eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.5هزار دنبال‌کننده
49.1هزار عکس
35.7هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢تصاویری از استان الانبار در عراق که نظامیان فراری ارتش سوریه در آنجا در کمپ های موقت نگهداری می شوند 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢پلنگ ایرانی در کوهستان‌های پارک ملی سالوک 🔹پارک ملی سالوک یکی از بهترین زیستگاههای پلنگ ایرانی در کشور است. 🔹پلنگ ایرانی بزرگ جثه ترین زیر گونه پلنگ در جهان است و نقش مهمی در کنترل جمعیت گراز وحشی و گرگ در طبیعت دارد. 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️آیا اسرائیل هزینه نظامی بیشتری کرده یا ایران؟! 🔝کار رسانه ای زیبا و تحسین برانگیز 🔻دو روز پیش نتانیاهو کلیپی را منتشر کرد و مردم ایران را تحریک می‌کرد که آی مردم ایران از جیب شما در حال دزدیدن هستند ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
تبذیر و تدبیر اسراف و تبذیر در هر چیزی موجب تباهی آن است و تدبیر در هر کاری، هرچند کوچک موجب باروری آن است. طینت فاضل میبدی در شرح دیوان در بیان فرمایش پیامبر حدیثی قدسی نقل می‌کند که: فی الحدیث القدسی، خمرت طینة آدم بیدی اربعین صباحاً، و این صورت از قدرت فاعل مختار عجب نیست، ما می‌بینیم که بعضی حیوانات از گل متکون می‌شوند بی توالد، اگر آدم نیز از این قبیل باشد ممکن است، و انکار این معنی بمجرد آنکه خلاف عادتست نتوان کرد. چه خلاف عادت بسیار واقع می‌شود و این فقیر از جمعی مقبول الروایه شنیده که دیدیم که طفلی در یزد متولد شد، و بر طبق یُکَلِّمُ النّٰاسَ فِی الْمَهْدِ... [۱]، انواع سخنان می‌گفت، و قرآن و اشعار می‌خواند، و از احوال خفیه خبر می‌داد، و سری بزرگ داشت و چون دو ساله شد وفات یافت، و پدرم علیه الرحمة او را دیده بود. و دور نیست که حدیث قدسی اشاره باشد به آنچه در کتب طبی مسطور است که از قرار نطفه در رحم تا استعداد روح حیوانی چهل روز است بتقریب، و از سی روز کمتر و از چهل و پنج روز که عدد آدم است زیاده نمی باشد. و مراد از یدین: اسماء متقابله است مثل ضار و نافع و خافض، و رافع. بنابراین حق تعالی با ابلیس بر سبیل تعبیر فرموده که... مٰا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمٰا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ... [۱] ؛ چه ابلیس را جامعیت نیست، و اعور بودن او کنایه از این معنی است. [۲] ---------- [۱]: ۱) - آل عمران، ۴۶. [۱]: ۱) - ص، ۷۵. [۲]: ۲) - این پاراگراف در متن کشکول به زبان فارسی نگاشته شده و عیناً منتقل شده است. ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
🍂 🔻پسرهای ننه عبدالله/ ۱ خاطرات محمدعلی نورانی نوشته: سعید علامیان ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ 🔸 یکم از مرز آمده بودم به خانه سر بزنم. نزدیک ظهر بود. عطر دستپخت مادرم مرا به آشپزخانه کشاند. با خوشحالی بغلم کرد و بوسید. غذای مورد علاقه ام، دال عدس پخته بود. با هم از آشپزخانه بیرون آمدیم. هنوز سفره را پهن نکرده بود که یکباره صدای چند انفجار توی شهر پیچید. از خانه زدم بیرون. چند موشک از آن طرف اروند به طرف پایگاه دریایی و کشتی های نیروی دریایی شلیک شده بود. همیشه فکر می‌کردم آخر این چه تدبیری بوده که پایگاه دریایی و ناوچه های جنگی ایران در زمان شاه در فاصله کمتر از سیصد متری خاک عراق ساخته شده؟ آیا نمی دانستند اگر روزی جنگی رخ دهد عراق با سبک ترین موشک از درون خاک خودش به راحتی می‌تواند کشتی‌ها را هدف قرار دهد؟ همان اتفاقی که امروز سی و یک شهریور پنجاه ونه به وقوع پیوست. پس از صدای انفجارها از پایگاه نیروی دریایی، شهر هم زیر آتش سنگینی از توپخانه و خمپاره و موشک بود. خودم را به مقر سپاه رساندم. محمد جهان آرا گفت همگی برویم به مردم کمک کنیم. خیابانها را دود و آتش گرفته بود. گلوله های توپ و خمپاره بی هدف از آسمان می‌بارید. با صدای هر انفجار سقف خانه ای بر سر زنان و کودکان ویران می‌شد. جای امنی نمی‌دیدیم. به هر خیابانی می‌رفتیم با خانه ها و مغازه های تخریب شده روبه رو می‌شدیم. ارتش عراق واحدهایش را موظف کرده بود بدون توقف روی همه شهر گلوله بریزند. بیشترین گلوله ها روانه محله های پرجمعیت شهر مثل کوی طالقانی، مرکز شهر، مولوی و بازار می‌شد؛ یکی داشت با دوچرخه می‌رفت ترکش به گردنش خورده بود. دختر بچه ها و پسربچه هایی که دقایقی پیش در خیابان بازی می‌کردند گوشه ای افتاده بودند و فریاد می‌کشیدند. آنهایی که زخمی نشده بودند از وحشت فریاد می‌زدند. مردم زیر آتش و انفجارهای پی در پی غافلگیر شده بودند. هرکسی به طرفی می‌دوید. از یک طرف در فکر عزیزانشان بودند، از طرف دیگر خمپاره ای نزدیک خودشان منفجر می‌شد و جانشان در معرض خطر بود. در چنین شرایطی مردم به همدیگر کمک می‌کردند هر کسی با هر وسیله ای زخمی ها را به بیمارستان می‌رساند. بیمارستانهای شهر پر از مجروح بود. تجمع اصلی در بیمارستان مصدق بود؛ داخل و بیرون بیمارستان حتی در پیاده رو زخمی‌ها را چیده بودند. هر کسی هر کاری بلد بود انجام می‌داد. اگر می‌توانست زخمی ببندد، می‌بست. آنهایی را که حالشان وخیم تر بود به بیمارستان می‌بردند. تعداد پزشک‌ها جوابگو نبودند. فقط فرصت می‌کردند جلوی خونریزی را بگیرند. دخترهای محله ها هم کمک می‌کردند. برادرم عبدالله هم در شهر به مردم کمک می‌کرد. آتش نشان‌ها از محله ای به محله دیگر می‌رفتند. آتش در شهر شعله می‌کشید و قادر به خاموش کردن نبودند. با یک جیپ شهباز در شهر می‌چرخیدیم. هرجا صدای انفجار می‌آمد به آن طرف می‌رفتیم تا مجروح‌ها را به بیمارستان برسانیم. در خانه همسایه ها را می‌زدیم می‌گفتیم اگر ماشین دارید زخمی ها را ببرید. مردم حتی جنازه ها و زخمی ها را با گاری حمل می‌کردند. •┈••✾○✾••┈• ادامه دارد ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
Part20_خار و میخک.mp3
18.32M
📗کتاب صوتی اثر یحیی سنوار قسمت 0⃣2⃣ ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357