eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.6هزار عکس
34.6هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
د من در همه حال نيكوست و واجب است ، ردّسلام يا اگر اسم از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم را بشنود صلوات بفرستد بنابر قول جمعى و سنت است كه اگر عطسه كند، حمد بگويد، صلوات بفرستد، جايز است كه اگر كارى با كسى داشته باشد و ترسيد كه تا بيرون آمدن فوت شود، باشاره و دست زدن اعلام نتواند كرد، سخن بگويد و منقول است كه هر كه در بيت الخلا سخن بگويد حاجتش بر آورده نشود و مكروه است خوردن و آشاميدن در حال بول و غايط و استنجا بآبى كردن كه بويش متغير شده باشد بغير نجاست مگر آنكه آب ديگر يافت نشود. فصل دوازدهم : دربيان احوال و اوضاع و مكانهائى كه نهى از آنها وارد شده است حلیة_المتقین https://eitaa.com/zandahlm1357
سوال: بسم الله الرحمن الرحیم... آقای حبشی یعنی چی نشانه ضغف؟؟ خب وفتی کار ندارم پس انداز ندارم و درسمم بخاطر مشکل مالی نتونشتم بخونم ببخشید ولی هیچ کس الاغش رو هم ب من نمیده ک واسش نگهداری کنم.. زندگی ک ب همین راحتیا نیس ک میگید!! من موندم چطور شما ب همین راحتی مشکل رو از ضعف من تشخیص میدید و نمیگید من جوان تو مملکت اسلامی ک همه دم از کمک ب هم نوع میزنن وقتی نداشتم و خانوادمم ندارن کمکم کنن باید بمیرم ک نتونستم ازدواج کنم و ی دختری رو بیارم ک اونم مث مادرم بدبخت کنم؟؟ نیس.. ب خدا کار نیس!! من حتی پول خرید حلقه رو هم ندارم. ولی هرجا میرم میگن حقوق نهایتا 500 تومن ترخدا خوئتون بگید من این پول رو بدم کرایه خونه یا کمک خانوادم کنم یا حلقه بخرم یا چمیدونم هزار چاله پوله دیگ رو پر کنم.. الانم خاهرم داره میره حونه بحت و پدر صاحبمون در اومد جهیزشو با هزار قسط و .. جور کردیم و همین اول زندگی بهره حرام بانکی هم گرفتن.. ترخدا این درسته ک از ضعف من میدونید.. خاهش میکنم کامل توضیح بدید ن با ی جمله ی حطی موضوع رو ب خودم تحمیل کنید.. ک هیچ دردی هم از من دوا نمیکنه.. من کسی رو ندارم ک باهاش دردودل کنم و ازتون میخام هم فکری کنید باهام!! بخدا دیگ دارم دیوووووونه میشم پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم پسر خوب و خوشدل !‌ گفتم ضعف ،‌ چون مرد وقتی موانع و مشکلات را می بیند بجای نگران شدن و به هم ریختن ،‌ همتش را صدا می زند و می فهمد باید فکرش را بلند کند و آرمانش را بالا بگیرد و تلاشش را به طاق برساند و آستین هایش را تا شانه بالا بزند و بیفتد بجان کار . همان که باعث می شود مرد از صفر شروع کند و صد را هم پشت سر بگذارد . حسین فهمیده ۱۳ سالش بود ، دید جبهه راهش نمی دهند ، با پول خودش از کرج تا خرمشهر رفت . فرمانده گفت برت می گردانم ،‌ گفت مگر جبهه مال توست ؟ . فرمانده گفت اسلحه نداریم دستت بدهیم و اینجا مزاحمی ، اسیر بشوی آبروی امام می رود ،‌ شبانه به سنگر بعثی ها رفت با ۴ تا اسلحه آمد و به فرمانده اش یاد داد بجای بهانه آوردن به اینکه سلاح نداریم که بجنگیم باید سلاحت را هم بسازی ولو از دست دشمن دربیاوری . فرمانده می گفت جای تو اینجا نیست چون آبروی امام در خطر است اگر اسیر بشوی !‌ تانک دشمن را منفجر کرد و راه عبور دشمن را بست و امام گفت : رهبر من حسین فهمیده است محمد جان بجای اینکه بپری به این و آن و بخواهی خودت را لابلای اینها مخفی کنی ،‌ خودت را باور کن. حبشی https://eitaa.com/zandahlm1357
