eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.6هزار عکس
34.5هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
شمائل و سيرت محمد (ص) ۱- صدوق گويد: ابواحمد حسن بن عبدالله بن سعيد عسكري ما را حديث كرد كه ابوالقاسم عبدالله بن محمد بن عبدالعزيز بن منيع گويد: اسماعيل بن محمد بن اسحاق بن جعفر بن محمد بن علي بن حسين (ع) در مدينه پيامبر (ص) مرا حديث كرد كه علي بن موسي بن جعفر بن محمد، از موسي بن جعفر بن محمد، از پدرش جعفر بن محمد، از پدرش محمد بن علي، از پدرش علي بن حسين (ع) نقل نمود كه حسن بن علي بن ابي طالب (ع) فرمود: از دايي‌ام هند بن ابي هاله كه وصّاف پيامبر (ص) بود درباره ويژگيهاي پيامبر (ص) سؤال كردم و او گفت: پيامبر (ص) بسيار موقّر و با هيبت بود، چهره اش مانند ماه شب چهارده مي درخشيد، قامتي بلندتر از افراد ميان بالا و كوتاهتر از افراد باريك و بلند داشت، داراي سري نسبتا بزرگ، موهايش نه مجعد و نه فرو هشته بود، اگر گيسهاي بافته اش باز مي‌شد فرق باز مي‌كرد، و گرنه آن را به حال خود وا مي‌گذاشت و موهايش از لاله گوش او تجاوز نمي كرد، رنگي روشن، پيشاني پهن و ابرواني كشيده و باريك و كماني و ناپيوسته داشت، هرگاه عصباني مي‌شد رگ ميان ابروانشان متورم مي‌شد، بيني ايشان كشيده و در قسمت بالايش كمي آبرمده و خميده بود، نورانيتي داشت كه همواره حضرت را در ميان داشت به طوري كه كسي كه آن حضرت را نيك نمي شناخت متكبّرش مي‌پنداشت، محاسني انبوه، گونه‌هايي هموار و كم گوشت، دهاني نسبتا بزرگ، دندانهايي سفيد و درخشان و گشاده از هم داشت، از سينه تا ناف باريكه اي از مو كشيده شده بود، گردنش به گريبان پيكره اي سيمين مي‌مانست، اندامي متناسب و بدني سفت و سخت داشت و شكم و سينه اش همسطح بودند، شانه‌هاي پهن، استخوانبدي درشت، و بدني سفيد و بي مو داشت، از گلوگاه تا ناف آن حضرت رسته مويي نازك مانند يك خط كشيده شده بود، و قسمت سينه‌ها و شكم و ديگر قسمتهاي بدنش عاري از مو بود و در مقابل دستها و شانه‌ها و بالاي سينه اش پر مو بود، ساقهاي دستش كشيده، كف دستش درشت، و دستها و پاهايش زبر و كشيده بود، انگشتاني كشيده و خوش تراش داشت، گودي كف پاهايش به اندازه بود، قسمت قوزك پاهايش به پايين نرم و صاف و بدون تركيدگي بود به طوري كه آب از روي پايش رد مي‌شد، مردانه و با قوّت راه مي‌رفت و پاهايش را محكم از زمين بر مي‌داشت، در موقع راه رفتن كمي متمايل به جلو حركت مي‌كرد، با وقار و سريع و با گامهايي بلند راه مي‌رفت، در هنگام راه رفتن گويا در سرازيري حركت مي‌كرد، هر گاه مي‌خواست به چپ يا راست رو كند با تمام بدن بر مي‌گشت، چشمانش فرو هشته بود و بيشتر به زمين نگاه مي‌كرد تا به آسمان، غالبا از گوشه چشم مي‌نگريست (نگاهش آزرم گين بود و مستقيما به صورت كسي خيره نمي شد) به هر كس مي‌رسيد ابتدا به سلام مي‌كرد. امام حسن گويد: به دايي‌ام گفتم: سخن گفتن پيامبر را برايم توصيف كن، گفت: آن حضرت پيوسته محزون و هميشه در حال انديشيدن بود، آسايش و راحتي نداشت، بدون ضرورت سخن نمي گفت، سخن را از گوشه‌هاي دهان آغاز و به همان جا ختم مي‌كرد، مختصر و مفيد مي‌گفت، نه كم و نه زياد، نرم خو بود، نه خشن و درشت خوي، خواري را تحمل نمي كرد، نعمت