بسم الله الرحمن الرحیم
#ایام_صفر
#راس_الحسین_علیه_السلام
#قرآن_و_امام_حسین_علیه_السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#زینب_سلام_الله_علیها_رسول_کربلاء
#مجلس_یزید_لعنة_الله_علیه
#مجلس_شراب
خطبه امام سجاد ع در مجلس یزید لع در افشاگری بنی امیه لع
به یاد بود بسیجی عاشق،مدافع حرم سیدالشهداء شهید مرتضی کارگر شریف و همرزمانش شهیدان علی ارغیانی و علی اکبر شاهمرادی وتمامی شهدای حرم حضرت زینب که خونشان طلیعه ظهور امام عصر عج است.
شهدای ذکر شده عاشق این خطبه بودند
گويند: امام زين العابدين به يزيد لعين فرمود: «مرا اجازت ده تا خطبه بخوانم روز جمعه.» گفت: «شايد.»
چون روز جمعه شد، زيد، ملعوني به دست آورد سخت فصيح و شوخ و گفت: «بايد که بر منبر روي و هرچه بر زبان آيد، از بدی علي و حسين بگويي و ثنا و شکر شيخين تقرير کني.»
آن شخص بر منبر رفت و هر مطلبی که مقدور بود، گفت.
امام گفت: «اجازت ده تا من نيز خطبه بخوانم.» لعين را ندامت و پشيماني حاصل شد. گفت: «نه!»
مردم بسيار شفاعت کردند. قبول نکرد. پسر آن لعين، معاويه گفت: «اي پدر! او در صغر سن است. بگذار تا خطبه بخواند. معلوم است که خطبهي او به چه رسد.»
يزيد گفت: «شما در کار او و در کار اين خاندان به شکايد. ايشان را علم و فصاحت ميراثي است. من ميترسم که از زير اين خطبه فتنه حاصل شود که وبال ما باشد.» عاقبت اجازت داد.
امام عليهالسلام بر منبر رفت و گفت: «الحمد لله الذي لا بداية له، والدائم الذي لا نفاد له، والأول الذي لا أول لأوليته، والآخر الذي لا مؤخر لآخريته. والباقي بعد فناء الخلق، قدر الليالي والأيام، و قسم فيما بينهم الأقسام، فتبارک الله الملک العلام.»
«شکر و سپاس مر خداي را که بدايتي نيست مر او را دائمي که تمامي نيست مر او را اولي که او را اولي نيست و آخري که آخر کنندهاي نيست آخر او را و باقي که بعد از فنا همه چيز باشد. تقدير کرد شبها و روزها را و قسمت کرد در مابين ايشان قسمتهاي فتبارک الله پادشاهي داننده را.»
به اين ترتيب ميفرمود: پس به آخر گفت: «حق تعالي حلم و علم و شجاعت و سخاوت به ما داد و محبت بر دل مؤمنان نهاد و رسول صلي الله عليه و آله وسلم و وصي او و سيدالشهدا و جعفر طيار در بهشت و دو سبط اين امت و مهدي که دجال را بکشد از ماست.»
«ايها الناس! من عرفني فقد عرفني، اي مردمان! هر که مرا شناسد، پس شناسد
و من لم يعرفني فقد أعرف بحسبي و نسبي،و هر که مرا نشناسد،حسب و نسب خود ظاهر کنم تا بشناسد.
أنا ابن مکة و مني منم پسر مکه و مني
أنا ابن زمزم والصفا منم پسر زمزم و صفا
أنا ابن من حمل الرکن بأطراف الردا منم پسر آن کس که برداشت رکن را بر اطراف ردا.
أنا ابن خير من ائتزر و ارتدي منم پسر بهترين آنان که ازار پوشيده و ردا بر دوش انداخته است.
أنا ابن خير من طاف وسعي منم پسر بهترين از هرکس که طواف کرده و سعي کرده است.
أنا ابن خير من حج و أتي منم پسر بهترين کسي که حج کرد و بيامد،
أنا ابن من أسري به الي المسجد الأقصي منم پسر آن کس که خدا او را حرکت داد به سمت مسجد القصی
أنا ابن من بلغ به الي سدرة المنتهي منم پسر آنکس که نزديک شد به خداپس سخت نزديک شد.