بسم الله الرحمن الرحیم اخبار وآثاری که این روزها درحوزه های مختلف اجتماعی شاهد آنیم و هرانسانِ دلسوز و آگاهی را نگران می کند ، نیازمند یک ریشه شناسی اساسی ست . چیزهایی مثل آشفتگی و نابسامانی در حوزه خانواده اعم از : مسایل روابط پر از آسیب بین دوجنس ازدواجهای غلط و بی شاخصی که تنها آمار طلاق را زیاد میکند سیر صعودی و لجام گسیخته طلاقها زندگی های پرمسئله و ناآرام و ملتهب فرار از فرزندآوری . و یا بی توجهی به حقوق انسانی اجتماعی دیگران : مثل عدم خویشتنداری و تقابل بین افراد کم رنگ شدن انصاف و مروت و برادری و همدردی عدم رسیدگی به نیاز اطرافیان و یا در حوزه مدیریت ها : مثل میل به اختلاس و سودجویی مسابقه ثروت اندوزی بی اعتنایی به وظایفی که به آن مکلفند عدم اهتمام در حوزه های کاری و کاهش وجدان کاری و یا تغییر در منش های رفتاری : مثل گم کردن برکتهایی همچون ایثار و فداکاری و از خود گذشتگی رنگ باختن فضایلی همچون اخلاص ، همت و تلاش جهادی . و ... ، که از این دست می توان زیاد شمرد و فراوان غصه خورد و عمیقا نگران شد ؛ ریشه در چه دارد ؟ و چطور می شود جلوی این سیر سیلاب وار مخرب را گرفت ؟ . برای یافتن پاسخ عمیق و ریشه ای این سئوال ، بطوری که از پاسخهای سست و جانبدارانه ای که عمدتا مقاصد ناپسندی را دنبال می کنند در امان ماند ، نیاز به فهم و ادراک یک مقدمه است و آن اینکه : بین عوامل موثر و علل ریشه ای در پیشامد این نتایج تفکیک قایل شویم . یک سردرگمی و اعوجاج بزرگ همین است که عوامل موثر در بروز این نتایج را بگذاریم بحساب علل ریشه ای و بخواهیم مدام حول وحوش آن مشغول بمانیم و مقصر بجوییم و نسخه درمانی دهیم ! . بطورمثال وقتی از کاهش انگیزه و میل به ازدواج حرف می زنیم ، عوامل موثری مثل فقدان فرصت های لازم اشتغال و یا کسب درآمد و یا فقدان تسهیلاتی مثل وام ازدواج را ، علل این پدیده حساب کنیم ، در حالیکه اگر این درست بود ، باید آمار ازدواج در میان متمکنین وضع مطلوبی داشت ، نه اینکه شاهد باشیم با درآمدهای نجومی و امکانات مفصل و ماشین های شاسی بلند چند صد میلیونی ، جوانانی دور دور کنند و به هیچوجه دور ازدواج نروند! مولف این سطور معتقد است اگرچه اینها موثر درتصمیم به ازدواج هستند و تاثیر بسزایی هم دارند ، اما علل ریشه ای نیستند . این است که این سئوال خیلی جدی مطرح می شود که در بروز پدیده های ناگوار حوزه اجتماعی ، علت ریشه ای چیست؟ معتقدم جامعه ما وآحاد آن ، دانسته و ندانسته ، مشغول یک تغییر بسیار مخرب و ویرانگر ، از یک انسانِ متعهدِ مسئولیت پذیرِ مقاوم و رسالت شناس و آرامانخواه ، به سمت آدمی منفعت خواهِ لذت طلبِ سست و بی آرمان است . و آن همه ای که می بینیم و نگرانش هستیم ، یک محصول است ، محصول همین تغییر و جابجایی . تغییری که باید بشناسیمش ، مو شکافی اش کنیم و چرایی بروزش را پیدا کنیم ، تا بشود با دیدن آسیب های بی شمار آن ، مهارش کرد و راه اصلاحش را یافت . قرار ما در یادداشت بعدی ، دنبال کردن همین فاجعه بزرگ ! https://eitaa.com/zandahlm1357