و احسان ديگران هر چند اندك، در نظرش بزرگ بود و از آن مذمّت نمي كرد، از طعم غذا نه تعريف مي‌كرد و نه مذمّت، دنيا و آنچه در آن است ايشان را به خشم نمي آورد، اما وقتي پاي حقّ در ميان مي‌آمد كسي او را نمي شناخت و هيچ چيز در مقابل خشم او تاب نمي آورد تا انتقام مي‌گرفت، هر گاه اشاره مي‌كرد با تمام دست اشاره مي‌كرد، و در هنگام تعجب از چيزي دست خود را برمي گرداند، در هنگام صحبت كردن دست راستش را به دست چپ نزديك مي‌ساخت و با شصت دست راست به كف دست چپ مي‌زد، هر گاه خشم مي‌گرفت چهره خود را با ناراحتي بر مي‌گرداند، و در هنگام شادي چشمان خود را به زير مي‌افكند، خنده اش بيشتر به صورت لبخند بود، و در هنگام خنديدن دندانهايش مانند دانه‌هاي تگرگ نمايان مي‌شد. حسن (ع) گويد: اين خبر را براي مدتي از حسين پنهان داشتم و بعدا كه برايش باز گفتم دريافتم كه پيش از من از دايي‌ام همين چيزي را پرسيده است كه من از او پرسيده ام. همچنين متوجه شدم كه آن بزرگوار از پدرمان درباره آمد و شد و نشستن پيامبر و نحوه آن پرسيده و در اين باره چيزي را فرو ننهاده است. حسين (ع) گويد: از پدرم درباره نحوه ورود رسول خدا (ص) (به منزل) سؤال كردم و ايشان فرمود: آن حضرت وقتي به منزلش مي‌رفت اوقات خود را سه قسمت مي‌كرد: يك قسمت را به خداوند تعالي اختصاص مي‌داد، يك قسمت را به خانواده اش، و يك قسمت را هم به خودش، سپس قسمت خود را ميان خود و مردم تقسيم مي‌كرد، و اول خواصّ وارد مي‌شدند و سپس ساير مردم، و از اين وقت چيزي را از آنان دريغ نمي كرد، و رفتار و سيره آن بزرگوار در وقت اختصاص داده شده به امّت اين گونه بود كه اهل فضل را بر ديگران مقدم مي‌داشت، و به اندازه منزلتشان در دين آنان را بر ديگران مقدّم مي‌شمرد، بعضي از مراجعه كنندگان يك
امام حسين (ع) فرمود: از پدرم راجع به سكوت رسول خدا (ص) پرسيدم، فرمود: سكوتش در چهار مورد بود: بردباري، هوشياري و احتياط، ارج نهادن، و انديشيدن، اما ارج نهادنش در يكسان نگاه كردن به مردم و يكسان گوش كردن به سخنان آنان بود، و انديشيدنش در اموري بود كه مي‌ماند يا فاني مي‌شد، بردباري و شكيبايي را با هم داشت به طوري كه هيچ چيز آن حضرت را به خشم نمي آورد و او را از كوره به در نمي برد، و هوشياري و احتياطش هم در چهار مورد بود: انجام كارهاي نيك تا ديگران به ايشان اقتدا كنند، ترك كارهاي زشت و ناپسند تا ديگران نيز آنها را ترك كنند، دقت نظر در اصلاح امّتش، و اقدام به كارهايي كه خير دنيا و آخرت امّتش در آنها بود، درود خدا بر او و خاندان پاكش باد۱. ۲- ابوجعفر طوسي از محمد بن محمد ، از ابوحفص بن عمر بن محمد بن علي صيرفي، از ابوالحسن بن مهرويه قزويني، از داود بن سليمان غازي، از امام رضا علي بن موسي (ع) روايت كرده است كه فرمود: پدرم عبد صالح، موسي بن جعفر، مرا چنين حديث نمود كه جعفر بن محمد صادق فرمود: پدرم محمد بن علي باقر فرمود: پدرم علي بن حسين زين العابدين مرا چنين حديث كرد كه پدر شهيدم حسين بن علي فرمود: پدرم اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (ع) مرا حديث كرد و فرمود: چون كاري به سراغ پيامبر (ص) مي‌آيد آن را آسان نموده و مي‌فرمود: الحمد لله الّذي بنعمته تتمّ الصالحات (ستايش از