کربلا» ميگويند، به شهادت ميرسد.
امام حسين - عليهالسلام- به او گفت:
يا أماه! و أنا والله أعلم ذلک و اني مقتول لا محالة و ليس لي من هذا بد، و اني والله لأعرف اليوم الذي أقتل فيه و أعرف من يقتلني و أعرف البقعة التي أدفن فيها، و اني أعرف من يقتل من أهل بيتي و قرابتي و شيعتي و ان أردت يا أماه! اريک حفرتي و مضجعي.
اي مادر! به خدا سوگند، من نيز اين مطلب را ميدانم که سرانجام شهيد ميشوم و چارهاي جز اين نيست. به خدا سوگند، ميدانم در چه روزي به شهادت ميرسم و چه کسي مرا شهيد ميکند و در چه جايي دفن ميشوم. و ميدانم که چه کسي اهل بيت و خويشان و شيعيان مرا به شهادت ميرساند.اي مادر! اگر بخواهي به شما نشان ميدهم جايي را که در آن کشته و مدفون ميشوم.
سپس امام حسين - عليهالسلام- به سوي کربلا اشارهاي فرمود، و با معجزهي آن حضرت زمينها صاف شد و زمين کربلا نمودار گشت، و به امسلمه محل شهادت و دفن و لشکرگاه و جاي ايستادن خود را نشان داد. در اين هنگام امسلمه سخت گريه کرد و کار را به خدا سپرد. آن گاه امام حسين - عليهالسلام- به امسلمه گفت:
يا أماه! قد شاءالله عزوجل أن يراني مقتولا مذبوحا ظلما و عدوانا. و قد شاء أن يري حرمي و رهطي و نسائي مشردين، و أطفاني مذبوحين مظلومين مأسورين مقيدين و هم يستغيثون فلا يجدون ناصرا و لا معينا.
اي مادر! خداي بزرگ مقدر فرموده و خواسته است مرا اين چنين ببيند که از روي ستم و دشمني شهيد شوم. و اهل بيت و زنان مرا آواره و کودکان مرا سر بريده و مظلوم و اسير و گرفتار در زنجير ببيند، در حالي که آنها استغاثه ميکنند، ولي يار و ياوري نمييابند.
در روايت ديگري است که امسلمه گفت: نزد من تربتي است که جدت رسول خدا - صلي الله عليه و آله - آن را به من داده است، و من نيز آن را در شيشهاي نگهداري کردهام. حضرت - عليهالسلام- به او فرمود:
والله اني مقتول کذلک و ان لم أخرج الي العراق يقتلوني ايضا.
به خدا سوگند، که من کشته ميشوم، حتي اگر به عراق نروم، آنها مرا خواهند کشت.
آن گاه حضرت تربتي از خاک کربلا برداشت و در شيشهاي گذاشت و به امسلمه داد و به او گفت:
اجعليها مع قارورة جدي، فاذا فاضتا دما فاعلمي أني قد قتلت.
اين خاک را با خاکي که جدم به تو سپرده است در يک جا قرار بده، و هرگاه آن دو خاک خون رنگ شدند، بدان که مرا در کربلا شهيد کردهاند.
سرانجام امام حسين - عليهالسلام- همراه با فرزندان خويش و فرزندان برادر و برادران خود و با تمام اهل بيتش - دو روز مانده به ماه رجب و در شب يکشنبه - از مدينهي طيبه به سوي مکهي معظمه خارج شد. و به روايت شيخ مفيد اين آيه را تلاوت فرمود که حضرت موسي (ع) هنگام بيرون رفتن به سوي مدين از ترس فرعون تلاوت فرمود:
فخرج منها خائفا يترقب قال رب نجني من القوم الظالمين.
از شهر خارج شد در حالي که ترسان و منتظر دشمنان بود. و گفت: پروردگارا! مرا از گروه ستمکاران نجات ده.
سرانجام حضرت در شب جمعهي روز سوم ماه شعبان وارد مکه شد و به اين آيهي شريفه تمثل جست:
و لما توجه تلقاء مدين قال عسي ربي أن يهديني سواء السبيل.
چون حضرت موسي (ع) متوجه شهر مدين شد، گفت: اميد است پروردگارم مرا به راه راست هدايت کند.
منتهي الامال، ص 360-355 و نفس المهموم، ص 79-67.
سرشگ خوبان، عبدالرحيم موگهي