فصل سوم : در بيان بعضى از آداب و اوقات طعام خوردن
سنت است كه چاشت رابامداد بخورد و درميان روز ديگر چيزى نخورد وبعد از نماز خفتن بار ديـگـر طـعـام خـورد ولقـمه را كوچك بردارد و نيكو بجايد و بروى مردم نظر نكند و طعام بسيار گرم نخورد و در طعام گرم ندمد بلكه بگذار تا سرد شود و بعد از آن بخورد و نانرا به كارد نبرد و استخوانرا پاك نكند و بكمتر از سه انگشت چيزى نخورد و دست در پـيـش ديـگران دراز نكند و كاسه و انگشتانرا بليسد و در حالت جنابت مكروهست طعام و آب خـوردن و اگـر وضـو بـسـازد يـا دسـت بـشويد ومضمضه واستنشاق بكند يا دست و رو را بشويد و مضمضه بكند يا دستها رابشويد و مضمضه بكند كراهتش ضعيف ميشود.
در حـديـث ديـگـر وارد اسـت كـه اگـر چـيـزى بـخـورد در حال جنابت بى آنكه اينها را بعمل آورد بيم آنستكه پيس شود.
در حـديـث مـعـتـبـر ديـگـر منقولست كه پسر برادر شهاب بحضرت امام جعفر عليه السلام شـكـايـت كـرد از دردهـا و امـتلا و فساد معده حضرت فرمود كه چاشت و شام بخور و در ميان ديـگـر چـيـزى مـخـور زيـرا كـه خـداونـد عـالمـيـان در وصـف طـعـام اهـل بـهـشـت مـيفرمايد لَهُمْ رِزْقُهُمْ فيها بُكْرَةً وَعَشّيا ترجمه اش اينستكه مهيا است براى اهل بهشت روزى ايشان در بهشت در بامداد و پسين يا خفتن .
در حـديـث مـعـتـبـر از حـضـرت امـيـرالمؤ منين عليه السلام منقولست كه طعام خوردن آخر روز پيغبران بعد از نماز خفتن است پس آنرا ترك مكنيد آه تركش موجب خرابى بدن است .
در حـديـث ديگر منقولست كه ترك طعام خوردن طرف شب آدميرا پير ميكند و فرمود كه چون آدمـى پـير شد بايد كه در شب پيش از خواب البته چيزى بخورد كه بهتر خواب ميرود و دهانش خوشبو ميشود يا خلقش نيكو ميشود.
از حضرت امام موسى عليه السلام منقولستكه چيز خوردن شب را ترك مكنيد اگر چه بپاره نان خشكى باشد كه باعث قوت بدن و قوت جماع است .
از حـضـرت صادق عليه السلام منقولستكه هر كه ترك كند طعام خوردن را در شب شنبه و شـب يـكـشـنـبـه پـى هـم قـوت از او بـر طـرف شـود كـه تـا چهل روز باو برنگردد و فرمود كه طعام شب نافع تر از طعام روز است .
از حـضـرت امـام رضا عليه السلام منقولستكه در بدن رگى هست كه آن عشا نام دارد و هر كه در طرف شب چيزى نميخورد آن رگ او را نفرين ميكند تا صبح ميگويد خدا ترا گرسنه بـدارد چـنـانـچـه مـرا گـرسـنـه داشتى خداترا تشنه بدارد چنانچه مرا تشنه داشتى پس البته ترك مكنيد عشا را اگر چه بلقمه نان باشد و اگر چه بدمى آب باشد.
از حـضـرت صـادق عـليـه السـلام منقول است سزاوار نيست كه مومن از خانه بيرون رود تا آنكه چاشت نخورد كه باعث زيادتى عزت او است .
در حديث ديگر فرمود كه هرگاه خواهى كه پى حاجتى بروى پاره نان با نمك بخور كه بيشتر باعث عزت تو است و حاجتت زودتر بر ميآيد.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقولستكه طعام را بگذاريد تا سرد شود بدرستيكه طـعـامـى بـنـزديك رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله وسلّم آوردند فرمود بگذاريد تا سرد شود كه خدا آتش را طعام ما نگردانيده و بركت در طعام سرد است .