آن خدايي است كه به نعمت او كارهاي صالح انجام پذيرد) و چون كاري كه ناخشنودش داشت به سراغش مي‌آمد، مي‌فرمود: الحمد لله علي كل ّ حال (ستايش در هر حال از آنِ خداست) ۲. ۳- عبدالله بن جعفر حميري از ريّان بن صلت نقل نمود كه از امام رضا (ع) شنيدم مي‌فرمود: چون رسول خدا (ص) سپاهي را گسيل مي‌داشت، كسي را به فرماندهي ايشان تعيين مي‌كرد و همراه او تني چند از معتمدان خود را بر مي‌انگيخت تا از او تجسّس كند۳. ۴- كليني از محمد بن يحيي، از احمد بن محمد، از معمر بن خلاد، از امام رضا (ع) نقل كند كه حضرتش فرمود : چون پيامبر (ص) صبح مي‌نمود به اصحابش مي‌فرمود: (آيا بشارتهايي داريد؟ يعني رويا / خوابي ديده ايد) ۴. ۵- كليني از چند تن از اصحاب، از سهل بن زياد، از هيثم بن ابي مسروق نهدي، از موسي بن عمر بن بزيع نقل كرده كه وي گفت: به امام رضا (ع) گفتم: مردم چنين نقل كنند كه هرگاه رسول خدا (ص) به راهي مي‌رفت از راهي ديگر باز مي‌گشت، آيا پيوسته چنين مي‌كرد؟ حضرتش فرمود: آري من نيز در بسياري از اوقات چنين مي‌كنم، تو نيز چنين كن، سپس به من فرمود: كه اين كار به تو بيشتر روزي رساند ۵. ۶- مفيد گويد: ابوحفص عمر بن محمد مرا حديث كرد كه علي بن مهرويه قزويني گفت: داود بن سليمان غازي ما را حديث كرد كه امام رضا (ع) علي بن موسي ما را حديث كرد و فرمود: پدرم موسي بن جعفر مرا حديث كرد و فرمود: پدرم جعفر بن محمد مرا حديث كرد و فرمود: پدرم محمد بن علي گفت: پدرم علي بن حسين گفت: پدرم حسين بن علي مرا حديث نمود كه پدرم علي بن ابي طالب (ع) فرمود: رسول خدا (ص) فرمودند فرشته اي نزدم آمد و گفت: اي محمد، پروردگارت سلام رسانده مي‌فرمايد: اگر بخواهي بيابان مكه را براي تو طلا كنم، فرمود : سر به آسمان بلند كردم و گفتم: پروردگارا امروز را سيرم و تو را سپاس مي‌گويم و روزي را كه گرسنه‌ام از تو مي‌خواهم ۶. ۷- صدوق به اسناد خود از علي (ع) كه حضرتش فرمود: پيامبر (ص) سه روز از نان گندم سير نخورد تا آنگاه كه به ديدار حقّ شتافت۷. منبع حديث ۱- عيون أخبار الرضا ۱/ ۳۱۵. ۲- أمالى طوسى ۱/ ۴۹. ۳- قرب الاسناد ۳۴۲. ۴- روضه كافى ۹۰. ۵- روضه كافى ۱۴۷. ۶- أمالى مفيد ۱۲۴. ۷- عيون أخبار الرضا ۲/ ۶۴. امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
حاجت و كار داشتند، برخي دو حاجت و بعضي بيشتر، و حضرت با آنان راجع به آنچه باعث اصلاح آنان و اصلاح امت بود مشغول صحبت مي‌شد و خبرهاي لازم را به آنها مي‌داد، و مي‌فرمود: افراد حاضر به افرادي كه در اين جا حضور ندارند اطلاع دهند، و كساني هم كه به من دسترسي ندارند، مشكلات و حاجاتشان را به من برسانيد، زيرا هر كس حاجت و گرفتاري كسي را كه به حاكم دسترسي ندارد به گوش حاكم برساند خداوند در روز قيامت او را ثابت قدم گرداند، در حضور آن حضرت مطالبي بيش از اينها مطرح نمي شد و به كسي هم اجازه نمي داد فراتر از اينها مطلبي مطرح كند، همچون پيشگاماني جستجوگر به خدمت آن حضرت مي‌رسيدند و با دستي پر و قادر به هدايت ديگران خارج مي‌شدند. امام حسين فرمود: از پدرم در باره نحوه رفتارش در بيرون از منزل سؤال كردم، فرمود: رسول خدا (ص) زبانش را از بيهوده گويي نگه مي‌داشت، سعي در تحبيب و جلب قلوب مردم داشت و آنها را از