.
♨️ جنبش مقاومت اسلامی حماس از ملت همیشه در صحنه فلسطین و تمامی کشورها، دولتها، هیأتها و شخصیتهای عربی و اسلامی و بینالمللی ازجمله ایران ، قطر و ترکیه که شهادت اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی این جنبش و وسیم ابوشعبان محافظ وی را تسلیت گفتند، تقدیر و تشکر کرد.
📌 خبر
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
.
♨️ حضور نظامی آمریکا در نیجر به پایان رسید
🔹️ارتش آمریکا به خروج نیروهای خود از آخرین پایگاه در کشور نیجر پایان داد.
📌 خبر
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
.
♨️ ترامپ:
بازارهای سهام در حال فروپاشی هستند، من در این مورد به شما هشدار دادم؛ هریس نمی داند چه خبر است و بایدن در خواب است، همه اینها به خاطر رهبران نالایق آمریکایی است.
📌 خبر
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
.
♨️ شهرداری تل آویو :
ممنوعیت حضور شهروندان در فضاهای باز و مکان های عمومی
📌 خبر
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
.
♨️ شرکت هواپیمایی رایان ایر ایرلند، پروازهای خود به اسرائیل را لغو کرد.
📌 خبر
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
✊وعده صادق بیا باز از آسمان و زمین... بتازیم بر گنبد آهنین... 🎙با صدای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂
🔻#زندان_الرشید ۱۹۰
خاطرات سردار گرجیزاده
بقلم، دکتر مهدی بهداروند
حدود ده دقیقه بعد، سرهنگ با دو نفر دیگر وارد اتاق شدند. او بعد از خوردن چای گفت: «برادر گرجی، باید آماده شوید چند نفرتان بروند آمادگاه شیراز و چند نفر دیگر بروند آمادگاه قزوین و سلاحها و بی سیم ها را تحویل بگیرند.» .
ما که امکانات برای تحویل این سلاحها و بی سیم ها نداریم. به شما، هم ماشین می دهیم، هم هواپیما تا مشکلتان حل شود. در گوشه ای با بچه ها خلوت کردم. چه کنیم؟ شما می روید شیراز؟
- پس تو چه میکنی؟
- من می روم اندیمشک تا محلی برای انبار کردن سلاحها پیدا کنم.
آنها قبول کردند و برای گرفتن سلاح ها به شیراز و قزوین رفتند. من هم به طرف اندیمشک حرکت کردم.
وقتی رسیدم اندیمشک، به برادر بادروج، که فرمانده سپاه اندیمشک بود، گفتم: «کارم را انجام دادم؛ اما حالا برای انبار آنها نمی دانم چه کنم.»
- راستی راستی، تو این همه اسلحه را از ستاد مشترک فقط به دلیل نامه آقای هاشمی گرفتی؟
- باور کن راست می گویم. الان تنها مشکل ما محلی برای نگهداری آنها است.
در حالی که هم باورش نمیشد و هم گیج شده بود، گفت: نمی دانم. هر کاری میکنی، بکن.» برخورد سردی داشت. ولی به او حق میدادم؛ چون باور این خبر مشکل بود. در حیاط سپاه شروع کردم به قدم زدن و دنبال چاره گشتن. یاد حاج عبدالله قاسمی افتادم. او یک مرغداری بزرگ در جاده سد دز داشت و بهترین مکان برای هدف من بود. یکی از پاسدارها گفت: «برادر گرجی، تلفن با شما کار دارد.» دویدم به طرف اتاقم و گوشی را برداشتم.
- بفرمایید.
- سلام، فردچیان هستم.
- سلام، محمدرضا کجایی؟ چه خبر؟
- در شیراز هستم. تمام اسلحه ها را داده اند. دارم حرکت می کنم طرف اندیمشک . کی میرسی؟
- احتمالا فردا، حوالی ساعت دو بعد از ظهر.
با محمدرضا خداحافظی کردم و گوشی را گذاشتم و رفتم سراغ حاج عبدالله. همسایه ما بود. پیدایش کردم و بعد از حال و احوال، گفتم: «یک کار محرمانه با تو دارم.»
- محرمانه یعنی چه؟ فریدون، این حرفها چیست که میزنی؟ من و محرمانه؟ قضیه چیست؟
- سی هزار اسلحه از ارتش گرفته ایم و دنبال جایی برای انبار کردن آن می گردیم!
- خب، به من چه ربطی دارد؟ کاری از من بر می آید؟
- بله، باید مرغداری را تعطیل کنی و آن را بدهی برای انبار اسلحه ها.
- به روی چشم. برای انقلاب حاضرم هر کاری بکنم. بگو چه کنم. از کی شروع کنم؟
- از همین حالا شروع کن. باید مرغها را سر ببری یا بفروشی و آنجا را خلوت کنی. محمدرضا فرد چیان در راه است. وقت زیادی نداریم. من برمیگردم سپاه و کارهای مقدماتی را انجام میدهم.
حاج عبدالله سريع مشکل مرغها را حل کرد و محل را تحویل داد و رفت.
ظهر روز بعد، محمدرضا با اسلحه ها از راه رسید. محمد سهرابی هم از آن طرف پیدایش شد. محمدرضا با هواپیمای سی ۱۳۰ در فرودگاه پایگاه چهارم شکاری وحدتی به زمین نشست و با چند ماشین، اسلحه ها و بی سیم ها را به مرغداری حاج عبدالله بردیم و جاگیر کردیم.
همراه باشید
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اصل 34 محشای قانون اساسی.mp3
1.19M
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
وفای به نذر بادیه نشینی شترش را گم کرد. سوگند یاد کرد که اگر یافت به یک درهم بفروشد. او را یافت ولی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دنیا
خلیل بن احمد گوید: دنیا عبارت است از ضدهای نزدیک و شبیههای دور، و خویشان دور و دشمنان نزدیک.
*
ابن مسعود گوید: دنیا همه اش غصه است. اگر سروری دارد همان سود آن است.
سیاهی شب
مردی به دیگری گفت: وقتی سیاهی شب را دیدی، نزد او برو و از او نترس. چه اینکه او نیز مانند ترسی که تو از او داری از تو میترسد. در پاسخ گفت: میترسم سیاهی این سخن را نیز چون من بشنود.
دنیا و آخرت
امام زین العابدین علیه السلام میفرماید: دنیا چُرت و آخرت بیداری و مابین آن دو گرفتار خواب پریشان هستیم.
#کشکول_شیخ_بهاء
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357