أنا ابن من دني فتدلي فکان قاب قوسين أو أدني پس بوده نزديکي دو کماندار يا نزديکتر.
أنا ابن من أوحي اليه الجليل الي ما أوحي منم پسر آنکس که وحي کرد به او خداي بزرگ به آنچه وحي کرد.
أنا ابنالحسين القتيل بکربلاء منم پسر حسين کشته شده به کربلا.
أنا ابنعلي المرتضي منم پسر علي مرتضي
أنا ابنمحمد المصطفي منم پسر محمد مصطفي
أنا ابنفاطمة الزهراء منم پسر فاطمهي زهرا
أنا ابنخديجة الکبري منم پسر خديجهي کبري
أنا ابنسدرة المنتهي منم پسر سدرة المنتهي.
أنا ابنشجرة طوبي منم پسر شجرهي طوبي.
أنا ابن المرمل بالدماء منم پسر آغشته به خونها
أنا ابن من بکي عليه الجن في الظماء منم پسر آنکس که بگريست بر او جنيان در ظلمات.
أنا ابن من ناح عليه الطيور في الهواء منم پسر آنکس که نوحه کردند بر او مرغان هوا.»
چون سخن به اينجا رسانيد، غريو از خلق برآمد و مردم در گريه افتادند. يزيد ملعون بر خود ترسيد و بانگ بر مؤذن زد که: «بانگ نماز بگو.» مؤذن برخاست و گفت: «الله اکبر.»امام فرمود:
«نعم، الله أکبر و أعلي و أجل و أکرم مما أخاف و أحذر؛ يعني گفت: «آري! خدا بزرگتر و برتر است و جليلتر و کريمتر از آنچه من ميترسم و حذر ميکنم.»
چون مؤذن گفت: «أشهد أن لا اله الا الله».امام گفت:
«نعم، أشهد مع کل شاهد و أحتمل علي کل جاحد، أن لا اله غيره و لا رب سواه؛ آري
#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات 4
#زینب_سلام_الله_علیها_رسول_کربلاء
#زینب_س_و_پیامبر_ص
#روضه_های_حضرت_زینب_س
#سیره_و_اخلاق_حضرت_زینب_س
#عفاف_و_حجاب_در_قرآن
#عفاف_و_حجاب_در_عاشوراء
چگونه حضرت زینب س در لباس عفاف و حجاب به زیارت رسول اکرم ص می رفت؟
گریزهای زیبا به عفاف و حجاب اسراء در روز عاشوراء
کيف کانت تخرج الي زيارة قبر جدها رسول الله
(حدث) يحيي المازني قال: کنت في جوار أمير [1] المؤمنين عليهالسلام في المدينة مدة مديدة، و بالقرب من البيت الذي تسکنه زينب ابنته، فلا و الله ما رأيت لها شخصا و لا سمعت لها صوتا، و کانت اذا أرادت الخروج لزيارة جدها رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم تخرج ليلا و الحسن عن يمينها و الحسين عن شمالها و أميرالمؤمنين أمامها، فاذا قربت من القبر الشريف سبقها أميرالمؤمنين عليهالسلام فأخمد ضوء القناديل، فسأله الحسن مرة عن ذلک؟ فقال: أخشي أن ينظر أحد الي شخص أختک زينب.
النقدي، زينب الکبري، /22 مساوي عنه: البحراني، العوالم (المستدرک)، 955/2 - 11؛ الصادق، وليدة النبوة و الامامة، /15 - 14؛ الهاشمي، عقيلة بنيهاشم، /13؛ موسي محمد علي، السيدة زينب، /76 - 75؛ دخيل، أعلام النساء، /17 - 16
[نشوء السيدة زينب عليهاالسلام]: نعم، لقد نشأت السيدة زينب عليهاالسلام في حجر أبيها أميرالمؤمنين عليهالسلام و تربت علي يديه، و تثقفت بثقافته حتي بلغت أشدها، و عندها اشتهرت - کما في کتب السيرة و التاريخ من الخاصة و العامة - من بين نساء قريش، و مخدرات بنيهاشم، و بنات آل عبدالمطلب، بکثرة العبادة و الزهادة، و بتمام الحياء و العفة، و بوفور العقل و الحکمة، و بکمال الأخلاق و الآداب، و بنهاية المهابة و الجلالة، بل انها عليهاالسلام أصبحت تمثل - و بجداره - مليکة العرب و العجم السيدة خديجة الکبري عليهاالسلام و مليکة بنات الأنبياء فاطمة الزهراء عليهاالسلام، و لذلک کان أبوها أميرالمؤمنين يکن لها غاية الاحترام و التبجيل، حتي أنها اذا أرادت التشرف بزيارة جدها رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، کانت تتشرف ليلا، و ذلک بعد أن يأمر أبوها أميرالمؤمنين عليهالسلام باطفاء أضوية المسجد، و کان يصحبها هو و أخواها الامامان: الحسن و الحسين عليهماالسلام ذهابا و ايابا. [2]
الجزائري، الخصائص الزينبية، /157 - 156
و بلغت في العفاف و الحجاب مبلغا لا يسمع الجيران قط کلامها، و لا يري شخصها في النهار أحد من الأجانب.