خود نمي رماند، بزرگ هر قومي را گرامي مي‌داشت و او را رئيس آنها قرار مي‌داد، همواره از مردم بر حذر و محتاط بود بدون آن كه خوشرويي خويش را از ايشان دريغ دارد، از حال اصحابش جويا مي‌شد و از مردم راجع به آنچه در ميانشان مي‌گذشت سؤال مي‌كرد، كارهاي خوبشان را تحسين و تأييد مي‌كرد، و كارهاي ناپسند را تقبيح و تحقير مي‌فرمود، در كارهايش معتدل و يكسان بود، همواره مراقب بود كه مردم دچار غفلت يا ملال و خستگي نشوند، نسبت به حق كوتاهي نمي كرد و از آن فراتر هم نمي رفت، اطرافيان ايشان بهترين‌ها بودند، و هر كس نسبت به مسلمانان خيرخواه تر و با آنان همدردي و همياري بيشتري نشان مي‌داد نزد رسول خدا (ص) مقام و منزلت بيشتري داشت. امام حسين فرمود: از پدرم درباره نحوه نشستن پيامبر پرسيدم، فرمود: رسول خدا (ص) نمي نشست و بر نمي خاست مگر با ذكر و ياد خدا، در اماكن عمومي نمي نشست و از اين كار هم نهي مي‌فرمود. هرگاه بر جمعي وارد مي شد كه نشسته بودند در كنار آخرين نفر مجلس مي‌نشست و ديگران را هم به اين كار امر مي‌فرمود، با همه حاضران در مجلس برخوردي يكسان داشت تا كسي فكر نكند كه ديگري نزد آن حضرت گرامي تر از اوست، هر كس با آن حضرت مي‌نشست حضرت آنقدر صبر مي‌كرد تا اول او بلند مي‌شد و مي‌رفت (و سپس پيامبر تشريف مي‌برد) اگر كسي از ايشان چيزي مي‌خواست يا با دست پر بر مي‌گشت و يا پاسخي نرم و مهرآميز دريافت مي‌كرد، او با همه مردم خوشخو بود به طوري كه براي همگان چونان پدري مهربان بود، و حقوق همه را به يكسان مراعات مي‌فرمود، مجلس ايشان مجلس بردباري و حيا و صداقت و امانت بود، در حضور آن حضرت كسي صدايش را بلند نمي كرد و از كسي هتك حرمت نمي شد، و لغزشهايش بازگو نمي شد، همه از روي تقوا با يكديگر برابر و به هم پيوسته و متواضع بودند، به بزرگترها احترام مي‌گذاشتند و با كوچكترها و اطفال مهربان بودند، نيازمندان را بر خود ترجيح مي‌دادند و افراد غريب را پناه مي‌دادند. پرسيدم: رفتار پيامبر با همنشينانش چگونه بود؟ فرمود: خوشرو، نرمخو، و متواضع بود، سختگير و خشن و داد و فرياد كن و بد زبان و عيب جو نبود، زياد شوخي نمي كرد، و مدح كسي نمي گفت، اگر از چيزي خوشش نمي آمد خود را نسبت به آن بي اعتنا نشان مي‌داد (و به روي خود نمي آورد) هر كس به اميدي نزد او مي‌آمد، مأيوس و نامراد برنمي گشت، هرگز اين سه كار را از او سر نمي زد: مجادله كردن، پرگويي، و بيهوده گويي، درباره مردم نيز هيچ گاه، اين سه عمل از ايشان صادر نمي شد: كسي را مذمت و سرزنش نمي كرد، دنبال لغزشها و معايب كسي نبود، و فقط در موردي زبان به سخن مي‌گشود كه اميد ثوابش را داشت. وقتي آن حضرت صحبت مي‌كرد همه افراد مجلس سر به زير مي‌افكندند و آرام و ساكت بودند چنان كه گويي پرنده اي روي سر آنان نشسته است، و چون آن حضرت ساكت مي‌شد ديگران صحبت مي‌كردند، و در حضور آن حضرت بحث و مجادله نمي كردند، وقتي كسي در حضور آن بزرگوار سخن مي‌گفت ديگران گوش مي‌دادند تا سخنان ايشان تمام شود، صحبتهايشان در حضور او همان صحبت اولشان بود (موضوع سخن يكي بود و از هر روي سخني نمي گفتند) از هر چه ديگران مي‌خنديد او نيز مي‌خنديد و از هر چه آنان تعجب مي‌كردند، حضرت نيز اظهار تعجب مي‌كرد، در مقابل