eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.6هزار عکس
34.6هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و شصت و پنجم و منتظر پاسخم نشد و به سمت خیابان رفت، ولی من تمایلی به رفتن نداشتم که بوی دل و جگر کباب شده از چند مغازه آنطرف‌تر، فضای پیاده رو را پُر کرده و دلم را بُرده بود که آهسته صدایش کردم: «مجید!» هنوز از پل روی جوی کنار خیابان رَد نشده بود که از صدایم برگشت و به سمتم آمد. به چراغ‌های زرد و سفیدی که مقابل مغازه جگرکی آویخته شده بود، نگاهی کردم و زیر لب گفتم: «خیلی ضعف کردم...» و نگذاشت حرفم تمام شود و با محبتی شیرین پاسخم را داد: «اگه می‌تونی چند قدم بیای، با هم بریم، وگرنه همینجا وایسا، برم برات بگیرم.» قدمی برداشتم و آهسته پاسخ دادم: «نه، می‌تونم بیام.» و به سختی مسیر چند متری مانده تا مغازه را طی کردم و همین که مقابل درِ شیشه‌ای جگرکی رسیدم، بوی غلیظ جگر کباب شده حالم را به هم زد. چه لحظات سختی بود که تنم از گرسنگی ضعف می‌رفت و نمی‌توانستم حتی بوی غذا را تحمل کنم و مجید با چه صبر و محبتی پا به پایم می‌آمد که برایم دل و قلوه خام خرید تا خودش در خانه کباب کند. به خانه که رسیدیم، به بالکن رفته و در را هم پشت سرم بستم تا در خنکای لطیفِ شب زمستانی بندر، بوی کباب کردن دل و قلوه‌ای که مجید در آشپزخانه برایم تدارک می‌دید، حالم را به هم نزند. به توصیه لعیا، لیمو ترش تازه‌ای را مقابل صورتم گرفته و می‌بوییدم تا حالت تهوعم فروکش کند که مجید درِ بالکن را باز کرد و با سیخ‌های دل و قلوه‌ای که زیر لایه‌ای از نان و نعنا پنهان‌شان کرده بود تا بوی تندش حالم را بدتر نکند، قدم به بالکن گذاشت، کنارم نشست و با چه صبر و حوصله‌ای برایم لقمه می‌گرفت تا بلاخره توانستم شام مقوی و خوشمزه‌ای را که برایم تهیه کرده بود، نوش جان کنم و قدری جان بگیرم و در نخستین شبی که چشمانمان به مژدگانی آمدن حوریه روشن شده بود، چه شب زیبا و دل¬انگیزی را در بالکن کوچک و باصفای خانه‌مان سپری کردیم. https://eitaa.com/zandahlm1357 با ما همراه باشید🌹
ارتباط موفق_25.mp3
10.84M
۲۵ ✿ دایره‌ی ارتباطات شما، میزان جذبهای بعدی شما را تعیین می‌کنند! دایره‌ی ارتباطات سالم و تطهیر شده، انرژیِ جذبِ شما را برای ارتباط با دایره‌های بعدی، افزایش می‌دهند. 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani-5 - تمنا.mp3
2.26M
🎶مقام 🔸دو تار : زنده یاد استاد تقدیم به هموطنان عزیز تربت جامی ‌✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 سرو خرامان منی ای رونق بستان من چون میروی بی‌ من مرو ای جانِ جان بی ‌تن مرو از چشم من بیرون مشو ای شعله ی تابان من پوشیده چون جان می روی هر دم میان جان من سرو خرامان منی سرو خرامان منی ای رونق بستان من ای شعله ی تابان من 🎶🎶🎶🎶🎶🎶 در پیش بی دردان چرافریاد بی حاصل کنم گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم اول کنم اندیشه ای تا برگزینم پیشه ای آخر به یک پیمانه می اندیشه را باطل کنم از گل شنیدم بوی او مستانه رفتم سوی او تا چون غبار کوی او در کوی جان منزل کنم دانم که آن سرو سهی از دل ندارد آگهی چند از غم دل چون رهی فریاد بی حاصل کنم غرق تمنای توام موجی ز دریای توام من نخل سرکش نیستم تا خانه در ساحل کنم 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6048464222319283753.mp3
8.42M
🌓 تا واقعه‌ی غدیر، به بلوغ نهایی‌اَش نرسد؛ بشــر در تاریکی‌ درونی‌اَش محبوس خواهد ماند! 🌖 سیرِ بلوغ غدیر، و رسیدنش به میوه‌ی نهایی، چگونه است؟ و چگونه بشر به آرامش و روشنیِ این نقطه می‌رسد؟ 💫 ویژه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 کلیپ 🔴 ✨به عشق حضرت حیدر، به عشق آل‌علی🌸🍃 ✨به عشق حضرت زهرا، به طلعتِ نبوی🌸🍃 ✨همیشه ذکرِ لبانم به هرکجا این است🌸🍃 ✨علی امامِ من است‌و منم غلامِ علی🌸🍃 🌸🍃 (ع)
سوره آل عمران (آیه 8) 🍃رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ (8)🍃 ❤️ (راسخانِ در علم، می‌گویند:) «پروردگارا! دلهایمان را، بعد از آنكه ما را هدایت كردی، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بخشنده‌ای! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 و او راست كشتيهايى همانند كوه كه در دريا مى‌روند. هر که روی زمین است دستخوش مرگ و فناست. (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
مردى در گوش وى پچ پچ كرد: « جانم فدايت، فرزند محمد (ص)! چه قدر خوب بود كه براى اين‌ها سفره جداگانه اى مى افكندى. » لبخند از سيماى امام ناپديد شد. چرا چنين كنم؟! خداى والا و مادرمان يكى است. پاداش‌ها برابر كردارهاست . (۱۷۱) سپس با صدايى كه همه بشنوند، فرمود: « اگر در دلم احساس كنم كه از اين برترم؟ قسم مى خورم تمام بردگانم را آزاد كنم. » آن گاه به جوانى آفريقايى كه در آن سوى سفره بود، اشاره كرد و گفت: « چون از بستگان رسول خدايم، احساس برترى ندارم؛ مگر اين كه من كار شايسته اى انجام دهم كه به خاطر آن از اين جوان برتر شوم. » (۱۷۲) ياسر خادم كه در دلش عشق به اين مرد آسمانى موج مى زد، با خويش نجوا كرد: « به بينوايان نان، به بردگان آزادى و به همه نيكى مى بخشى! » https://eitaa.com/zandahlm1357