از حـضـرت امام رضا عليه السلام منقولستكه طعام گرم بركت ندارد وشيطان در آن بهره دارد و در حـديـث مـوثـق از سـليـمـان بـن خـالد مـنـقـولستكه گفت حاضر شدم شب بر سفره حـضـرت امـام جـعـفـر صـادق عليه السلام در تابستان خوانى آوردند آه نانى در آن بود و كـاسـه آوردنـد كـه تـريـد و گـوشت در آن بود پس دست بر آن گذاشتند و بر داشتند و فـرمـودنـد كه امان ميطلبيم از خدا از آتش جهنم پناه مى بريم بخدا از آتش جهنم تاب اين گـرمـى را نـداريم و صبر بر آن نميتوانيم كرد چگونه تاب آوريم و صبر كنيم برآتش جـهـنـم . ايـنـرا مـكـرر فـرمـودنـد تـا طـعـام چـنـان شـد كـه مـيـتـوانـسـت خـورد پـس تناول فرمود ما نيز تناول كرديم .
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقولست كه نهى فرمود از دميدن در خوردنى و آشاميدنى .
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه مكروه است سه دميدن در گرهها وافسانه ها و در طعام و در موضع سجده .
در حـديـث ديـگـر از آن حـضـرت منقولستكه اگر از براى سرد كردن بدمد قصور ندارد و حمل بر ضرورت و حالت استعجال ميتوان كرد.
از حـضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه مخوريد از بالاى تريد و از پهوهايش بخوريد كه بركت در بالاى طعام است .
در حـديـث مـعـتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقولست كه هرگاه يكى از شما طعام خورد بايد كه از پيش خود بخورد.
در حديث ديگر منقولستكه آنحضرت كاسه طعام را ميليسيدند و ميفرمودند كه هر كه كاسه طعام را بليسد چنانستكه مثل آن طعام را تصدق كرده باشد.
مـنـقـولسـتـكـه حـضـرت امـيـرالمـؤ مـنـيـن عـليـه السـلام بـتـمـام انـگـشـتـان تناول ميفرمود و ميگفت كه هر كه كاسه طعام را بليسد ملائكه بر او صلوات فرستند و دعا كنند براى او بفراخى روزى و حسنات مضاعف براى او بنويسند.
از
حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه در وقت طعام خوردن دو زانو بروش بـنـدگـاه مـى نـشـسـتـنـد و دسـت بـرزمـيـن مـيـگـذاشـتـنـد و بـسـه انـگـشـت تـنـاول مـيـكـردنـد و مـيـفـرمـودنـد كـه رسـول خـدا صـلّى اللّه عـليـه وآله وسـلّم چـنـين طعام تناول ميفرمودند نه بروش متكبران و جباران كه بدو انگشت چيز ميخوردند.
بسند معتبر منقولستكه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود كه هرگاه كسى طعام خورد و انگشتان خود رابليسد وبمكد خداوند عالميان فرمايد كه خدا بركت دهد ترا.
از حـضـرت صـادق عـليـه السـلام مـنـقـولسـت كـه آنحضرت كراهت داشتند از اينكه دست را بـدسـتمال پاك كنند در وقتيكه چيزى از طعام در آن باشد تا آنكه خود ميمكيدند يا بطفلى كه در پهلوى آنحضرت بود ميدادند كه ميمكيد براى حرمت طعام .
از حـضـرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقولستكه كسى كه خواهد طعام او را ضرر نرساند تـا گـرسـنـه نـشـود و معده پاك نشود چيزى نخورد و چون خواهد بخورد بِسْمِ اللّهِ اَلرْحـْمـنِ اَلرْحـيـمِ بـگـويد و نيكوبجايد ودست از طعام وقتى بكشد كه هنوز خواهش طعام داشته باشد.
بـسـنـد مـعـتبر منقولستكه حضرت على بن الحسين عليه السلام فرمود كه استخوانرا پاك مـكـنيد كه جنيان را در آن بهر هست و اگر پاك كنيد ايشان از خانه شما ميبرند چيزى را كه بهتر از اين باشد.
