🔘 معنای عشق این نیست که از همۀ منافع خودت بگذری!
🔘 اولیاء خدا از نفعِ کمتر گذشتند برای نفع بیشتر!
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۰)
🔸 معنای عشق این نیست که از همۀ منافع خودت بگذری یا خودت را بهطور مطلق، فنا کنی! حتی اولیاء خدا هم اینطور نیست که بهخاطر خدا از منافع خودشان بگذرند؛ آنها از نفعِ کمتر گذشتند برای نفع بیشتر!
🔸 منافع کوچک، علاقۀ شدید بههمراه ندارد، دل ما را نمیبرد و عشق را برنمیانگیزد، اما منافع بزرگ و عالی، میتواند دل ما را ببرد. کسی که منافع عالی خودش را دید؛ عاشق آن خواهد شد و برایش اشک خواهد ریخت! شهدا هم منافع عالی خود را دیدند و منافع کمتر را فدا کردند.
🔸 کسی که میگوید «من مالم را فدای تو میکنم» در واقع یک تمایل برتری را دارد پاسخ میدهد و بعد لذت میبرد از اینکه اموال خودش را فدای عشقش کرده است! او درواقع به نفع خودش اقدام کرده است.
🔸 همه دوست دارند عاشق بشوند، پس چرا نمیشوند؟ چون برای عاشقشدن باید از منفعت کم خودت بگذری! البته نه اینکه کلاً از منافعت بگذری، بلکه باید به منافع عالی خودت توجه کنی و از منافع دانی خودت چشمپوشی کنی.
🔸 طبق روایات، انسان به محبت خدا نمیرسد مگر اینکه تمام محبت به دنیا را از دلش خارج کند (مجموعه ورام/۲/۱۲۲) یعنی تا وقتی چشمت دنبال منافع اندکت باشد، عشقی که منافع عالی در دل انسان ایجاد میکند، اصلاً در وجودت شعلهور نمیشود.
👤 علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۲.۲۵
1_66228492.mp3
10.05M
🔉 #گناه_چیست؟ توبه چگونه است؟ (۱۰)
📅 جلسه دهم | ۹۸/۰۲/۲۵
تهران، مسجد امام صادق(ع)
پيامبر مهربانی ص:
آدم حسود كمترين لذت و خوشي را از زندگي ميبرد.
بحار،ج ٧٧،ص ١١٢
🔻حسود دائما ناراحت است و همین امر سبب ناآرامی و سلب آسایش روحی او می گردد.به هر اندازه دیگران موفقیّت به دست آورند و از نعمتهای الهی برخوردارشوند،به همان اندازه حسود آسایش و آرامش روحی را از دست می دهد.هر چند از امکانات رفاهی خوبی هم برخوردار باشد و تا این صفت رذیله را درمان نکند،آسایش پیدا نمی کند.
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
آیا میدانید؟
https://eitaa.com/zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسمش گل "قهره"
قهر میکنه ولی چند دقیقه بعد زود آشتی میکنه :)
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزن بریم صفحه خنده ههههه😂😂😂
https://eitaa.com/zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
نصف النهار چیست ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
غذایی است که ما هر شب می خوریم 😊😂😂😂😂
https://eitaa.com/zandahlm1357
فقط یک ایرانی میتونه.😊
با بوق ماشین هم سلام کنه،
هم خداحافظی کنه ،😉
هم فحش بده و هم تشکر.😆😂
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#رمان_علمدار_عشق
#نویسنده_پریسا_ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
بسم رب العشق
#قسمت چهل و سوم -
😍علمـــــدارعشــــــق😍#
ساعت ۷ باید دانشگاه باشم
قراره امروز یه بار برنامه اجرا کنیم
هرقسمتی که اشکالی داشت رفع کنیم
سوار ماشینم شدم و به سمت دانشگاه حرکت کردم
بعداز یه مسیری متوجه شدم یه موتوری پشت سرمه
با خودم گفتم شاید هم مسیره هستیم
رسیدم دانشگاه ماشین پارک کردم
کیفم برداشتم
اومدم حرکت که کنم همون موتوریه با یه چاقو به سمتم اومد
پارکینگ دانشگاه یه جای کاملا پرت بود
شروع کردم به دویدن که بهم رسید چاقو گرفت سمتم گذاشت رو بازوم
و گفت کیفت بده عمو ببینه
گوشیم تو کیفم بود پربود از عکسای بی حجاب
شروع کردم به کشیدن کیفم از دست
من بکش اون بکش آستین چادرم پاره شد
تو همین مرتضی رسید و ماشینش پارک کرد
انگار فرشته نجاتمو دیدم
داد زدم
- کـــــــــمــــــــک
مرتضی سریع رسید
دزده در برابر مرتضی جوجه بود
وقتی دید نمیتونه کاری پیش ببره کیفم ول کرد
اما چاقو فرو کرد کف دست مرتضی فرار کرد
- وای خاک تو سرم
آقای کرمی چی شد
داره از دستتون خون میاد
باید بریم بیمارستان
+ آروم باشید
چیزی نشده
- توروخدا سواربشید
داشت از دستش خون میرفت الان همه لباسش خونی میشه
یادم افتاد دیروز یه شال سفید خریدم
دستم بردم سمت داشبورد
شال درآوردم
یه دقیقه ماشین پارک کردم
- دستون بدید اینو ببندم بهش
دستش بستم
چندقطره از خون روی چادر و شلوار لی منم ریخته شد
رسیدیم بیمارستان
پرستاره گفت کجا اینطوری شده؟
چه نسبتی باهم دارید؟
داشت دست مرتضی بخیه میزد
گفتم نامزدمه
با دزد کیفم درگیرشد
گوشی مرتضی دست من بود
گوشی مرتضی زنگ خورد
شماره زهرا بود جواب دادم
- الو سلام زهرا
* نرگس سادات توی
- آره
* گوشی داداشم دست تو چیکار میکنه
- بیاید بیمارستان.....
* باشه الان میایم
پرستار صدام کرد خانم بیا سرم همسرت تموم شد
برو صندوق حساب کن
یه آبمیوه برای خودت بخر
معلومه خیلی دوسش داری
رنگ به روت نمونده
- باشه ممنون 😅😅
با رسیدن زهرا اینا مرتضی مرخص کردن
اما من ازش خجالت میکشیدم
چرا گفتم نامزدمه
حرف پرستارم شنیده
اونروز کار کنسل شد
نویسنده بانــــــو....ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357