eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.8هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
سیر مطالعاتی آیت الله مصباح 8.MP3
8.73M
💠 سلسله جلسات 8 🔰 جلسه 8️⃣ ✳️ تدریس کتاب ( جلسه هشتم) 🎤 👈 با توجه به اهمیت کتب ایشان طبق بیانات رهبری معظم، این فایلها را حتی با نام و لینک خودتان نشر دهید 👉 @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 استاد رحیم‌پور ازغدی: نخستین هیات سکولار را یزید برگزار کرد و اولین شخصی که بر امام حسین(علیه السلام) اشک ریخت عمر سعد بود 🔺یزید دستور داد برای امام حسین (علیه السلام) مجلس ختم قرآن بگیرند ولی هیچکس نباید سخنی بگوید. @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ بوقت حاج قاسم يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ... خواستند نور خدا را با دهان‌هایشان خاموش كنند، در حالى كه خداوند كامل كننده نور خويش است، هرچند كافران ناخشنود باشند.(صف ۸) با ما همراه باشید @zandahlm1357 •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
قضای الهی و عدم تغییر آن قوله علیه السلام: وَ جَرَی بِقُدرَتِکَ الْقَضَاءُ. القدرة: عبارة عمّا قضاه اللّه، و حکم به من الأمور، و هو مصدر. و أیضاً القدرة من القدر، و هو ما یقدر اللّه. فاعله: قادر به معنی مقدّر. و القضاء: بمعنی الحکم، کما أخبر اللّه تعالی عن لسان السحرة حیث قالوا لفرعون: « فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ [۱] » أی فاحکم ما أنت حاکم. پس مفاد فقره دعا آن که جریان کلّیه امورات [۲] را جزء و کلّ عالم و واردات و وقایعات [۳] متوالیه او، لکلّ نفس بما قدّر لها یوماً فیوماً و آناً فآناً، از روی قضای ازلی و حکم، حتی لایردّ و لایبدّل است، به مقتضای: « لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلاً [۴] »، یعنی: مالک الملوک حقیقی است، از باب آن که: « یا من هو فی السماء إله و فی الارض إله » [۵] ---------- [۱]: ۴ - سوره مبارکه طه، آیه ۷۲. [۲]: ۵ - کذا در اصل / صحیح: امور (همچنین در سایر موارد). [۳]: ۶ - کذا/ صحیح: وقایع. [۴]: ۷ - سوره مبارکه احزاب، آیه ۶۲. [۵]: ۸ - اشاره به آیه ۸۴ سوره مبارکه زخرف: «وَ هُوَ الَّذی فِی السَّماءِ إلهٌ وَ فِی الاْرْضِ إلهٌ ». .......: 📚✍ بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357
قضای حاجت حکیمان گفته اند: کسی که به تو توجه کند، کمک کردنش بر تو لازم است. استفاده از ثروت همچنین گفته اند: کسی که خود از ثروتش بهره نبرد، دامادش بهره برد، بخشش دشمنان را دوست کند و بخل فرزندان را دشمن سازد. فقهاء غزالی در احیاء العلوم در قسمت مهلکات غرور می‌گوید: دیگر از مغروران فقهاء هستند. گمان برند حکم خدا، حکم آنان است، به همین خاطر حیله‌هایی بکار برند. همه ی فقهاء جز عده ای از زیرکان آنها که تن به حیله نداده اند و حق کسی را پایمال نمی کنند، چنین هستند. مثلاً می‌گویند: زنی که همسرش را از پرداخت مهریه عفو کند، شوهرش از حقوق زنش آسوده خاطر می‌باشد. و این صحیح نیست چرا که ممکن است شوهر زنش را زده باشد تا او مهریه را