هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه
من نهج البلاغه میخوانم
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_147بخش دوم
هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً ـ وَأَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ ـ لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً! بَلَى أَصَبْتُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُون عَلَيْهِ، مُسْتَعْمِلاً آلَةَ الدِّينِ لِلدُّنْيَا، وَمُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ، وَ بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ; أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ، لاَ بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ، يَنْقَدِحُ الشَّکُّ فِي قَلْبِهِ لاَِوَّلِ عَارِض مِنْ شُبْهَة. أَلاَ لاَ ذَا وَ لاَ ذَاکَ! أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ الْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِ، أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَالاِدِّخَارِ، لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّينِ فِي شَيْء، أَقْرَبُ شَيْء شَبَهاً بِهِمَا الاَْنْعَامُ السَّائِمَةُ! کَذَلِکَ يَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِيهِ.
ترجمه
(امام(عليه السلام) فرمود: بدان اى کميل) در اينجا علم فراوانى است ـ و با دست اشاره به سينه مبارکش کرد ـ اى کاش افراد لايقى را براى آن مى يافتم (تا به آنها تعليم دهم) آرى کسى را مى يابم که زود درک مى کند ولى (از نظر تقوا) قابل اطمينان و اعتماد نيست و دين را وسيله دنيا قرار مى دهد و از نعمت خدا بر ضد بندگانش استفاده مى کند و از دلائل الهى بر ضد اوليائش کمک مى گيرد. يا کسى که مطيع حاملان حق است اما چون بصيرتى به پيچ و خم هاى علم و شبهات ندارد با نخستين شبهه و ايراد، شک در دل او پيدا مى شود. آگاه باش (اى کميل!) نه اين به درد مى خورد و نه آن. يا کسى که اسير لذت است و در چنگال شهوات گرفتار. (و به همين دليل دين و ايمانش را در پاى لذات و شهواتش قربانى مى کند). يا کسى که حريص به جمع مال و اندوختن آن است اين دو (اين گروه و گروه پيشين) به هيچ وجه از دين داران نيستند و شبيه ترين موجودات به چهارپايانى هستند که براى چَرا رها شده اند. (آرى) اين گونه علم با مرگ حاملانش مى ميرد.
شرح و تفسير ج-۱۳
حاملان علم چند گروهند
امام(عليه السلام) در اين بخش از کلام نورانى و پربار و حکمت آميزش بعد از ذکر اهميت علم و علما و برترى علم بر مال و ثروت مى فرمايد: «(بدان اى کميل) در اينجا علم فراوانى است ـ و با دست اشاره به سينه مبارکش کرد ـ »; (هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً ـ وَأَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ ـ).
سپس فرمود: «اى کاش افراد لايقى براى آن مى يافتم (تا به آنها تعليم دهم)»; (لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً).
منظور از اين علم چه علمى است؟ به نظر مى رسد علوم مربوط به صفات جمال و جلال خداوند و عرفان ذات مقدسش و اسرار جهان آفرينش و مقامات انبيا و اوليا و حوادث مربوط به آينده باشد که تحمل اين علوم را همه کس ندارد بلکه جمعى از پاکان و خاصان و اولياء الله و اتقيا مى توانند حامل اين علوم باشند و از آن به طور صحيح استفاده کنند.