رفتار و گفتار خشونت آميز فرد غريب و نيازمند بردباري و صبوري نشان مي‌داد، تا جايي كه اصحابش دنبال چنين افرادي (غريب نيازمند) مي‌گشتند، و مي‌فرمود: هرگاه نيازمندي را ديديد كه در پي رفع نياز خود است به او كمك كنيد، تعريف و ستايش را فقط از كسي مي‌پذيرفت كه قبلا به او خوبي و احساني كرده باشد (يا فقط تعريف و ستايش كسي را مي‌پذيرفت كه مي‌دانست مسلمان راستين است و منافق نيست) هيچ گاه سخن كسي را قطع نمي كرد مگر آنگاه كه سخن را از حدّ مي‌گذراند كه در اين صورت با نهي كردن يا برخاستن از مجلس سخن او را قطع مي‌فرمود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺برنامه گامی به سوی ظهور 🔢 بخش شانزدهم 📚استاد نصوری تعجیل در فرج امام زمان عج صلوات اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم 🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
رهبرانقلاب: هر یک نفری که توی خیابان می‌آید، به سهم خود دارد به امنیت کشور و ملت و حفظ دستاوردهای انقلابش کمک میکند. 🔹. 🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: شهید سلیمانی کاری کرد که مردم فلسطین‌ بتوانند بایستند، بتوانند مقاومت کنند @zandahlm1357
شهید آوینی.mp3
4.95M
ما وارث انبیاء هستیم ...(شهید آوینی)
ایصال بلیات و مضارّ به عباد پس به وجهی تأویل آیه مبارکه آن که: ما ارسال می‌نمائیم بلیّات و عقوباتی که به منزله نار است، و « تذیب أبدانکم »، و نیز ما ارسال می‌نمائیم بر شما نحوست و شؤومت احوال و نقصان ارزاق و اموال را در دنیا بر حسب مجازات و مکافات اعمالتان، « فَلاَ تَنْتَصِرَانِ ». [۱] یعنی و شما قادر نیستید که ما را از ایصال او به خود منع نموده و از خود دفع مضارّ کنید. پس در این صورت « فَبِأَیِّ آلاَءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ [۲] »، یعنی به کدام یک از تصرّفات و آیات ربوبیت ما در وجود خود تکذیب می‌نمائید، پس لا مهرب من حکومته و لا منجی من نقماته ؛ لأ نّه « یَفْعَلُ مَا یَشَآءُ [۳] » و « یَحْکُمُ ما یُرِیدْ [۴] ». « لاَ مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ [۵] » و لا راد لقضائه [۶] این است که در آیه مبارکه به واسطه تنبیه الغافلین می‌فرماید: « إِنْ أَصْبَحَ مَآؤُکُمْ غَوْرًا فَمَن یَأْتِیکُم بِمَآءٍ مَعِینٍ [۷] »، یعنی اگر بگردد آب قنوات شما، فرو رونده در زمین، پس کسی است که بیاورد برای شما به ماء معین. ---------- [۱]: ۱ - سوره مبارکه رحمن، آیه ۳۵. [۲]: ۲ - همان، آیه ۱۳. [۳]: ۳ - سوره مبارکه آل عمران، آیه ۴۰. [۴]: ۴ - سوره مبارکه مائده، آیه ۱. [۵]: ۵ - سوره مبارکه رعد، آیه ۴۱. [۶]: ۶ - بحارالأنوار، ج ۲۶، ص ۱۴. [۷]: ۷ - سوره مبارکه ملک، آیه ۳۰. .......: 📚✍ بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357