عفو کند. این عفو از روی علاقه نیست، بلکه از راه ناچاریست، خدا می‌فرماید:... فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً... [۱]، در اینجا طیب خاطری نیست، این برائت ذمه بین دو ضرر است، یکی ادامه زندگی سخت و دومی برائت از مال. زن از این دو ضرر ساده ترین آنها را به اجبار انتخاب کرده است. هرچند قاضی دنیا از واقعیات امور و آنچه در دل می‌گذرد، خبر ندارد، اما قاضی باطنی در روز قیامت، چنین فتوایی را نمی پذیرد و در تحصیل برائت ذمه مقید نمی داند، چون حلال بودن مال دیگران بستگی به رضایت واقعی دارد. مثال دیگر: کسی که در حضور مردم پولی را از کسی بخواهد و او از جمع شرم کند و پول را به او بدهد، این پول از طیب خاطر نیست. اگر در حضور مردم نبود، ممکن بود پول را به وی ندهد. ولی از دو مسئله، پرداخت پول و نکوهش مردم، اولی را به حکم اجبار برگزیده است، این همان مصادره است، مصادره آن است با آزار جسمانی و غیر آن دل کسی را بدست آورند تا کاری انجام دهد. وقتی انسان بین حیا و شرمندگی قرار گیرد، مثل همان است که با ضربات تازیانه به پرداخت پولی با رضایت وادار کنند. پس بین ضرب ظاهری و باطنی در پیشگاه خدا فرقی نیست چرا که باطن نزد خدا آشکار است. همین پولی که به کسی می‌دهند تا از شر او در امان باشند از همین باب حرام است. مثال دیگر، زکات است که گاهی مثلاً شوهر آخر سال و پیش از وجوب زکات، اموالش را به همسرش می‌دهد تا از پرداخت زکات در امان بماند، فقیه نیز حرف او را تصدیق می‌کند. حال اگر فقیه می‌خواهد بگوید سلطان و حاکم حق گرفتن زکات را از او ندارد درست است. اما اگر مراد او این است که در قیامت هم گرفتاری ندارد، و او مانند کسی است که اصلاً زکاتی بر گردنش نبوده یا مانند کسی است که اموال خودش که متعلق زکات بوده است فروخته است، فقیه مزبور از دین بی خبر است. زیرا فلسفه پرداخت زکات این است که زکات دهنده دل خود را از بخل پاک کند. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: سه چیز موجب هلاکت است: بخل اطاعت شده، خواسته پیروی شده و عجب. بخل اطاعت شده به خاطر عملی است که انجام داده و پیش از آن بخل مطاع نبوده پس علت هلاکت بخلی است که بخیل تصور کرده آن بخل نیک است. [۱] ---------- [۱]: ۱) - نساء، ۴. [۱]: ۱) - هرچند شیخ به اجتهاد برخی فقهاء در مسائل شرعی ایراد گرفته است، اما توجه به این نکته لازم به نظر می‌رسد. فقهاء شیعه در بیان فتاوای شرعی بر ادله شرعیه از جمله قرآن کریم و سنت معصومین علیهم السلام استناد می‌جویند. طبعاً، استحسان و قیاس و مثل اینها در بیان فتوا دخیل نیست، اینکه شیخ می‌گوید: اگر مالی را به رضایت پرداخت کرد چون ممکن است در واقع ناراضی باشد، پس حرام است بیش از استحسان چیز دیگری نیست، بلی اگر آثار نارضایتی ظاهر شود، آن مال بر گیرنده حلال نیست. علاوه اینکه فقیه حکم دنیا را مطرح می‌کند، فتوای او برای انسان دنیوی است اینکه این انسان به چه قصدی عمل را انجام داده است، آن نزد خداوند قابل محاسبه است و اگر کسی خود را فریب دهد و به ظاهر عملی را انجام دهد که بدان اعتقاد ندارد، قطعاً بهره ای نمی