در حديثى پرمعنا از امام باقر(عليه السلام) در تفسير واژه «صمد» در آيه (اللهُ الصَّمَدُ)مى خوانيم که: «لَوْ وَجَدْتُ لِعِلْمِيَ الَّذِي آتَانِيَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ حَمَلَةً لَنَشَرْتُ التَّوْحِيدَ وَالاِْسْلاَمَ وَالاِْيمَانَ وَالدِّينَ وَالشَّرَائِعَ مِنَ الصَّمَدِ وَکَيْفَ لِي بِذَلِکَ وَلَمْ يَجِدْ جَدِّي أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ حَمَلَةً لِعِلْمِهِ حَتَّى کَانَ يَتَنَفَّسُ الصُّعَدَاءَ وَيَقُولُ عَلَى الْمِنْبَرِ: سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَإِنَّ بَيْنَ الْجَوَانِحِ مِنِّي عِلْماً جَمّاً هَاهْ هَاهْ أَلاَ لاَ أَجِدُ مَنْ يَحْمِلُه; هرگاه براى علم و دانشى که خدا به من داده حاملانى پيدا مى کردم توحيد، اسلام، ايمان، دين و شرايع را از واژه «الصمد» بيرون مى آوردم و آن را نشر مى دادم. چگونه ممکن است من چنين افرادى را بيابم در حالى که جدم اميرمؤمنان(عليه السلام)نيافت تا آنجا که آه سوزان و پر درد از دل بر مى کشيد و بر منبر مى فرمود:
از من سؤال کنيد پيش از آنکه از دست شما بروم، چرا که در وجود من علم و دانش فراوانى است. آه آه بدانيد افرادى نمى يابم که بتوانند آن را حمل و نگهدارى کنند».(1)
امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن از چهار گروه نام مى برد که هيچ کدامشان شايسته حمل اين علوم الهى و اسرارآميز نيستند. در مورد گروه اول مى فرمايد: «آرى کسى را مى يابم که زود درک مى کند ولى (از نظر تقوا) قابل اطمينان و اعتماد نيست و دين را وسيله دنيا قرار مى دهد و از نعمت خدا بر ضد بندگانش استفاده مى کند و از دلائل الهى بر ضد اوليائش کمک مى گيرد»; (بَلَى أَصَبْتُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُون عَلَيْهِ، مُسْتَعْمِلاً آلَةَ الدِّينِ لِلدُّنْيَا، وَمُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ، وَبِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ).
«لَقِن» به معناى زيرک و باهوش است.
اين گروه همان عالمان بى تقوا هستند که از نظر علمى ممکن است مراحلى را طى کرده باشند; ولى از نظر تعهد و احساس مسئوليت الهى پايشان لنگ است. اينها همان عالمانى هستند که در دستگاه خلفاى جور و سلاطين ظالم توجيه گر اعمالشان بوده و دين خود را براى آبادى دنيايشان مى فروختند و تاريخ افرادى از اين قبيل را به خاطر دارد که حتى گاه براى حفظ موقعيتشان فتوا به ريختن خون بى گناهان مى دادند و اينها خطرناک ترين دشمنان اسلامند.
در حديثى از اميرمؤمنان(عليه السلام) از حضرت مسيح(عليه السلام) مى خوانيم که فرمود: «الدِّينَارُ دَاءُ الدِّينِ وَالْعَالِمُ طَبِيبُ الدِّينِ فَإِذَا رَأَيْتُمُ الطَّبِيبَ يَجُرُّ الدَّاءَ إِلَى نَفْسِهِ فَاتَّهِمُوهُ وَاعْلَمُوا أَنَّهُ غَيْرُ نَاصِح لِغَيْرِهِ; دينار موجب بيمارى دين است و عالِم طبيب دين است. هرگاه ديديد طبيب عوامل بيمارى را به سوى خود مى کشد او را در طبّش متهم سازيد و بدانيد (کسى که به خودش رحم نمى کند) خيرخواه ديگران نيست».(2)
سپس درباره گروه دوم مى فرمايد: «يا کسى که مطيع حاملان حق است; اما چون بصيرتى به پيچ و خم هاى علم و شبهات ندارد با نخستين شبهه و ايراد، شک در دل او پيدا مى شود. آگاه باش (اى کميل!) نه اين به درد مى خورد و نه آن»; (أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ، لاَ بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ، يَنْقَدِحُ الشَّکُّ فِي قَلْبِهِ لاَِوَّلِ عَارِض مِنْ شُبْهَة. أَلاَ لاَ ذَا وَلاَ ذَاکَ).
«اَحْناء» جمع «حِنْو» در اصل به هرچيزى گفته مى شود که پيچ و خمى داشته باشد سپس به معناى جوانب نيز آمده است (چرا که جوانب و اطراف اشيا غالباً انحنايى دارد).
