eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.5هزار دنبال‌کننده
49.1هزار عکس
35.7هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: اين نمونه اى از سخنان دانشمندان و فلاسفه بزرگ درباره معنى تناسخ مى باشد، و شايد حتّى يك مورد را هم نتوانيم پيدا كنيم كه دانشمندى تناسخ را غير از اين معنى كرده باشد. منتها گاهى تناسخ را فقط به بازگشت روح در بدن انسان ديگر اطلاق مى كنند، و گاهى به معنى اعم از بازگشت به بدن حيوان يا انسان ديگر. بعضى از فلاسفه نيز اين بحث را توسعه بيشتر داده، و چهار مرحله براى آن قائل شده اند. (دقّت كنيد). ۱- «نسخ» يعنى روح به بدن انسان ديگرى باز گردد. ۲- «مَسْخ» هرگاه در بدن حيوانى حلول كند. ۳- «فَسْخ» هرگاه به گياهى تعلّق گيرد. ۴- «رَسْخ» هرگاه به يكى از جمادات تعلّق پيدا كند! «۱» البتّه همانطور كه خواهيم ديد، دلايلى كه براى ابطال تناسخ و عدم امكان بازگشت روح به زندگى ديگر در اين جهان اقامه شده، همه اين مراحل را شامل مى گردد. *** ارتباط با ارواح، ص: ۲۲ دانشمندان و مورّخان معتقدند كه زادگاه اصلى اين عقيده، «هند» و «چين» بوده است، و ريشه آن در اديان باستانى آنها وجود داشته و هم اكنون نيز موجود است؛ سپس از آنجا به ميان اقوام و ملل ديگر نفوذ نموده است و به گفته «شهرستانى» نويسنده «ملل و نحل» اين عقيده در غالب اقوام، كم و بيش رخنه كرده است. احترامى كه هم اكنون هندوها براى حيوانات قائل هستند تا حدودى مربوط به همين عقيده است. ذكر اين نكته نيز لازم است كه بطور مسلّم در ميان فرق اسلامى هيچيك به تناسخ معتقد نيستند؛ زيرا همانطور كه خواهيم ديد، بازگشت روح به زندگى جديد در اين جهان با متون آيات قرآن مجيد ابداً سازگار نيست. فقط دسته كوچكى به عنوان «تناسخيّه» در ميان فرق اسلامى ديده مى شوند كه در گذشته وجود داشته اند ولى امروز تنها نامى از آنها در كتب «ملل و نحل» باقى مانده است. امّا عقيده مزبور امروز درميان محافل روحى اروپا طرفدارانى پيدا كرده كه با سماجت مخصوصى از آن دفاع مى كنند. عدّه اى هم چشم وگوش بسته درمحيط ما به دنبال آنها افتاده اند؛ بدون اين كه توجّه به لوازم فاسد اين عقيده داشته باشند. کتاب ارتباط با ارواح آیت الله شیرازی https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا از ما یه سؤال کرده👇جواب بدید آیا آفرینش شما بعد از مرگ مشکلتر است یا آفرینش آسمانی که خداوند بنا نهاد⁉️ همان آسمانی که سقفش را برافراشته و آن را منظم ساخت و شبش را تاریک و روزش را آشکار نمود. و زمین را بعد از آن گسترش داد. آبش را خارج کرد و چراگاهش را آماده ساخت، و کوهها را ثابت و محکم نمود. همه‌ برای بهره‌گیری شما و چهارپایان‌تان است. 🙏خدایا! احساس میکنم به بهانه‌های مختلف وبامثالهای متنوع معاد را به‌ما یادآوری میکنی! (سوره‌نازعات)