برد. مثلاً (حجة الاسلام) یک بار بر هر مستطیع واجب است، حال اگر کسی در رفتن حج ریا کند، به خود او و خدایش مربوط است. فقیه تنها می‌گوید شرط حج اخلاص است، حج ریاکار قبول نیست. گذشته از همه اینها گاهی شارع برای سهولت بر مردم خود راه‌هایی برای فرار از واجبات قرار داده است. بیان این راهها برای اصلاح امور مردم و از زبان شارع است، نه کسی می‌تواند بر این راه‌ها بیفزاید و نه کاسه داغ تر از آش شود و مردم را از آن مسیرها منع کند چه اینکه همان طور که حلال کردن حرام خدا ممنوع است، حرام کردن حلال او نیز قبح شرعی و البته عقلی دارد. فتأمل. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
نماز عید قربان روز دهم ذیحجّه، روز عید قربان (عید اضحی) و از بزرگترین اعیاد اسلامی است که اعمال و دعاهای خاصّی دارد. یکی از نمازها، «نماز عید قربان» است که مثل نماز عید فطر، دو رکعت است و به همان صورت و در همان وقت و با همان شرایط خوانده می‌شود. چه در روز عید فطر وچه قربان، پیش از نماز وپس از آن (در نماز عید قربان، تا ده نماز پس از نمازعید) تکبیرهایی گفته شود، که همه، بزرگ شمردن خدا وتوحید وستایش او وشکر بر نعمت هدایت است. (۵۴۷) در قنوت نماز عید آنگونه که گذشت دعای «اللهم اهل الکبریاء و العظمة... » بهتر است. (۵۴۸) در این دعا، خدا را به عظمت، جبروت عفو و رحمت و بخشش می‌شناسیم و یاد می‌کنیم و از او، به حق و منزلت این روز بزرگ، که عید مسلمانان و مایه شرافت و افتخار پیامبر و خاندان اوست، درخواست می‌کنیم که بر «محمد و آل او» درود فرستد و ما را از خیرها و برکات خویش بهره مند سازد. جمله ای که در این دعا آمده، جامع ترین درخواستی است که می‌توان از خدا طلبید. از پروردگار می‌خواهیم که: خدایا، در هر خیری که محمد و آل محمد را در این روز، وارد ساختی، مرا نیز داخل گردان. و از هر بدی که محمد و آل محمد را در این روز، بیرون ساختی، مرا نیز خارج گردان. خدایا... من از تو بهترین چیزها را می‌طلبم که بندگان صالح تو، از تو خواسته اند. و به تو پناه می‌برم از هر بدی که بندگانِ مخلصت، از آن به تو پناهنده شده اند! نماز عید، حقّ رهبری در اسلام، آئین‌های جمعه و عید، از منصب‌های وابسته به حکومت حق و رهبری اسلامی است و اگر قدرت‌های ستمگر، آنها را در استخدام اهداف خویش می‌گرفتند، غاصبانه بوده است. حتّی نصب افراد برای اقامه نماز جمعه و عید و مراسم حج و... از اختیارات و شئون حکومت و ولایت امر است. از این رو، بودن اینگونه امور در اختیار و سیطره نالایقان، برای (آل محمد) حزن آور است. امام باقر علیه السلام در حدیثی به این حقیقت اشاره فرموده است: «ما مِنْ عیدٍ لِلْمُسلمینَ، اَضحی وَلافِطرٍ، اِلاّ وَ هُوَ یُجَدّدُ فیه لالِ مُحمَدٍ حُزْنٌ، قیلَ: وَ لِمَ ذلک؟ قال علیه السلام: لاَنَّهمْ علیه السلام یَرَوْنَ حَقَّهُمْ فی یَدِ غَیْرِهِم» (۵۴۹) برای مسلمانان، هیچ عید قربان و عید فطری نیست، مگر آنکه اندوه آل محمد صلی الله علیه وآله در آن افزون و تجدید می‌شود. پرسیدند: چرا؟ فرمود: برای آن که اهلبیت علیه السلام، حقّ خویش را در دست دیگران می‌بینند!... و چه مظلومیتی برای خاندان عصمت، بالاتر از این که حتی اعیاد اسلامی هم برای آنان اندوهبار باشد و خاطره غصب حق و انحراف مسیر رهبری جامعه را بیاد آورد! نماز آیات برخی پدید ههایی آه در طبیعت رخ می‌دهد و حالتِ غیر عادی دارد، گاهی موجب وحشت انسان‌ها می‌شود و گاهی نیز ممکن است افکار خرافی و شرک آلودی را در اذهان جاهلان و غافلان پدید آورد. اینجاست آه توجّه دادن اندیشه‌ها به عوامل اصلی آنها و جلوگیری از انحراف اذهان، به عنوان یک وظیفه برای ادیان حق، جلوه م یآند. در اسلام، برای اینگونه پدید هها، نماز خاصّی واجب شده تا مردم، توجّه به خدای هستی آفرین است، « نماز آیات »، پیدا آنند و منشأ این تغییرات و حوادث را، قدرت الهی بشناسند. نام این نماز چرا آه برای بروز حوادثی برگزار م یشود آه از آیات و نشان ههای الهی در جهان است. در رساله‌ها می‌خوانیم: آه نماز آیات، به واسطه چهار چیز واجب م یشود: ١- گرفتن خورشید (آسوف) ٢- گرفتن ماه (خسوف) ٣- زلزله. ٤- رعد و برق و بادهای سیاه و سرخ وحشت آور، آه بیشتر مردم بترسند. (به برخی مسائل آن اشاره خواهد شد). نماز آیات، درسی از توحید بروز اینگونه حوادث، در اذهان ساده لواحان، نشان نوعی قهر طبیعت و خشم خدایان به شمار می آمد و چون از آیفیّت و علل آن خبر نداشتند، از خدا غافل م یشدند و به طبیعت بی جان متوجّه می شدند. به خصوص، خورشید پرستان و ماه پرستان، افکار خاصّی پیدا می‌آردند. خواندن نماز آیات، برای توجّه دادن به منشأ اصلی آفرینش و دگرگونیهای طبیعت، یعنی خدای تواناست و درسی از توحید به مردم م یآموزد. روایت است آه هنگام درگذشت ابراهیم، فرزند آوچک پیامبر، خورشید گرفت. مردم با خود می گفتند آه این آسوف و خورشید گرفتگی، به خاطر فقدان پسر رسول خدا صلی الله علیه وآله است. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله برای تصحیح افکار و برداشت‌ها منبر رفت و پس از حمد و ثنای پروردگار، فرمود: «ایُّهاالنّاسُ! اِنَّ الشَمْسَ والْقَمَرَ آیَتانِ مِنْ آیاتِ اللّهِ، یَجْریانِ بأمْرهِ مُطیعانِ لَهُ لا یَنْکَسِفانِ لِمَوْتِ اَحَدٍ وَ لا لِحَیاتِهِ، فَاذَا انْکَسَفتا اَوْ واحِدةٌ مِنْهُما فَصَلُّوا»
ای مردم! خورشید و ماه، دو نشانه از نشانه‌های الهی اند، به فرمان او جریان دارند و مطیع اویند، و بخاطر مرگ یا زندگی کسی، گرفته نمی شوند. پس اگر هر دو یا یکی از آن دو گرفت، نماز بگذارید. پس از این سخن، از منبر فرود آمد و با مردم «نماز کسوف»، خواند. (۵۵۰) دو درس از این برخورد پیامبر می‌آموزیم: یکی، آن که آن حضرت، ابتدا به روشنگری افکار، پیرامون پدیده طبیعی پرداخت، سپس به نماز ایستاد، و این می‌فهماند که فهم و اندیشه، مقدم بر عبادت و نماز است. دیگر، اینکه چون مرد الهی و رسول به حق بود، حق را گفت و مردم را به خدا توجّه داد. بر خلاف آنانکه حیله گر و عوام فریب اند، که از چنین حادثه ای، شاید به نفع خود و کسب وجهه، سوء استفاده کنند. و حتّی حوادث طبیعی را در مسیر خواسته‌های نفسانی، تجزیه و تحلیل و تأویل نمایند. از نماز ✍محسن قرائتی https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا