#داستان روزگار من (۴۱)
منتظر بودیم تا عباس از پایگاه بیاد صدای باز شدن در حیاط اومد
زینب گفت: احتمالا عباسه
منم حواسم نبود از زینب جلوتر
دوییدم طرف پنجره
عباس متوجه شد که دارم نگاهش میکنن اما به روی خودش نیاورد
زینب زد زیر خنده
اما چیزی نگفت ، وقتی متوجه کارم شدم مردم از خجالت
به زینب گفتم خب خیلی دوست دارم تحقیق تموم بشه
😅😅😅😅
زینب ـ اره میدونم مشخصه
بازم خندید😆😆😆
عباس یه یالا گفت و وارد اتاق شد سلام کردیم بهم
زینب موضوع تحقیق و بهش گفت اونم شروع کرد به نوشتن
منم خیره شده بودم بهش
زینب ـ خب من برم یه چیزی بیارم بخوریم زینب که رفت
عباس بلند شدو پرده هارو کشید کنار در اتاقم کاملا باز کرد
و نشست
منم ماتم برده بود😳😳
زینب اومده و عباس شروع کرد به توضیح دادن همچین محو تماشای عباس شده بودم
که اصلاتو یه عالم دیگه ای بودم
حرفش که تموم شد هردوشون
متوجه نگاه من شدن
زینب ـ فرزانه خب نظرت چیه ؟
اما من حواسم جای دیگه ای بود زینب به بازوم زد و گفت
اهااای دختر کجایی؟؟!!
میگم نظرت چیه؟؟
هاااا....نظرم چیه؟؟!!
امان از دست تو معلومه حواست کجاست
عباس سرشو انداخت پایین و یه لبخند زد منم گفتم باورکن
زینب اینجام 😁😁😁
اون روز عالی بود تونستم یه دل سیر عباسو ببینم
تو خونه همش پیش مامان
ازشون تعریف میکردم
مامانم با دیدن نشاطی که داشتم خوشحال میشد
صدای زنگ خونه بلند شد
گفتم کیه؟؟
اعظم خانم بود باتعجب گفتم
مامان اعظم خانمه...
وارد خونه شد سلام کرد
مامان ـ چیزی شده کاری داشتین ؟؟
میشه بشینم... بله بفرمایید
اغظم خانم شروع کرد به حرف زدن ، ماهم به حرفاش گوش میکردیم مثله اینکه حضور اون روزه پلیس بخاطر سحر بود
که یه روز تمام خونه نرفته بود
سحر با ندونم کاری هاش تو تله افتاده بود و توسط شاهین
سرش بلا اومده بود
وبا شکایت هایی که شده بود
قاضی حکم ازدواج اجباری
صادر کرده بود
اعظم خانم ـ قضیه این بود حالا ازتون می خوام هر اتفاقی که افتاده رو فراموش کنید
هفته اینده جمعه عروسیه سحرو شاهینه
اومدم دعوتتون کنم خواهش
میکنم بیاین
خوشحال میشم.
مامان رو به اعظم خانم گفت باشه میایم خوشبخت بشن
انگار دیگه سحر قصد ادامه تحصیل نداشت البته از اولم زیاد علاقه به درس و مدرسه نشون نمی داد خیلی ضعیف بود
نویسنده 📝 انارگل🌹 📝
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#کارگاه_خویشتن_داری ۱۷ 🌹خویشتنداری، محصولِ عشق است! ※ کسی که عاشق اهداف بالاتر نباشد: محال است سخ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کارگاه خویشتن داری_18.mp3
17.23M
#کارگاه_خویشتن_داری ۱۸
🔥خودبینی، خودبزرگ بینی،
خودشیفتگی، بزرگترین موانع خویشتنداری اند!
📣 هرقدر از خوراک دادن به " مَن "های طبیعی بیشتر فاصله بگیریم، و به خوراک دادن به "منِ" انسانی بپردازیم، به خویشتن داری در ابعاد گوناگون، موفقتر خواهیم بود.
https://eitaa.com/zandahlm1357
@shervamusiqiirani-8 - تصنیف : غم عشق.mp3
1.05M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
به خدا کز غم عشقت نگریزم نگریزم
وگر از من طلبی جان نستیزم نستیزم
قدحی دارم بر کف به خدا تا تو نیایی
هله تا روز قیامت نه بنوشم نه بریزم
سحرم روی چو ماهت شب من زلف سیاهت
به خدا بیرخ و زلفت نه بخسبم نه بخیزم
من اگر مست و خرابم نه چو تو مست شرابم
نه ز خاکم نه ز آبم نه از این اهل زمانم
#مولوی
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوره ماعون(۱ الی۷)
أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ (١)
آیا كسی كه روز جزا را پیوسته انكار میكند دیدی؟
فَذَٰلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ (٢)
او همان كسی است كه یتیم را با خشونت میراند،
وَلَا يَحُضُّ عَلَىٰ طَعَامِ الْمِسْكِينِ (٣)
و (دیگران را) به اطعام مسكین تشویق نمیكند!
فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ (٤)
پس وای بر نمازگزارانی كه...
الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ (٥)
در نماز خود سهلانگاری میكنند،
الَّذِينَ هُمْ يُرَآءُونَ (٦)
همان كسانی كه ریا میكنند،
وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ (٧)
و دیگران را از کمک به یکدیگر منع مینمایند!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
5.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با صدای استاد محمود شحات انور
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای عهد تصویری
https://eitaa.com/zandahlm1357