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت بیست و پنجم باد شدیدی که خود را به شیشه می‌کوبید، وادارم کرد تا پنجره را ببندم. برای آخرین بار نبات داغ را با قاشق چای خوری هم زدم تا خوب حل شود و سپس به همراه بشقابی برای مادر بُردم که روی مبل نشسته و دستش را سرِ شکمش فشار می‌داد تا دردش قرار بگیرد. کمی خودش را روی مبل جلو کشید و با گفتن «قربون دستت!» لیوان را از دستم گرفت و من همانجا جلوی پایش روی زمین نشستم. تلویزیون روشن بود و با صدای بلند اخبار پخش می‌کرد. پدر به پشتی تکیه زده و در حالی که پاهایش را به سمت تلویزیون دراز کرده بود، با دقت به اخبار گوش می‌کرد. تعطیلی روز اربعین برای عبدالله فرصت خوبی بود تا برگه‌های امتحانی دانش‌آموزانش را صحیح کند و همچنانکه با خودکار قرمزش برگه پاسخنامه را علامت می‌زد، به اخبار هم گوش می‌داد. متن اخبار مربوط به حوادث تروریستی در عراق بود. حادثه‌ای که با بمب‌گذاری یک تروریست در مسیر زائران کربلا رخ داده و چندین کشته و زخمی بر جای گذاشته بود. عبدالله خودکار را روی میز رها کرد و با ناراحتی گفت: «من نمی‌دونم اینا چه آدم‌های بی‌وجدانی هستن؟!!! تو بغداد بمب می‌ذارن و سُنی‌ها رو می‌کُشن، از اینور تو جاده کربلا شیعه‌ها رو می‌کُشن!» که صدای رعد و برق در اتاق پیچید و عبدالله با لحنی تلخ‌تر ادامه داد: «اینا اصلاً مسلمون نیستن! فقط از طرف آمریکا و اسرائیل مأموریت دارن که مسلمونا رو قتل عام کنن!» مادر که از شنیدن خبر کشته شدن تعدادی انسان بی‌گناه سخت ناراحت شده بود، نفس بلندی کشید، سپس رو به من کرد و گفت: «الهه جان! خیلی باد و خاک شده. پاشو برو لباس‌ها رو جمع کن.» از جا بلند شدم و چادرم را از روی چوب لباسی برداشتم که همزمان عبدالله هم نیم خیز شد و تعارف کرد: «می‌خوای من برم؟» و من با گفتن «نه، خودم میرم!» چادرم را سر کردم و از اتاق بیرون رفتم. در را پشت سرم بستم و به سمت راهرو چرخیدم که دیدم آقای عادلی با ظرف شله زردی که در دستانش قرار داشت، مردد روی پله اول راه پله ایستاده است. با دیدن من با دستپاچگی سلام کرد و از روی پله پایین آمد. جواب سلامش را زیر لب دادم و خواستم به سمت حیاط بروم که صدایم کرد: «ببخشید...» روی پاشنه پا به سمتش چرخیدم. سرش را پایین انداخت و با صدایی که از پشت پرده شرم و حیا بیرون نمی‌آمد، آغاز کرد: «معذرت می‌خوام، الآن که از سر کار بر می‌گشتم یه جا داشت نذری می‌داد من می‌دونم شما اهل سنت هستید ولی...» مانده بودم چه می‌خواهد بگوید و او همچنانکه چشمش به زمین بود، با لحنی گرم و شیرین زمزمه کرد: «ولی این نذری رو به نیت شما گرفتم.» سپس لبخندی زد و در حالی که ظرف را به سمتم می‌گرفت، ادامه داد: «بفرمایید!» نگاهم به دستش که ظرف شله زرد را مقابلم نگه داشته و آشکارا می‌لرزید، ثابت ماند که دستم را از زیر چادر بیرون آورده و ظرف را از دستش گرفتم. به قدری تحت اضطراب قرار گرفته بود که فرصت نداد تشکر کنم و با گفتن «سلام برسونید!» راهِ پله‌ها را در پیش گرفت و به سرعت بالا رفت. در حیرت رفتار شتابزده‌اش مانده بودم و در خیال غذای نذری که به نیت من گرفته بود و با همان حال دوباره به اتاق بازگشتم. بامــــاهمـــراه باشــید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