بـسـنـد مـعـتـبـر از حـضرت امام حسن منقولستكه در خوان دوازده خصلت است كه برهر مسلمان واجبست كه بداند: چهار از آنها فرض است و چهار ديگر سنت است و چهار ديگر تاءديب است اما فرض آنستكه منعم خود را بشناسد و بداند كه نعمت از جانب پروردگار است و راضى بـاشـد بآنچه خدا باو عطا كرده است و بسم اللّه بگويد و خدا را شكر كند و اما سنت پس دست شستن پيش از طعام و برجانب چپ نشستن و بسه انگشت چيز خوردن و انگشتان راليسيدن و امـا تـاءديب پس از پيش خود چيز خوردن و لقمه را كوچك برداشتن و بسيار خائيدن و در روى مردم نگاه نكردن .
در حـديـث مـعـتـبـر مـنـقـولسـتـكه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام بحضرت امام حسن عليه السـلام فـرمـود كـه ميخواهى ترا تعليم كنم بچهار خصلت كه اگر بجا آورى از طبابت طـبـيـبـان مـسـتـغـنـى شـوى ؟ گـفـت بلى يا اميرالمؤ منين فرمود منشين بر طعامى مگر وقتيكه گـرسـنه باشى و برمخيز از طعام مگر وقتيكه خواهش داشته باشى و نرم بجا و هر گاه خواهى كه بخواب روى بيت الخلا برو.
از حـضـرت رسـول صـلّى اللّه عـليـه وآله وسـلّم مـنـقـولسـت كـه وقـتـيـكـه طعام ميخوردند بـِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرّحيم مى گفتند و از پيش ديگرى چيزى بر نميداشتند و پـيـش از مـهـمانان شروع بطعام ميكردند و بانگشت مهين و انگشت بعد از آن و انگشت ميانين طعام ميخوردند و گاهى انگشت چهارم را هم ضم ميكردند و گاهى بتمام انگشتان ميخوردند و هرگز بدو انگشت چيزى نميخوردند و ميفرمودند كه اين خوردن شيطان است .
حلیة_المتقین
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📕برنامه هفتگی کانال
مجله تازنده ایم رزمنده ایم📰👓
#شنبه📖آیه گرافی📚نهج البلاغه🌳گل وگیاه🌍 صفحه سبک زندگی
👨👩👧👦اتاق مشاور📂داستان
#یکشنبه📖آیه گرافی📝احکام 📡امر به معروف 👨👩👧👦اتاق مشاور📂داستان
#دوشنبه 📖آیه گرافی👼فرزند سالم 🔬پزشکی📜اولیاء الله📺طبیعت ....📂داستان
#سه شنبه📖آیه گرافی 💑همسرداری🏘نکته و تجربه🎓موضوع بصیرتی🖋کلاس مربی📂داستان
#چهارشنبه📖آیه گرافی⏱نماز
💅حجاب🔍پرسش و پاسخ🌍حکایت
📂داستان
#پنج شنبه📖 آیه گرافی🌍تدبر در قرآن⚰معاد شناسی
تست هوش💠آیه درمانی📂داستان
#جمعه 📖آیه گرافی☀️مهدویت 👂روایت تاریخ 💻آیا می دانید😂لبخند📂داستان
با ما همراه باشید👇👆
@zandahlm1357
#نکته
#تلنگر
🌺نکات قابل توجه خدمت زوج های جوان که خیلی از زندگیشون شاکی هستن🌺
البته قبل از بیان راهکارها به چند نکته مهم اشاره می نماییم.
نکته اول : توجه داشته باشید که تجربه نشان داده است بین خانوادهها و زوج های جوان در اوائل زندگی مشترک شان به خاطر عدم آشنایی از روحیات و اخلاقیات همدیگر و اختلاف نظرها و سلیقه ها در مسائل جزئی زندگی دچار تنش می شوند. کمال خواهی، مطلق نگری و ایده آل گرایی آنها اگر به همراه حلم و بردباری و سعه صدر نباشد شیرینی زندگی را به تلخی تبدیل می کنند. البته اختلاف در ابتدای زندگی بین افراد که دارای خانواده های مختلف و روحیات متفاوت هستند زیاد دور از انتظار نیست و مشکل مهمی نیست به شرطی که زود حل شود و طولانی یا مکرر نشود. زیرا ازدواج چون نهال نو پایی است که اگر در معرض مداوم طوفان اختلاف و درگیری ها قرار گیرد امکان شکسته شدن دارد. پس باید هوشیار باشند و اجازه ندهند مسائل جزئی و سطحی خللی در زندگی آنها ایجاد کند.