اين گروه از يک نظر نقطه مقابل گروه اول اند; افرادى ضعيف الفکر و نادان و مغرور که در برابر شبهه افکنان کاملا آسيب پذير اند، ميدان را خالى کرده و گاه به آن ها مى پيوندند. خطر اين گروه براى جهان اسلام و جامعه بشرى نيز کم نيست. نمونه اين گروه جمعيت خوارج بودند; هنگامى که به توطئه و نيرنگ عم
رو عاص قرآن بالاى نيزه ها رفت فورا ميدان را رها کردند و هنگامى که شبهه افکنى شعار «لا حُکْمَ إلاّ لِلّه» را سر داد در برابر على(عليه السلام) قيام کردند که چرا مسئله حکميت را پذيرفته اى و العياذ بالله نسبت کفر به آن حضرت دادند و امثال آنها در جامعه امروز ما نيز کم نيست.
حضرت درباره گروه سوم مى فرمايد: «يا کسى که اسير لذت است و در چنگال شهوات گرفتار آمده (و به همين دليل دين و ايمانش را در پاى لذات و شهواتش قربانى مى کند)»; (أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ الْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِ).
«منهوم» به معناى شکم پرست و حريص است.
«سَلِسَ الْقِياد» به کسى گفته مى شود که به آسانى در برابر چيزى تسليم مى شود.
آن گاه به چهارمين گروه اشاره کرده مى فرمايد: «يا کسى که حريص به جمع مال و اندوختن آن است اين دو (اين گروه و گروه قبل) به هيچ وجه از دين داران نيستند و شبيه ترين موجودات به چهارپايانى هستند که براى چَرا رها شده اند»; (أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ الاِدِّخَارِ، لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّينِ فِي شَيْء، أَقْرَبُ شَيْء شَبَهاً بِهِمَا الاَْنْعَامُ السَّائِمَةُ).
«مُغْرِم» کسى است که عاشق و دلباخته چيزى باشد.
«سائِمَة» حيوانى است که در چراگاه رها شود.
مى دانيم چهارپايان جز خور و خواب و شهوت چيزى را درک نمى کنند و بيچاره انسان، اشرف مخلوقات، آن قدر تنزل کند که همسوى با آن ها باشد يا دنبال عيش و نوش و شهوت است و يا مشغول جمع مال و ثروت.
امام(عليه السلام) در پايان اين سخن مى فرمايد: «اين گونه علم با مرگ حاملانش مى ميرد»; (کَذَلِکَ يَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِيهِ).
زيرا هيچ يک از اين گروه چهارگانه شايسته آن نيستند که حامل علوم الهى باشند. به همين دليل عالمان واقعى از قرار دادن علوم در اختيارشان خوددارى مى کنند و ناچار علمشان را با خودشان به گور مى برند و با مرگ آن ها علم
هم مى ميرد.
(1). بحارالانوار، ج 3، ص 225، ح 15.
(2). بحارالانوار، ج 2، ص 107، ح 5.
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
لینک کانال را با دوستان خود به اشتراک بگذارید تا با دنبال کردن حکمت ها و
انشالله با عمل به حکمت ها ،
🌹 مرام علی پررونق تر از نام علی بشه
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صفحه
گلدان من🌳🌳🌳🌳
با ما همراه باشید👇👇👇
.......:
@zandahlm1357
.......:
#حسن_یوسف گیاهی زیبا و سریع الرشده🍂ء
که به سرعت گلدونش پر ریشه میشه و نیاز به تعویض گلدون داره 🌺ء در صورتی که حسن یوسفتون یا هر گیاه دیگری که دارید قبلا رشد خوبی داشته ولی مدتیه که رشدش متوقف شده حتما بررسی کنید شایدگلدونش کوچیک شده و باید عوض بشه 🌺🍂ء
گلدون تنگ و کوچیک یکی از دلایل توقف در رشد گیاهانه 🌺
.......:
#کروتون قطره طلای رشته ای "
🌿🍃🌸🌿🍃🌸
نیاز کمی به نور دارد و در سایه مقاوم است
این گیاه خیلی رنگی هستش و تو نور و شرایط مختلف رنگهاش عوض میشه و با رشد ساقه قطر برگها و رنگها تغیر میکنه