hadis_1394_02_09.mp3
1.07M
🎤 حضرت ولی آیت الله خامنه ای 📚 شرح حدیث ؛ انجام عمل صالح https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani-1 - لیلی و مجنون - استاد شهرام ناظری.mp3
2.27M
تصنیف ای امان ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 یاد آرید ای مهان زین مرغ زار یک صبوحی درمیان مرغزار ای حریفان یا بت موزون خود من قدحها می‌خورم پر خون خود گر همی خواهی که بدهی داد من جرعه ای می نوش کن بر یاد من یا به یاد این فتاده خاک بیز چون که خوردی جرعه ای بر خاک ریز دفتر اول 🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
✨✨✨🌹 ✨✨🌹 ✨🌹 ✨قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ ✨عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ ✨مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ ✨وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿154﴾ ✨بگو سررشته كارها شكست‏ يا پيروزى يكسر ✨به دست ‏خداست آنان چيزى را در دلهايشان ✨پوشيده مى‏ داشتند كه براى تو آشكار نمیکردند ✨مى گفتند اگر ما را در اين كار اختيارى بود ✨[و وعده پيامبر واقعيت داشت] در اينجا ✨كشته نمى ‏شديم بگو اگر شما در خانه ‏هاى ✨خود هم بوديد كسانى كه كشته شدن بر آنان ✨نوشته شده قطعا با پاى خود به سوى ✨قتلگاههاى خويش مى ‏رفتند و اينها براى ✨اين است كه خداوند آنچه را در ✨دلهاى شماست در عمل بيازمايد و آنچه ✨را در قلبهاى شماست پاك گرداند و ✨خدا به راز سينه‏ ها آگاه است (154) 📚سوره مبارکه آل عمران ✍بخشی از آیه 154 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
📖🌙📖🌙📖🌙📖 📖طرح یک جزء، یک آیه مهدوی 👈جزء [7]سوره انعام، آیات 44و45 💠«فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُواْ بِمَا أُوتُواْ أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ» 💠«فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» 🔰«هنگامی که اندرزها سودی نبخشید و آنچه را که به آنها یاد آوری شده بود فراموش کردند درهای همه چیز از نعمت ها را به روی آنها گشودیم؛ تا کامل خوشحال بشوند ولی ناگهان آنها را گرفتیم و سخت مجازات کردیم در این هنگام همگی ناامید شدند»⭕️ ⚜امام باقر (ع) می فرمایند: مراد از این قول خداوند که می فرماید: هنگامی که آن چیزی که به آنها یاد آوری کردیم را فراموش کردند. مراد ولایت امیرالمومنین است. و در آنجا که خداوند می فرماید: درهای آسمان را باز کردیم و نعمت خودمان را به آنها دادیم و ناگهان نعمت را از آنها گرفتیم و آنها را مجازات کردیم. منظور ظهور امام زمان و قیام مهدی (عج) ماست. که در آن زمان می آید و از این ظالمان به اهل بیت انتقام می گیرد. 📚منبع: ﺍﻟﺒﺮﻫﺎﻥ ﻓﻲ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺍﻟﻘﺮﺁﻥ، ﺝ2، ﺹ419 📘برگرفته از: کتاب سیمای ماه دوازدهم در سی جزء قرآن نوشته استاد اباذری از اساتید مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم 7 📖🌙📖🌙📖🌙📖 ==================
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357