اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَهید صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏

💠☀️💠☀️💠☀️💠 ☀️اخلاق مهدوی☀️ ◀️قسمت دویست ‌و سی و‌ هفتم 🔹یک نکته دیگر هم هست روایت می‌گوید اگر کسی چهل نفر از مؤمنین را بر خودش مقدم بداند (یعنی دعا بکند و بعد برای خودش دعا بکند) دعایش به استجابت می رسد. یعنی ما حتی اگر برای دیگران دعا بکنیم به نفع خودمان از این جهت هم هست که دعای خودمان مستجاب می شود.🌱 👌ممکن است یک دعای ما صلاح نباشد ولی ما اگر برای چهل تا مؤمن دعا بکنیم خدا قطعا تقدیر را، قضا و قدر را جوری به هم وصل می کند که آن چیزی که به ضرر ما بود به نفع ما بشود. ⏳ ″گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را″ قضای خودش را خدا تغییر می دهد، آن چیزی که قرار هست برای ما بد بشود،، برای ما خوب می شود. ↩️ در هر حالی که هستیم بر اثر دعاست. وضع بد هستیم یعنی دعا زیاد نمی ‌کنیم. وضع خوب هستیم یعنی داریم دعا می‌کنیم. همه مربوط به دعاست در هر شرایطی 🕚. وضع خوب و بد هم بحث وضع مالـی فقط نیست، بحث روحی معنوی است. 👌نکته بعدی در باب هماهنگی استجابت دعا با قانون اسباب و مسببات هست و گفتیم خدا هیچ کاری را بدون اسباب و علل انجام نمی دهد. دعای ما را هم که مستجاب می کند با همین قانون اسباب و علت و معلول است، این را توجه بکنید. ❌اگر ذهن ما مثلا درگیر گناه و امثال اینهاست شما از این ذهن انتظار دعای خوب نداشته باش که به ذهنش بیاید. برو ببین اهل بیت چی گفتند⁉️ از آنها استفاده کن. 👈یک موقع هست دعاهایی که ما می‌کنیم، آنجایی که ما دعا می کنیم به ذهن کسی می افتد برای تو کاری بکند که نتیجه بخش باشد. یعنی با دعای تو خدای متعال کاری می کند به ذهن یک فرد دیگر بیفتد من یک کار مثبتی انجام بدهم برای این بنده خدا. اگر ایمان خودمان را درست بکنیم، ذهن خودمان را درست بکنیم. 🔸وقتی ظرف، ظرف درستی باشد خدا این ظرف درست را به جای درست خودش می رساند. ذهن درست داشته باشیم تشخیص درست هم می دهیم و با تشخیص درست دعای🤲 خوب و قابل پسند هم انجام می دهیم. ✅پس ما با دعا کردن می توانیم معنویات خودمان را هم بالا ببریم‌. یعنی ذهن خوب، دعای خوب مساوی است با روحیه معنوی که در وجود انسان قرار می گیرد. و اینجاست که ما می فهمیم بزرگان ما، عرفای ما گفتند بالاترین دعا چی هست؟ عدم دلبستگی به دنیا. یعنی تو دعا بکنی دلبسته به این دنیا نشوی🌏. دلبسته به آن چیزی که در این دنیا وجود دارد نشوی. خدا ان شاءالله همه ما را توفیق دهد دلبسته این دنیا نشویم و با قدرت برای امام زمانمان کار بکنیم. 🔹ادامه دارد .... 💽برگرفته از سخنرانی"اخلاق مهدوی" فایل شماره (66) 🎤استاد احسان عبادی #اخلاق_مهدوی 237 💠☀️💠☀️💠☀️💠 ________________

فایل آموزش معارف مهدویت شماره (٢٨) موضوع: ظهور و هدف حکومت

هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357

📻📻📻 #صوت #داستان #دفاع_مقدس #کتاب_صوتی 📚 #حماسه_تپه_برهانی ✍ سید حمیدرضا طالقانی 9⃣ بخش نهم ( 9 ) https://eitaa.com/zandahlm1357

#مهارتهای_کلامی ۲۳ ▫️خانواده، کوچکترین اجتماع انسانهاست، اما اولین، بزرگترین و بی‌همتاترین دانشگاه انسان‌سازی است! با ازدواج با ارتباط با خانواده‌ی همسر با تولد فرزند با ازدواج فرزندان و... ▪️شما وارد میادین جدیدی از ارتباط می‌شوید که باید توانایی خویش را در خاموش‌ کردن آتش‌های زبان خود و دیگران، سنجیده و ارتقاء ببخشید. #استاد_شجاعی 🎤

داستان کوتاه https://eitaa.com/zandahlm1357

💠روزی پیامبر اکرم(صلوات الله علیه و آله) برای اقامه نماز عصر از منزل خارج شد. در کوچه‌های مدینه کودکان وقتی حضرت را مشاهده کردند دست از بازی کشیدند و به دور آن حضرت حلقه زدند و به هوا می­پریدند و می‌گفتند: شتر من باش! پیامبر(صلوات الله علیه و آله) هم یکی یکی آنها را روی کول خود می­گذاشت. اصحاب حضرت که در مسجد به انتظار نشسته بودند وقتی با تأخیر حضرت مواجه شدند نگران شدند. بلال از مسجد خارج شد تا ببیند چه اتفاقی باعث تأخیر پیامبر(صلوات الله علیه و آله) شده است. . ◾همین که بلال در راه با این جریان مواجه شد، به کودکان اعتراض کرد و خواست کودکان را از اطراف پیامبر دور سازد و آن حضرت را از دست آنان نجات دهد، ولی پیامبر اکرم(صلوات الله علیه و آله) با اشاره او را از این کار بازداشت و آرام به او فرمود: به منزل برو ببین چیزی پیدا می­کنی برای اینها بیاوری. . ◾بلال به منزل پیامبر(صلوات الله علیه و آله) رفت و هشت گردو یافت و آنها را نزد پیامبر(ص) آورد. پیامبر گردوها را در دست گرفت و خطاب به کودکان فرمود: آیا شتر خود را به این گردوها می‌فروشید؟ کودکان به این معامله رضایت دادند و با خوشحالی حضرت را رها کردند. پیامبر نیز عازم مسجد شد و فرمود: خدا رحمت کند برادرم یوسف را که او را به چند درهم فروختند و مرا نیز به هشت گردو. . 📚منبع: عوفی بخاری، سدید الدین محمد، جوامع الحکایات و لوامع الروایات، باب دوم از قسم دوم، ص 30، تهران، دانشگاه تهران(مؤسسه چاپ و انتشارات)، چاپ اول، 1371ش. ‌‌‌‌ ‌