eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.6هزار عکس
34.6هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
توضیح و اهمیت دوره بصیرتی شیخ فضل الله نوری.mp3
6.99M
🔰 توضیحات مهم درباره دوره مهم و بصیرتی تاریخی شیخ فضل الله نوری 💠 نیروی های انقلابی در راستای لبیک به دستور رهبری بر اهمیت تاریخ خوانی و رفع دغدغه های ایشان در این موضوع ، حتما در این دوره کاملا رایگان شرکت کنند ✅ نمونه و مشابه این دوره تا به الان در کشور برگزار نشده است 🌀 در صورت همراهی تا پایان دوره، علاوه بر دریافت مدرک، یک پژوهشگر و تحلیلگر قوی در تاریخ معاصر خواهید شد ❇️ برای ثبت‌نام به آیدی @hovalsharid پیام دهید و لینک دوره را دریافت نمایید 🔰 شروع دوره از اول بهمن @ma_va_o
🔵 رضاخان و غلط املایی! ... 💠 کبیر در علم و ادب به حدی کمالات داشتن که زبانزد خاص و عام بودن. تصویر زیر یکی از معدود نامه های به جا مانده از رضاخانه ، که 19 تا غلط املایی داره مثلا :به حچ وجه(به هیچ وجه) ، کاغز(کاغذ) ،از ترف شما(از طرف شما) ، معموریت(ماموریت) ، تاکونون(تاکنون) ، شخس شما(شخص شما) ، به نوی سید(بنویسد) ، به توست(به توسط) ، رسیده گی(رسیدگی) 🤦‍♂️. یعنی هرجای دنیا بری بگی یه عده از هموطنانم به این آدم میگن بدون شک بهت پناهندگی میدن. 🌐 با ما
🔵 بریدن سر عشایر کُرد و لر توسط رضاخان ... 💠 جا داره یادی کنیم از اعدام عشایر توسط که با بریدن سر این عشایر مظلوم روی داعش رو هم سفید کردن، این جنایت به حدی هولناک بوده که آقای پیترآوری،مستشار انگلیسی در کتاب خودش نوشته:درجنگ بین حکومت پهلوی و عشایر داستانهای هولناکی درباره افسرانی نقل میشود که خود را با بریدن سر لرها وکردها سرگرم میکردند. 📚منبع:تاریخ معاصر ایران از تاسیس سلسله پهلوی تا کودتای28مرداد1332، پیتر آوری(استاد دانشگاه کمبریج)، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، صفحه62 🌐 با ما
🔶 سریه موته 📝واقدی از این رخداد با عنوان "سریه موته" یاد کرده، اما عنوانی که در طبقات آمده غزوه است. از آنجا که این اقدام توسط یک نیروی سه هزار نفری انجام شده، از حالت "سریه" که عمدتا یک اقدام نظامی⚔ چریکی و محدود بوده، خارج شده است. رسول خدا (ص) تا پیش از حدیبیه، جز در یکی دو مورد محدود، نمی توانست مدینه را از نیروی نظامی 👥 تخلیه کرده و نیروهای خود را به مناطق دوردست اعزام کند. اما پس از حدیبیه، به سمت شمال حرکت کرد تا خیبر و وادی القری که در فاصله 160کیلومتری 🏝 بود آمد. 👈آن حضرت پس از غزوه خیبر بر آن بود تا به نقاط شمالی تر رفته و اسلام را در میان قبایل عربی آن نواحی منتشر کند. شام برای آن حضرت🗺 اهمیت فراوانی داشت و نه تنها در موته که بعد از آن در جریان تبوک نیز برای نفوذ اسلام در شامات تلاش کرد. 💠رسول خدا (ص) سه تن را به امیری سپاه گماشت، بطوری که اگر هر کدام به شهادت رسیدند دیگری به جای او عهده دار فرماندهی 🎖شود. این سه تن عبارت بودند از: جعفر بن ابی طالب، زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه.🏇 سپاه موته در جمادی الاولی سال هشتم هجری با بدرقه رسول خدا (ص) از مدینه خارج شد و به سوی مقصد روانه گردید. رسول خدا (ص) ضمن توصیه آنان به تقوای الهی👌، از ایشان خواست تا در برخورد با مشرکان، ابتدا آنها را به پذیرش اسلام فرا خوانند. اگر بپذیرند از آنها بخواهند تا به مدینه هجرت🚶‍♂کنند تا همانند سایر مهاجرین باشند، در غیر این صورت همچون (اعراب مسلمانند) که اسلام را پذیرفتند🔆، اما در سرزمین خود مانده اند. برای این قبیل افراد از فی ء و غنایم سهمی نخواهد بود مگر آن که در جهاد همراه مسلمانان باشند. اگر اسلام را نپذیرفتند، به قبول جزیه دعوتشان کنید و اگر آن را نپذیرفتند ✉️، با استعانت از خدا، با آنها بجنگید. 🔰اگر به کسی "امان" دادید از ناحیه شخص خود، نه خدا و رسول، امان دهید، چرا که در صورت نقض امان که ذمه خود را کوچک می کنید، و این بهتر از آن است که ذمه خدا و رسول را تحقیر کنید. به افرادی که در صومعه ها⛪️ زندگی می‌کنند آسیبی نرسانید، متعرض زنان، کودکان و پیران نشده به قطع هیچ گونه درخت و هدم هیچ خانه ای نپردازید. 👈دشمن از حرکت سپاه اسلام که در مقیاس نسبتا وسیعی، یعنی سه هزار نفر صورت گرفت، آگاهی یافت. مسلمانان آگاهی یافتند که هرقل یک سپاه صد هزار نفری مرکب از قبایل عربی شام و رومی ها فراهم آورده با فرماندهی شخصی به نام مالک 🏇 به سوی آنان اعزام کرده است. این که خبر مزبور به ویژه آمار سپاه دشمن تا چه اندازه واقعیت دارد روشن نیست. اما به هر روی مسلمانان در جنگ مردد شدند. آنان تصمیم بر مکاتبه با پیامبر (ص)✨ داشتند که عبدالله رواحه یکی از سه فرمانده سپاه که شاعر و خطیبی بلیغ بود آنان را به نبرد با ⚔دشمن تشجیع کرد. جنگ آغاز شد و سه فرمانده مسلمانان در همان روز نخست جنگ با دشمن به شهادت رسیدند.🥀 مسلمانان پس از شکست عبدالله بن رواحه، احساس شکست کردند، روی به گریز نهادند. شبانگاه🌑 در حالی که خالد بن ولید فرماندهی را در دست گرفته، مسلمانان به مدینه بازگشتند. 💠تمام اخبار حکایت از آن دارد که رسول خدا (ص) بی اندازه برای جعفر که پس از پانزده سال تلاش و دوری به تازگی به مدینه آمده بود، به شدت ناراحت شدند. و فرمودند: بجای دستانش🕊 که در این جنگ از دست داده، چونان فرشته ای در بهشت🌸، با دو بال پرواز خواهد کرد، به همین دلیل جعفر را ذو الجناحین نامیدند. روشن نیست که چرا در این جنگ تنها هشت نفر -یا ده نفر- به شهادت رسیده و دیگران راه بازگشت در پیش گرفته به سوی مدینه آمدند 👈البته اگر آمار مربوط به سپاه دشمن درست باشد 📑، آنان چاره ای جز بازگشت نداشته اند. گرچه باید گفت: اگر در آن روز جنگ تمام عیاری رخ داده و طی آن شکست نصیب مسلمانان شده، تعداد شهدای مسمانان باید بسیار زیادتر باشد. 🥀شهادت سه تن از چهره های برجسته اسلام داغی سخت بر قلب مسلمانان نهاد. صحابیان شاعر همچون حسان و کعب بن مالک، اشعار فراوانی در ستایش آنان به ویژه جعفر✨ سرودند. بعدها نیز که مسلمانان شام را به تصرف خویش در آوردند، قبور شهدای موته را آباد کرده و تاکنون به صورت زیارتگاه مورد علاقه مردم🕌 آن سامان برجای مانده است. 🔹ادامه دارد ... ✍بـرگرفته از کتاب : "تـاریخ سیـاسی اسلام، ج1، ص615-620"، رسول جعفریان. ۵۳