قرآن مخلوق صفدی می‌گوید: مرام اعتزال روبه رشد بود تا زمان هارون الرشید و ظهور بشر مریسی و به زندان افتادن شافعی، در ملاقات بشر و شافعی، بشر گفت: ای قرشی در باره ی قرآن چه می‌گویی؟ شافعی گفت: مخلوق است. شافعی ترسید که پاسخ او موجب فساد شود لذا از بغداد به سوی مصر فرار کرد و در باره مخلوق بودن قرآن سکوت کرد. مأمون در سالی که از دنیا رفت، از مخلوق بودن قرآن حمایت کرد، و احمد بن حنبل را طلبید ولی مأمون از دنیا رفت و معتصم به جای او نشست، معتصم احمد را به بغداد خواند و مجلس مناظره تشکیل داد و سه روز علماء با او مناظره کردند از مناظره کنندگان، عبدالرحمن بن اسحاق و قاضی احمد بن ابی داود و... بودند. مناظره سه روز طول کشید و پس از مناظره احمد بن حنبل را چنان تازیانه زدند که بیهوش شد وی را به منزل بردند و سپس زندان کردند. بیست و هشت ماه در زندان بود، پس از آن آزاد شد تا معتصم از دنیا رفت. و واثق به جای او نشست، واثق به وی گفت: در شهری که زیر کنترل من است زندگی نکن، احمد هم زندگی پنهانی داشت. واثق از دنیا رفت و متوکل به جای او نشست، متوکل احمد را خواست و او را اکرام کرد. پولی در اختیار وی گذاشت و او آن را بین دیگران تقسیم کرد، هر ماه چهار هزار دینار به بستگان او می‌دادند تا متوکل مرد. در روزگار متوکل، مرام سنت آشکار شد و ترویج گردید، رویکرد اعتزال به خاموشی گرایید و البته هیچ گروهی به اندازه معتزلی‌ها موجب بدعت و فساد نشدند. سرشناسان معتزله عبارتند از جاخط، ابوهذیل علاف، ابراهیم نظام، واصل بن عطا، احمد بن حائظ (حابط)، بشر بن معتمر، معمر بن عباد سلمی، ابوموسی عیسی (مزداد) که راهب معتزله نامیده می‌شد، شمامة بن اشرس، هشام بن عمر فوطی، ابوالحسن بن ابی عمرو خیاط استاد کعبی، ابوعلی جبایی استاد شیخ ابوالحسن اشعری و فرزندش ابوهاشم عبدالسلام جبایی. بیشتر شافعیان، اشعری مذهبند، و اکثر حنفیها معتزلی هستند بیشتر مالکیها قدری و اکثر حنبلیها حشوی هستند. صاحب بن عباد، زمخشری و فراء نحوی و سیرافی معتزلی هستند. .......: شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
۴۶- تعقیبات و نوافل پرتوی از اسرار نماز » تعقیبات و نوافل نماز، حضور در پیشگاه خداوند و شرکت در ضیافتی معنوی است که وی، بندگان را به آن فرا خوانده است. همچنان که حضور در یک میهمانی، مقدّمات و آدابی دارد و نسبت به مهمان، استقبال و بدرقه به عمل می‌آید و مهمان هر چه عزیزتر باشد، مراسم پیشواز و بدرقه، با شکوهتر صورت می‌پذیرد، ادای فریضه الهی نیز چنین است. پیشوایان معصوم ما علیهم السلام پیش از فرا رسیدن وقت نماز، خود را مهیّای آن می‌ساختند و پس از نماز نیز، مدّت‌ها به تعقیب نماز می‌پرداختند و دل از یاد خدا نمی کندند و لب از ثنای او نمی بستند و چهره از قبله برنمی تافتند. مگر نه آنکه نماز را «نور چشم» خود می‌دانستند؟ مگر انسان به آسانی دل از نور چشم می‌کند و از آن چشم می‌پوشد؟ اذان و اقامه، نوعی استقبال از نماز است و تعقیبات، بدرقه آن. بی اعتنایی به تعقیبات و دعاهای پس از نماز، نشان بی علاقگی به خود نماز است. آنگونه که در روایات، نسبت به زودتر رفتن به مسجد و انتظار شروع نماز را کشیدن، تشویق و سفارش شده و منتظر نماز را، «مهمان خدا» گفته اند. [۱] به انجام مستحبات و دعاهایی پس از اتمام نماز نیز سفارش شده است. ---------- [۱]: ۴۴۱) مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۳۳۶. قرآن می‌فرماید: «فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ وَاِلی ربِّکَ فَارْغَبْ» [۲] ---------- [۲]: ۴۴۲) انشراح، آیه ۷. ۴۷- تعقیب نماز پرتوی از اسرار نماز » تعقیب نماز امام صادق