فاذا أرخي الليل سدوله، و هجع الناس، فتخرج لزيارة قبر جدها العظيم صلي الله عليه و آله و سلم، يحف بها أبوها و أخواها، فاذا اقتربوا من الضريح سبق أبوها الي القناديل يخنق أضوائها لکي لا يري أحد شخص کريمته المخدرة، ثم بعد مدة أصبحت زوجة لأشبه الناس بالنبي خلقا و خلقا، و من ذؤابة بنيهاشم و أکابر أثرياء الحجاز، يباري السحاب جودا، و لا يزال بيته مأوي الطارقين و مقصد العفاة المقترين و مئات الأرامل و الأيتام.
السابقي، مرقد العقيلة زينب، /21 - 20
[
[1] [في عقيلة بنيهاشم مکانه: و لقد حدث يحيي المازني عن خفارتها و صوتها، قال: کنت مجاورا لأمير...].
[2] يحيي مازني قسم ميخورد که ساليان دراز در جوار حضرت علي و دخترش زينب کبري بودم و در اين مدت متمادي اصلا قامت آن مخدره را نديدم و صوت و صداي او را نشنيدم. هر وقتي که ارادهي زيارت قبر مطهر جدش حضرت رسالت صلي الله عليه و آله و سلم را داشت، در دل شب از خانه بيرون ميشد. حضرت علي عليهالسلام در پيش و دو برادرش در راست و چپ وي بودند و در موقع نزديکي قبر مطهر، حضرت علي عليهالسلام سبقت ميگرفت و قنديلها را خاموش ميکرد و در جواب استفسار امام حسن عليهالسلام از سبب آن ميفرمود: «ميترسم که نظر بيگانه به قامت خواهرت افتد.»
مدرس، ريحانة الأدب، 327 - 326/8
و هر گاه عليا مخدره زينب براي زيارت جدش رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ارادهي مسجد مينمود، امام حسن از يک طرف و امام حسين از يک طرف آن مخدره ميرفتند و اميرالمؤمنين کسي را ميفرستاد که چراغهاي مسجد را خاموش کنند، مبادا نامحرمي به سوي آنها نظر کند.
محلاتي، رياحين الشريعة، 60/3.
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ای دی برای ارسال سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk
لینک گروه مقتل متضمن البکاء
مخصوص پرسش از سوالات مقتل امام حسین ع
https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrD-rSAOIK0SWg
#عطش_علی_اصغر_ع_شب_هفتم_محرم 20
#زینب_سلام_الله_علیها_رسول_کربلاء
زینب س و مقتل علی اصغر ع
تواتر مقاتل در شهادت علی اصغر ترجمه در بالاست به لحاظ اسنادش اورده شد)
قال: ولمّا رأى الحسين عليه السلام مصارع فتيانه وأحبّته، عزم على لقاء القوم بمهجته ونادى: هل من ذابّ يذبّ عن حرم رسول اللَّه صلى الله عليه و آله؟ هل من موحِّد يخاف اللَّه فينا؟
هل من مغيث يرجو اللَّه بإغاثتنا؟ هل من معين يرجو ما عند اللَّه في إعانتنا؟ فارتفعت أصوات النِّساء بالعويل، فتقدّم إلى [باب] الخيمة، وقال لزينب: ناوليني ولدي الصّغير حتّى أودِّعه، فأخذه وأومأ إليه ليقبِّله فرماهُ حرملة بن الكاهل الأسديّ لعنه اللَّه تعالى بسهم، فوقع في نحره فذبحه.