نکته دوم :زندگی کردن یک هنر است و این هنر را باید به تدریج آموخت و مهارت های لازم را باید از افراد با تجربه یاد گرفت و الا در برخورد با افراد به وِیژه کسانی که در حاشیه زندگی مشترک قرار دارند و گاهی اوقات ممکن است وارد متن زندگی شوند، دچار مشکل می شویم . بنابراین برای پیشگیری از این گونه مشکلات باید هنر زندگی کردن را آموخت. باید نحوه برخورد با همسر و خانواده او را در مواقع گوناگون یاد گرفت.حال به این موضوع می پردازیم که چگونه با خانواده همسر تعادل و سازگاری برقرار نماییم. در اینجا ما راهکارهایی بیان می نماییم که هر کدام از شما باید در مورد خانواده یکدیگر بکار ببرید.لازمه رسیدن به این تعادل و سازگاری این است که ویژگیهای شخصیتی همسر و خانواده او را بشناسیم همچنان که باید اقوام و خویشاوندان خود را شناخت و نحوه تعامل با آنها را نیز آموخت. در اولین قدم خونسردی را حفظ نمایید. خونسردی به معنی صبوری منفعلانه و سکون و بی حرکتی نیست. خونسردی در مقابل رفتارهای تکانشی و انفجاری احساسی است. یعنی در مواردی که با پدیده منفی و یا بحرانی در زندگی روبرو شدیم ، ضرورت دارد قبل از هر چیزی خونسرد باشیم تا قدرت تعقل ما بتواند موضوع و راه حلها را بررسی کند. در ساحل امن خونسردی است که سایر مهارتها و آگاهی های ذیل فرصت عرض اندام پیدا می کنند.سپس به تجزیه تحلیل مشکل بپردازید. همه اینها شکل ظاهری و سطحی مشکلات را نشان می دهد. اگر بدون تجزیه و تحلیل این مشکلات دست به اقدام بزنیم ، علاوه بر اینکه مشکل حل نمی شود، مشکلات شدیدتری به خاطر عملکرد نامناسب پیش می آید.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#نکته
#تلنگر
راهکارهای ایجاد تعامل و تعادل
۱. اعتماد سازی
بیشتر تنشهای موجود بین خانواده ها ریشه درعدم اعتماد دارد. اگر به همدیگراعتماد داشته باشیم حرف یکدیگر را دخالت تلقی نمی کنیم. پس در اولین گام باید زمینه اعتماد سازی را فراهم نمود. در مسیر اعتماد سازی باید ابتدا خود به همسرتان اعتماد کنید تا کم کم آنها نیز به شما اعتماد نمایند.
۲. ارتباط سازی
منظور این است که به خانواده همسرتان بگویید که همسرتان از انها تعریف می نماید و متقابلا همسرتان هم از طرف شما این جملات را به خانواده خودش بگوید.این نوع رفتارها موجب حس خوش بینی در خانواده شده و راه پذیرش حرفهای منفی را سد می کند. البته خود می دانید که یکى از جاهایى که اسلام اجازه داده انسان دروغ بگوید، آن جایی است که این عمل موجب اصلاح بین افراد می شود. این کار اگر چه با واقعیت همراه نباشد ولی در زدودن کینه ها و برطرف کردن سوء ظن نسبت به یکدیگر بسیار موثر است و در تلطیف روابط میان آنها مى توانید مفید واقع شوید. البته انتظار نداشته باشید که با یک بار برخورد این چنینى، همه خصومت ها و سوءظن ها برطرف شود.۸ بلکه این کار نیاز به زمان وو صبر و حوصله دارد.