ارتفاع اون تا ۱.۵ متر هم میرسه و در پاییز گل هم میده
🌿💕🌿💕🌿💕🌿💕
فصل يازدهم : در آداب بيت الخلاء
چون خواهد كه داخل بيت الخلاءِ شود سر را بپوشاند و اگر در بالاى عمامه چيزى بر سر گيرد بهتر است ، و بسم اللّه بگويد و اين دعا بخواند باين عنوان بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ اَلّلهُمَّ اِنّى اَعُوذُبِكَ مِنَ الْخَبيثِ الْمُخْبِثِ الْمُخْبِثِ الرِّجْسِ النَّجِسِ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ وديگر بگويد بِسْمِاللّهِ وَبِاللّهِ وَلااِلهَ اِلاّ اللّهُ رَبِّ اَخْرِجْ عَنّى اْلاَذْى سَرْحا بَغَيْرِ حِسابِ وَاجْعَلْنى لَكَ مِنَ الشّاكِرينَ فيماتَصْرِفهُ عَنّى مِنَ اْلاَذى اَوِ الْغَمِّ الَّذى لَوْجَبَسْتَهُ عَنّى هَلَكْتُ لَكَ الْحَمْدُ اَعْصِمْنى مِنْ شَرِّما فى هذِهِ الْبُقْعَةِ وَاَخْرِجْنى مِنْها سالِما وَحُلْ بَيْنى وَ بَيْنَ طاعَةِ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ و چون داخل شود پاى چپ را مقدم دارد، بنابر مشهور و حديثش بنظر نرسيده است ، چون عورتش باز شود بِسْمِ اللّه بگويد تا شيطان چشم برهم نهد و نظرش بعورت او نيفتد و چون درست بنشيند بگويد اَلّلهُمَّ اذْهَبْ عَنّى الْغَذى وَاْلاَذى وَاجْعَلْنى مِنْ الْمُتِطَهِّرينَ و جمعى گفته اند كه سنت است كه تكيه بر پاى چپ كند و پاى راست را گشاده گذارد، و مستندش بنظر نرسيده است و چون غايط يا بول بدشوارى بيرون آيد، و بعضى گفته اند مطلقا ايندعا بخواند اَلّلهُمَّ كَما اَطْعَمْتَنيهِ طَيّبا فى عافِيَةٍ فَاءَخْرِجْهُ مِنّى خَبيثا فى عافِيَةٍ.
در حديث است كه بر هر بنده فرشته موكل است كه سر او را بزير مياندازد در بيت الخلا كه نظر به حدث خود كند، پس آن فرشته مى گويد كه ايفرزند آدم ، اين عاقبت خورشهاى تست كه سعى بسيار در خوبى و پاكيزگى آنها ميكردى ، پس فكركن كه از كجا بهم رساندى و عاقبت بكجا رسيد، پس سزاوار آنست كه در اين حال بنده اين دعا بخواند اَلّلهُمَّ ارْزُقْنىَ الْحَلالَ وَجَنّبْنى الْحَرامَ چون نظرش بآب استنجا افتد بگويد اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى جَعَلَ الْماءَ طَهُورا وَلَمْ يَجْعَلْهُ نَجِسا وچون خواهد استنجا كند بگويد اَلّلهُمَّ حَصِّنْ فَرْجى وَاسْتُرْ عَوْرَتى وَحَرِّمْنى عَلَى النّارِ وَوَفِّقْنى لِما يُقَّرِبُنى مِنْكَ ياذَالْجَلالِ وَاْلاِكْرامِ و چون برخيزد دست بر شكمش بمالد وبگويد اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى هَنانى طَعامى وَ شَرابى وَعافانى مِنَ الْبَلْوى و چون خواهد بيرون آيد پاى راست را مقدم دارد، بنابر مشهور و دست بر شكمش بمالد و بگويد اَلْحَمْدُلِلّه الَّذى عَرَّفَنى لَذَّتَهُ وَاءَبْقى فى جَسَدى قُوَّتَهُ وَاَخْرَجَ عَنّى اَذاهُ يالَها مِنْ نِعْمَةٍ لايِقْدِرُ الْقادِروُنَ قَدْرَها و در بعضى از كتب حديث يالَها نِعْمَةٍ سه مرتبه وارد شده است ، سنت است كه بعد از انقطاع قطرات بول استبرا كند، بعضى استبرا را واجب ميدانند، طريق استبرا آنست كه انگشت ميان دست چپ را نزديك مقعد گذاشته بقوت بكشد تا زير خصيتين سه مرتبه پس انگشت شهادت را بزير ذَكَر گذارد، انگشت مهين را بر بالاى آن بقوت بكشد تا سر ذَكَر سه مرتبه ، اكثر علماءِ گفته اند، كه سر ذَكَر را سه مرتبه بفشارد و اين مستندى ندارى و سنت است استنجا بآب سرد كردن ، كه دفع بواسير ميكند، بسيار نشستن در بيت الخلا مكروهست .