فقال لزينب: خذيه، ثمّ تلقّى الدّم بكفّيه،فلمّا امتلأتا، رمى بالدّم نحو السّماء، (7*) ثمّ قال: هوّن عليَّ ما نزل بي أ نّه بعين اللَّه. قال الباقر عليه السلام: فلم يسقط من ذلك الدّم قطرة إلى الأرض 8. 11
ابن طاوس، اللّهوف،/ 116- 117/ عنه: البهبهاني، الدّمعة السّاكبة، 4/ 335؛ الدّربنديّ، أسرار الشّهادة،/ 402؛ القمّي، نفس المهموم،/ 349؛ القزويني، تظلّمالزّهراء،/ 203؛ الحائري، ذخيرة الدّارين، 1/ 140، 141، المازندراني، معاليالسّبطين، 1/ 423- 424؛ النّقدي، زينب الكبرى،/ 105- 106؛ الميانجي، العيونالعبرى،/ 171- 172؛ الزّنجاني، وسيلة الدّارين ،/ 283، 284
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
بسم الله الرحمن الرحیم
#وقایع_شام_غریبان
#مقتل_گودال
#مصرع_الحسین_علیه_السلام_مقتل_گودال
#زینب_سلام_الله_علیها_رسول_کربلاء
بأبي من عسکره في يوم الاثنين نهبا،
بالجمله، به حکم پسر سعد، آتش در خيمه هاي اهل بيت زدند. شعلهي نار بالا گرفت. فرزندان پيغمبر دهشت زده و آسيمه سر از خيمهها بيرون دويدند و با سر و پاي برهنه به جانب مصرع (مصرع: محل افتادن بر زمين.) حسين عليهالسلام روان گشتند و دوان دوان خود را به قتلگاه رسانيدند و سر و روي را با مشت و سيلي بخستند.
زينب عليهاالسلام با صوتي حزين و قلبي کئيب (کئيب: اندوهناک) ندا برداشت که:
وا محمداه! صلي عليک مليک السماء، هذا حسين مرمل بالدماء، مقطع الأعضاء و بناتک سبايا. الي الله المشتکي و الي محمد المصطفي و الي علي المرتضي و الي حمزة سيد الشهداء. وا محمداه! هذا حسين بالعراء، يسفي عليه الصبا، قتيل أولاد البغايا. يا حزناه! يا کرباه: اليوم مات جدي رسول الله. يا أصحاب محمداه! هؤلاء ذرية المصطفي، يساقون سوق السبايا.
و نيز فرمود: يا محمداه! بنات السبايا و ذريتک مقتلة، تسفي عليهم ريح الصبا و هذا حسين مجزوز الرأس من القفاء، مسلوب العمامة و الرداء.
بأبي من عسکره في يوم الاثنين نهبا،
بأبي من فسطاطه مقطع العري،
بأبي من لا هو غائب فيرتجي و لا جريح فيداوي،
بأبي من نفسي له الفداء،
بأبي من له الهموم حتي قضي،
بأبي من هو العطشان حتي مضي،
بأبي من شيبه تقطر بالدماء، بأبي من جده رسول اله السماء،
بأبي من هو سبط نبي الهدي،
بأبي محمدا المصطفي،
بأبي خديجة الکبري،
بأبي عليا المرتضي،
بأبي فاطمة الزهراء سيدة النساء،
بأبي من ردت له الشمس حتي صلي.
زينب از در زاري و استغاثت (استغاثة: داد خواستن، ياري طلبيدن.) فرياد برداشت که: «وا محمداه! آفرينندهي آسمان بر تو رحمت کناد!
اينک حسين است با اعضاي پاره پاره در خون خويش آغشته (آغشته: آميخته.).
اينک دختران تواند که مانند اسيران، شکايت و استغاثت به درگاه اله و محمد مصطفي و علي مرتضي و حمزه سيد الشهداء ميبرند.
وا محمداه! اينک حسين است، قتيل اولاد زنا و دستخوش باد صبا. اي قوم! نگران باشيد، مصايب و مکاره مرا. همانا امروز جد من رسول خدا وفات نمود. اي اصحاب رسول خدا!