علیه السلام می‌فرماید: همین که از نماز واجب فارغ شدی، به دعا و تعقیب نماز مشغول باش. (۴۴۳) و می‌فرماید: دعا پس از نماز صبح و ظهر و مغرب، مستجاب می‌شود. (۴۴۴) همین که فارغ شدی، به کار دیگری بپرداز و به سوی پروردگارت رغبت نما. اینک به ذکر برخی از مسائل مربوط به تعقیبات می‌پردازیم: و نیز: تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام از هزار رکعت نماز مستحب، نزد خداوند بهتر است. (۴۴۵) و در حدیث می‌خوانیم: هر کس این تسبیحات را بگوید، به آیه «وَاذْکُرُواللّهَ ذِکرَاً کَثیراً» (۴۴۶) که به معنای زیاد یاد کردن خداوند است، عمل کرده است. (۴۴۷) البته دعا و تعقیبات به جای خود، و ادامه کار و تلاش هم به جای خود. و هیچکدام مانع یکدیگر نیست. بعضی می‌پندارند اگر به جای دعا، سراغ کار بروند، کامیاب تر و موفق ترند. رسولخدا صلی الله علیه وآله می‌فرماید: «التعقیبُ بَعْدَ صَلاةِ الفجرِ اَبْلَغُ فیِ طَلَب الرِزّقِ» (۴۴۸) دعای پس از نماز صبح، برای زندگی و جلب رزقِ، مؤثّرتر است. درود و نفرین از جمله کارهای تعقیباتی، درود و صلوات فرستادن بر نیکان و زبده‌های کمال بشَری، و لعن و نفرین بر مظاهر شرک و پلیدی و سردمدارانِ کفر و ستم است. در آنچه به عنوان دعاهای تعقیب آمده، هم به موارد متعدّدی از «صلوات» برمی خوریم، همه به مواردی از لعن و این، گوشه ای از تولی و تبری در یک مکتب زنده و جهت دار است. صلوات ها، که نقل شده به جای خود، حتی در نمونه‌های فراوانی، خود «اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد»، به عنوان یکی از تعقیبات نمازها بیان شده است. امّا در مورد لعن: امام باقر علیه السلام می‌فرماید: «اِذِا انْحَرَفْتَ عَنْ صَلاةٍ مَکتوبةٍ فلا تَنْحَرِفْ اِلا بِانْصرافِ لَعْنِ بَنی امیّةَ» (۴۴۹) هر گاه نماز واجب را تمام کردی، جز با لعن بنی امیّه، از جای خود حرکت نکن. چرا که آن دودمان ننگین و تبهکار، نمونه طاغوت‌ها و از بارزترین چهره‌های مخالفت با خطّ رهبران معصوم و آل پیامبر بودند و مستحقّ هر گونه نفرت و نفرین! امام صادق علیه السلام در پی هر نماز، به چهار مرد و چهار زن (که از دشمنان سرسخت مقام امامت بودند) لعن و نفرین می‌کرد. (۴۵۰) چه زیباست اسلامی که در کنار برنامه‌های عبادی و الهی خویش، بیزاری از ستمگران و مفسدان و طاغوت‌ها را هم جزء برنامه‌های خود، ساخته و نماز و عبادات و حجّ آن، همراه با برائت و اعلام تنفّر از کفّار و مشرکان و منافقان است. (۴۵۱) پس تعقیبات نماز، برخوردار از نوعی فریاد لعنت بر دشمنان خدا و مخالفان خط رهبری الهی است. تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام یکی دیگر از تعقیبات نماز، تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام است. (۳۴ مرتبه الله اکبر، ۳۳ مرتبه الحمدللّه و ۳۳ مرتبه سبحان اللّه پس از هر نماز) این تسبیحات را رسول خدا صلی الله علیه وآله به دخترش فاطمه علیها السلام تعلیم داد و بر گفتن آن، بسیار سفارش شده است و پاداش بسیار دارد. امام باقر علیه السلام می‌فرماید: در میان ستایش ها، بهتر از تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام نیست، و اگر بود، رسول خدا صلی الله علیه وآله به فاطمه علیها السلام تعلیم می‌داد. (۴۵۲)