۳. تحکیم روابط
مرحله سوم تحکیم روابط مثبت است.در صورت موفقیت در مراحل قبل سعى کنید نقاط مثبت خانواده را شناسایى کنید و آنها را در یک دفترچه اى یادداشت کنید و هر وقت در کنار یکى از آنها قرار گرفتید و صحبت طرف مقابل به میان آمد شما به این جنبه هاى مثبت اشاره کنید و بگویید همه آدم ها یک ویژگى هاى مثبت دارند و در کنار آن جنبه هاى مثبت ممکن است نقایصى نیز داشته باشند ولى ما براى استحکام روابط خودمان با دیگران باید جنبه هاى مثبت آنها را در نظر بگیریم و فقط به جنبه هاى منفى نگاه نکنیم. یکى از مهمترین عوامل سوءظن به دیگران همین منفى نگرى است و بهترین راه براى از بین بردن سوء ظن توجه به جنبه هاى مثبت دیگران است و شما مى توانید با طرح این جنبه هاى مثبت، نگرش خانواده را نسبت به خود عوض کنید.
۴.حترام متقابل
هیچ گاه نزد شوهرتان از مادر شوهر و ... بدگویی نکنید. او را تحقیر نکنید، همواره به ایشان احترام بگذارید و از
او تعریف نمایید. این امر باعث می شود، دید شوهرتان نسبت به خانواده شما تغییر کند.گاهی عدم تعادل محصول برخوردهای ما با طرف مقابل است.
اگر شما بتوانید این مراحلى که بیان شد با صبر و حوصله به خوبى انجام دهید تا حدود زیادى مى توانید سوء ظن و سوء تفاهم های موجود را به حداقل برسانید و روابط میان خود را در حد قابل قبولى اصلاح کنید. البته به این نکته باید توجه داشته باشید انجام چنین کارى هم صبر و حوصله کافى نیاز دارد و هم همکارى همسرتان را مى طلبد لذا باید از شتابزدگى اجتناب کنید و در صورت امکان اگر افراد دیگرى مى توانند در این زمینه با شما همکارى کنند و مورد اطمینان هستند از آنها نیز کمک بگیرید تا بهتر بتوانید این مسؤولیت خطیر را انجام دهید .
در این رابطه مطالعه کتابهای زیر نیز مفید خواهد بود:
۱.آئین همسرداری: دوروتی کارنگی، ترجمه مهستی شهلایی.
۲. همسرداری: ابراهیم امینی (کتاب اسلامی و متناسب با فرهنگ ما)
۳. تسخیر قلب؛ خانم ها چگونه باید به قلب همسر خود راه یابند؟، تألیف رابرت، ترجمه کیهان نیا.
۴. زن، مرد، ارتباط: تألیف گری، ترجمه مهدی قراچه داغی.
۵.زندگی شیرین: تألیف محمود اکبری.
۶.کلبه عشق: آنچه عروس و داماد باید بدانند، مهدی دانشمند
https://eitaa.com/zandahlm1357
#پرسش_پاسخ
#مشاور_خانواده
سلام خانم خسته نباشید
ممنونم بابت کمکتون وکانال خوبتون.
سلام .ببخشید من 19سالمه و دانشجو حسابداری هستم.
یکی از همکلاسی هام بهم پیشنهاد ازدواج دادن واز احساسشون بهم گفتن
ایشون بهم گفتن اگر قبول کنید قول میدم خوشبختت کنم اما اگر نه اینقدر میام تا جواب مثبت بدید.
بعدم گفتن هرچقدر میخواهید فکر کنید بعد جواب بدید.
من جوابم از اولم منفی هستش اما این سماجت ایشون منو عصبی میکنه.
لطفا راهنماییم کنید چطور باایشون رفتار کنم در برخوردی که سرکلاس ودانشگاه دارم.
علت جواب نه بنده چون ایشون 21سالشون هست.
تازه دانشجو هستن.سربازی نرفتن،کار ودرآمد ندارند.شناخت ازشون ندارم.
از نظر اعتقادی شناخت ندارم
اما به شدت پیگیر هستن به استادهای دانشگاه گفتن وبامن صحبت کردن.