منقول است كه حضرت لقمان فرمود كه در بيت الخلاها نوشتند كه بسيار نشستن در بيت الخلا باعث بواسير مى شود، استنجا باستخوان و سرگين كردن مكروه است ، زيرا كه اجنه بخدمت حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم آمدند، از براى خود و حيوانات خود طعامى طلبيدند حضرت استخوان را براى ايشان و سرگين را براى حيوانات ايشان قرار داد، باين سبب استخوان را پاك كردن خوب نيست و همچنين استنجا بساير مطعومات كردن خصوصا نان كراهت شديد دارد، استنجا بچيزهاى محترم مثل تربت حضرت امام حسين عليه السلام و نوشته كه در آن قرآن يا نام خدا يانام پيغمبران يا ائمه عليه السلام يا حديث يا فقه بوده باشد، حرام است و اگر بر وجه استخفاف كند كافر مى شود، استنجا بدست راست كردن مطلقا مكروه است ، و بدست چپ هم مكروه است در صورتى كه در آن انگشترى باشد كه در آن اسم خدا باشد والحاق كرده اند علماءِ اسماءِ انبيا و ائمه معصومين صلوات اللّه عليهم را هر گاه بقصد نام ايشان كنده باشند و مكروه است با خود بردن به بيت الخلا چنين انگشترى را هر چند در انگشت نباشد و همچنين باخود بردن قرآن و تعويذ و دعا و همچنين با خود بردن نقره سكه دار مگر آنكه در كيسه باشد و مكروه است مسواك كردن در بيت الخلا كه باعث گند دهان مى شود، مكروهست حرف گفتن در آنحال مگر بذكر خدا و دعاهاى مقرره و آية الكرسى و حمد الهى كردن و آنچه مؤ ذن ميگويد از پى آن گفتن چنانچه منقول است كه حضرت موسى در مناجات با خداوند خود گفت كه حالتى چند بر من است كه حضرت موسى در مناجات با خداوند خود گفت كه حالتى چند بر من مى گذرد، كه تو را از آن بزرگتر ميدانم كه در آن احوال تو را ياد كنم ، فرمود كه اى موسى در همه حال مرا ياد كن كه يا
د من در همه حال نيكوست و واجب است ، ردّسلام يا اگر اسم از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم را بشنود صلوات بفرستد بنابر قول جمعى و سنت است كه اگر عطسه كند، حمد بگويد، صلوات بفرستد، جايز است كه اگر كارى با كسى داشته باشد و ترسيد كه تا بيرون آمدن فوت شود، باشاره و دست زدن اعلام نتواند كرد، سخن بگويد و منقول است كه هر كه در بيت الخلا سخن بگويد حاجتش بر آورده نشود و مكروه است خوردن و آشاميدن در حال بول و غايط و استنجا بآبى كردن كه بويش متغير شده باشد بغير نجاست مگر آنكه آب ديگر يافت نشود.