ابوالحسنین: قسمت دوم 👈هر انسانی ممکنه گناه بکند و ممکن است فوق تصور ما هم گناه بکند😔 شاید 50ساله کارش همین گناه کردن باشد🤔 10سال دیگه ادامه بدهد بازنشسته میشود😉 ✅⚠️خداوند میفرماید مهم نیست(ادامه مطالب حتما خوانده بشود)⚠️⚠️ 👌بله میفرمایید هر کاری که میکنی بکن ولی مجرم نیا که کارت تموم است 🔥 💢إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا يَمُوتُ فيها وَ لا يَحْيى💢 👆👆ترجمه خودمانی آیه:یعنی اگر مجرم آمدی کارت تمام است👆👆 👈⚠️البته این مجوز برای هرکاری که میخواهیم انجام بدیم نیست ادامه مطلب هم باید خوانده بشود. از اونطرف👇👇 👌✅👏خداوند میفرمایید اگر شبانه روز نماز بخونی اهل خمس،زکات...باشی 100سال هم این کار را بکنی برای تو فایده نداره مگر اینکه عنوان بر تو صدق کند. ✅واگر هم خیییلی گناه کردی بازم نگران نباش مگر اینکه عنوان (نه مذنب:گناهکار) بر تو صادق باشد. که در این موقع بترس که کارت تمام است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: 🌺🌸🌺🌸 📚 📝 نوشته دکتر سوزان ⛄️ روز زمستانی سال 1955 در تگزاس را به یاد می آورم که در الینویز یکشنبه بارانی داشتیم، کنار سینک ظرفشویی خانه جدیدمان ایستاده بودم، داشتم به همسر نظامی ام که هفته قبل برای انجام مأموریتی سه ساله در نیروی هوایی روانه انگلستان شد، فکر میکردم. دو دختر عزیز دلم، کتی، شش ساله، و کارول 18 ماهه نزدیک من در حال بازی کردن بودند. قرار بود چند هفته دیگر به همسرم ملحق شویم، چقدر زندگی مان خوب بود، و چقدر خوشبخت بودیم. دو سال قبل، من کافر بودم و اکنون مسیحی هستم که از خانه و خانواده ایی مسیحی برخوردارم. 🌈 فراخوان مرگ 🌪 همان طور که در آشپزخانه ایستاده بودم، ناگهان درد شکمم میخکوبم کرد و باعث شد که از شدت درد تا زانوهایم خم شوم. در مدت زمان یک ساعت، درد آن قدر بیحالم کرده بود که روی پاهایم بند نبودم. نگرانیم از ناحیه فرزندانم بود، به مادر و پدرم تلفن زدم تا خودشان را برسانند. به عنوان کسی که شغلش پرستاری است، میدانستم اتفاق بدی در حال وقوع است و سعی میکردم درباره منشأ درد منطقی فکر کنم. هفته قبل، چون میدانستم حامله ام نزد متخصص زنان در بیمارستان پایگاه هوایی رفتم. بعد از معاینه، او با من موافق نبود و گفت که من حامله نیستم. حرفش را باور نکردم. زمانی که با درد روی تختم دراز کشیدم، می دانستم علائم به من چه میگویند. باشد میدانستم حامله ام، اما حاملگی خارج از رحم که جنین به جای رحم در لوله رحم بود. و این که شکمم خونریزی کرده بود. کشیش و همسرش آمدند تا با پدر و مادرم برایم دعا کنند. 💫 زندگی پس از مرگ 🏨 سفر به بیمارستان دردناک بود. به محض ورود، به من و پدرم گفتند که باید منتظر بمانیم، گرچه کادر بیمارستان در جریان علائم بیماری ام بودند. سرانجام مرا روی تخت اتاق معاینه خواباندند، در این هنگام بود که حس کردم یواش یواش جان از بدنم درد میرود، در فکر فرزندانم بودم و اینکه چه بر سر آنان خواهد آمد، چه کسی دوستشان خواهد داشت و از آنان مراقبت خواهد کرد؟ شنوایی ام فوق العاده بود، میتوانستم کلمه به کلمه حرفهایی را که در آن اتاق رد و بدل میشد بشنوم. دو متخصص و سه دستیار آنجـا حضور داشتند. میتـوانم بگـویم که آنها نگـران بودند در حـالی کـه تـلاش میکردند ضربان و فشار خون مرا بگیرند. در این هنگام، من به آهستگی به سمت سقف اتاق حرکت کردم در آنجا اندکی از حرکت باز ایستادم و به صحنه ای که در زیر در حال رخ دادن بود نگاه کردم. پیکر بی جانم روی تخت بود و یکی از پزشکان به دکتر دیگری که تازه داشت وارد اتاق میشد گفت: "کجا بودی، صدات زدیم، اما حالا دیگه خیلی دیره، اون رفت، ضربان و فشارخون نداره." دکتر دیگری گفت: " به شوهرش چی باید بگیم، او فقط یک هفته اس که برای ماموریت به انگلستان رفته." از جایی که بالای سر آنها بودم، با خودم گفتم، "بله، چی قراره به شوهرم بگید، سوال خوبیه. خیلی خیلی لطف میکنید. " یادم می آید که آن لحظه فکر میکردم; "چطور میتونم تو چنین حالتی شوخی کنم؟" 🌸 دیگر پیکر بی جان و کسان دیگری که در اتاق بودند را نمیدیدم. ناگهان متوجه نور الهی شدم که همه جا را احاطه کرده بود. از درد خبری نبود و بدنم آزاد و رها بود. حس شادمانی و رضایت داشتم. زیباترین موسیقی که تنها می توانست از سوی آسمان باشد را شنیدم. داشتم فکر میکردم ; "پس نوای موسیقی آسمانی این طوریه." حس آرامشی به من دست داد که ماورای ادراکم بود. به نور نگاه کردم و فهمیدم چه اتفاقی در شرف وقوع است و من هرگز خواهان رفتن نبودم. من در حضور موجودی الهی قرار داشتم. من او را نمیدیدم، اما او در آن نور قرار داشت و از طریق تله پاتی با من حرف می زد. عشق سرشار خداوند را احساس نمودم. او گفت که من باید به نزد فرزندان خردسالم برگردم و کاری ناتمام روی زمین را تمام کنم. من نمیخواستم بروم اما به آهستگی به جسمم بازگشتم، جسمی که قبلاً در اتاق دیگری بود، تا برای عمل جراحی آماده شود. به هوش آمدم و آن قدر در این حال ماندم که کادر پزشکی توانستند برایم توضیح دهند که قلبم دوباره شروع به تپیدن کرده و قرار است جراحی شوم تا حاملگی لوله ای و خونریزی شکمم را از میان بردارند. از آن زمان برای چندین ساعت بیهوش بودم. ⬇️⬇️⬇️ ادامه در پست بعدی
📝📝📝 📚 ⬆️ ادامه تجربه دکتر سوزان ✨ آسمان پیام دیگری برایم داشت و این بار بدنم را ترک نکردم. من بعد از عمل روی تخت بخش ریکاوری بودم، و عظیم ترین لحظه زندگی ام رخ داد. نور الهی دوباره برگشت، کاملاً اتاق را غرق نور کرد. او زیبا بود، او با حضورش اتاق را سرشار از نور نمود و عشق و لطفش را در آنجا جاری نمود. جلوه ای که من از او دیدم شامل قسمتهای شانه تا بالای سرش بود. از طریق تله پاتی با من حرف میزد، میگفت: "آنچه به تو گفتم به یاد داشته باش، این که چگونه خودم را بر تو آشکار نمودم به خاطر داشته باش و این امر برای تو منبع راحتی و ثبات در سالهای پیش رو و کاری که باید انجام دهی خواهد بود. اکنون، میدانی که نباید از مرگ بترسی." ☀️ روزهای بعد در چند روز بعدِ اقامتم در بیمارستان، کادر کنجکاو زیادی بودند که برای آمدن به اتاقم بهانه می آوردند. اخبار در جوامع پزشکی خیلی سریع پخش میشود و همه میدانستند که مرگ من اعلام شده بود و دوباره به زندگی بازگشته بودم. کتاب مقدس کنارم بود و زمانی که متخصص زنان ویزیتم کرد، یادداشتی از آن برداشت و از من درباره باورهای دینی ام سوال کرد. میدانستم او چیزهایی را که من به برخی