eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.4هزار عکس
36.1هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸تروریست‌های اجاره‌ای تلاش می‌کنند سد راه توسعه سیستان‌وبلوچستان شوند 🔹وزیر کشور در سفر به سیستان‌وبلوچستان: برنامه‌های بسیار خوبی برای پیشرفت و توسعه سیستان‌وبلوچستان درحال انجام است که تروریست‌ها تلاش می‌کنند مانع ایجاد کنند. 🔹️بررسی وضعیت امنیتی و حوادث اخیر در سیستان‌وبلوچستان در دستور کار است. 🔹️تروریست‌ها همواره به دنبال جلوگیری از رشد و توسعه سیستان‌وبلوچستان بوده‌اند. 🔹️برنامه های بسیار خوبی برای پیشرفت سیستان‌وبلوچستان درحال انجام است که دشمنان و ترویست‌های اجاره‌ای به دنبال پیشگیری از این اقدامات هستند که بررسی این موضوعات در دستور کار قرار دارد. 📌 @zandahlm1357
💢درگیری پلیس مبارزه با موادمخدر هیرمند با قاچاقچیان 🔹ظهر امروز مامورین پلیسِ مبارزه با موامخدر شهرستان هیرمند واقع در شمال استان سیستان و بلوچستان در حال گشت زنی به یکدستگاه موتور مشکوک شده و به محضِ دستور ایست، موتور سوار بعد از پرتاپ شی مشکوک متواری می شود. 🔹مامورین حاضر در صحنه در حال بررسی بسته مشکوک بوده که ناگهان یک دستگاه خودروی سواری با شلیک اسلحه به سمت مامورین حمله می کنند که متاسفانه در این درگیری ستواندوم حمید سلطانی نژاد بر اثر اصابت گلوله به درجه رفیع شهادت نائل می گردد. 🔹شهید سلطانی نژاد سیزدهمین شهید فراجا در امسال، فرزند یوسف متاهل 31 ساله اهل و ساکن زابل است 🔹تحقیقات پلیس برای دستگیری ضاربین ادامه دارد. 📌 @zandahlm1357
🔸واکنش کاخ سفید به توقیف کشتی رژیم صهیونیستی 🔹سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید: واشنگتن خواستار آزادی کشتی است که ایران امروز شنبه در تنگه هرمز آن را توقیف کرده است. 🔹توقیف یک کشتی غیرنظامی که دست به اقدام تحریک آمیز نزده، نقض آشکار قوانین بین‌المللی است. @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشک های پسر بچه ترکیه‌ای از اینکه ناخواسته نوشابه پپسی خورده پ.ن: شرافت این پسر بچه رو مقایسه بکنید با شرافت نداشته حکام عرب... 🇵🇸
6.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 مثنوی بیادماندنی سبکباران خرامیدند و رفتند 🔸با نوای حاج صادق آهنگران مارا دنبال کنید👈@zandahlm1357        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄
🍂 🔻 7⃣5⃣ سردار علی ناصری سربازان عراقی با تمام توان به طرف ماشین تیراندازی می کردند. ناگاه تیری از شیشه عقب وارد شد، از میان من و ابو احمد عبور کرد و به داشبورد خورد. عبور تیرها را می دیدم؛ اما نمی دانم چرا به ما نمی خورد. چند تیر هم به چرخهای ماشین خورد و آن را پنچر کرد. با این همه، حسین از سرعت خود نکاست و به راهش ادامه داد. با این وضع، از میان روستایی عبور کردیم. اهالی، حیران و وحشت زده، ماشینی را می دیدند که با چرخهای پنچر به سرعت در حال عبور است و عراقیها هم سوار بر مینی بوسی سفید رنگ به طرفش تیراندازی می کنند. به سیل بند هور که رسیدیم، حسین فریاد زد: - زود پیاده شوید. با پای برهنه پیاده شدیم. من و احمد در آن هوای گرم به طرف هور دویدیم و حسین نیز گاز داد و رفت به طرف بصره. از این ترس داشتیم که هلی کوپتر عراقیها بالای سرمان سبز شود یا دشمن در هور به دنبالمان بیاید؛ اما ظاهرا تعقیب کنندگان ندیده بودند ما پیاده شده ایم و خیال می کردند هنوز سوار ماشین هستیم. مسافت زیادی دویدیم تا به پوشش نی رسیدیم. کف پایم مجروح و متورم شده بود و می سوخت. حسابی تشنه شده بودم و گلویم می گداخت. در تمام عمرم و در همه سالهای جنگ، چنین تشنه نشده بودم. سرم گیج می رفت و چشمانم کم سو شده بود و دهانم آن قدر خشک شده بود که بسته نمی شد. زبانم تکه سنگی در گودی دهان بود. یکی دو بار ناچار شدم دهانم را با دست ببندم. لثه ها و لبان خشکم محکم به هم چسبیده بودند. هوا دقیقه به دقیقه گرم تر می شد و آفتاب سوزان عراق تا مغز سرمان نفوذ می کرد. تلوتلوخوران خود را به کپری حصیری که از نی و بوریا ساخته بودند، رساندیم. یک نفر داخل کپر نشسته بود. ابو احمد که حالش کمی بهتر از من بود، به آن مرد گفت: . آب داری؟ . بله! وای به حالمان اگر نه می گفت؛ حتما از تشنگی می مردیم. آن کپرنشین مفلوک، فرشته نجاتمان شده بود. بعدا فهمیدیم سرباز فراری عراقی است. کاسه ای آب گرم به ما داد و من لاجرعه آن را نوشیدم. چقدر گوارا بود! از شدت ترس، اضطراب، خستگی و بی حالی، پاهایم سست شد و همان جا افتادم. سرباز فراری که حالم را دید، پرسید: . چه شده؟ ابواحمد بلافاصله گفت: - عراقیها دنبالمان بودند. فرار کردیم. - فرار کرده اید؟ چرا؟ - سرباز بودیم. از سربازی فرار کرده ایم. پیگیر باشید مارا دنبال کنید👈@zandahlm1357
غم، ارزش دنیا زیتون کلیم، مردی را در ساحل دریا دید که به خاطر دنیا محزون و غمگین بود، به وی گفت: ای جوانمرد، چرا غمگینی؟ اگر ثروت زیادی داشتی و بر کشتی نشسته بودی و کشتی تو شکسته می‌شد و تو مشرف بر قتل می‌شدی، آیا نهایت آرزوی تو، نجات خودت هرچند به از دست دادن اموالت نبود؟ گفت: آری، زیتون گفت: اگر پادشاه عالم بودی و کسی که قصد قتل تو را داشت بر تو چیره می‌شد، آیا آرزوی تو نجات از وی هرچند به رفتن حکومتت نبود؟ گفت: آری، زیتون گفت: تو همان ثروتمند و همان پادشاه هستی. آن مرد با این سخن آرامش یافت. @zandahlm1357