فصل دوازدهم : دربيان احوال و اوضاع و مكانهائى كه نهى از آنها وارد شده است
حلیة_المتقین
https://eitaa.com/zandahlm1357
#شعار_ازدواج
سوال: بسم الله الرحمن الرحیم... آقای حبشی یعنی چی نشانه ضغف؟؟ خب وفتی کار ندارم پس انداز ندارم و درسمم بخاطر مشکل مالی نتونشتم بخونم ببخشید ولی هیچ کس الاغش رو هم ب من نمیده ک واسش نگهداری کنم.. زندگی ک ب همین راحتیا نیس ک میگید!! من موندم چطور شما ب همین راحتی مشکل رو از ضعف من تشخیص میدید و نمیگید من جوان تو مملکت اسلامی ک همه دم از کمک ب هم نوع میزنن وقتی نداشتم و خانوادمم ندارن کمکم کنن باید بمیرم ک نتونستم ازدواج کنم و ی دختری رو بیارم ک اونم مث مادرم بدبخت کنم؟؟ نیس.. ب خدا کار نیس!! من حتی پول خرید حلقه رو هم ندارم. ولی هرجا میرم میگن حقوق نهایتا 500 تومن ترخدا خوئتون بگید من این پول رو بدم کرایه خونه یا کمک خانوادم کنم یا حلقه بخرم یا چمیدونم هزار چاله پوله دیگ رو پر کنم.. الانم خاهرم داره میره حونه بحت و پدر صاحبمون در اومد جهیزشو با هزار قسط و .. جور کردیم و همین اول زندگی بهره حرام بانکی هم گرفتن.. ترخدا این درسته ک از ضعف من میدونید.. خاهش میکنم کامل توضیح بدید ن با ی جمله ی حطی موضوع رو ب خودم تحمیل کنید.. ک هیچ دردی هم از من دوا نمیکنه.. من کسی رو ندارم ک باهاش دردودل کنم و ازتون میخام هم فکری کنید باهام!! بخدا دیگ دارم دیوووووونه میشم
پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم پسر خوب و خوشدل ! گفتم ضعف ، چون مرد وقتی موانع و مشکلات را می بیند بجای نگران شدن و به هم ریختن ، همتش را صدا می زند و می فهمد باید فکرش را بلند کند و آرمانش را بالا بگیرد و تلاشش را به طاق برساند و آستین هایش را تا شانه بالا بزند و بیفتد بجان کار . همان که باعث می شود مرد از صفر شروع کند و صد را هم پشت سر بگذارد . حسین فهمیده ۱۳ سالش بود ، دید جبهه راهش نمی دهند ، با پول خودش از کرج تا خرمشهر رفت . فرمانده گفت برت می گردانم ، گفت مگر جبهه مال توست ؟ . فرمانده گفت اسلحه نداریم دستت بدهیم و اینجا مزاحمی ، اسیر بشوی آبروی امام می رود ، شبانه به سنگر بعثی ها رفت با ۴ تا اسلحه آمد و به فرمانده اش یاد داد بجای بهانه آوردن به اینکه سلاح نداریم که بجنگیم باید سلاحت را هم بسازی ولو از دست دشمن دربیاوری . فرمانده می گفت جای تو اینجا نیست چون آبروی امام در خطر است اگر اسیر بشوی ! تانک دشمن را منفجر کرد و راه عبور دشمن را بست و امام گفت : رهبر من حسین فهمیده است محمد جان بجای اینکه بپری به این و آن و بخواهی خودت را لابلای اینها مخفی کنی ، خودت را باور کن.
#دکتر حبشی
https://eitaa.com/zandahlm1357
#یادداشت
#دکتر_حبشی
#علل_ریشه_ای
بسم الله الرحمن الرحیم
اخبار وآثاری که این روزها درحوزه های مختلف اجتماعی شاهد آنیم و هرانسانِ دلسوز و آگاهی را نگران می کند ، نیازمند یک ریشه شناسی اساسی ست .
چیزهایی مثل آشفتگی و نابسامانی در حوزه خانواده اعم از :
مسایل روابط پر از آسیب بین دوجنس
ازدواجهای غلط و بی شاخصی که تنها آمار طلاق را زیاد میکند
سیر صعودی و لجام گسیخته طلاقها
زندگی های پرمسئله و ناآرام و ملتهب
فرار از فرزندآوری .
و یا بی توجهی به حقوق انسانی اجتماعی دیگران :
مثل عدم خویشتنداری و تقابل بین افراد
کم رنگ شدن انصاف و مروت و برادری و همدردی
عدم رسیدگی به نیاز اطرافیان
و یا در حوزه مدیریت ها :
مثل میل به اختلاس و سودجویی
مسابقه ثروت اندوزی
بی اعتنایی به وظایفی که به آن مکلفند
عدم اهتمام در حوزه های کاری و کاهش وجدان کاری
و یا تغییر در منش های رفتاری :
مثل گم کردن برکتهایی همچون ایثار و فداکاری و از خود گذشتگی
رنگ باختن فضایلی همچون اخلاص ، همت و تلاش جهادی . و ... ،
که از این دست می توان زیاد شمرد و فراوان غصه خورد و عمیقا نگران شد ؛
ریشه در چه دارد ؟ و چطور می شود جلوی این سیر سیلاب وار مخرب را گرفت ؟ .
برای یافتن پاسخ عمیق و ریشه ای این سئوال ، بطوری که از پاسخهای سست و جانبدارانه ای که عمدتا مقاصد ناپسندی را دنبال می کنند در امان ماند ، نیاز به فهم و ادراک یک مقدمه است
و آن اینکه : بین عوامل موثر و علل ریشه ای در پیشامد این نتایج تفکیک قایل شویم . یک سردرگمی و اعوجاج بزرگ همین است که عوامل موثر در بروز این نتایج را بگذاریم بحساب علل ریشه ای و بخواهیم مدام حول وحوش آن مشغول بمانیم و مقصر بجوییم و نسخه درمانی دهیم ! .
بطورمثال وقتی از کاهش انگیزه و میل به ازدواج حرف می زنیم ، عوامل موثری مثل فقدان فرصت های لازم اشتغال و یا کسب درآمد و یا فقدان تسهیلاتی مثل وام ازدواج را ، علل این پدیده حساب کنیم ، در حالیکه اگر این درست بود ، باید آمار ازدواج در میان متمکنین وضع مطلوبی داشت ، نه اینکه شاهد باشیم با درآمدهای نجومی و امکانات مفصل و ماشین های شاسی بلند چند صد میلیونی ، جوانانی دور دور کنند و به هیچوجه دور ازدواج نروند!
مولف این سطور معتقد است اگرچه اینها موثر درتصمیم به ازدواج هستند و تاثیر بسزایی هم دارند ، اما علل ریشه ای نیستند . این است که این سئوال خیلی جدی مطرح می شود که در بروز پدیده های ناگوار حوزه اجتماعی ، علت ریشه ای چیست؟
معتقدم جامعه ما وآحاد آن ، دانسته و ندانسته ، مشغول یک تغییر بسیار مخرب و ویرانگر ، از یک انسانِ متعهدِ مسئولیت پذیرِ مقاوم و رسالت شناس و آرامانخواه ، به سمت آدمی منفعت خواهِ لذت طلبِ سست و بی آرمان است . و آن همه ای که می بینیم و نگرانش هستیم ، یک محصول است ، محصول همین تغییر و جابجایی . تغییری که باید بشناسیمش ، مو شکافی اش کنیم و چرایی بروزش را پیدا کنیم ، تا بشود با دیدن آسیب های بی شمار آن ، مهارش کرد و راه اصلاحش را یافت . قرار ما در یادداشت بعدی ، دنبال کردن همین فاجعه بزرگ !
https://eitaa.com/zandahlm1357
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت بیست و پنجم
باد شدیدی که خود را به شیشه میکوبید، وادارم کرد تا پنجره را ببندم. برای آخرین بار نبات داغ را با قاشق چای خوری هم زدم تا خوب حل شود و سپس به همراه بشقابی برای مادر بُردم که روی مبل نشسته و دستش را سرِ شکمش فشار میداد تا دردش قرار بگیرد. کمی خودش را روی مبل جلو کشید و با گفتن «قربون دستت!» لیوان را از دستم گرفت و من همانجا جلوی پایش روی زمین نشستم.
تلویزیون روشن بود و با صدای بلند اخبار پخش میکرد. پدر به پشتی تکیه زده و در حالی که پاهایش را به سمت تلویزیون دراز کرده بود، با دقت به اخبار گوش میکرد. تعطیلی روز اربعین برای عبدالله فرصت خوبی بود تا برگههای امتحانی دانشآموزانش را صحیح کند و همچنانکه با خودکار قرمزش برگه پاسخنامه را علامت میزد، به اخبار هم گوش میداد. متن اخبار مربوط به حوادث تروریستی در عراق بود. حادثهای که با بمبگذاری یک تروریست در مسیر زائران کربلا رخ داده و چندین کشته و زخمی بر جای گذاشته بود. عبدالله خودکار را روی میز رها کرد و با ناراحتی گفت: «من نمیدونم اینا چه آدمهای بیوجدانی هستن؟!!! تو بغداد بمب میذارن و سُنیها رو میکُشن، از اینور تو جاده کربلا شیعهها رو میکُشن!» که صدای رعد و برق در اتاق پیچید و عبدالله با لحنی تلختر ادامه داد: «اینا اصلاً مسلمون نیستن! فقط از طرف آمریکا و اسرائیل مأموریت دارن که مسلمونا رو قتل عام کنن!»