.......: 👆👆👆ادامه مباحث کانال 🔯 اتحاد کابالائیست ها و شوالیه ها و معماران فراماسون ، در قرون وسطی ، تشکیلات کنونی رو درست کرد. شوالیه هایی که ابتدا مسیحیان معتقدی بودند ، طبق بعضی تحقیقات ، کم کم دچار کفر و جادوگری شدند . گفته شده وقتی از طریق کندوکاوهایی در اطراف و زیر مساجد روی تپه و دستیابی به بعضی ابزارهای جادوگری و جنگیری ، کم کم از دین خارج شدند و اعتقادات منافی با مسیحیت پیداکردند . مثلا میگفتند که مسیح ع اهل رهبانیت نبوده و با مریم مجدلیه یا همون ماگدالنا ازدواج کرده و قبر هردوشون زیر معبدسلیمان هست و ازشون دختری برجامونده که نسل عیسی ع رو ادامه داده و ذریه او ، حاکمان آینده جهان میشن وووو. اگر فیلم کد داوینچی ساخته ران هاوارد و بازی تام هنکس رو دیده باشین حتما تایید میکنید که این قضیه هنوزهم دربین بعضیها هست. در واقع شوالیه های مالت یه همون شوالیه های هاسپیتالر خودشون رو نگهبانان این ذریه میدونند. صدالبته اینها دروغه و اگر ذریه مقدسی هم باشه ، ذریه پاک پیامبر اسلام ص هستش که ازاین ذریه حاکم آینده جهان میشه و کسی جز مهدی صاحب زمان عج نیست . اما منظور اونها از ذریه مقدس همین خاندانهای شاه داوودی و یهودیانی هستند که خودشون رو وارث سلطنت داوود ع و مالک کل جهان میدونند. ادامه دارد ان شاءالله ... https://eitaa.com/zandahlm1357
آیا میدانید؟ .......: @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
یک جوجه تیغی خندان به نام بیدی که به خاطر ظاهر مهربان و دوست داشتنی خود با به دست آوردن بیش از 500 هزار فالوئر در شبکه های اجتماعی به شهرت رسیده و طرفداران زیادی پیدا کرده است ! https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عکسهای جوجه ها قبل از اینکه تبدیل به یه پرنده ی خوشگل بشن :)) البته دو سه تاشون وقتی جوجه بودنم خوشگل بودن انصافا🐤 https://eitaa.com/zandahlm1357
در فیلیپین تخم اردکی که آماده جوجه شدن است قبل از اینکه جوجه سر از تخم بیرون بیاورد بخار پز میکنند. و یکی از غذاهای محبوب و پر طرفدار در این کشور است. https://eitaa.com/zandahlm1357
تنها با آزمایش دی ان ای می توان پنگوئن های نر و ماده را از هم تشخیص داد، در بسیاری از گونه های پنگوئن ها، نر و ماده ی آن ها شکل متفاوتی ندارند و تشخیص آن ها از روی ظاهرشان تقریبا غیر ممکن است. در مراکز تحقیقاتی برای تشخیص جنسیت جوجه های این پرندگان از آزمایش دی ان ای استفاده می شود. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ژاپنیه یک صندوق از پدرش به ارث برده، دوماه طول كشيد تا تونست بازش بكنه و بفهمه ارثیه اش چیه!!! خودتون ببینید
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و چهل و دوم هنوز خماری دارو به تنم مانده و نمی‌دانستم چه بر سرم آمده، ولی بی‌اختیار اشک از گوشه چشمانم جاری شد که می‌دانستم دیگر دختری ندارم و منتظر خبری از همسرم بودم که با همان صدای ضعیف و لرزانم، زیر لب ناله می‌زدم: «مجید... مجید زنده اس؟» که دستی روی دستم نشست و صدایی شنیدم: «الهه...» سرم را روی بالشت چرخاندم و از پشت نگاه تاریکم، صورت غمزده و خیس از اشک عبدالله را دیدم و پیش از هر حرفی با پریشانی پرسیدم: «از مجید خبر داری؟ پیداش کردی؟ زنده اس؟» از هر دو چشمش، قطرات اشک روی صورتش جاری بود و نگاهش بوی غم می‌داد و پیش از آنکه از مصیبت مجید، جانم به لبم برسد با صدایی آهسته پاسخ داد: «آره الهه جان! پیداش کردم، تو یه بیمارستان بستری شده.» و من باور نمی‌کردم که با گریه‌ای که گلوگیرم شده بود، باز پرسیدم: «حالش خوبه؟» و ظاهراً حالش خوب نبود که عبدالله سر به زیر انداخت و زیر لب زمزمه کرد: «آره...» سپس سرش را بالا آورد و می‌دانست تا حقیقت را نگوید، قرار نمی‌گیرم که با لحنی گرفته ادامه داد: «فقط دست و پهلوش زخمی شده.» و خدا می‌داند به همین