من ملاک برای همسرآینده پول وماشین واینا نیست.
اما اخلاق وایمان برام خیلی مهمه که چون ازایشون شناخت ندارم
صریح وبی پرده علت مخالفتم را گفتم
چیزی نگفت .اما نمیدونم در محیط دانشگاه چطور برخورد کنم
#پاسخ_سرکارخانم امیری مشاور محترم کانال
سلام علیکم عزیزم اگر واقعا قصد ندارین واضح بگین که قصد ازدواج ندارین وبه درد هم نمیخورین ولی عزیزم اگر به خاطر سربازی وشغلش میگین میتونید اشنایی باهم داشته باشید وشناخت پیدا کنید ومشاوره قبل از ازدواج برین تا بقیه مسائل هم جور بشه وایشون اگر واقعا شما رو میخوان باید جربزه از خودشون نشون بدن .ولی در هر صورت اگر نمی خواین صریح وواضح بیان کنید که هیچ علاقه وعلقه بین شما نیست وعلاقه ایشون یک طرفه هست ودیگه نمی خواین که ادامه بدن . تو دانشگاه هم خیلی عادی رفتار کنید انگار نه انگار که مسئله ای بوده فقط از گروه های مختلط بپرهیزید چه به درسی و....
️
.......:
@zandahlm1357
#قسمت_چهل_و_دوم_رمان_ نسل سوخته: خدانگهدار مادر
نیمه های مرداد نزدیک بود ... و هر چی جلوتر می رفتیم ... استیصال جمع بیشتر می شد ... هر کی سعی می کرد یه طوری وقتش رو خالی یا تنظیم کنه ... شرایطش یه طوری تغییر می کرد و گره توی کارش می افتاد ...
استیصال به حدی شده بود ... که بدون حرف زدن مجدد من... مادرم، خودش به پیشنهادم فکر کرد ... رفت حرم ... و وقتی برگشت موضوع رو با پدرم و بقیه مطرح کرد ... همه مخالفت کردن ...
- یه بچه پسر ... که امسال میره کلاس اول دبیرستان ... تنها ... توی یه شهر دیگه ... دور از پدر و مادرش و سرپرست... تازه مراقب یه بیمار رو به موت ... با اون وضعیت باشه؟ ...
از چشم های مادرم مشخص بود ... تمام اون حرف ها رو قبول داره ... اما بین زمین و آسمون ... دلش به جواب استخاره خوش بود ...
و پدرم ... نمی دونم این بار ... دشمنی همیشگیش بود ومی خواست از 1شرم خلاص شه ... یا ...
محکم ایستاد ...
- مهران بچه نیست ... دویست نفر آدم رو هم بسپاری بهش... مدیریت شون می کنه ... خیال تون از اینهاش راحت باشه ...
و در نهایت ... در بین شک و مخالفت ها ... خودش باهام برگشت ... فقط من و پدرم ...
برگشتم و ساکم رو جمع کردیم ... و هر چیز دیگه ای که فکر می کردم توی این مدت ...ممکنه به دردم بخوره ... پرونده ام رو هم به هزار مکافات از مدرسه گرفتیم ...
دایی محسن هم توی اون فاصله ... با مدیر دبیرستانی که پسرهای خاله معصومه حرف زده بود ... اول کار، مدیر حاضر به ثبت نام من نبود ... با وجود اینکه معدل کارنامه ام 19/5 شده بود ... یه بچه بی سرپرست ...
ده دقیقه ای که با هم حرف زدیم ... با لبخند از جاش بلند شد و موقع خداحافظی باهام دست داد ...
- پسرم ... فقط مراقب باش از درس عقب نیوفتی ...
شهریور از راه رسید ... دو روز به تولد 15 سالگی من ... پسر دایی محسن ... دو هفته ای زودتر به دنیا اومد ... و مادربزرگ، آخرین نوه اش رو دید ...
مادرم با اشک رفت ... اشک هاش دلم رو می لرزوند ... اما ایمان داشتم کاری که می کنم درسته ... و رضا و تایید خدا روشه ... و همین، برای من کافی بود ...
.
.ادامه دارد...
🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
.......:
@zandahlm1357