مادر که از شنیدن خبر کشته شدن تعدادی انسان بیگناه سخت ناراحت شده بود، نفس بلندی کشید، سپس رو به من کرد و گفت: «الهه جان! خیلی باد و خاک شده. پاشو برو لباسها رو جمع کن.» از جا بلند شدم و چادرم را از روی چوب لباسی برداشتم که همزمان عبدالله هم نیم خیز شد و تعارف کرد: «میخوای من برم؟» و من با گفتن «نه، خودم میرم!» چادرم را سر کردم و از اتاق بیرون رفتم. در را پشت سرم بستم و به سمت راهرو چرخیدم که دیدم آقای عادلی با ظرف شله زردی که در دستانش قرار داشت، مردد روی پله اول راه پله ایستاده است.
با دیدن من با دستپاچگی سلام کرد و از روی پله پایین آمد. جواب سلامش را زیر لب دادم و خواستم به سمت حیاط بروم که صدایم کرد: «ببخشید...» روی پاشنه پا به سمتش چرخیدم. سرش را پایین انداخت و با صدایی که از پشت پرده شرم و حیا بیرون نمیآمد، آغاز کرد: «معذرت میخوام، الآن که از سر کار بر میگشتم یه جا داشت نذری میداد من میدونم شما اهل سنت هستید ولی...» مانده بودم چه میخواهد بگوید و او همچنانکه چشمش به زمین بود، با لحنی گرم و شیرین زمزمه کرد: «ولی این نذری رو به نیت شما گرفتم.» سپس لبخندی زد و در حالی که ظرف را به سمتم میگرفت، ادامه داد: «بفرمایید!» نگاهم به دستش که ظرف شله زرد را مقابلم نگه داشته و آشکارا میلرزید، ثابت ماند که دستم را از زیر چادر بیرون آورده و ظرف را از دستش گرفتم. به قدری تحت اضطراب قرار گرفته بود که فرصت نداد تشکر کنم و با گفتن «سلام برسونید!» راهِ پلهها را در پیش گرفت و به سرعت بالا رفت. در حیرت رفتار شتابزدهاش مانده بودم و در خیال غذای نذری که به نیت من گرفته بود و با همان حال دوباره به اتاق بازگشتم.
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🌺 #پای_درس_مولا 🌺 🌸 #صوت #منبرک 🌸 🎤 حضرت ولی امام خامنه ای 📚 شرح حدیث ؛ آثار سخن نیکو https:/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
hadis_1394_02_09.mp3
1.07M
#پای_درس_مولا
#صوت #منبرک
🎤 حضرت ولی آیت الله خامنه ای
📚 شرح حدیث ؛ انجام عمل صالح
https://eitaa.com/zandahlm1357
@shervamusiqiirani-1 - لیلی و مجنون - استاد شهرام ناظری.mp3
2.27M
تصنیف ای امان
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
یاد آرید ای مهان زین مرغ زار
یک صبوحی درمیان مرغزار
ای حریفان یا بت موزون خود
من قدحها میخورم پر خون خود
گر همی خواهی که بدهی داد من
جرعه ای می نوش کن بر یاد من
یا به یاد این فتاده خاک بیز
چون که خوردی جرعه ای بر خاک ریز
#مولوی
#مثنوی_معنوی دفتر اول
🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
✨✨✨🌹
✨✨🌹
✨🌹
#قران
✨قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ
✨عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ
✨مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ
✨وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿154﴾
✨بگو سررشته كارها شكست يا پيروزى يكسر
✨به دست خداست آنان چيزى را در دلهايشان
✨پوشيده مى داشتند كه براى تو آشكار نمیکردند
✨مى گفتند اگر ما را در اين كار اختيارى بود
✨[و وعده پيامبر واقعيت داشت] در اينجا
✨كشته نمى شديم بگو اگر شما در خانه هاى
✨خود هم بوديد كسانى كه كشته شدن بر آنان
✨نوشته شده قطعا با پاى خود به سوى
✨قتلگاههاى خويش مى رفتند و اينها براى
✨اين است كه خداوند آنچه را در
✨دلهاى شماست در عمل بيازمايد و آنچه
✨را در قلبهاى شماست پاك گرداند و
✨خدا به راز سينه ها آگاه است (154)
📚سوره مبارکه آل عمران
✍بخشی از آیه 154
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•