آیت الله شیخ محمد تقی بافقی از علما و مجتهدین قم بود. ایشان در حمام مشاهده کردند که سرهنگی ریشش را می تراشد، فرمودند :((آقا ریشتان را نتراشید، حرام است)) سرهنگ شیخ محمدتقی را نمیشناخت، یک کشیده زد توی صورت ایشان و گفت:(( به توچه مشتی؟ )) آشیخ محمدتقی صورتشان را نزدیک آوردند و فرمودند:(( یک کشیده دیگر هم بزنید، اما ریشتان را نتراشید.)) سرهنگ بعد که از حمام بیرون آمد دید مردم دست آقا را میبوسند.پرسید:آقا، کی هستند ؟گفتند :((آیت الله حاج شیخ محمدتقی بافقی)) سرهنگ گفت:(اه عجب!) ناراحت شد که چرا به آقا کشیده زده، جلو رفت و دست و پای آقا را بوسید و از ایشان عذرخواهی کرد و بعدها محاسن گذاشت و از مریدهای ایشان شد.
به نقل ازایت الله مجتهدی
2.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨صحبتهای آیت الله العظمی بهجت
درمورد نداهای امام زمان✨
استاد محسن عباسی ولدی0143 ale_emran 18-19.mp3
زمان:
حجم:
8.96M
#لالایی_خدا ۱۴۳
#سوره_آل_عمران آیات ۱۹ - ۱۸
#محسن_عباسی_ولدی
#قصه
«داستانی از سفر معراج پیامبر»
منبع قصّه این برنامه👇
📚برگرفته از کتاب «بحار الأنوار، جلد ۴۰، صفحه ۵۶» اثر علامه محمد باقر مجلسی
📓📕📗📘📙📔📒📕
#داستان روزگار من (۷۰)
زن عمو اصلا از جریان منو محسن خبر نداشت
بعد گذشت ۲ـ ۳روز محسن از سوریه برگشت . زن عمو با دیدنش کلی ذوق کرد براش اسپند دود کردو دور سرش میچرخوند ...
محسن ـ چی شده مامان این سری انگار خیلی خوشحالتر از روزای دیگه ای ؟؟؟😄😄
نه عزیزم روزایه قبلم همین جور بودم ...😌😌
محسن دستشو انداخت گردن مامانشو گفت :
اگه من مامانمو نشناسم که دیگه باید برم بمییرم لیلااا خانم بگووو چه خبره ؟؟؟
زن عمو با خنده یه نگاه به محسن انداخت ... دستشو گرفت و برد نشوند روی مبل خودشم نشست بغل دستش
زن عمو نمیدونست از کجا و چجوری قضیه خاستگاری رو بگه...
محسن ـ مامان خانم خجالت نکش راحت حرفتو بزن
آااااااااااااا اینم از این چشامو بستم که خجالت نکشی پس بگووو حاج خانم 😌😌😌
زن عمو صورت محسن و بوسید و گفت قربون پسرم بشم من.... من حرف میزنم تو فقط گوش کن...
چشم قربان من سراپا گوشم
ببین محسن جان پسرم الان تو
۲۴ـ ۲۵ سالته دیگه وقتشه تشکیل خانواده بدی و یه زن خوب بگیری به نظره من پسر هرچه زودتر ازدواج کنه بهتره اینجوری زودتر وارد زندگی میشه ....
محسن با شنیدن این حرف مامانش کلی ذوق کرد چشاشو بازکردو گفت حتماااا به حرفتون عمل میکنم ...
جدی پسرم من تازه داشتم مقدمه چینی میکردم انگاری خودتم تو فکرش بودی😃😃😃
خب پس دیگه همه چی تمومه من امشب یه زنگ به معصومه خانم میزنم و یه قرار برای خاستگاری میزارم ....
محسنم بی خبر از همه جا فکرد میکرد که مامانش از قضیه فرزانه باخبر شده و منظورش خاستگاری از فرزانه ست
😍😍😍😍😍
پسرم ان شاالله خوشبخت بشین زینب واقعا دختر خوب و مومنیه حتما کنارش یه زندگی خوب و شروع میکنی...
با این تیکه اخر حرف زن عمو محسن خشکش زدو تو ذوقش خورد ...😳😳😳😳
چی !!! مامان چی گفتی!!!
زینب!!! ما قراره بریم خاستگاریه زینب ؟؟!!
😳😳😳😳😳
معلومه پسرم خب میخواستی خاستگاری کی بریم معصومه خانم فقط یه دختر داره اونم زینبه دیگه😃😃😃
خدا نکشتت محسن عجب شوخی میکنی تو😂😂
محسن با عصبانیت از جاش بلند شد مامان چی میگی
شوخی چیه من جدی گفتم
شما زنگ زدین از طرف من از زینب خاستگاری کردین؟؟؟
خب اره مگه چی شده؟؟؟
مادرم من که اسم نبردم زینب و میخوام ... خواهشن الان زنگ بزنید همه چی رو تموم کنید بگید اشتباه شده ....
عه یعنی چی مگه زینب چشه اون خواهر دوست صمیمیته
خواهره عباسه تو چرا مخالفی مگه از پاکی و حیای این دختر بی خبری؟؟؟؟
مادرمن .... من کاری به این چیزا ندارم فقط نمیخوام کاش قبل قول و قرار گذاشتن با من مشورت میکردی
اخه پسرم ...
اخه نداره مامان خواهش میکنم هر جور شده به هر بهونه ای که میتونی فقط این قرارو بهم بزن ....
محسن حسابی داغ کرده بود
چی فکر میکردو چی شد
رفت اتاقشو درم بست ...
ادامه دارد....
نویسنده 📝 انارگل🌹 📝
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
📗📘📙📔📕📓📒📘
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#تلنگری 💌 تغییر مسیر تاریخ : از یک انتخاب درست حضرت زینب سلاماللهعلیها، در دوراهی مدینه و کربلا،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamosigiirani - استاد شجریان-گلهای تازه 31.mp3
زمان:
حجم:
3.41M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
بر در ارباب بیمروت دنیا
چند نشینی که خواجه کی به درآید
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر ره روی که در گذر آید
صالح و طالح متاع خویش نمودند
تا که قبول افتد و که در نظر آید
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
هر که به میخانه رفت بیخبر آید
#حافظ
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔https://eitaa.com/zandahlm1357
4.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨✨✨🌹
✨✨🌹
✨🌹
#قران
✨وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ
✨وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ
✨هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ
✨الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ
✨عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ
✨وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ
✨فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ ﴿۷۸﴾
✨و در راه خدا چنانكه حق جهاد در راه اوست
✨جهاد كنيد اوست كه شما را براى خود برگزيده
✨و در دين بر شما سختى قرار نداده است
✨آيين پدرتان ابراهيم نيز چنين بوده است
✨او بود كه قبلا شما را مسلمان ناميد
✨و در اين قرآن نيز همين مطلب آمده است
✨تا اين پيامبر بر شما گواه باشد و شما
✨بر مردم گواه باشيد پس نماز را برپا داريد
✨و زكات بدهيد و به پناه خدا رويد
✨او مولاى شماست
✨چه نيكو مولايى و چه نيكو ياورى (۷۸)
📚سوره مبارکه الحج
✍آیه ۷۸
✨🌹
✨✨🌹
✨✨✨🌹
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•