در روایات متعددی، تأکید شده به همراه داشتن تسبیِح ۳۴ دانه ای از خاک مقدّس امام حسین علیه السلام و اینکه ذکر گفتن با آن، ثواب زیاد دارد و حتی گرداندن آن، بدون ذکر هم ارزشمند و خوب است. (۴۵۳) و در حدیثی است که: خود آن دانه‌ها ذکر می‌گویند. (۴۵۴) تربت حسین علیه السلام، یادآور حماسه‌های کربلا و احیاگر «فرهنگ شهادت» است و انس انسان را با رهبری الهی، جهاد، شهادت، ایثار، سیدالشهداء، مبارزه با ستم و انتقام از ظالمان را بیشتر می‌کند. تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام به ترتیبی که گفته شد، حتی در کتب حدیثی اهل سنت نیز آمده، (۴۵۵) ولی هیچکدام نگفته اند که نام این تسبیحات، تسبیح حضرت زهرا علیها السلام است!!!... سجده شکر سپاس نعمت‌های حقتعالی، نشان معرفت و ادب و بندگی است. در آیات و روایات، به مسئله شکرگزاری از نعمت ها، بسیار سفارش شده و اینکه یاد نعمت ها، محبت انسان را به خدا زیاد می‌کند و نعمتهای الهی را مستدام و افزون می‌گرداند. (۴۵۶) گرچه شکر نعمت ها، از توان و طاقت بشر بیرون است، ولی انسان باید به هر قدر که می‌تواند، سپاسگزار احسان و نعمت و نیکی پروردگار باشد. یکی از شکلهای شکر، سجده بر خاک کردن و پیشانی بر خاک نهادن در برابر خداوند و شکر گفتن اوست. و «سجده شکر» یکی از تعقیبات نماز به حساب آمده است. [۱] مرحوم علامه مجلسی، تمام جلد ۸۳ بحارالانوار را (جز چند صفحه آخر) به روایات تعقیبات نماز اختصاص داده و ۶۳ حدیث، پیرامون سجده شکر، از ائمه اطهار علیهم السلام نقل کرده است. ---------- [۱]: ۴۵۷) بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۱۹۴. (در این کتاب، حدود ۸۷ روایت و ۳۸ آیه درباره مسئله شکر نقل کرده است). سجده بعد از نماز، شکرانه توفیق انجام نماز است. [۲] در سجده شکر، سه مرتبه «شکراً لِلّهِ» کافی است، ولی در حدیث است: اگر انسان به طولِ یک نفس «یا ربّ، یا ربّ» بگوید، خداوند به او خطاب می‌فرماید: «لبّیک! ماحاجتک؟ » حاجت تو چیست تا انجام دهم؟ [۳] امام صادق علیه السلام فرمود: سجده شکر بعد از نماز، دلیل کامل شدن نماز و رضای خدا و اعجاب و خوش آمدن فرشتگان است. خداوند بارها از آنان می‌پرسد، پاداش این بنده شاکر چیست؟ می‌گویند: رحمت تو، بهشت تو، حلّ مشکل او، و هر خیری را که فرشتگان می‌گویند، جوابی نمی شنوند، به خدا عرضه می‌دارند: ما نمی دانیم پاداش این سجده چیست؟ خداوند می‌فرماید: همچنانکه او از من تشکر کرد، من هم از او تشکر می کنم، و با این جمله به فرشتگان می‌فهماند که رضا و سپاس الهی از او، بالاتر از بهشت و رحمت و حلّ مشکلات است. [۴] در حدیث است: خداوند به حضرت موسی فرمود: دلیل آنکه تو را به پیامبری مبعوث کردم، سجده‌هایی بود که بعد از نماز داشتی. [۵] ---------- [۲]: ۴۵۸) بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۲۰۰. [۳]: ۴۵۹) وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۱۰۷۱. [۴]: ۴۶۰) وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۱۰۷۱، وافی، ج ۲، ص ۱۲۳. [۵]: ۴۶۱) بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۲۰۰. از نماز ✍محسن قرائتی https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا