فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قبرستانی در اندونزی که روی قبر شیشه میگذارند و جنازه روئیت میشود در حالی که میپوسد😕
https://eitaa.com/zandahlm1357
ټصۅیڔــےِ از زیباټڔین قبر ایڔاݧ
این قبر به عݧۅان زیباټڔین قبر در دݦاۅݧد ټهڔان قڔار داڔد که با سݪیقه ݦݧځصڔبهڣڔدــےِ طڔاځــےِ ۺده اسټ!
https://eitaa.com/zandahlm1357
ما سامرا نرفتہ گداے تو مےشويم
اے مهربان امام فداےتو مےشويم
هادےِ خلق،ڪورے چشمان گمرهان
پروانگان شمع عزاے تو مےشويم
🏴شهادت #امام_هادی(ع) برهمه عزیزان تسلیت باد 🏴
#شهادت_امام_هادی
شوخی زشت - @Maddahionlin.mp3
1.65M
🏴 #شهادت_امام_هادی(ع)
♨️شوخی زشت
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #رفیعی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
CQACAgQAAxkDAAFYv49h_SK7ccZXqjWYG1y4w7MU9tbzDwACSwoAAjCCUVFEBLtUyvDi-iME.mp3
9.13M
🔳 #شهادت_امام_هادی(ع)
🌴بر دل شکسته همیشه سر پناهی
🌴من اومدم دوباره پی یه نیم نگاهی
🎤 #حسین_طاهری
شهید مصطفی چمران به روایت همسرش « غاده»
قسمت1⃣
سالها از آرام گرفتن چمران می گذرد و روزهای جنگ های سرنوشت ساز پایان یافته اند و اکنون در این روزگار به ظاهر آرام "غاده چمران" با لحنی شکسته داستانی روایت می کند، "داستان یک نسیم که از آسمان روح آمد و در گوشش کلمه عشق گفت و رفت به سوی کلمه بی نهایت."
سال ها از روزی که سرانجام چمران در این زمین آرام گرفت می گذرد و این بار غاده داستانی از تاریخ این سرزمین روایت می کند، داستان "مرد صالحی که یک روز قدم زد در این سرزمین به خلوص . "
دختر قلم را میان انگشتانش جابه جا کرد و بالاخره روی کاغذی که تمام شب مثل میت به او خیره مانده بود نوشت "از جنگ بدم میآید" با همه غمی که در دلش بود خنده اش گرفت ، آخر مگر کسی هم هست که از جنگ خوشش بیاید ؟ چه می دانست ! حتماً نه . خبرنگاری کرده بود ، شاعری هم ، حتی کتاب داشت . اما چندان دنیا گردی نکرده بود . "لاگوس" را در آفریقا می شناخت چون آن جا به دنیا آمده بود و چند شهر اروپایی را ، چون به آنجا مسافرت می رفت . بابا بین آفریقا و ژاپن مروارید تجارت می کرد و آن ها خرج می کردند، هر طور که دلشان می خواست . با این همه ، او آن قدر لبنانی بود که بداند لبنان برای جنگ همان قدر حاصلخیز است که برای زیتون و نخل . هر چند نمی فهمید چرا!
نمی فهمیدم چرا مردم باید همدیگر را بکشند. حتی نمی فهمیدم چه می شود کرد که این طور نباشد، فقط غمگین بودم از جنگ داخلی ، از مصیبت .
خانه ما در صور زیبا بود ، دو طبقه با حیاط و یک بالکن رو به دریا که بعدها اسرائیل خرابش کرد . شب ها در این بالکن می نشستم ، گریه می کردم و می نوشتم . از این جنگ که از اسلام فقط نامش را داشت با دریا حرف می زدم، با ماهی ها ، با آسمان . این ها به صورت شعر و مقاله در روزنامه چاپ می شد . مصطفی اسم مرا پای همین نوشته ها دیده بود . من هم اسم او را شنیده بودم اما فقط همین . در باره اش هیچ چیز نمی دانستم ، ندیده بودمش ، اما تصورم از او آدم جنگ جوی خشنی بود که شریک این جنگ است .
ماجرا از روزی شروع شد که سید محمد غروی ، روحانی شهرمان ، پیشم آمد و گفت: آقای صدر می خواهد شما را ببیند . من آن وقت از نظر روحی آمادگی دیدن کسی را نداشتم ، مخصوصا این اسم را . اما سید غروی خیلی اصرار می کرد که آقای موسی صدر چنین و چنان اند ، خودشان اهل مطالعه اند و می خواهند شمارا ببینند. این همه اصرار سید غروی را دیدم قبول کردم و "هرچند به اکراه" یک روز رفتم مجلس اعلای شیعیان برای دیدن امام موسی صدر ، ایشان از من استقبال زیبایی کرد . از نوشته هایم تعریف کرد و اینکه چقدر خوب درباره ولایت و امام حسین (ع) "که عاشقش هستم " نوشته ام . بعد پرسید: الان کجا مشغولید ؟ دانشگاهها که تعطیل است . گفتم: در یک دبیرستان دخترانه درس میدهم . گفت: اینها را رها کنید ، بیایید با ما کار کنید .
پرسیدم ( چه کاری ؟) گفت: شما قلم دارید ، می توانید به این زیبایی از ولایت ، از امام حسین(ع) ، از لبنان و خیلی چیزها بگویید ، خوب بیایید و بنویسید . گفتم: دبیرستان را نمی توانم ول کنم ، یعنی نمی خواهم. امام موسی گفت: ما پول بیشتری به شما میدهیم ، بیایید فقط با ما کار کنید. من از این حرف خیلی ناراحت شدم . گفتم: من برای پول کار نمی کنم ، من مردم را دوست دارم . اگر احساسم تحریکم نکرده بود که با این جوانان باشم اصلاً این کار را نمی کردم ، ولی اگر بدانم کسی می خواهد پول بیشتر بدهد که من برایش بنویسم احساسم اصلاً بسته میشود . من کسی نیستم که یکی بیاید بهم پول بدهد تا برایش بنویسم . و با عصبانیت آمدم بیرون . البته ایشان خیلی بزرگوار بود ، دنبال من آمد و معذرت خواست، بعد هم بی مقدمه پرسید چمران را می شناسم یا نه . گفتم: اسمش را شنیده ام .
گفت: شما حتماً باید اورا ببینید .
ادامه دارد.......
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#پرواز_در_آسمان_رجب۳ فایل دوم [ رجب، ماه اختصاصی " تو " و " خداوند " است.] ☆ در این ماه، خداوند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6025948169802615435.mp3
10.48M
#پرواز_در_آسمان_رجب۳
فایل سوم
⬅️ تنها درک این موضوع برای انسان بس است که؛
" ماه رجب " مانند ماه های دیگر نیست که همه انسان ها بتوانند به آن وارد شوند!
⬅️ کسانی اهل رجب میشوند که به این ضیافت بزرگ الهی #دعوت شده باشند.
چگونه میتوان جزو مدعوین این ضیافت بود؟
#استاد_شجاعی
#استاد_پناهیان
۴۷. به راستی که دوستان ما هر روز و شب، در انتظار فرا رسیدن روز آسایش (از ستمگران) و فرج میباشند. بحار الانوار
۴۸. منتظر فرج باشید و از رحمت خدا ناامید نگردید؛ همانا محبوب ترین کارها نزد خداوند بزرگ، انتظار فرج است.
بحار الانوارhttps://eitaa.com/zandahlm1357
CQACAgQAAxkDAAFYv4ph_SK78rTK1-X-Mw45rRz5yaasNQACdwcAAtshUVG4itZlQUwP-yME.mp3
4.77M
🔳 #شهادت_امام_هادی(ع)
🌴آقا برات عزا گرفتم
🌴تو روضه ی تو جا گرفتم
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
https://eitaa.com/zandahlm1357
#امام_هادی_علیه_السلام
💠 نتیجه تمسک به #ولایت حضرت #امام_هادی علیه السلام
▪️شیخ معتمد و عالم بزرگ شیعه، جناب شاذان بن جبرائیل قمی رضوان الله علیه روایت کرده است که حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
📒مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُحَاسِبَهُ اللَّهُ حِسَاباً يَسِيراً فَلْيُوَالِ عَلِيَّ الْهَادِي عليهما السلام.
📚 الفضائل، صفحه ۱۶۶
📝اگر کسی دوست داشته باشد خدا به حساب او ساده رسیدگی کند، پس باید به دامان ولایت [امام] علی هادی علیه السلام متمسک شود.
💥ببینید و انتشار دهید
CQACAgQAAxkDAAFYv5Fh_SK7x2De2-hefYkd3qLILhpKbQACKggAAtshUVEe63t6Heqq1yME.mp3
7.9M
🔳 #شهادت_امام_هادی(ع)
🌴دیگه تمومه بارالها عمر من
🌴ولی غریبم و ندارم همدمی
🎤 #حمید_علیمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ #امام_هادی_علیه_السلام
🎥 #گذشت عجیب #امام_هادی علیه السلام
👈 از فردی که به ایشان #دروغ بسته بود...