خبر چقدر آرام گرفتم که لب‌های خشکم به ذکر «الحمدالله!» تکانی خورد و قطره اشکی به شکرانه سلامتی شوهرم، پای چشمم نشست. برای اولین بار پس از رفتن حوریه، لبخندی زدم و خودم دلتنگ هم صحبتی‌اش بودم که از عبدالله پرسیدم: «باهاش حرف زدی؟» و هول حال خودم به دلم افتاد که بلافاصله با دل نگرانی سؤال کردم: «می‌دونه من اینجوری شدم؟» سرش را به نشانه منفی تکان داد و همانطور که اشکش را پاک می‌کرد، پاسخ داد: «من وقتی رفتم اونجا، بیهوش بود. نتونستم باهاش حرف بزنم.» که باز بند دلم پاره شد و وحشتزده پرسیدم: «چرا بیهوش بود؟ مگه نمیگی حالش خوبه؟» دستم را میان انگشتانش گرفت و با مهربانی پاسخ داد: «گفتم که حالش خوبه، نگران نباش!» و دل بی‌قرار من دست بردار نبود که بلاخره اعتراف کرد: «نمی‌دونم، دکتر می‌گفت اعصاب دستش آسیب دیده، چاقویی هم که به پهلوش خورده به کلیه‌اش صدمه زده، برای همین عملش کردن. ولی دکتر می‌گفت حالش خوبه. فقط هنوز به هوش نیومده.» از تصور حال مجید، قلبم به تب و تاب افتاده و دیگر سلامتی‌اش را باور نمی‌کردم که باز گریه امانم را بُرید: «راست بگو! چه بلایی سرش اومده؟ تو رو خدا راستش رو بگو!» با هر دو دستش دستان لرزانم را گرفته بود و باز نمی‌توانست آرامم کند. صورت خودش هم از اشک پُر شده و به سختی حرف می‌زد: «باور کن راست میگم! فقط دست و پهلوش زخمی شده. دکتر هم می‌گفت مشکلی نیس.» و برای اینکه حرفش را باور کنم، همه ماجرا را تعریف کرد: «یه آقایی اونجا بود، می‌گفت من و شاگردم رسوندیمش بیمارستان. مثل اینکه تو اون خیابون مکانیکی داره. می‌گفت یه موتوری تعقیبش می‌کرده، ته خیابون پیچیدن جلوش که پولش رو بزنن. ولی مثل اینکه مجید مقاومت می‌کرده و اونا هم دو نفری می‌ریزن سرش. می‌گفت تا ما خودمون رو رسوندیم، دیگه کار از کار گذشته بوده!» بی‌آنکه دیده باشم، صحنه چاقو خوردن مجید را پیش چشمانم تصور کردم و از احساس دردی که عزیز دلم کشیده بود، جگرم آتش گرفت که عبدالله با حالتی دلسوزانه ادامه داد: «می‌گفت تو ماشین که داشتن می‌بردنش بیمارستان، اصلاً به حال خودش نبوده، می‌گفت تقریباً بی‌هوش بود، ولی از درد ناله می‌زده و همش «یاعلی! یاعلی!» می‌گفته، تا نزدیک بیمارستان که دیگه از هوش میره.» با ما همراه باشید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
جهاد با نفس 67.mp3
1.95M
🔰 سلسله جلسات 67 👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت 👈 تدریس کتاب جهاد با نفس ، کتاب مورد توصیه آیت الله بهجت جهت رشد معنوی و ترک گناه ❇️ جلسه 7⃣6⃣ 🎤 با تدریس از اساتید مهدویت 👈 در نشر این فایلها کوشا باشید حتی با لینک خودتان https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani - تصنیف :آوازِعشق - علیرضا افتخاری.mp3
3.08M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست ما به فلک می‌رویم عزم تماشا که راست ما به فلک بوده‌ایم یار ملک بوده‌ایم باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست خود ز فلک برتریم وز ملک افزونتریم زین دو چرا نگذریم منزل ما کبریاست گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست بخت جوان یار ما دادن جان کار ما قافله سالار ما فخر جهان مصطفاست بوی خوش این نسیم از شکن زلف اوست شعشعه این خیال زان رخ چون والضحاست 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357