.......:
۴۰- خنثی شدن فعّالیتهای نهادهای فرهنگی، سیاسی، دانشجویی و غفلت از مسائل اصلی
در مورد رابطه ی تشکّلهای اسلامی دانشگاهها و همچنین نهادهای فرهنگی که عموماً کارهای یکدیگر را خنثی میکنند و غالب وقت این عزیزان صرف این میشود که پاسخهای سیاسی یکدیگر را بدهند و در بسیاری موارد صرف این میشود که به یکدیگر بپردازند، نه به موضوع اصلی فرهنگی جامعه و دردهای اصلی جامعه، و گاهی در این راه قربهًْ الی الله از بزرگترین معاصی نیز دریغ نمیکنند. اگر لازم میدانید، توضیحاتی را بفرمائید.
خب، فکر میکنم طرح این مسئله، خودش پاسخهای خودش را هم با خودش دارد. این چیزهایی که این برادرمان ذکر کردند، به نظر من همه اش درد است، همه اش بد است. بچههای مسلمان نباید با هم در بیفتند، نباید کارهای هم را خنثی کنند، نباید به هم بپرند، نباید انتقام کشی کنند، نباید با بداخلاقی با هم برخورد کنند.
#پاسخ پرسشهای دانشجویان
✍مقام معظم رهبری
https://eitaa.com/zandahlm1357
🔰 ما را وابسته کردند
🔹از همه بالاتر این است که فرهنگ ما را وابسته به غیر کردند. مغزهای ما را وابسته کردند به غیر. ما عقیدهمان این شده است که غیر از غرب دیگر کسی نیست. جایی نیست که بشود [به آن اعتماد کرد] ما باید وابسته باشیم یا به شرق و یا به غرب. آدم خوبهای ما میگفتند به غرب وابسته باشیم. برای اینکه این مقدار ادراکشان نبود که نه، ما میتوانیم خودمان بایستیم کار بکنیم. خودمان میتوانیم سرپا بایستیم. ما ترجیح میدهیم به اینکه از این تمدنی که ما را فاسد دارد میکند دست برداریم.
📆 امام خمینی (ره) | ۱۴ دی ۱۳۵۸
4.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹شاهکاری از استاد سید محمدجواد حسینی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: نامهاي خداوند متن حديث أسماء الله ۱- الكلينى عن أحمد بن إدريس عن الحسين بن عبدالله عن محم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
۲- كليني از علي بن محمد با سندي بريده از ابوالحسن الرضا (ع) روايت كرده كه آن حضرت فرمود: بدان، خدايت خير را به تو بياموزد، كه خداوند تبارك و تعالي قديم است، و قدمت وصفي است كه فرد عاقل را به اين نكته ره نمايد كه چيزي پيش از او، و نه همراه او در ابديتش نيست، به اقرار عموم حقيقت اين صفت براي ما روشن شده كه چيزي پيش از خدا نبوده، و هيچ چيز در هميشه ابد با او همراه نخواهد بود، و سخن آن كه گمان برد چيزي پيش يا براي هميشه با او خواهد بود، باطل و نادرست است، زيرا اگر پذيرفته شود چيزي در هميشه ابد با او بوده، نسبت آفريننده به او روا نيست كه آن چيز پيوسته با اوست، و اگر پيش از او نيز چيزي بود، اول آن چيز بود نه خداوند، و آن اول سزاوارتر بود به اين كه خالق باشد. سپس او تبارك و تعالي خود را به نامهايي وصف نمود تا مردم او را بدان نامها بخوانند، زيرا ايشان را آفريده
، به بندگي شان امر نموده و در آزمايشها و سختيها قرارشان داده است تا او را بخوانند، به همين جهت خود را شنوا، بينا، توانا، قائم، ناطق، آشكار، پنهان، لطيف، آگاه، قويّ، عزيز، حكيم، دانا، و مانند آن خواند، و چون كينه توزان دروغگو اين نامها ديده، از ما شنيدند كه درباره خدا سخن ميگوييم كه چيزي مانند او نيست و هيچ آفريده اي چون او نباشد، گفتند: به ما بگو - اگر بر آنيد كه او مانند و همتايي ندارد - چگونه در نامهاي نيك او، خود را شريك او كرده، خود را به همه آن نامها، نام نهاديد؟ و اين نامگذاري، دليل بر اين است كه شما در همه يا برخي حالتها چون او هستيد، زيرا شما همه آن نامهاي پاك را در خود جمع آورده ايد. به ايشان گفته شود: خداوند تبارك و تعالي بندگان را به نامهايي از نامهاي خود با همه تفاوت معنوي شان، ملزم نموده است، و چنان كه يك اسم ميتواند دو معني متفاوت داشته باشد، دليل آن نيز گفته مردم است كه جايز نزد ايشان شايع است، و او هماني است كه خداوند بدان خلق خود را مورد خطاب قرار داده، و با ايشان به آنچه ميفهمند سخن گفته است، تا اين امر حجتّي باشد بر تضييع آنچه ضايع نموده اند، و چه بسا كه به شخص گفته مي
شود: سگ، الاغ، گاو، حنظل، شير و... و همه اينها خلاف حقيقت و ناهمگون با حالتهاي اويند، به عبارتي اين نامها در جاي خود كه براي آن وضع شده اند، قرار نگرفته است، انسان، شير يا سگ نيست، اين نكته را درياب خدايت رحمت كناد. خداوند تعالي عالم ناميده شد، بي آنكه علم به هر چيز براي او حادث شده باشد، و با آن براي حفظ كاري در آينده و نگاه به آفريده ها، و يا آنچه گذشته، فنا پذيرفته و تباه شده، كمك گيرد كه اگر آن علم حاضر نبود، جاهل و ضعيف باشد، آن گونه كه عالمان دنيا كه به جهت علمي حادث، عالم ناميده شده اند، زيرا آنان در اين علم حادث نادانند، و بسا كه علم به هر چيز از ايشان جدا شده، به جهل بازگردند، و منحصرا خداوند از آن جهت عالم ناميده شده كه جاهل به هيچ چيز نيست، نام عالم در مورد خداوند همه آفرينش و آفريدهها را جمع نموده، و در معني با معني مراد متفاوت است، آن گونه كه ديدي. و پروردگار ما سميع / شنوا ناميده ميشود، نه به خاطر داشتن روزني كه بدان شنيده يا ميبيند، چنان كه روزنِ گوش ما كه با آن ميشنويم، ابزاري براي ديدن ما نيست، ولي او ما را آگاه كرد كه هيچ صدايي بر او پوشيده نيست، و
حدّ آن بيش از آن حدّي است كه ما آن را درك ميكنيم، ما فقط در لفظِ شنيدن با خداوند مشتركيم در حالي كه معني مختلف است، چشم نيز چنين است او با روزني نبيند آن گونه كه ما با روزني ميبينيم و از آن روزن بهره اي ديگر نبريم، اما خداوند بيناست و در آن هنگام فرد مشخصي را مورد نظر ندارد. پس ما تنها در لفظِ ديدن با خداوند مشتركيم در حالي كه معني متفاوت است، او قائم (ايستاده) است نه به معني ايستاده و صاف بودن و تكيه داشتن بر ساق به دشواري، بلكه او قائم / ايستاده اي است كه خبر از حافظ بودن خود ميدهد چنان كه گفته ميشود: القائم بأمرنا فلان (آن كه كار ما را انجام ميدهد، فلاني است) و فقط خداوند بر هر نفس و بدانچه كسب ميكند قائم است، كلمهً قائم در ميان مردم نيز به معنيِ باقي است. و نيز قائم به معني كفايت كننده، بي نياز كننده است چنان كه به شخص ميگوييم: قم بأمر بني فلان يعني كفايت شان كن، و قائم نزد ما ايستاده بر ساق است، پس ما در اين اسم (با خداوند) اشتراك لفظي داريم ولي معنا متفاوت است. لطيف نيز به معني اندك، كوچك يا مختصر نيست بلكه به معني نافذ بودن در هر چيز، و برتر از درك و فهم [ ما ] است چنان كه به شخصي
گوييم: اين كار بر من ظريف و جالب نمود يا فلاني در روش كار خود دقيق است، بنابر اين لطيف در مورد خداوند به معني آن است كه از خرد پوشيده و دست يابي به او ممكن نيست و در فهم نگنجند، و اين لطف خداوند تبارك و تعالي است كه حدّ آن درك نشده و به وصف نيايد، در حالي كه لطافت نزد ما به معني كوچكي و خردي است، پس ما در اين اسم (