کادر بیمارستان که به ملاقاتم آمدند، گفتم شنیده بود. زمانی که مرگ من اعلام شد آنها آنجا حضور داشتند. بعد از بهبودی، درباره تمام گفتگوهای زمان مردنم با آنها حرف زدم. آنان شگفت زده بودند. با ترک بیمارستان چند روز بعد، با اتومبیل به سمت خانه مان حرکت کردیم، من فرزند خردسال و دختر شش ساله ام را کنار پنجره دیدم که داشتند به ما نگاه می کردند. در دلم گفتم ; " خدایا ممنونم که اجازه دادی به نزد فرزندان خردسالم برگردم و ممنونم از این که به من نعمتی عطا کردی تا مادرشان باشم." من همیشه صورتهای زیبای آنها را پشت پنجره به خاطر خواهم داشت. 🌻 سالها بعد بعدها، به همسرم در انگلستان ملحق شدیم و رسالت کارکردن با بچه ها و نوجوانان را به انجام رساندم. تجربه مرگم بُعد وسیعتری به زندگی و کار کلاس تعلیمات دینی ام با جوانان به من بخشید. در زمان برگشت به آمریکا، خانواده ام بزرگتر شدند و من کار و تحصیلم را، با تدریس پرستاری به عنوان استاد دانشگاه ادامه دادم. من همیشه سپاسگزار بوده ام که به این دنیا بازگشته ام و فرصت دیگری به من داده شده، و این که در اینجا اوقاتم باید خردمندانه استفاده شود. اکنون بازنشسته ام و بیمار سرطانی لاعلاج که زندگی خیلی خوبی داشته است، و تجربه مرگی که من داشتم هنوز هم در قلب، روح، و روانم، پس از 43 سال زنده است. رحمت و عشق خداوند ماندگار است. در دهه 1950 شیوه طبابتی که متخصصین و بیمارستانها دنبال میکردند به آنان این اجازه را نمیداد که پدیده هایی مربوط به تجربه های نزدیک به مرگ یا مردن و زنده شدن دوباره افراد که به واسطه تجربه های آسمانی ماندگار میشدند را پوشش دهد. ‼️ تجربه نزدیک به مرگم برایم مقدس بوده و بسیار جالب و با اهمیت است. من این تجربه را فقط با پدر و همسرم، و بعدها با فرزندانم در میان گذاشتم. در دهه 1970 کتابهایی در این زمینه منتشر شد و من دریافتم که تعداد زیادی از افراد تجربه های مشابهی داشته اند، اما، بسیاری از این افراد درباره مرور زندگی و در دالان بودن صحبت کردند. من چنین چیزی را تجربه نکردم. شاید مرور زندگی ام زمانی اتفاق افتاد که من مسیحی شدم که در آن زمان من زندگی ام را مرور نمودم . برایم راحت است که جامعه مان امروزه بیشتر از این امر آگاهی دارد و تحقیقات در زمینه مرگ و مردن به طور مستمر در حال پیشرفت است. 📝 یادداشت بنیاد تجربه های نزدیک به مرگ: سوزان از این که این تجربه الهام بخش را در میان گذاشتید سپاسگزاریم! تجربه تونل ممکن است تنها برای 30% از تمام افرادی که تجربه های نزدیک به مرگ داشته اند اتفاق بیفتد. من فکر میکنم این تجربه ها چیزی به ما می دهد که نیازمند آنیم، و با تو موافقم که مرور زندگی به شیوه ای که تو داشتی می تواند به شکل نیازی در زندگی ات حفظ شده باشد. https://eitaa.com/zandahlm1357
صفحه تست هوش حل معما باما همراه باشید👇👇👇👇 @zandahlm1357
📌 کدام تنها زندگی نمی کند⁉🤔 🎁با مغزت ورزش میکنه🧠
📌 چند حالت برای قراردادن شکل الف داخل شکل زرد رنگ وجود دارد⁉🤔 🎁با ما مغزت ورزش میکنه🧠
📌 یک تفاوت رو پیدا کن⁉🤓 🎁با ما مغزت ورزش میکنه🧠