🔊روایت ماجرای شنیدنی #تبعید امام هادی علیه السلام از مدینه به #سامرا در بیان #آیت_الله_فاطمی_نیا
💥ببینید و انتشار دهید
🔰 شبی که امام هادی(ع) بساط میگساری متوکل را به هم ریختند
◾️ سوم رجب سالروز شهادت حضرت امام علی النقی الهادی(ع) تسلیت باد!
🔹متوکل یک شب بیخبر و بدون سابقه، عدهای از دژخیمان خود را فرستاد به خانه امام هادی علیه السلام که خانهاش را تفتیش و خود امام را هم حاضر نمایند. متوکل این تصمیم را در حالی گرفت که بزمی تشکیل داده مشغول میگساری بود. مأمورین سرزده وارد خانه امام شدند و امام را به حضور متوکل بردند.
🔹وقتی که امام وارد شد، متوکل در صدر مجلس بزم نشسته مشغول میگساری بود. دستور داد که امام پهلوی خودش بنشیند. امام نشست. متوکل جام شرابی که در دستش بود به امام تعارف کرد. امام امتناع کرد و فرمود: «به خدا قسم که هرگز شراب داخل خون و گوشت من نشده، مرا معاف بدار».
🔹متوکل قبول کرد، بعد گفت: «پس شعر بخوان و با خواندن اشعار نغز و غزلیات آبدار محفل ما را رونق ده». فرمود: «من اهل شعر نیستم و کمتر، از اشعار گذشتگان حفظ دارم». متوکل گفت: «چارهای نیست، حتما باید شعر بخوانی».
🔹امام شروع کرد به خواندن اشعاری که مضمونش این است:
👈 «قلههای بلند را برای خود منزلگاه کردند، و همواره مردان مسلح در اطراف آنها بودند و آنها را نگهبانی میکردند، ولی هیچ یک از آنها نتوانست جلو مرگ را بگیرد و آنها را از گزند روزگار محفوظ بدارد».
👈 «آخرالامر از دامن آن قلههای منیع و از داخل آن حصنهای محکم و مستحکم به داخل گودالهای قبر پایین کشیده شدند، و با چه بدبختی به آن گودالها فرود آمدند!».
👈 «در این حال منادی فریاد کرد و به آنها بانگ زد که: کجا رفت آن زینتها و آن تاجها و هیمنهها و شکوه و جلالها؟».
👈 «کجا رفت آن چهرههای پرورده نعمتها که همیشه از روی ناز و نخوت، در پس پردههای الوان، خود را از انظار مردم مخفی نگاه میداشت؟».
👈 «قبر عاقبت آنها را رسوا ساخت. آن چهرههای نعمت پرورده عاقبة الامر جولانگاه کرمهای زمین شد که بر روی آنها حرکت میکنند!».
👈 «زمان درازی دنیا را خوردند و آشامیدند و همه چیز را بلعیدند، ولی امروز همانها که خورنده همه چیزها بودند مأکول زمین و حشرات زمین واقع شدهاند!».
🔹نشئه شراب از سر میگساران پرید. متوکل جام شراب را محکم به زمین کوفت و اشکهایش مثل باران جاری شد. به این ترتیب آن مجلس بزم درهم ریخت و نور حقیقت توانست غبار غرور و غفلت را، ولو برای مدتی کوتاه، از یک قلب پرقساوت بزداید.
📝 استاد مطهری، داستان راستان، ج۱، ص۱۰۷-۱۰۳ (با تلخیص)
#امام_هادی
#شهید_مطهری
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
https://eitaa.com/zandahlm1357
🔹امام هادی«سلاماللهعلیه» میفرمایند:
منْ أَمِنَ مَكْرَ اللَّهِ وَ أَلِيمَ أَخْذِهِ تَكَبَّرَ حَتَّى يَحُلَّ بِهِ قَضَاؤُهُ وَ نَافِذُ أَمْرِهِ.
هر که از مکر خدا و مؤاخذه دردناک او آسوده خاطر باشد، دچار تکبر گردد تا آنکه قضای الهی و امر نافذش بر او جاری شود.
📚تحف العقول، ص 483.
◾️شهادت امام هادی«سلاماللهعلیه» تسلیت باد
https://eitaa.com/zandahlm1357
💠 به مناسبت #شهادت_امام_هادی ع
👌حدیثی مهدوی درباره نقش مهم علما در زمان غیبت
#ماه_رجب