اينک ذريهي رسول خداست که چون اسيران ميرانند. يا محمداه! اينک دختران تواند که اسيرانند.
اينک فرزندان تواند که مقتول و مهب (مهب: محل وزش باد.) باد صبايند.
اينک حسين تست که سرش را از قفا بريدهاند و سلاح و سلبش را به غارت بردهاند.
پدر و مادرم فداي آن کسي که لشکرش را روز دوشنبه منهوب داشتند.
پدر و مادرم فداي آن کس که سراپردهاش را نگون آوردند.
پدر و مادرم فداي مسافري که اميد مراجعت از براي او نيست و مجروحي که در خور مداوا (مداوا: معالجه.) نتواند بود.
جان من فداي آن کس که جان من خاص از براي فداي او است.
پدر ومادرم فداي آن کس که در حزن و الم بزيست تا گاهي که درگذشت.
پدر و مادرم فداي آن کس که با لب تشنه وداع جهان گفت.
پدر و مادرم فداي آن کس که خون فرق مبارکش بر روي و موي بدويد.
پدر و مادرم فداي آن کس که جدش رسولخدا و فرزند نبي هدي بود.
جانم فداي محمد مصطفي و خديجهي کبري و علي مرتضي و فاطمهي زهرا، سيدهي نسا باد، در و مادرم فداي آن کس که آفتاب از براي او بازگشت نمود تا نماز بگذاشت.»
چون زينب اين کلمات بگفت، دوست و دشمن به ناله او بناليدند و به هاي هاي بگريستند و هر يک از اهل بيت، جسد شهيدي را در بر کشيدند و زار زار بگريستند. سکينه دختر حسين جسد پاره پارهي پدر را در برکشيد و سينهي خود رابر سينهي مبارک آن حضرت بچسبانيد و به عويل و ناله که دل سنگ خاره را پاره ميکرد، ميناليد و ميگريست.
سپهر، ناسخ التواريخ سيد الشهدا عليهالسلام، 30 - 28 / 3
@m_h_tabemanesh @zameneashk
بسم الله الرحمن الرحیم
#ایام_صفر
#امام_سجاد_علیه_السلام
#زینب_سلام_الله_علیها_رسول_کربلاء
#وقایع_عصر_عاشوراء
#آتش_در_خیام
روضه عصر عاشوراء و امام سجاد ع
و في روضة الصفا: [...] فأمر باحراق خيام أهل بيت المصطفي، ألا لعنة الله علي القوم الظالمين..
در روضة الصفا آمده است.. پس دستور دادندبه آتش زدن خیام اهل حرم اهل االبیت مصطفی ع که لعنت خدا بر آنها باد..
ان زينب الکبري أقبلت علي زين العابدين و قالت: يا بقية الماضين و ثمال القاقين، قد أضرموا النار في مضاربنا فما رأيک فينا؟
در عصر عاشوراء هنگام آتش زدن خیمه ها حضرت زینب س نزد امام سجاد ع رفت و کسب تکلیف فرمود: ای یادگار اولیاء و ائمه و صالحین آتش در خیمه ها افکنده اند نظر شما در این باره چیست؟
فقال عليهالسلام: عليکن بالفرار، فَفَرَرنَ بنات رسول الله صائحاتٌ باکياتٌ نادباتٌ الا زينب الکبري
امام سجاد ع فرمودند همه زنان و بچه ها فرار کنند، پس زنان و دختران رسول خدا فریاد زنان،اشگ ریزان، بر سر زنان به سمت بیابانها و میدان جنگ فرار کردند مگر حضرت زینب س.
فانهاکانت واقفة تنظر الي زين العابدين لأنه لا يتمکن من النهوض و القيام .
حضرت زینب س بر در خیمه ی در حال سوختن ایستاده بود و به امام سجاد ع نگاه می کرد زیرا امام سجاد ع قدرت نشستن و برخواستن را نداشت.
قال بعض من شهد: رأيت امرأة جليلة واقفة بباب الخيمة و النار تشتعل من جوانبها و هي تارة تنظر يمنة و يسرة و أخري تنظر الي السماء و تصفق بيديها و تارة تدخل في تلک الخيمة، و تخرج
شاهدان عینی گفتند دیدیم زنی نورانی و مجلله ای را که بر در خیمه ایستاده بود و آتش اطرافش را گرفته و شعله ور بود و او گاهی به سمت راست و گاهی به سمت چپ نگاه می کرد و گاهی به آسمان می نگریست و دستهای خویش را بهم می زد( اضطراب شدید حضرت زینب س)و گاهی داخل خیمه می رفت و بیرون می آمد
فأسرعت اليها و قلت: يا هذي ما وقوفک هاهنا؟! و النار تشتعل من جوانبک، و هؤلاء النسوة قد فررن و تفرقن و لم تلحقي بهن و ما شأنک؟
به عجله به سمتش رفتم و به او گفتم چرا شما فرار نمی کنی و در محل ایستاده ای در حالیکه آتش تو را محاصره کرده است و تمام زنها گریخته اند و متفرق شده اند و چرا به ایشان ملحق نمی شوی و دلیل ایستادن شما چیست؟
و قالت: يا شيخ، ان لنا عليلا من الخيمة و هو لا يتمکن من الجلوس و النهوض فکيف أفارقه و قد أحاطت النار به.
گفت ای شیخ ما مریضی در این خیمه داریم و او نمی تواند بنشیند و بلند شود پس چگونه او را رها کنم در حالیکه در میان آتش است.
المازندراني، معالي السبطين، 89 - 88 ، 87 / 2: مثله الزنجاني، وسيلة الدارين، / 344 - 343 ، 337
و هم در آن کتاب از کتاب مفتاح البکا مروي است که حميد بن مسلم گفت: چون آتش در خيمهها بلندي و فزايش گرفت،
«رأيتُ امرأةً ألقت نفسها علي النار فجائت بجسد کأنه ميتٌ و رِجلاهُ تَجران علي الأرض»
زني را دیدم که خود را در آن آتش شعلهور بيفکند و جسدي را بیرون آورد که گوئیا مرده است و هر دو پايش را بر زمين ميکشيد. گفتم: «اين جاريه کيست؟»
گفتند: «زينب دختر اميرالمؤمنين است.»
گفتم: «اين بيمار کيست؟»
گفتند: «علي بن الحسين عليهمالسلام.»
و چون آن جاريه را نظر به پسر سعد افتاد، فرمود: «اي پسر سعد! خداوند نسلت را قطع نمايد. آيا پدرت سعد تو را به اين کار وصيت نهاده بود؟»
سپهر، ناسخ التواريخ حضرت زينب الکبري عليهاالسلام، 253، 252، 242، 240/1.
نکات مقتل :
1. بزرگترین درس مقتل ولایت مداری زنها است که در خیام محکم نشسته بودند و منتظر فرمان امام زمانشان بودند می سوختند و منتظر فرمان ولایت بودند. امام حسین ع موکدا به زنان فرموده بودند که خیمه را ترک نکنند و ما می بینیم بغیر از چند نفر از زنان که حضورشان در میدان و کمک به امام حسین ع لازم بود نامی از سایر زنان در منابع مقتلی نیست و از آنان به صورت حرکت های دسته جمعی یاد می شود که بزرگترین درس عفاف و حجاب برای زنان عاشورایی است و به دلیل همین عفت و حجاب است که سوال می شود آیا حضرت لیلی و یا همسر عباس ع و ..در کربلاء بوده اند؟ جواب عفاف و حجاب شدید آنها در خیام است. که در جمع حاضر نشده اند. و نامی از آنها نیست. زنان بعد از حکم امام سجاد ع فرار کردند . می سوختند مطیع ولایت بودند آتش نتوانست آنها را از ولایت جدا کند.
2. عزیزان مقتل نکات بسیار زیادی برای گریز زدن دارد که توجه شود.
3. نکات اخلاقی و تربیتی مقتل را اگر در زیر سایه مولی متوجه شدید ارسال کنید تا بقیه استفاده کنند.
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
4_652547102974417094.ogg
حجم:
617K
#زینب_سلام_الله_علیها_رسول_کربلاء
اسم حضرت زینب س مکتوب بر عرش الهی « مناسب برای مقدمه ی منبر حضرت زینب س»
استاد تابع منش
@zameneashk1
4_652547102974417096.ogg
حجم:
706.3K
#زینب_سلام_الله_علیها_رسول_کربلاء
ثواب اشک بر حضرت زینب س ،برای ورود به منبر حضرت زینب س
استاد تابع منش
@zameneashk1